تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی


تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟

تحلیل بنیادی، تکنیکال یا ذهنی؟ راهکاری عملی برای تسلط بر بازار بورس و فارکس

هدف هر معامله‌گر، کسب سودی مشخص و مستمر است، با این وجود، معامله‌گران اندکی هستند که به این مهم دست می‌یابند. عامل موفقیت این تعداد اندک از معامله‌گران چیست؟ تفاوت بین معامله‌گران موفق و ناموفق در شیوۀ تفکر آنهاست. معامله‌گرانی که به شیوۀ انجام معاملات خود اعتماد دارند و آن‌چه را که به نظرشان باید انجام شود، بی‌هیچ تردیدی انجام می‌دهند و از رفتار نابسامان بازار ترسی ندارند، موفق هستند. آن‌ها آموخته‌اند که بر روی اطلاعاتی تمرکز کنند که به آن‌ها کمک می‌کند موقعیت‌های کسب سود را دریابند و نه اطلاعاتی که منجر به ترس آن‌ها می‌شود. نگارنده در کتاب حاضر به آموزش مهارت‌های روانشناختی لازم برای کسب سود مستمر در بازار بورس و بازار ارز می‌پردازد. وی ضمن تحلیل نحوۀ تفکر انسان‌ها، چگونگی تغییر عقاید برای دست‌یابی به موفقیت در بازار را به خواننده‌ نشان می‌دهد.

خانه کتاب و ادبیات ایران موسسه ای غیرانتفاعی و غیردولتی است که به منظور نشر فرهنگ و تمدن اسلامی و با انگیزه اعتلا و شکوفایی شئون فرهنگ، کتاب و ادبیات ایران تأسیس شده است.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟

تحلیل یکی از مهمترین بخش های بازار سرمایه است که به وسیله آن می توان سهام یک شرکت را ارزیابی کرده و ارزنده بودن آن را تشخیص داد. در بازار سرمایه از دو روش تحلیلی برای ارزیابی سهام شرکت ها استفاده می شود که این دو روش شامل تحلیل فاندامنتال(بنیادی) و تکنیکال است.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟

به گزارش پایگاه خبری بااقتصاد، تحلیل جزئی از بازار سرمایه است، نمی توان وارد بازار سرمایه شد و از تحلیل استفاده نکرد، زیرا تحلیل به سرمایه گذار دید بهتری برای خرید یا فروش سهام و ارزنده بودن آن می دهد. در بازار سرمایه برای ارزیابی سهام و شرکت ها دو روش تحلیل وجود دارد که هر کدام می تواند به صورت فردی یا مکمل دیگری باشد. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال(بنیادی) روش‌هایی هستند که از آن‌ها در جهت تحلیل سهام استفاده می‌کنند.

تحلیل فاندامنتال و ابزارهای آن

تحلیل فاندامنتال که با عنوان تحلیل بنیادی هم نام برده می شود روشی است که از طریق آن می‌توان داده های مالی، اطلاعات شرکت، دارایی ها و بدهی، شرایط اقتصادی و سیاسی تاثیر گذار بر سهم و ارزش ذاتی سهام یک شرکت را تعیین کرده و ارزنده بودن سهام را نسبت به قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود مشخص کرد.

تحلیلگران بنیادی با استفاده از ابزارهای خود ارزش ذاتی و واقعی یک شرکت را بدست آورده و بر اساس تفاوتی که میان ارزش ذاتی و واقعی سهم آن با قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود ارزنده بودن یا نبودنش را تشخیص می دهند. در صورتی که قیمت سهم نسبت به ارزش ذاتی شرکت کمتر باشد خرید آن سهم را ارزنده دانسته و در صورتی که قیمت سهم بیشتر از ارزش واقعی آن باشد سهم را زیان ده و غیر ارزنده اعلام می کنند.

تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن

تحلیل تکنیکال بدین صورت است که فرد تحلیلگر به صورت های مالی و شرایط اقتصادی و سیاسی توجهی ندارد زیرا باور او این است که نوسانات قیمتی سهام شرکت ها اتفاقی نیست و بر اساس یک الگو تغییر می کند که با استفاده از روش های مختلف این الگو را می توان شناسایی کرد و ارزنده بودن سهم را تشخیص داد . بر اساس تحلیل تکنیکال، بازار هوشمند است و الگوی قیمتی سهم شرکت ها بر اساس تغییرات بیرونی توسط بازار تصحیح می شود و فرد با استفاده از ابزار تکنیکالی مانند اسیلاتور و اندیکاتورها با استفاده از روش های مختلف می تواند این الگو و روند را شناسایی کرده و تغییرات قیمت سهم را تشخیص دهد و درنهایت بر اساس روند تشخیصی زمان خرید یا فروش سهم را پیشبینی می کند.

در اصل تحلیلگران تکنیکال می گویند تغییرات قیمتی سهم در گذشته الگوی قیمتی آینده آن را نشان می دهد و با توجه به رفتار گذشته قیمت سهم است که می توان زمانی برای ورود و خروج تعیین کرد.

تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟

تحلیل تکنیکال یا بنیادی ؟ - آکادمی تخصصی پارسیان بورس آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد | ثبت نام کد بورسی رایگان | پارسیان بورس

پس از آشنایی مقدماتی با تحلیل تکنیکال و بنیادی، این سوال اساسی پیش می‌آید که برای موفقیت در بورس کدام تحلیل مناسب‌تر است؟ از کدام تحلیل برای انجام معاملات خود استفاده کنیم؟ برای یافتن پاسخ این سوال، با آکادمی تخصصی پارسیان بورس در این مقاله همراه باشید.

در صورتی که با تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنایی ندارید حتما مقالات زیر را مطالعه کنید:

تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟ | آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد

تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟

تحلیل تکنیکال یا بنیادی را انتخاب کنیم؟

فرض کنید شما یک ماهی‌گیر آماتور هستید و برای امرار معاش به صید ماهی نیاز دارید. تمام ابزار را هم در اختیار دارید ولی نمی‌دانید باید چکار کنید. کدام دریاچه؟ کدام ساعت؟ کدام فصل؟ و …

یک صیاد بنیادی کار به شما خواهد گفت که کدام دریاچه را انتخاب کنید، گوشت کدام ماهی‌ها خوشمزه‌تر است، قیمت کدام ماهی گران‌تر است، تجربه نشان داده است که کدام ماهی مشتری کمتری را دارد و …

یک صیاد تکنیکال کار به شما خواهد گفت: برای صید آن ماهی در آن دریاچه چه فصلی بهتر است؟ در چه ساعتی از روز باید به صید بروید، چقدر باید صبر کنید و…شما با استفاده توأم از اطلاعات این دو نفر خواهید توانست به یک ماهی گیر موفق تبدیل شوید، بهترین ماهی را بگیرید و کمترین زمان را تلف کنید.

تأیید صددرصد یک روش تحلیل و تخریب کامل روش‌های دیگر، ابتدا به تریدهای خود فرد آسیب رسانده و در آینده این طرز فکر به سایر اطرافیان وی نیز سرایت می‌کند. تریدر (معامله‌گر) پیروز کسی است که با در نظر گرفتن و بررسی و بنیاد هر سهم، با استفاده از تحلیل تکنیکال سطوح مناسب ورود به آن‌را تشخیص داده و بی‌گدار به آب نزند. با این روش هیچوقت ضرر نخواهیم کرد.

تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟ | آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد

تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟

مزایای تحلیل تکنیکال

1. اطلاع از حجم عرضه و تقاضا

عرضه و تقاضاست که بازار را بالا و پایین ‌می‌برد. به این ترتیب از این حجم می‌توان درباره تمایل سرمایه‌گذاران و معامله‌گران اطلاعات خوبی کسب کرد. شما می‌توانید تشخیص دهید بازار بطور کلی چگونه است. حجم بالای تقاضا اغلب باعث افزایش قیمت می‌شود و عرضه با حجم بالا، قیمت‌ها را کاهش می‌دهد.

2. تشخیص زمان خروج و ورود

با تحلیل تکنیکال می‌توانید زمان مناسب ورود و خروج به بازار را بدست آورید.

3. ارائه اطلاعات بدون تاخیر

قیمت‌ها همه چیز را در خود دارند و همه اطلاعاتی که درباره سهم وجود دارد را منعکس می‌کنند. قیمت‌ها کاهش یا افزایش می‌یابند امّا در نهایت، قیمت فعلی سهم یک نقطه تعادل برای کلیه اطلاعاتی است که در دست معامله‌گران و سرمایه‌گذاران قرار گرفته است

4. تصمیم گیری براساس الگوها

شما می‌توانید از الگوهای قیمتی به عنوان راهنما برای زمان مناسب خرید و فروش استفاده کنید.

معایب تحلیل تکنیکال:

۱. سیگنال ضد و نقیض

استفاده از تعداد زیاد اندیکاتور و سایر عوامل می‌تواند باعث مشاهده سیگنال‌های متفاوت و سردرگمی در سرمایه‌گذار شود.

۲. ریسک نادیده گرفتن فاکتورهای بنیادی

تحلیل تکنیکال، فاکتورهای زیرین بنیادی یک شرکت را در بر نمی‌گیرد. این مورد در بلندمدت می‌تواند باعث ریسک بیشتر شود.

تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟ | آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد

تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟

مزایای تحلیل بنیادی:

۱- روش‌ها و راهکارهایی که برای تحلیل بنیادی به کار می‌رود براساس داده‌های مالی است و این مورد جایی برای تعصب شخصی باقی نمی‌گذارد. (البته استثناً وجود دارد)

۲- تحلیل بنیادی، وضعیت اقتصاد در بلندمدت، آمارهایی مانند مصرف‌کنندگان و گرایش آنها و تکنولوژی را نیز در نظر می‌گیرد. داده‌های بسیاری در یک تحلیل بنیادی می‌تواند تحلیل شود.

۳- محاسبه سیستماتیک ارزش دارایی، می‌تواند ارزش را بصورتی دقیق مشخص کند و در نتیجه تصمیمات دقیق‌تری برای خرید یا فروش به ما بدهد. (با فرض محاسبه درست)

۴- درک بهتر، حسابداری دقیق و تحلیل صورت‌های مالی در تحلیل بنیادی کمک می‌کند تا اندازه‌گیری همه چیز بهتر انجام شود.

معایب تحلیل بنیادی:

۱- عدم توانایی تشخیص زمان حرکت سهم

درست است که با تحلیل بنیادی می‌توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شود را تشخیص داد امّا هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم.

۲- زمان‌بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل

انجام تحلیل‌ برای صنعت، مدل‌سازی مالی و ارزش‌گذاری سهام کار ساده‌ای نیست. اینکار می‌تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد.

۳- فرضیات و اطلاعات غلط

فرضیات یک نقش حیاتی در پیش‌بینی مسائل اقتصادی ایفا می‌کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون‌گذاری می‌تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند.

تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟ | آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد

مقایسه بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

نتیجه گیری:

حالا در جواب به سوال تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی باید گفت که چنانچه در بازار بورس ایران فعالیت می‌کنید بهترین رویکرد تحلیلی رویکرد تکنوفاندامنتال است. هم تحلیل تکنیکال و هم فاندامنتال. درحقیقت با توجه به نقاط قوت و ضعف هر کدام، استفاده همزمان از آنها باعث هم‌پوشانی خیلی خوبی می‌شود به گونه‌ای که احتمال موفقیت هر معامله به حداکثر ممکن می‌رسد.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

به روش تحلیل بنیادی، تحلیل ریشه‌ای، پایه‌ای و یا اساسی هم می‌گویند. همان‌طور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایه‌گذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیم‌گیری می‌کند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایه‌گذاری مناسب است یا خیر؟ در مقالات قبلی، عوامل اثرگذار بر قیمت سهام را معرفی کردیم و گفتیم به‌طورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند:

  • الف. عوامل محیطی
  • ب. عوامل مرتبط با صنعت
  • ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی

سرمایه‌گذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین می‌کند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیم‌گیری می‌کند. طبیعتاً:

✔ اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می‌شود که سهم undervalue است.

✔ اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نه‌تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایه‌گذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می‌شود که سهم overvalue است.

✔ اگر از دید سرمایه‌گذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایه‌گذار نمی‌کند.

قانون طلائی تحلیل بنیادی:

  1. قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح می‌کند.
  2. شما می‌توانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.

تحلیل تکنیکال چیست؟

دومین شیوه تجزیه‌وتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار به‌کاربرده می‌شود که «گذشته، چراغ راه آینده است». به‌بیان‌دیگر، سرمایه‌گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده می‌کنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، می‌توان قیمت آن سهم را در آینده پیش‌بینی کرد.

بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیش‌بینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیلگران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه‌های ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش‌بینی کرده و درصورتی‌که به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی به خرید آن سهم اقدام می‌کنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایه‌گذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.

سه اصل اساسی تحلیل تکنیکال:

۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است

به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معامله‌گران، از تمامی مؤلفه‌های اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. در این مبحث به این نتیجه می‌رسیم که یک تحلیل‌گر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند

در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه می‌دهد، مگر این‌که سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شده‌ای وجود دارد که می‌گوید قیمت‌ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.

۳- تاریخ قابل تکرار است

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان‌ها می‌باشد. در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و داده‌های ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیش‌بینی از خود نشان می‌دهند.

مزایای تحلیل تکنیکال:

  • یادگیری آسان
  • انعطاف‌پذیری بالا
  • سرعت فرآیند تحلیل
  • نقاط ورود و خروج دقیق
  • بکارگیری در بازه‌های زمانی مختلف
  • انعطاف‌پذیری و سازگاری با انواع معاملات
  • برقراری ارتباط بین حجم معاملات و تغییرات قیمت

معایب تحلیل تکنیکال:

  • تأثیرگذاری تعصبات شخصی
  • تفاسیر مختلف
  • سیگنال‌های معاملاتی متعدد
  • عدم تعیین ارزش ذاتی
  • عدم امکان استفاده در نمادهای جدید

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی:

تحلیل تکنیکال به نمودار قیمت‌ها نگاه می‌شود و با بررسی قیمت‌های گذشته و کنونی و برآیند این دو، قیمت‌ها در آینده پیش‌بینی می‌شوند. البته، این پیش‌بینی هرگز دقیق نبوده و حتی ممکن است نتیجه عکس بدهد. بنابراین، در این نوع تحلیل تنها به رفتار بازار و قیمت‌ها و جوی که در آن حاکم است توجه می‌شود.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی است که در آن ارزش ذاتی سهام ارزیابی می‌شود؛ به گونه‌ای که در این تحلیل به شرایط اقتصادی، شرایط مالی و مدیریتی شرکت‌ها، وضعیت سهامداران اصلی، وضعیت درآمد و بدهی‌های شرکت‌ها و غیره توجه می‌شود. در این تحلیل، معامله‌گر تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی باید مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی را به طور دقیق بررسی کند تا درک درستی از آن‌ها بدست آورد. این امر نیاز به داشتن تخصص دارد و کار را برای تحلیل‌گران بی‌تجربه سخت می‌کند.

سوالات متداول:

1-کدام تحلیل برای شما بهتر است؟

برای پاسخ به این سوال باید گفت تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانی‌ست که می‌خواهند بر عملکرد کمپانی‌ها تمرکز کنند. هم‌چنین افرادی که تمایل به سرمایه‌گذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایه‌گذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایه‌گذاری ایده‌آل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسب‌وکارها میزان موفقیت سرمایه‌گذاری را تعیین می‌کنند از طرفی تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایه‌گذارانی‌ست که می‌خواهند از تغییرات قیمت دارایی‌ها استفاده کنند. این روش برای سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و کسانی که ریسک‌پذیری بیشتری در قبال دارایی‌هایشان دارند بسیار کاربردی است.

2-آیا روش تحلیل بنیادی برای تجزیه ‌وتحلیل قیمت سهام مناسب‌تر است یا روش تحلیل تکنیکال؟

به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه‌ وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایه‌گذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل می‌کند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و به‌صورت مستمر، عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را مورد بررسی قرار دهد.

زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده بر اثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.

3-آیا تحلیل تکنیکال به تنهایی کافی است؟

از آنجایی که تحلیل تکنیکال تنها به نمودار قیمت‌ها و شرایط کنونی بازار نگاه می‌کند بدون تحلیل بنیادی و روانشناسی بازار فایده‌ای ندارد. از این رو، باید در کنار تحلیل فنی از مواردی نظیر شرایط اقتصادی، وضعیت درآمد و بدهی‌های شرکت‌ها، شرایط مالی و مدیریتی شرکت‌ها و غیره بهره برد. تحلیل‌گران تکنیکال اعتقاد دارند که قیمت‌ها تمام اطلاعات موجود در بازار را نشان می‌دهد؛ به گونه‌ای که نیازی به بررسی هیچ چیز دیگری نیست.

اما، این امر هرگز درست نبوده و باید در کنار تحلیل تکنیکال به سایر مسائل بنیادی که به آن اشاره کردیم توجه شود. برای موفقیت در بازار سرمایه و بورس توصیه می‌شود مطالعات خود را در این زمینه افزایش داده تا به یک تحلیل‌گر موفق تبدیل شوید.

نگارش: ساناز یوسفی

به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله انواع استراتژی بازاریابی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.

تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی

امروزه تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، اساس بسیاری از استراتژی‌های سرمایه‌گذاری برای افراد مختلف را تشکیل می‌دهد. این تحلیل می‌تواند به شما کمک کند تا سهام خود را نسبت به بهترین پرتفوی موجود انتخاب کنید. در واقع تجزیه و تحلیل فاندامنتال می‌تواند ابزاری برای کمک به انتخاب سهام، خرید، نگهداری و فروش آن‌ محسوب شود. دو عنصر تاثیرگذار در این تحلیل، یکی اعداد خرد هستند که با بررسی جنبه‌های مالی و اعداد و ارقام یک شرکت به دست می‌آیند. عنصر دیگر نیز به اندازه‌گیری عناصر نامشهود و موثر بر عملکرد شرکت مانند مدیریت و استراتژی آن برمی‌گردد. به‌طورکلی، تحلیل و بررسی عنصر دوم سخت‌تر از عنصر اول خواهد بود.

تحلیل بنیادی

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (FA) می‌تواند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط بسنجد. ارزش ذاتی یک سهام سرمایه‌گذاری بر اساس وضعیت مالی شرکت صادرکننده آن و همچنین شرایط فعلی بازار و اقتصاد کلان مشخص می‌شود. تحلیلگران بنیادی سعی دارند تا هر مورد موثر بر ارزش اوراق بهادار را مورد بررسی قرار دهند. آن‌ها از عوامل کلان اقتصادی نظیر وضعیت اقتصاد و شرایط صنایع گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت را مطالعه می‌کنند.

هدف نهایی در تحلیل فاندامنتال رسیدن به عددی است که سرمایه‌گذار بتواند آن را با قیمت فعلی یک اوراق بهادار مقایسه کند. این مقایسه به سرمایه‌گذار اجازه می‌دهد تا ببیند که آیا ارزش‌گذاری اوراق بهادار توسط سرمایه‌گذاران دیگر واقعی بوده است یا خیر.

در واقع تحلیل بنیادی را می‌توان روشی برای تعیین ارزش واقعی یا قیمت منصفانه یک سهام به حساب آورد. تحلیلگران بنیادی به دنبال سهامی می‌گردند که در حال حاضر با قیمت‌های بالاتر یا کمتر از ارزش واقعی خود معامله می‌شوند. اگر ارزش منصفانه بازار بیشتر از قیمت واقعی بازار باشد، آن سهام باارزش تلقی می‌شود و توصیه به خرید آن از سوی تحلیلگران بنیادی صادر خواهد شد.

داده‌های مورد استفاده در تحلیل بنیادی

تحلیل فاندامنتال از درآمدها، سود و زیان، رشد آتی، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود و سایر داده‌های شرکت برای تعیین ارزش اساسی و پتانسیل یک شرکت استفاده می‌کند. بعضی از شرکت‌های دولتی و بسیاری از شرکت‌های خصوصی شفاف نیز گزارش‌های سالانه مربوط به بخش‌های سرمایه‌گذاری را در وب‌سایت‌های خود فهرست می‌کنند. این گزارش‌ها درواقع تصمیمات مالی اتخاذ شده و نتایج به دست آمده شرکت در طول سال را برجسته خواهند کرد.

این روش تحلیل برای ارزیابی ارزش ذاتی یک سرمایه‌گذاری، به داده‌های مالی در دسترس عموم متوسل می‌شود. این داده‌ها در صورت‌های مالی مانند گزارش‌های سه‌ماهه یا سالانه و پرونده‌هایی مانند 10-Q (سه‌ماهه) یا 10-K (سالانه) ثبت می‌شوند.

به عنوان مثال، می‌توان با بررسی برخی از عوامل اقتصادی نظیر نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد به یک تحلیل بنیادی از ارزش اوراق قرضه دست یافت. سپس باید بازار اوراق تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی قرضه را ارزیابی کرد و داده‌های مالی صادرکنندگان اوراق قرضه مشابه را به کار گرفت. در نهایت، به تصویری کلی از داده‌های مالی شرکت صادرکننده سهام، ازجمله تغییرات احتمالی در رتبه اعتباری آن خواهید رسید. همچنین می‌توان گزارش‌های 8-K، 10-K یا 10-Q را خواند تا فهمید که یک شرکت چه می‌کند و اهداف آن چیست.

تاریخچه تحلیل بنیادی

تاریخچه تحلیل بنیادی و استفاده از آن به عنوان یک مکانیسم معاملاتی با تحقیقات بنجامین گراهام در سال 1928 آغاز شد. گراهام اولین کتاب خود را با عنوان تحلیل امنیتی در سال 1934 منتشر کرد. این کتاب چارچوب ارزش ذاتی یک سرمایه‌گذاری را تعریف کرد و تاکنون 5 ویرایش روی آن انجام گرفته است. از آن زمان تحقیقات زیادی، تمرکز اصلی خود را روی تشخیص معیارهای بنیادی خاص به عنوان شاخص‌های کلیدی تعیین قیمت آتی اوراق بهادار قرار دادند.

تحلیل فاندامنتال تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی در تاریخچه خود روی داده‌های تاریخی و کنونی متمرکز شده است تا به هدف خود یعنی پیش‌بینی آینده سرمایه‌گذاری دست یابد. البته هدف این نوع از تجزیه و تحلیل داده‌ها به پیش‌بینی ارزش ذاتی خلاصه نمی‌شود و شامل موارد زیر هم هست.

  • ارزیابی سهام شرکت و پیش‌بینی تحولات احتمالی در قیمت آن
  • پیش‌بینی عملکرد تجاری شرکت در زمینه‌های مختلف
  • ارزیابی روش مدیریت شرکت برای اتخاذ تصمیمات تجاری و محاسبه ریسک آن‌ها
  • پی بردن به ارزش ذاتی سهم

ارزش ذاتی در تحلیل بنیادی

یکی از مفروضات اصلی در پس‌زمینه تحلیل فاندامنتال یا بنیادی این است که قیمت فعلی سهام معمولا ارزش سهام شرکت را به طور کامل منعکس نمی‌کند. فرض دوم هم این است که ارزش منعکس‌شده از داده‌های بنیادی شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام آن نزدیک‌تر است.

ارزش ذاتی در معنایی متفاوت از ارزش‌گذاری سهام نسبت به معاملات اختیاری به کار می‌رود. گزینه قیمت‌گذاری یا ارزش‌گذاری سهام از یک محاسبه استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده می‌کند. این در حالی است که می‌توان قیمت‌گذاری را به روش‌های مختلفی برای یک سهام انجام داد.

به عنوان مثال، تصور کنید که سهام یک شرکت با قیمت 20 تومان معامله می‌شود. اما یک تحلیلگر بنیادی پس از تحقیقات گسترده در مورد شرکت تعیین می‌کند که ارزش آن باید 24 تومان باشد. یک تحلیلگر بنیادی دیگر نیز تحقیقات مشابهی را انجام می‌دهد، اما اعلام می‌کند که ارزش ذاتی آن سهم 26 تومان است.

بنابراین بسیاری از سرمایه‌گذاران به میانگین این برآوردها روی می‌آورند و احتمال می‌دهند که ارزش ذاتی سهام نزدیک به 25 تومان خواهد بود. اغلب سرمایه‌گذاران این تخمین‌ها را بسیار حیاتی می‌دانند. زیرا می‌خواهند سهام شرکت را با قیمت‌هایی بسیار پایین‌تر از این ارزش‌های ذاتی بخرند.

زمان در تحلیل فاندامنتال

بازار سهام در بلندمدت منعکس‌کننده اصول بنیادی تحلیل‌ها خواهد بود. به عبارت دیگر، این تخمین‌های بنیادی می‌توانند قیمت سهام را دستخوش تغییراتی کنند؛ اما مشکل اینجا است که هیچ کسی واقعا نمی‌داند که طولانی‌مدت واقعا چقدر طولانی خواهد بود. این زمان ممکن است روزها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها طول بکشد.

یک سرمایه‌گذار با تمرکز بر یک کسب و کار خاص می‌تواند ارزش ذاتی سهام یک شرکت را تخمین بزند و فرصت‌هایی برای خرید با تخفیف یا فروش با قیمت بالاتر پیدا کند. البته سرمایه‌گذاری بر اساس تحلیل بنیادی زمانی نتیجه خواهد داد که بازار به اصول اولیه پایبند بماند.

توجه داشته باشید که تحلیل فاندامنتال اغلب برای بازار سهام استفاده می‌شود؛ اما از این تحلیل می‌توان برای ارزیابی هر گونه اوراق بهاداری، از اوراق قرضه گرفته تا مشتقه نیز استفاده کرد. به طور کلی اگر اصول این تحلیل را رعایت کنید، از اقتصاد کلان گرفته تا ارزهای دیجیتال قابل استفاده خواهد بود.

زمان تحلیل فاندامنتال

عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

مشکلی که در تعریف عوامل کمی و کیفی وجود دارد آن است که بسیار کلی هستند. یعنی می‌توانند هر چیز مربوط به ویژگی‌ها و مختصات اقتصادی یک شرکت را پوشش دهند. این عوامل با اعدادی مانند درآمد و سود نمایش داده خواهند شد؛ اما می‌توانند هر مورد، از سهم بازار یک شرکت گرفته تا کیفیت مدیریت آن را هم شامل شوند. به طور کلی عوامل بنیادی مختلف را می‌توان به دو دسته کمی و کیفی تقسیم نمود. اما معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف شناخته شده در اقتصاد کلان تفاوت چندانی ندارد.

اطلاعاتی که می‌توان با استفاده از اعداد، ارقام، نسبت‌ها یا فرمول‌ها به نمایش گذاشت، عوامل کمی هستند. در این زمینه، مبانی کمی اعداد به ویژگی‌های قابل اندازه‌گیری یک کسب و کار اشاره دارند. به همین دلیل است که بزرگ‌ترین منبع داده‌های کمی، همان صورت‌های مالی شرکت خواهد بود. زیرا درآمد، سود، دارایی‌ها و موارد دیگر صورت‌های مالی شرکت را می‌توان به دقت اندازه‌گیری کرد.

عوامل کیفی به جای کمیت یک شاخص به کیفیت، استاندارد یا ماهیت آن اشاره دارند. از سوی دیگر، مبانی کیفی نسبت به مبانی کمی، کمتر ملموس و نشان دادنی هستند. زیرا شامل مواردی چون کیفیت مدیران کلیدی، نام تجاری، ثبت اختراع و فناوری‌های اختصاصی یک شرکت هستند. توجه داشته باشید که نه تحلیل کیفی و نه تحلیل کمی ذاتا بهتر از دیگری نیستند، بنابراین بسیاری از تحلیلگران بنیادی آن‌ها را با هم و به صورت مکمل در نظر می‌گیرند.

مدل‌های ارزش‌گذاری و تحلیل بنیادی

روش‌ها یا مدل‌های ارزش‌گذاری در تحلیل بنیادی معمولا به دو دسته اصلی یعنی ارزش‌گذاری مطلق و ارزش‌گذاری نسبی تقسیم می‌شوند.

الف) ارزش‌گذاری مطلق

مدل ارزش‌گذاری مطلق تلاش می‌کند تا تنها بر اساس اصول بنیادی به ارزش ذاتی یا واقعی یک سرمایه‌گذاری دست یابد. تکیه بر اصول بنیادی در ارزش‌گذاری مطلق به این معنی است که تحلیلگر فقط روی مواردی مانند سود سهام، جریان نقدی و نرخ رشد یک شرکت متمرکز می‌شود. تحلیلگر یا سرمایه‌گذار در ارزش‌گذاری مطلق به هیچ موردی خارج از خود شرکت نمی‌پردازد. مدل ارزش‌گذاری مطلق، زیرمجموعه‌هایی مانند مدل تخفیف سود سهام، مدل جریان نقدی تنزیل شده، مدل درآمد باقی‌مانده و مدل مبتنی بر دارایی هم دارد. البته تحلیل هر کدام از این زیرمجموعه‌ها از حوصله این مطلب خارج است.

ب) ارزش‌گذاری نسبی

مدل ارزش‌گذاری نسبی به مقایسه شرکت مورد نظر با سایر شرکت‌های مشابه می‌پردازد. این روش‌ها شامل محاسبه مضرب‌ها و نسبت‌هایی مانند نسبت قیمت به درآمد (P/E) و مقایسه آن‌ها با مضرب‌های شرکت‌های مشابه است. به عنوان مثال، اگر P/E یک شرکت کمتر از P/E شرکت مورد مقایسه باشد، احتمالا شرکت اصلی کم‌ارزش تلقی می‌شود. به طور معمول، محاسبه مدل ارزش‌گذاری نسبی بسیار ساده‌تر و سریع‌تر از مدل ارزش‌گذاری مطلق خواهد بود. به همین دلیل است که بسیاری از سرمایه‌گذاران و تحلیلگران بنیادی، تحلیل خود را با این مدل آغاز می‌کنند.

مقایسه تحلیل بنیادی با سایر روش‌ها

تجزیه و تحلیل فاندامنتال به شدت با روش‌های دیگری مانند تحلیل فنی یا تکنیکال در تضاد است. زیرا تحلیل تکنیکال تلاش دارد تا جهت قیمت را از طریق تجزیه و تحلیل شاخص‌های تاریخی بازار مانند قیمت و حجم معاملات پیش‌بینی کند. تحلیل تکنیکال از روند قیمت و اقدام قیمت یا پرایس اکشن برای ایجاد اندیکاتورها یا شاخص‌ها بهره می‌برد. برخی از این شاخص‌ها به ایجاد الگوهایی مانند الگوی سر و شانه‌ها می‌پردازند که نام‌هایی شبیه به شکل نمودارهای خود دارند.

برخی دیگر از شاخص‌های فنی نیز به بررسی روند حمایت و مقاومت قیمت می‌پردازند. این شاخص‌ها نشان می‌دهند که دید معامله‌گران به سرمایه‌گذاری‌ها چگونه است و چه اتفاقی در بازار خواهد افتاد. اما تحلیل بنیادی بر اطلاعات مالی گزارش‌شده توسط شرکتی متکی است که سهام آن در حال تجزیه و تحلیل قرار دارد. این نسبت‌ها و معیارهای بنیادی با استفاده از داده‌هایی ایجاد می‌شوند که عملکرد یک شرکت را در مقایسه با شرکت‌های مشابه بررسی می‌کنند.

محدودیت‌های تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل فاندامنتال نیز مانند بسیاری دیگر از روش‌ها، بدون محدودیت نیست. بنابراین مهم است که با چشمانی باز وارد این موضوع تحلیل شوید. یکی از محدودیت‌های بالقوه و بزرگ در این روش، به میزان درک شما از کسب و کار یک شرکت و درک پیامدهای تغییرات در ارزش سهام آن بر می‌گردد. از دیگر نکات منفی در تحلیل فاندامنتال این است که احتمال دارد حرکت‌های بزرگ قیمتی در سهام را از دست بدهید. زیرا ممکن است ارزیابی آمارهای اعلام شده از سوی شرکت در زمینه یا مدل مورد استفاده شما به اندازه کافی سریع نباشد.

از سوی دیگر، بازارها به روش خاص خود و روی ریل عرضه و تقاضا حرکت می‌کنند. بنابراین ممکن است روند حرکت ارزش سهام از اصول بنیادی یک شرکت دچار انحراف شود. بنابراین با توجه به اینکه همه چیز در حال تغییر است و احساسات بازار نیز بسیار تعیین‌کننده هستند، تعیین ارزش سهام برای شما آسان نخواهد بود. پس اگر مثل یک سرمایه‌گذار بلندمدت فکر نمی‌کنید، شاید لازم باشد که از تحلیل‌های دیگر نیز به صورت مکمل استفاده کنید.

جمع‌بندی

تحلیل فاندامنتال یک ابزار ارزش‌گذاری قوی است. این تحلیل توسط تحلیلگران سهام برای تعیین میزان واقعی بودن ارزش‌گذاری سهام در بازار (بیش از ارزش یا کمتر از ارزش) استفاده می‌شود. در این تحلیل باید شرایط اقتصادی، بازار، صنعت و بخش فعالیت یک شرکت و عملکرد مالی آن را در نظر گرفت. توجه داشته باشید که همه تحلیلگران بنیادی از ابزارهای مشابهی تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی استفاده نمی‌کنند یا آینده سهام را به طور مشابه نمی‌بینند. بنابراین ارزش سهام از نظر تحلیلگران مختلف بسیار متفاوت خواهد بود. مسئله مهم این است که یک تجزیه و تحلیل بنیادی بتواند معیارهای شما را برآورده کند و اطلاعاتی مفید و عملی را در اختیار شما بگذارد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.