سطوح حمایت و مقاومت: انواع، شیوههای ساخت و موارد استفاده
تحلیل تکنیکال در بازار فارکس، فرصتهای بیشماری را برای مطالعه و پیشبینی قیمتها به ما میدهد. معاملهگران، از صدها ابزار تحلیل تکنیکال برای حل مسئلههای بازار استفاده میکنند. گاهی اوقات این انتقاد به شاخصها وارد میشود که میتوانند در دستان تحلیلگر به هر شکلی درآیند و به همین دلیل در سیگنالدهیشان تاخیر وجود دارد. اما سطوح حمایت و مقاومت، حتی در میان کسانی که بدترین دید را به تحلیل تکنیکال دارند هم طرفدار دارد و تایید دریافت میکند. این موضوع ما را غافلگیر نمیکند. سطوح حمایت و مقاومت در فارکس، معیاری است که تمام معاملهگران بدون هیچ استثنایی به آنها توجه نشان میدهند.
نواحی حمایت و مقاومت در نمودار قیمت، جاهایی هستند که نیروهای وارد بر قیمت در آنها شدیدا تغییر میکند. به همین دلیل هم قیمتها در زمان رسیدن به این نقاط رفتارهای جالبی از خودشان نشان میدهند؛ رفتارهایی چون پرش، بازگشت، شکست، شتابگرفتن یا کند شدن. از آنجایی که این رفتارها معمولا اتفاق میافتند، معاملهگر میتواند استراتژیهای معاملاتیاش را با سطوح مد نظر تنظیم کند. معاملهگری با کمک این سطوح تسلط بیشتری به معاملهگر میدهد، انگیزهی بیشتری برایش به وجود میاورد و به او این امکان را میدهد که سود خودش را در تایمفریمهای کوتاهتری تثبیت کند.
چرا باید به این خطوط اعتماد کرد
معاملهگری در بازارهای مالی با اسفاده از ابزارهای بسیار زیادی انجام میگیرد. اما تحلیل، تنها به دو نوع اصلی انجام میگیرد؛ بنیادی و تکنیکال. کتابهای درسی زیادی دربارهی این تحلیلها نوشته شدهاند و به طور منظم، معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت در سراسر دنیا و به زبانهای مختلف چاپ میشوند. به همین دلیل تمام معاملهگران و سرمایهگذاران زمینهی مشترکی در این باره دارند. این زمینهی مشترک باعث میشود که معاملهگرانی چون شما، در سرتاسر دنیا خطوط مقاومت و حمایت مشابهی را در فارکس ببینند و بر اساس آنها معامله کنند. همین اجماع بر سر این خطوط، اهمیت آنها را بالا میبرد.
اما نباید این را از یاد برد که علاوه بر یکسان بودن دستورالعملها، سادگی محاسبات هم نقش مهمی دارد. برای مثال زمانی که معاملهگری حد «ضرربس» نقطه به نقطه را انتخاب میکند، برایش راحتتر است که قیمتهای رند (بدون اعشار) را در نظر بگیرد. این کار بسیار راحتتر است. زمانی که درگیر معاملات هستیم، زمانی برایمان نمیماند که درگیر محاسبهی اعشار شویم. در بحبحوحهی معاملات، باید همهچیز را گرد کرد؛ یا به سمت پایین یا به سمت بالا.
دلیل سوم هم به سیاست پولی مربوط است. روسای بانکهای مرکزی و دولتها، کانالهای قیمتی در نظر میگیرند که اساس بودجه را شکل میدهد. اگر قیمتها از این کانالها بیرون بروند، نهادهای ناظر در بازار مداخله میکنند.
انواع حدود قیمتی و تفاوتشان
راههای زیادی وجود دارد که سطوح و در نتیجه، انواعشان را محاسبه کنیم. اگر آنها را بر اساس شرایطشان دستهبندی کنیم، سه نوع مختلف از آنها به دست میایند: افقی، شیبدار و پویا. مهمترین تفاوت بین این دستهها نحوهی ساختنشان است و تعداد عواملی که برای این کار نیاز است.
راههای ساختن سطوح افقی
برای این که این نشانهگذاری را انجام دهید، پلتفرم معاملاتیتان باید ابزارهای رسم را داشته باشد. شرکت کارگزاری NordFX برای مشتریهایش مشهورترین پلتفرم معاملاتی (متاتریدر۴) را فراهم کرده است. ابزارهای گرافیکی این پلتفرم در کنار تمام موارد دیگر، خط افقی هم دارد.
خطهای حمایت و مقاومت روی نقطههایی ساخته میشوند که قیمت در گذشته، بیش از یک بار به آنها برخورد کرده و به جهت قبلیاش بازگشته است. سطح حمایت با کفهای ناحیهای و سطح مقاومت، با سقفهای ناحیهای رسم میشود.
سوالی که بسیاری از افراد سرش بحث دارند، این است که این خطها باید در چه قیمتی رسم شوند. آنچنان فرقی نمیکند که نقاط قیمتی کجا باشند. سطح حمایت یا مقاومت را هم بدنهی شمع (در نمودارهای شمعی) و هم سایهی آن میسازد. مفهومی که در اینجا وجود دارد نه خط، بلکه ناحیه است. بنابراین این که بازهای چند درصدی برای نقاط قیمتی در نظر بگیریم عادی به حساب میاید. به علاوه هرچه تایمفریم بزرگتر باشد، ناحیه هم بزرگتر خواهد بود.
در شکل ۱، مثالی از نحوهی قرار دادن سطوح حمایت و مقاومت فارکس آورده شده است:
سطوح شیبدار
این سطوح از نظر رفتاری که قیمت با آنها دارد، تفاوتی با سطوح افقی ندارند. تفاوت اصلی، زوایهی آنهاست. آنها در کف یا سقف ناحیهای رسم میشوند و به طور کامل به جهت روند بستگی دارند. قانون اصلیای که باید از آن استفاده شود، این است که قیمت باید از این خطها پرش کند. برای این که این سطح کشیده شود، دو نقطه کافی است. این قانون، قانونی ساده و هندسی برای رسم خط است.
این خطها را در متنها با نام خط روند هم میشناسند. اگر این خطها را موازی با هم رسم کنید، میتوانید کانالهای قیمتی را شناسایی کنید. در شکل ۲ میتوانید مثالی از یکی از آنها مشاهده کنید:
این خطها تنها برای یک منظور استفاده میشوند؛ برای پیدا کردن نقطهی ورود. تنظیم هدف قیمتی بر اساس این سطوح شیبدار سخت است. اما وقتی با آنها کار میکنیم، سقفها و کفها باید ثابت، مشخص، بالای قبلیها (برای روندهای صعودی) یا پایین قبلیها (برای روندهای نزولی) باشند.
در فضای فکری کلاسیک، سطوح حمایت و مقاومت خطوطی هستند که به صورت دستی تنظیم میشوند. اما پیشرفتهای امروز، کتابهای درسی دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی را به میزان بسیار زیاد پشت سر گذاشتهاند. به علاوهی خطوط دستی، شیوههای اندیکاتوری هم در حال فراگیر شدن هستند: میانگین متحرک، پوشاننده، کانال دوچیان و بندهای بولینگر.
ویژگی اصلی آنها این است که میتوانند نوسان کنند و با قیمت، بالا و پایین بروند. این خاصیت هم نقطهی قوتشان به حساب میاید و هم نقطهی ضعفشان.
اصول اولیهی ساخت سطوح حمایت و مقاومت افقی و پویا با هم تفاوت دارد، اما ویژگیها و اصول استفاده از آنها یکی است. همانطور که در مثال شکل شمارهی ۳ میبینید، ما پیشنهاد میکنیم که مشهورترین شاخص (میانگین متحرک) مورد بررسی قرار گیرد و سپس، به عنوان سطح حمایت و مقاومت به کار گرفته شود.
تفاوت بین خط مقاومت و حمایت
گاهی اوقات افراد تازهکار نمیتوانند خط حمایت را به درستی تعریف کنند و از روی اشتباه، آن را خط مقاومت مینامند. این خطها ویژگیهای مشابهی دارند و از نظر کارکردشان در معاملهگری شبیه هم هستند. قیمتها وقتی به آنها میرسند از آنها میپرند و بعد از آن که آنها را شکستند، شتاب زیادی میگیرند. اما فرق بینشان هنوز سر جایش است: موقعیت قیمت نسبت به سطح حمایت یا مقاومت.
سطح حمایت، سطحی است که قیمت در گذر زمان رویش سوار میشود. این خط، کفهای مهم را به هم متصل میکند و زمانی که معاملهگران نمیتوانند داراییهایشان را در قیمتهای پایینتر بفروشند (یا نمیخواهند)، خودش را نشان میدهد. اما مقاومت، خطی است که سقفهای مهم را به هم متصل میکند و وقتی قیمت دارایی میخواهد رشد کند، جلویش را سد میکند.
در هر دو حالت، مهم این است که زمان گذاشتن خطها چه روندی را در نظر بگیریم. این خطها میتوانند در زمان شکسته شدن تغییر حالت دهند. در شکل ۴، مثالی از زمانی که خط حمایت به خط مقاومت تبدیل میشود آورده شده است:
نحوهی ساخت خطهای حمایت و مقاومت در فارکس
شما میتوانید سطوح را در هر نمودار هر تایمفریمی رسم کنید. افراد حرفهای معمولا به سرعت این کار را به صورت دستی و به کمک ابزارهای رسم نمودار ترمینال متاتریدر۴ انجام میدهند. اما پیدا کردن نقاط کف و سقف برای تازهکارها سخت است. برای این که پیدا کردن این نقاط ساده شود، میتوان از شاخصهای کمکی استفاده کرد. فراکتالها و شاخص زیگزاگ جزو این ابزارها به حساب میایند و نقاط کف و سقف را به طور خودکار پیدا میکنند.
فرمولهای پیوتپوینت، مورای و فیبوناچی هم برای محاسبهی سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشوند. این ابزارها به طور جداگانه و به عنوان شاخص در نرمافزار تعبیه شدهاند. باید در نظر داشت که تعداد زیادی شاخص دیگر هم وجود دارد. این شاخصها تمام انواع خطوط را بدون این که شما را درگیر کنند رسم میکنند. بسیاری از آنها همین الآن هم در متاتریدر۴ قرار دادهشدهاند و تحلیل بازار را به میزان زیادی ساده میکنند.
سطوح حمایت و مقاومت چگونه در استراتژیهای معاملاتی استفاده میشوند
الگوهایی که نزدیک خطوط حمایت و مقاومت قرار دارند، میتوانند برای هدفهای مختلفی استفاده شوند. یکی از مهمترین هدفهای ساختن استراتژی معاملاتی، به دست آوردن تابعِ سیگنال است. در این حالت، معامله هم در زمانی که نمودار از سطح حمایت و مقاومت برمیگردد انجام میشود، هم در زمانی که این خط شکسته میشود. نوع دیگری هم در معامله وجود دارد که با سیگنالهای دیگر باز و بسته کردن پوزیشن در هم میآمیزد.
راههای معامله با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت میتواند بسیار متنوع باشد. معاملهگری محافظهکارانه که بسیاری از نویسندگان کتابهای درسی توصیه میکنند، به ما میگوید که همجهت با روند معامله کنیم. اما معاملهگری تهاجمی میگوید پوزیشنها هم در جهت روند و هم در خلاف آن باز شوند. هر شیوهای حق دارد که توسعه پیدا کند و وجود داشته باشد. اما این معاملهگر است که تشخیص میدهد سطح حمایت و مقاومت کجاست. احتمال این که سطح مقاومتی قدرتمند بشکند، به شدت پایین است. بنابراین زمانی که قیمت به چنین سطحی رسید باید از بازگشتش بهره برد. سطوح ضعیف که نمودار تنها چند بار به آنها برخورد کرده است، مثل کره بریده میشوند. بنابراین احتمال این که سطحی ضعیف شکسته شود نسبتا بالا است. شکستهای اشتباه هم در فارکس معمول هستند. در چنین مواردی، به نظر میرسد که قیمت از سطح حمایت یا مقاومت عبور کرده و آن را شکسته است. اما در عوض از آن عبور میکند و به جایی باز میگردد که پیشتر در آن بوده.
در لحظهای که قدرت معاملهگران در بازی بالا و پایین کردن قیمت به تساوی میرسد، ممکن است نمودار قیمت متراکم شود. اگر ببینید که نمودار قیمت مثل فنر در حال مترکام شدن است، باید به دنبال سیگنال باشید. ما هم میتوانیم انتظار داشته باشیم که بالاخره فنر باز شود و قیمتها را با شدت بالا و پایین کند.
تنظیم سطحهای ضرربس و سودگیر
بر اساس نظر بسیاری از معاملهگران، استراتژی معاملاتی بدون استفاده از ضرربس مثل بمبی ساعتی است. معاملهگران تازهکار به سختی میتوانند سطح ضرربس را در نمودار پیدا کنند. چرا که احتمال دارد قیمت به طور تصادفی به این سطح بخورد و معامله بسته شود. وقتی که میبینیم سفارش به سطح ضرربس میخورد و با ضرر بسته میشود، اما بعد از آن باز میگردد و جهت قبلیاش را از سر میگیرد، بسیار ناامید میشویم. به همین دلیل بسیار عادی است که سطح ضرربس را بعد از نزدیکترین سطح حمایت یا مقاومت بگذاریم؛ با چندین درصد فاصله. به خاطر داشته باشید که این فاصله به تایمفریم مورد استفادهی شما بستگی دارد. هرچه تایمفریم بزرگتر باشد، فاصله هم باید بیشتر باشد. به همین دلیل، در تایمفریم چهار ساعته و بیشتر از آن فاصلهی ضرربس چندین درصد در نظر گرفته میشود. به این ترتیب مقاومت و حمایت نه یک خط، بلکه یک ناحیه خواهند بود. همچنین جفتارز مورد استفادهی فارکس هم باید در نظر گرفته شود. از میزان نوسانهای بازار هم نباید غافل شد.
همچنین علاوه بر ضرربس، سطوح دیگری هم برای حل مسائل بیشتری در بازار استفاده میشوند؛ برای پیدا کردن هدف قیمتی یا گرفتن سود. سطح سودگیر، با همان اصلی در معاملات گذاشته میشود که بالاتر توصیف شد. اما این سطح را در جهتی میگذاریم که معامله با آن باز میشود (منظور از جهت، این است که معامله short است یا long). باز هم در اینجا، مفهوم ناحیه باید در نظر گرفته شود. زیرا همانطور که قیمت میتواند چندین درصد بالاتر یا پایینتر از سطح حمایت و مقاومت برود (شکست اشتباه)، میتواند با چند درصد اختلاف به آن نرسد.
در فارکس، تعداد بسیار زیادی استراتژی معاملاتی بر اساس سطوح حمایت و مقاومت ساخته شده است. اما اثربخشی این استراتژیها، تحت تاثیر چندین عامل دیگر است. دقت قیمتها، اندازهی اسپرد، سرعت اجرای سفارشها و موارد دیگر، از جملهی این عوامل هستند. در اینجا، مشتریهای شرکت کارگزاری معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت NordFX مزیت مشخصی دارند؛ چرا که شرایط معاملاتی این شرکت یکی از بهترینهای بازار است.
نقاط قوت و ضعف
کار کردن روی سطوح حمایت و مقاومت فارکس چند نقطهی قوت و ضعف دارد. ضعفهای این ابزار از قرار زیر هستند:
- به وجود آمدن شکستهای اشتباه،
- احتمال وجود لغزش (بکلش)، که خطی نازک را در ناحیهی حمایت و مقاومت میاندازد و پهنایش به چندین عامل بستگی دارد: جفتارزی که معامله میشود، مدتزمان و شرایط فعلی بازار. تمام اینها، باعث میشوند که گذاشتن سفارش و بستن پوزیشنهای معاملاتی سخت شوند.
نقاط قوت سطوح حمایت و مقاومت هم به قرار زیر هستند:
- اطلاعات زیادی دربارهی نیروهای موجود در بازار دارند،
- به شما اجازه میدهند که کانال قیمتی تعیین کنید، نقطهی ورود به بازار را مشخص کنید و محل خروجتان را هم تعیین کنید،
- آنها را میتوان در همهی تایمفریمها و برای تمام ابزارهای معاملاتی استفاده کرد،
- شاخصها و ابزارهای نموداری بسیاری وجود دارد که به طور خودکار این سطوح را تشخیص میدهند. بسیاری از آنها همین الآن هم در ترمینال متاتریدر۴ وجود دارند،
- تعداد بسیار زیادی از راهحلهای آماده (اسکریپت و رباتهای معاملاتی) وجود دارند که به شما این امکان را میدهند با استفاده از دادههای قیمتی، معاملاتتان را اتوماتیک یا نیمهاتوماتیک کنید،
- قابلیت این که در هر استراتژی معاملاتیای استفاده شوند،
- در هر تایمفریم تعداد بسیار زیادی سیگنال تولید میشوند.
تنها تمرین است که میتواند به شما یاد دهد چگونه به درستی از سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنید. توصیهی ما این است برای این که بدون هیچ ضرر مالی تجربهی لازم را کسب کنید، از حساب دموی NordFX استفاده کنید. این حساب را میتوان بدون هزینه باز کرد و ثبتنام برای آن، فقط چند دقیقه از وقت شما را خواهد گرفت.
آموزش تحلیل تکنیکال
آموزش تحلیل تکنیکال یک موضوع مهم در معاملات ارز و بازار فارکس است زیرا این بازار دارای نوسانات بسیاری است و برای پیش بینی روند قیمت ها لازم است تحلیل تکنیکال را آموزش ببینید. این آموزش توسط اساتید برجسته فارکس ارائه می شود و با هدف اینکه معامله گران و تحلیل گران حرفه ای را پرورش دهد، ویدیوهای آموزشی خود ارائه شده در بورس استریت بسیار قابل فهم و سلیس هستند. برای اینکه به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شوید این آموزش ها را مشاهده کنید.
تحلیل تکنیکال ، طیف وسیعی از تکنیک ها است که برای آزمایش و پیش بینی حرکت های آتی قیمت ها در بازارهای مالی و بازار های فارکس و … براساس حرکت و الگوهای تاریخی قیمت استفاده می شود. تحلیل تکنیکال بر اساس مطالعه و تاریخچه قیمتها پیش بینی قیمتها را انجام میدهد . در تحلیل تکنیکال نوسانات گذشته بر روند پیشرفت قیمتها در آینده نیز تأثیر میگذارد . برای مدیریت معاملات و تاثیر مثبت گرفتن از نوسانات بازار لازم است به صورت حرفه ای آموزش تحلیل تکنیکال ببینید.
بازارهای ارز به ویژه برای استفاده از تحلیل تکنیکال بسیار مناسب هستند. سطح بالای نقدینگی از نظر حجم معاملات و تعداد افراد دارای نقش و حساسیت به روند بزرگ بلند مدت سطح ملی ، به این معنی است که بازارهای فارکس با گذشت زمان تمایل به روند دارند و الگوها اغلب فرصت توسعه کامل را دارند . در عین حال ، تجزیه و تحلیل تکنیکال در بازارهای فارکس همچنین میتواند به طور مؤثر در توسعه و اجرای استراتژیهای تجارت کوتاه مدت مورد استفاده قرار گیرد.
آموزش تحلیل تکنیکال
آموزش تحلیل تکنیکال برای افرادی که قصد دارند به صورت حرفه ای در زمینه فارکس فعالیت کنند امری ضروری است. در صورتی که معامله گران فارکس بتوانند قیمت ارزها را تجزیه و تحلیل کنند به یک معامله گر حرفه ای تبدیل می شوند. آموزش هایی که اساتید مجرب بورس استریت در اینجا ارائه می دهند به صورت کاملا رایگان می باشد. همه کاربران بورس استریت می توانند از این آموزش ها بهره بگیرند و به یک تحلیلگر حرفه ای در بازار فارکس تبدیل شوند.
آموزش مفاهیم پایه تحلیل تکنیکال
قبل از اینکه به آموزش مباحث پیشرفته تحلیل تکنیکال بپردازیم. مفاهیم پایه تحلیل تکنیکال را بیان میکنیم. ابتدا به تعریف تحلیل تکنیکال بپردازیم. تحلیل تکنیکال یک روش است که بازارهای مالی، قیمت طلا، فارکس، بازارهای سرمایهگذاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. با استفاده از این روش میتوان روندها و الگوها را شناسایی کرده تا به یک پیش بینی دقیق برسیم. در صورت آشنایی با مفاهیم پایه آموزش حرفه ای تحلیل تکنیکی برای کاربران آشان تر خواهد بود. در صورت آموزش مفاهیم پایه تحلیل تکنیکال می توان برای آموزش های حرفه ای نیز اقدام کنید. با یادگیری این مفاهیم یادگیری مباحث بعدی نیز آسان تر خواهد شد.
سطوح حمایت و مقاومت: تحلیل تکنیکی
در تحلیل تکنیکی سطوح کف و سطوح سقف روند توسط اسامی مناسب شان مشخص می شوند. سطوح کف، سطوح حمایت؛ و سطوح سقف، سطوح مقاومت هستند. این سطوح محوطه هایی هستند که اکثر معامله گران در آنها خواهان خرید یا فروش یک دارائی هستند.
سطح حمایت، محوطه هایی را نشان می دهد در آنها تمایل به خرید بالا است و از فشار فروش بیشتر است. قیمت در این سطح برای خرید بسیار جذاب است و اکثر معامله گران در زمانیکه قیمت به یک سطح حمایت می رسد اقدام به خرید می نمایند.
سطح مقاومت، محوطه هایی را نشان می دهد که در آن تمایل به فروش بالا است و از فشار خرید بیشتر است. معامله گران مایلند در این سطح اقدام به فروش کنند و زمانیکه قیمت به این محوطه می رسد دارائی مورد نظرشان را به فروش برسانند.
به محض اینکه حساب مجازی را افتتاح کنید، مطالب آموزشی و پشتیبانی آنلاین به زبان خودتان در اختیارتان قرار خواهند گرفت.
نحوۀ ترسیم خطوط حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت یک بخش اساسی از تحلیل تکنیکی است که برای تشخیص روند و اتخاذ تصمیمات معاملاتی مورد استفاده قرار می گیرند. این سطوح روندها را مورد سنجش قرار می دهند و آنها را تائید می کنند و باید توسط هر معامله گری که تحلیل تکنیکی را بکار می برد مورد استفاده قرار گیرند.
سطح حمایت توسط خطی نشان داده می شود که نقاط کف قیمتی در گذشته را به هم وصل می کند. این خط بسته به روند اصلی (جهت غالب حرکات قیمت) می تواند توسط یک خط افقی یا یک خط شیب دار نشان داده شود.
- اگر روند، صعودی باشد خط روندی که کف های قیمتی را بهم وصل می کند به عنوان یک حمایت با شیب مثبت در نظر گرفته می شود.
- اگر روند، افقی باشد خط روند تحتانی به عنوان یک حمایت افقی در نظر گرفته می شود.
سطح مقاومت توسط خطی که اوج های قیمتی را بهم وصل می کند مشخص می شود. سطح مقاومت بسته به روند اصلی می تواند توسط یک خط افقی یا یک خط شیب دار نشان داده شود.
- خط روندی که در یک روند نزولی نقاط اوج قیمتی را بهم وصل می کند، به عنوان یک مقاومت با یک شیب منفی در نظر گرفته می شود.
- در یک روند افقی، خط روند فوقانی به عنوان یک مقاومت افقی در نظر گرفته می شود.
برای تشخیص یک روند صعودی هر سطح حمایت باید بالاتر از سطح حمایت قبلی خود باشد و هر سطح مقاومت باید بالاتر از سطح مقاومت قبل تر از خود باشد. در غیر اینصورت، به عنوان مثال، هرگاه سطح حمایت تا کف قبلی اش پایین برود، این نشان می دهد که روند صعودی به پایان رسیده یا اینکه حداقل تبدیل به یک روند افقی شده است.معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت
برعکس، برای تشخیص یک روند نزولی، هر سطح حمایت باید پایین تر از سطح حمایت قبل تر از خود باشد و هر سطح مقاومت باید پایین تر از سطح مقاومت قبلی خود باشد. اگر سطح حمایت از سطح حمایت قبل تر از خود بالاتر بیاید، علامتی است از تغییر روند موجود.
یک روند صعودی تمایل دارد که به یک روند نزولی تبدیل شود به این ترتیب که اوج های قیمتی بالاترش و کف های قیمتی بالاترش تبدیل به اوج های قیمتی پایین تر و کف های قیمتی پایین تر می شوند. و بر عکس، یک روند نزولی می تواند تبدیل به یک روند صعودی شود به این ترتیب که نقاط اوج قیمتی پایین تر و کف های قیمتی پایین ترش تبدیل به نقاط اوج بالاتر و کف های قیمتی بالاتر می شود. به عبارت دیگر، یک سطح مقاومت تبدیل به یک سطح حمایت می شود و یک سطح حمایت تبدیل به یک سطح مقاومت می شود.
این نوع از وارونگی در سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکی تحت عنوان "بهبود"، "اصلاح" یا "وارونگی روند" شناخته می شود.
- در صورتیکه قیمت ها از سطح حمایت عبور کنند و به پایین بروند (احتمال انحراف وجود دارد)، سرمایه گذاران فرض را بر این می گیرند که قیمت به ریزش ادامه خواهد داد. حمایت قبلی تبدیل به یک سطح مقاومت جدید می شود که انتظار می رود از رشد قیمت ها ممانعت بعمل آورد.
- در صورتیکه قیمت ها از سطح مقاومت عبور کنند و بالا بروند (احتمال انحراف وجود دارد)، سرمایه گذاران فرض را بر این می گیرند که قیمت به رشد ادامه خواهد داد. مقاومت قبلی تبدیل به یک سطح حمایت جدید می شود که انتظار می رود از ریزش قیمت ها ممانعت بعمل آورد.
تا مادامیکه قیمت بین سطوح مقاومت و حمایت باقی می ماند، انتظار می رود که روند ادامه پیدا کند.
استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت
اساس سطح حمایت این است که هر زمان قیمت ها به این محوطه نزدیک می شوند، خریداران موقعیت خوبی برای معامله پیدا می کنند و ترجیح می دهند خرید کنند در حالیکه فروشندگان شرایط بدی را برای معامله مشاهده می کنند و کمتر مایل هستند که بفروشند. هرچند، سطح حمایت همیشه نمی تواند از ریزش قیمت ها ممانعت بعمل آورد و اگر قیمت ها از حمایت عبور کنند و پایین بروند نشان دهندۀ این است که فروشندگان فرصت خوبی برای فروش دارائی در اختیار دارند.
از طرف دیگر، منطق معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت اصلی در پس مقاومت این است که هرچه قیمت به سطح مقاومت نزدیک تر شود، تمایل به فروش دارائی بیشتر می شود در حالیکه خریداران تمایل کمتری به خرید خواهند داشت. اگر قیمت از سطح مقاومت عبور و صعود کند نشان دهندۀ افزایش تمایل به خرید است.
وارونگی بین سطوح مقاومت و حمایت می تواند یک تغییر مثبت یا منفی در برابر روند غالب باشد. این برای معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت تحلیل گران و فعالان بازار حیاتی است چراکه آنها بسته به علائم این الگوها یک استراژی معاملاتی روی همان دارائی را بکار می برند.
نحوۀ استفاده از در پلتفرم معاملاتی
با دانلود یکی از ترمینال های تجاری ارائه داده شده توسط IFC Markets می توانید ابزارهای گرافیکی را روی نمودار قیمت مشاهده نمایید.
روانشناسی سطوح حمایت و مقاومت؛ این نواحی چگونه شکل میگیرند؟
تحلیلگران تکنیکال از سطوح حمایت (support) و مقاومت (resistance) برای یافتن نقاط قیمتی روی نمودار استفاده میکنند که در آنجا احتمال وقفه در حرکت یا برگشت روند موجود وجود دارد.
حمایت در جایی اتفاق میافتد که انتظار میرود یک روند نزولی به دلیل تمرکز تقاضا متوقف شود. مقاومت جایی اتفاق میافتد که انتظار میرود یک روند صعودی به دلیل تمرکز عرضه، به صورت موقت متوقف شود.
این سطوح که در نگاه اول ممکن است قراردادی به نظر برسند، بر اساس سنتیمنت و قیمت مرجع (برای مثال قیمت خاصی مرجع میشود و بقیه قیمتها در مقایسه با آن قیمت، میتوانند گران یا ارزان به نظر برسند) بازار هستند.
در اینجا بررسی میکنیم که چگونه نواحی حمایت و مقاومت به طور گسترده توسط احساسات و روانشناسی انسان شکل میگیرند.
مروری بر نکات مهم
- سطوح حمایت و مقاومت، سطوح قیمتی مهمی روی نمودار هستند که مثل مانع عمل میکنند و به قیمت اجازه نمیدهند که در جهت مشخص به حرکت خود ادامه دهد.
- روانشناسی بازار نقش و اهمیت زیادی دارد؛ چرا که معاملهگران و سرمایهگذاران، گذشته را به یاد میآورند و به تغییرات واکنش نشان میدهند تا حرکت آینده بازار را پیشبینی کنند.
- با درک سنتیمت و احساسات هر یک از بازیگران بازار و مجموع این عوامل، معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت میتوان جابهجایی نواحی عرضه و تقاضا را مشخص کرد.
روانشناسی پشت حمایت و مقاومت
در هر بازار مالی، معمولاً سه نوع شرکتکننده در هر سطح قیمتی وجود دارد:
- افرادی که در موقعیت خرید (long) قرار دارند و در انتظار افزایش قیمتاند.
- کسانی که در موقعیت فروش (short) قرار دارند و امیدوارند که قیمت کاهش یابد.
- افرادی که هنوز تصمیم نگرفتهاند در کدام جهت وارد معامله شوند.
وقتی قیمت از سطح حمایت بالاتر میرود، معاملهگرانی که در موقعیت خرید هستند خوشحال خواهند بود و اگر قیمت دوباره به همان سطح حمایت برگردد، ممکن است که حجم موقعیت معاملاتی خود را افزایش دهند.
معاملهگرانی که در موقعیت فروش قرار دارند، دچار تردید میشوند و اگر قیمت به همان سطح حمایت برگردد، ممکن است که در قیمت سربهسر یا نزدیک آن از موقعیت فروش خارج شوند.
معاملهگرانی که از قبل در این سطح قیمت وارد بازار نشدهاند، ممکن است در صورت بازگشت قیمت به همان سطح حمایت، برای ورود به موقعیت خرید هجوم بیاورند. در واقع تعداد زیادی از معاملهگران، مشتاقانه منتظرند که در این سطح وارد موقعیت خرید شوند و به قدرت آن به عنوان یک ناحیه حمایتی بیفزایند.
اگر همه این شرکتکنندگان بازار در این سطح بخرند، قیمت دوباره از آن سطح حمایت برمیگردد و به سمت بالا حرکت میکند.
در عین حال قیمت میتواند به زیر سطح حمایت ریزش کند. وقتی قیمت به ریزش و کاهش خود ادامه میدهد، معاملهگران بهسرعت متوجه میشوند که آن سطح حمایت نمیتواند قیمت را نگه دارد و مانع ریزش آن شود. ممکن است معاملهگرانی که در موقعیت خرید هستند منتظر بمانند تا قیمت دوباره به سطح حمایت قبلی (که اکنون نقش مقاومت را بازی میکند) برگردد تا از موقعیت خرید خارج شوند و ضرر خود را به حداقل برسانند.
معاملهگرانی که در موقعیت فروش هستند در این حالت خوشحال خواهند بود و اگر قیمت به سطح قبلی برگردد ممکن است به حجم موقعیت معاملاتی خود اضافه کنند. در نهایت، معاملهگرانی که وارد بازار نشدهاند، در صورت بازگشت قیمت به سطح حمایت قبلی، با پیشبینی این که قیمت قرار است ریزش بیشتری را تجربه کند وارد موقعیت فروش میشوند.
باز هم تعداد زیادی از معاملهگران آماده هستند که در این سطح وارد شوند و دست به حرکتی بزنند؛ اما در اینجا به جای خریدن وارد موقعیت فروش میشوند. در بررسی واکنشهای معاملهگران به سطوح مقاومت هم میتوان عکس همین رفتار را مشاهده کرد.
نمونههایی از جابهجایی نواحی
این مثالها یک اصل مهم تحلیل تکنیکال را معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت نشان میدهند: این که سطحی که قبلاً نقش حمایت را بازی کرده است، سپس به مقاومت تبدیل میشود.
در مقابل، وقتی قیمت بتواند سطوح مقاومت را بشکند و به نقطهای بالاتر از آن صعود کند، این سطوح نقش حمایت را بازی خواهند کرد. این مسئله در هر چارت یا بازه زمانی (time frame) دیده میشود.
اگرچه سرمایهگذاران معمولاً برای مشخص کردن نواحی حمایت و مقاومت از چارت معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت روزانه استفاده میکنند، بازههای زمانی کوتاهتر هم به کار میروند. بهخصوص معاملهگران کوتاهمدت برای تعیین سطوح حمایت و مقاومت از بازههای زمانی کوتاهتر استفاده میکنند.
برای مثال در تصویر زیر، چارت قیمتی روزانه شرکت آلفابت (Alphabet) را به صورت کندلاستیک میبینید. خط افقی بنفش، سطح مقاومت در قیمت حدود 3022 دلار را میبینید که اجازه نمیدهد قیمت از آن میزان بالاتر برود. همچنین سطح حمایتی را با خط نارنجی در قیمت حدود 2500 دلار میبینید.
نکته مهم: موضوع روانشناسی حمایت و مقاومت تنها مربوط به قیمتهای مشخص نیست. این فرآیند میتواند در خطوط روند صعودی و نزولی قابل بحث باشد.
احساسات و رفتار انسان
ترس، طمع و غریزه گلهای (herd instinct)، عباراتی هستند که وقتی درباره روانشناسی پشت بازارهای مالی بحث میکنیم مطرح میشوند.
علت این است که احساسات انسان در حرکات قیمتی که در بازار مشاهده میشوند، تاثیر داشته و نقش بازی میکند. از همین جهت، میتوان نمودار قیمتی را به شکل سیر زمانی خوشبینی و بدبینی فعالان بازار در نظر گرفت.
نمودارهای قیمت نشان میدهند که بازیگران بازار چگونه نسبت به تغییرات انتظارات از آینده واکنش نشان میدهند.
به عنوان نمونه، ترس و طمع همانطور که بالاتر نشان داده شد، در رفتار شرکتکنندگان بازار دیده میشود. وقتی قیمت دوباره به سطح حمایت ریزش میکند، معاملهگرانی که در موقعیت خرید هستند، به حجم معامله خود اضافه میکنند تا سود بیشتری به دست آورند.
در عین حال، معاملهگرانی که در موقعیت فروش هستند، از موقعیت معاملاتی خود خارج میشوند؛ چرا که از ضرر کردن و از دست دادن پولشان میترسند.
غریزه گلهای هم در این مثال به این صورت نشان داده میشود که معاملهگران تمایل دارند در نزدیکی سطوح حمایت و مقاومت رفتار جمعی مشابه از خودشان نشان دهند و این سطوح را تقویت کنند.
معاملهگران همچنین میتوانند یک جور پاسخ شرطی را طبق چیزی که به آن «لنگر انداختن (anchoring) یا همان قیمت مرجع» میگوییم تجربه کنند.
لنگر انداختن ابداعی از حوزه مالی رفتاری (behavioral finance) است که استفاده ناخودآگاه از اطلاعات نامرتبط را توصیف میکند. برای مثال میتوان به قیمت خرید یک ورقه بهادار به عنوان یک نقطه ارجاع ثابت (یا همان لنگر) برای گرفتن تصمیم درباره آن ورقه بهادار اشاره کرد.
بنابراین اگر یک سطح حمایت یا مقاومت در گذشته ایجاد شده باشد، میتواند یک لنگر جمعی درست کند که همان سطوح در آینده به عنوان حمایت یا مقاومت عمل کنند.
به این مثال توجه کنید: وارد مغازهای میشوید و قصد خرید کالایی را دارید. در حالت اول فروشنده قیمت آن را 200 هزار تومان اعلام میکند و در نهایت میتوانید با تخفیف آن را با قیمت 150 هزار تومان بخرید. در حالت دوم فروشنده قیمت را 150 هزار تومان اعلام میکند و در نهایت کالا را با همین قیمت میخرید.
طبق فرآیند لنگر کردن، حالت اول برای شما خوشایندتر است؛ چرا که در حالت اول قیمت 200 هزار تومان در ذهن شما لنگر شده است و باقی مسائل را نسبت به آن میسنجید. بنابراین حس میکنید در حالت اول کالا را ارزانتر خریدهاید. این به دلیل لنگر شدن قیمت اول در ذهن شماست.
در تصویر زیر نمودار قیمتی روزانه شرکت AMD را میبینید. همانطور که مشخص است، قیمت چندین بار به ناحیه حمایتی مشخصشده با رنگ بنفش واکنش نشان داده است. با توجه به این که این سطح چندین بار توانسته است که از قیمت حمایت کند و اجازه ریزش بیشتر را ندهد، به عنوان یک سطح حمایتی قوی در نظر گرفته میشود.
سطوح قیمتی احساسی
سطوح حمایت و مقاومت دیگری که از احساسات انسان تاثیر میگیرند، اعداد صحیح و رُند هستند (چون به خاطر سپردنشان آسان است).
برای مثال میتوان به بالاترین و پایینترین قیمت در یک سال گذشته یا رویدادهای تاریخی مثل زدن یک سقف جدید در بازار اشاره کرد. معاملهگران به چند دلیل به سمت این سطوح قیمتی روانی جذب میشوند. یک دلیل این است که این قیمتها در گذشته نقاط خاص و مهمی بودهاند و معاملهگران میدانند که باز هم قرار است اینطور باشد.
بازیگران بازار اغلب، انتظارات آینده را بر اساس آنچه در گذشته رخ داده است میسنجند؛ برای مثال اگر یک سطح حمایت در گذشته کار کرده است، معاملهگری بر اساس خطوط مقاومت معاملهگر فرض میکند که در آینده هم دوباره نقش حمایتی خود را ایفا خواهد کرد.
یک علت دیگر برای مهم و خاص بودن سطوح قیمتی احساسی این است که این سطوح، توجه زیادی جلب میکنند و به انتظارات و پیشبینیها شکل میدهند. این باعث میشود که معاملهگران بیشتری آماده واکنش دادن شوند و حجم بازار افزایش یابد.
برای مثال وقتی سقف قیمت شکسته میشود و قیمت به بالاترین حد تاریخی خود میرسد، معاملهگران تصور میکنند که چون سطوح مقاومتی برای جلوگیری از افزایش قیمت وجود ندارد، قیمت به حرکت صعودی خود ادامه خواهد داد.
بنابراین هیجان شدیدی در بازار شکل میگیرد. وقتی خریداران بیشتری وارد میشوند، خوشحالی از افزایش قیمت میتواند باعث رشد بیشتر آن شود. مشارکت در بازار افزایش مییابد و قیمت از سقف قبلی خود بالاتر میرود تا جایی که این اشتیاق محو شود و در این نقطه، سطح جدید مقاومت شکل میگیرد.
سوالات پرتکرار
در این قسمت به پاسخ برخی از سوالات پرتکرار درباره روانشناسی حمایت و مقاومت میپردازیم.
سطوح حمایت و مقاومت چه هستند و چگونه شکل میگیرند؟
میتوان سطح حمایت را مثل یک کف و سطح مقاومت را مانند یک سقف برای قیمتها در یک بازار در نظر گرفت.
قیمتها دچار ریزش میشوند و سطح حمایت را آزمایش میکنند؛ در این زمان دو حالت میتواند اتفاق بیفتد. حالت اول این است که این سطح موفق به نگه داشتن قیمت میشود و قیمت را دوباره به سمت بالا هل میدهد. حالت دوم این است که قیمت سطح حمایت مورد نظر را به سمت پایین میشکند و احتمالاً به ریزش خود ادامه میدهد تا به سطح حمایت بعدی برسد.
این سطوح تا حدی به دلیل روانشناسی بازار شکل میگیرند که در نواحی حمایت، سنتیمنت گاوی (bullish) یا صعودی و در نواحی مقاومت، سنتیمنت خرسی (bearish) یا نزولی ایجاد میکنند.
چرا این سطوح برای معاملهگران تکنیکال اهمیت دارند؟
معاملهگران از سطوح حمایت و مقاومت برای برنامهریزی نقاط ورود و خروج معاملات خود استفاده میکنند.
اگر حرکات قیمت روی نمودار سطوح حمایت را بشکند، میتواند بسته به بقیه اندیکاتورها، به عنوان فرصتی برای خرید یا فرصتی برای ورود به موقعیت فروش دیده شود. اگر این شکست در یک روند صعودی اتفاق بیفتد، حتی میتواند نشانهای برای برگشت قیمت باشد.
معاملهگران برای تعیین نقاط ورود و خروج معاملات از سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکنند.
نقش لنگر انداختن در روانشناسی حمایت و مقاومت چیست؟
فرآیند لنگر انداختن یا لنگر کردن، یک ارزش قراردادی را میگیرد و به آن برای معاملهگران معنا میدهد.
بنابراین سطوح حمایت یا مقاومتی که قبلاً ایجاد شدهاند، میتوانند لنگر شوند و در نتیجه، حمایت و مقاومتهای بعدی هم در آنها اتفاق بیفتد؛ حتی اگر این سطوح نشاندهنده هیچ مسئله بنیادی (fundamental) نباشند.
به همین صورت، اعداد رندی مثل 1,000 دلار یا 25,000 دلار میتوانند نقش سطوح حمایت یا مقاومت را بازی کنند. علت این امر عوامل فاندامنتال نیست، بلکه صرفاً از نظر نمادین به عنوان لنگرهای روانی دارای معنا هستند. وقتی این سطوح شکسته میشوند، معاملهگران هم لنگرهای خود را مطابق آن دوباره تنظیم میکنند.
سخن آخر
پرداختن به روانشناسی حمایت و مقاومت توسط تحلیلگران تکنیکال برای بررسی قیمتهای گذشته و پیشبینی حرکات بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
این نواحی را میتوان با ابزار ساده تحلیل تکنیکال، مثل خطوط افقی یا خطوط روند صعودی و نزولی یا با استفاده از اندیکاتورهای پیشرفتهتری مثل فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci retracement) رسم کرد.
روانشناسی بازار نقشی اساسی در حرکات قیمت ابزار مختلف مالی دارد؛ چون معاملهگران و سرمایهگذاران گذشته را به یاد میآورند، نسبت به تغییرات شرایط واکنش نشان میدهند و حرکات آینده بازار را پیشبینی میکنند. دانستن نحوه فکر کردن بازار، بهترین راه برای مشخص کردن حرکت بعدی آن است.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
استراتژی معاملاتیِ حمایت و مقاومت (با نایل فولر)
سطوح حمایت و مقاومت، سطوح افقی قیمتی هستند که از طریق وصل کردن سقف ها (یا کف ها) شکل میگیرند و سطوح افقی را روی چارت شکل میدهند.
سطوح حمایت و مقاومت زمانی شکل میگیرند که پرایس اکشن برمیگردد و تغییر جهت میدهد.
بدین ترتیب یک سقف یا کف (سوئینگ) شکل میدهد. سطوح حمایت و مقاومت میتوانند منجر به شکل گیری دامنه معاملاتی شوند (همانند چارت زیر).
همچنین این سطوح را در روند نیز میتوان دید که بازار اصلاح میشود و نقاط سوئینگ شکل میدهد.
اکثر اوقات، قیمتها به سطوح حمایت و مقاومت احترام میگذارند. به عبارت دیگر این سطوح، قیمتها را نگه میدارند تا اینکه این سطوح شکسته شوند.
در چارت زیر میبینیم که سطوح حمایت و مقاومت توانسته اند قیمتها را در درون یک دامنه معاملاتی نگه دارند.
دامنه معاملاتی، ناحیه ای است که قیمتها بین دو خط موازیِ حمایت و مقاومت قرار گرفته اند؛ همانند زیر.
یعنی در دامنه معاملاتی، قیمتها بین سطوح حمایت و مقاومت در نوسان هستند.
همانطور که در چارت زیر مشخص است، قیمتها سقف دامنه معاملاتی را شکسته اند و از سطح مقاومت بالاتر رفته اند.
سپس برگشته و سطح مقاومت قدیمی را تست میکنند که این سطح، توانسته قیمتها را حفظ کند و همانند حمایت عمل کرده است.
استراتژی معاملاتیِ حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت به روش دیگری هم شکل میگیرند، یعنی از طریق سوئینگ های شکل گرفته در روند.
وقتی بازار در روند است، اصلاح صورت میگیرد. اصلاح بازار منجر به شکل گیری نقاط سوئینگ میشود؛ که در روند صعودی منجر به شکل گیری سقف و در روند نزولی منجر به شکل گیری کف میشود.
در روند صعودی، قیمتها سقفی را میشکنند و بعد آن را تست کنند. پس در روند صعودی، سقف های قبلی همانند سطوح حمایت عمل میکنند.
عکس این حالت در روند نزولی صدق میکند. یعنی قیمتها کف را میشکنند و بعد آن را تست میکنند.
پس در روند صعودی، کف ها قبلی همانند سطح مقاومت عمل میکنند.
در شکل زیر یک روند نزولی داریم و بازار، سوئینگ های قبلی را تست کرده است.
وقتی بازار برمیگردد که سطح حمایت قبلی را تست کند، این سطح به عنوان مقاومت عمل میکند و اکثر اوقات میتواند قیمتها را نگه دارد.
نقطه مناسب برای ورود جایی است که قیمتها برمیگردند و نقاط سوئینگ را تست میکنند (مثلا سیگنال فروش پین بار را در چارت زیر میبینیم).
چون وقتی روند به این نقاط برمیگردد، احتمالا ادامه میابد. پس نقطه مناسبی برای ورود است چون ریسک کم و بازدهی بالایی دارد.
چگونه سیگنال های پرایس اکشن را در سطوح حمایت و مقاومت معامله کنیم؟
سطوح حمایت و مقاومت، بهترین دوستِ یک معامله گرِ هستند.
وقتی سیگنال ورودِ پرایس اکشن در ناحیه کلیدی حمایت و مقاومت شکل میگیرد، آنگاه احتمال موفقیت معامله بسیار بالا خواهد بود.
سطوح کلیدی جای مناسبی برای ایست ضرر است و در این سطوح، احتمال چرخش بازار زیاد است.
پس معمولا در سطوح کلیدی حمایت و مقاومت، نسبت ریسک-بازدهی خوبی شکل میگیرد.
سیگنال ورود پرایس اکشن (مانند پین بار و یا سایر سیگنال ها)، این حالت را تایید میکند که ممکن است قیمتها از سطوح حمایت و مقاومت دور شوند.
در شکل زیر، سطح کلیدی مقاومت داریم که استراتژی فیکی نیز در این سطح شکل گرفته است.
ستاپ فیکی نشان میدهد که قیمتها با شدت زیادی برگشته اند و همچنین یک شکست ناکام نیز در سطح مقاومت شکل گرفته است.
بنابراین بعد از شکل گیری این سیگنال، احتمال نزولی شدن قیمتها بسیار زیاد است.
در شکل زیر یک روند صعودی داریم و نحوه معامله با پرایس اکشن در سطح حمایت مشخص شده است.
هر وقت سیگنال خرید پین بار داشته باشیم(که در اینجا دو تا پین بار داریم)، آنگاه روند صعودی آماده است که به حرکت خود ادامه دهد و از سطح حمایت بالاتر برود.
استراتژی معاملاتیِ حمایت و مقاومت
در شکل زیر بررسی میکنیم که وقتی بازار در روند است، آنگاه سوئینگ قبلی به عنوان سطح حمایت و مقاومت عمل میکند.
بنابراین باید به این سطح دقت کنیم تا شاید سیگنال پرایس اکشن برای ورود شکل بگیرد.
در اینجا یک روند صعودی داریم و سوئینگ سقف هم تبدیل شده است به سطح حمایت.
در اینجا میبینیم که قیمتها برگشته اند تا مجدد این سطح را تست کنند و در همانجا یک پین بار شکل گرفته است که سیگنال خرید میباشد.
پس میتوانیم در این سطح تلاقی، مجدد وارد روند صعودی بشویم.
در شکل زیر میبینیم که در سمت چپ، سوئینگ کف در روند نزولی شکل گرفته است.
همانطور که مشخص است این سطح برای چند ماه بعد، معتبر باقی مانده است.
حتی وقتی که روند نزولی تبدیل شده است به روند صعودی، این سطح هچنان معتبر است.
در ابتدا که قیمتها این سطح را به سمت پایین شکسته اند، این سطح عملکرد مقاومت را دارد.
اما وقتی که این سطح مقاومت شکسته شد و روند صعودی شکل گرفت، این سطح عملکرد حمایت را داشته است. و در همینجا میبینیم که سیگنال خرید “پین بار-فیکی” شکل گرفته است.
نکات مربوط به حمایت و مقاومت:
۱-در رسم سطوح حمایت و مقاومت خیلی ریزبین نشوید و هر سطح کوچکی را رسم نکنید.
فقط سعی کنید سطوح کلیدی را رسم کنید. همان سطوحی که در چارتهای بالا شمخص شده است.
چون سطوح کلیدی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند.
۲-سطوح حمایت و مقاومتی که رسم میکنید، کاملا به صورت دقیق از سقف ها و کف ها نیمگذرد.
گاهی اوقت ایرادی ندارد که این خطوط کمی پایینتر از سقفِ شمع یا کمی بالاتر از کفِ شمع رسم شوند.
نکته مهم این است که رسم این خطوط، نیازمند یک علم دقیق نیست. بلکه برای اینکار به مهارت و هنر نیاز داریم که از طریق تجربه و تمرین به آن میرسید.
۳-هر وقت شک داشتید که آیا باید بر اساس سیگنال پرایس اکشن ورود کنید یا نه، آنگاه از خود بپرسید که آیا این سطح کلیدیِ حمایت و مقاوت است؟
اگر سیگنال مورد نظر در سطح کلیدی حمایت و مقاومت شکل نگرفته باشد، آنگاه بهتر است که آن سیگنال را نادیده بگیرید.
۴-اگر استراتژی های پرایس اکشن(مانند پین بار، فیکی و یا اینساید بار) در سطح تلاقیِ حمایت و مقاومت شکل بگیرند، آنگاه احتمال موفقیت آنها بیشتر است.
دیدگاه شما