روانشناسی و نظم تجارت
روانشناسی و نظم تجارت :اگرچه داشتن دانش کافی در درک بازارهای مالی برای موفقیت به عنوان یک معامله گر بسیار مهم است، اما این تنها عامل موفقیت معامله گر نیست.
برای استفاده واقعی از مزایای تجارت مالی، یک معامله گر باید اهمیت روانشناسی را در این زمینه کاملاً درک کند.
عوامل روانشناختی بسیاری وجود دارد که در تصمیم گیری در مورد میزان موفقیت یک معامله گر نقش اساسی دارند. این مقاله اهمیت نظم و انضباط را در مورد تجارت تأکید خواهد کرد، و همچنین اهمیت روانشناسی را در دنیای مالی نشان می دهد.
نقش عاطفه
برای اینکه یک تاجر در بازار مالی موفقیت کسب کند، باید هنگام تصمیم گیری منطقی فکر کند. بسیار مهم است که روند تصمیم گیری تاجر تحت تأثیر احساسات وی قرار نگیرد.
اجازه دادن به احساسات برای نفوذ به افکار یک معامله گر هنگام تصمیم گیری های مهم می تواند برای موفقیت آنها در بازار مالی مضر باشد.
در نتیجه، بسیار مهم است که معامله گران در حالی که تلاش می کنند در بازار مالی سود کسب کنند از تصمیم گیری بر اساس احساسات خود به هر قیمتی جلوگیری کنند.
وقتی صحبت از احساساتی می شود که ممکن است در موفقیت یک تاجر تأثیر بگذارد، هیچ کس تأثیرگذارتر و مشکل سازتر از ترس، حرص، آز و امید نیست.
ترس ، حرص و امید
نقش منفی ترس در بازار مالی کاملاً ساده است. ترس مانعی است که همه معامله گران باید برای رسیدن به موفقیت از آن عبور کنند. ترس می تواند از سرمایه گذاری معامله گر در یک اوراق بهادار خاص یا شرکت در تجارت خاص جلوگیری کند.
بدیهی است که یک معامله گر قبل از سرمایه گذاری باید در مورد بازار کاملا تحقیق کند، اما این بدان معنا نیست که معامله بدون هیچ خطری پیش خواهد آمد.
تمام سرمایه گذاری ها در بازارهای مالی نوعی از ریسک را به همراه دارد، مهم نیست که یک معامله گر قبل از شرکت در معامله چقدر با تجزیه و تحلیل و آماده وارد شود.
اگر یک تاجر نتواند بر ترس خود غلبه کند، ممکن است قادر به پذیرش خطرات لازم برای رسیدن به موفقیت در این زمینه نباشد.
ورود به بازار و سرمایه گذاری ممکن است خطرناک به نظر برسد. به همین ترتیب ، عدم توانایی مواجه شدن با خطر در نتیجه ترس، ممکن است باعث شود تاجر پیش از رسیدن به حداکثر پتانسیل سهام ، سهام خود را زودتر بفروشد.
با این حال، همین ترس ممکن است از فروش سهام و قفل کردن سود در معاملات بعدی جلوگیری کند، زیرا آنها نگران هستند که ارزش بازار آن همچنان افزایش یابد.
مطمئناً ترس می تواند به نفع یک معامله گر باشد و منجر به فروش اوراق بهادار قبل از افت قیمت بازار شود، اما تأثیر منفی آن بر تجارت بیشتر ازتاثیر مثبت آن است.
امید می تواند به همان اندازه در موفقیت یک تاجر تأثیر مخرب داشته باشد. در مواردی که منطق (ترس) معامله گر را مجبور به فروش زودهنگام کند و سود خود را قفل نماید، امید می تواند از فروش یک سهام و یا اوراق بهادار برای معامله گر جلوگیری کند.
امید بر تأثیر مفید ترس که قبلاً ذکر شد، غلبه می کند و می تواند یک معامله گر را مجبور به نگه داشتن سهامی نماید که قرار است ارزشش در بازار را از دست بدهد.
امید می تواند یک معامله گر را متقاعد کند که در صورت طولانی تر نگه داشتن سهام ممکن است زیان بهبود یابد و به سود تبدیل شود.
اگر ارزش بازار اوراق بهادار افزایش یابد، این می تواند تأثیر مثبتی داشته باشد. با این حال، امید معمولاً یک معامله گر را متقاعد می کند که خطرات غیر ضروری را که منجر به ضرر مالی می شود، بپذیرد. حرص و طمع به طور مشابه عمل می کند تا در ذهن یک تاجر امید داشته باشد.
این می تواند باعث شود که تاجر از قفل کردن سود خود از یک اوراق بهادار خاص خودداری کند زیرا او امیدوار است که ارزش بازار آن افزایش می یابد.
اگرچه نتیجه مطلوب معاملات در بازار مالی بدیهی است که سود مالی باشد، اما طمع می تواند باعث شود که معامله گر اهداف واقعی را از دست بدهد زیرا آنها دائماً پول بیشتری از معاملات می خواهند.
همانطور که در بالا توضیح داده شد این سه احساسات دشمن تاریخی معامله گران هستند و می توانند مانع موفقیت در بازار مالی شوند. اجازه دادن به این احساسات برای تأثیرگذاری در تصمیم گیری می تواند برای موفقیت یک بازرگان در بازار مالی مضر باشد.
در نتیجه، بسیار مهم است که یک معامله گر کاملاً احساسات خود را کنترل کند و به آنها اجازه ندهد روی تصمیم گیری هایش تأثیر بگذارند. این مهارتی است که به راحتی به دست نمی آید، اما اگر یاد گرفته شود، عامل موفقیت معامله گران خواهد بود.
اهمیت وضع قوانین
یک روش ساده برای جلوگیری از تداخل احساسات در موفقیت تجاری این است که اطمینان حاصل کنید همه تصمیمات از یک قانون یا استراتژی قبلاً تعیین شده پیروی می کنند.
پیروی دقیق از یک قانون خود اجرایی که قبلاً در مورد آن تصمیم گیری شده است، به تجار اجازه می دهد اطمینان حاصل کنند که احساسات آنها بر هیچ یک از تصمیمات آنها تأثیر نخواهد گذاشت.
با این حال، پیروی از یک استراتژی مشخص شده قبلی بدون گمراهی، به میزان قابل توجهی به نظم و انضباط بازرگان نیاز دارد. در نتیجه نظم و کنترل خود، دو مهارت مهم برای تسلط یک تاجر مالی است. این قوانین می تواند جنبه های مختلف تجارت را مورد توجه قرار دهد.
به عنوان اهمیت روان شناسی در معامله مثال، تعیین زمانی که یک سرمایه گذار باید از معامله خارج شود، یک تاجر می تواند تصمیم بگیرد که اگر اوراق بهادار به یک مقدار مشخصی در بازار برسد، آن را بفروشد و سود خود را قفل نمایند.
اگر یک معامله گر از این قواعد پیروی کند، هنگام تصمیم گیری در مورد فروش یا عدم فروش اوراق بهادار ، تحت تأثیر تأثیرات منفی امید، ترس و حرص نخواهد بود.
معامله گران همچنین می توانند برای هر روز سیاست “ترک کن وقتی جلو هستی” را اتخاذ کنند. آنها ممکن است تصمیم بگیرند که اگر در یک روز مقدار مشخصی پول بدست آورند، سود خود را قفل می کنند. و یا برعکس، ممکن است تصمیم بگیرند اهمیت روان شناسی در معامله که اگر مقدار مشخصی را از دست بدهند، ضررهای خود را کاهش دهند و روز بعد دوباره شروع کنند.
تصمیم گیری در مورد میزان سود و زیان قبل از سرمایه گذاری بسیار با اهمیت است. رویدادهای جاری همچنین می توانند اساس یک قانون مفید هنگام تجارت باشند.
یک تاجر می تواند تصمیم بگیرد که در صورت وقوع رویدادی خاص، مثبت یا منفی، که ممکن است بر قیمت بازار سهام آنها تأثیر بگذارد، باید آن را بفروشد.
تصمیم گیری در مورد اینکه این رویدادها پیش از موعد، به معامله گر اجازه می دهد بدون اینکه تحت تأثیر احساسات قرار گیرد، تصمیم بگیرد.
نتیجه
خویشتنداری و نظم و انضباط دو ویژگی مهم هر تاجر است بدون این ویژگی ها ، صرف نظر ازدانش و مهارت در این زمینه، موفقیت در بازار مالی بسیار دشوار می شود.
اگر یک تاجر توانایی پیروی از قوانین قبلی را داشته باشد می تواند بر ترس، امید، حرص و آز و سایر احساسات غلبه کند، و این ویژگی شانس موفقیت در بازار مالی را بسیار افزایش می دهد.
عوامل روانشناختی اغلب بیش از، مهارت ودانش واقعی معامله گر موفقیتش را تحت تأثیر قرار می دهد.این عامل بسیار مهمی است به خصوص برای تاجرانی که تازه وارد این بازار مالی شده اند تا از متضرر شدنشان جلوگیری شود.
۳ درس روانشناسی معامله گری که من از دکتر اندرو مِنِکِر یاد گرفتم
من بسیار خوششانس بودهام که در معاملاتم با انسانهای درست و خوبی روبرو شدم.چند ماه پیش من با یکی از روانشناسان برجسته بازار تماس گرفتم: دکتر اندرو مِنِکِر (Andrew Menaker).
چیزهایی که دکتر مِنِکِر در مورد روانشناسی معامله گری به من یاد داد، بسیار در معامله گری من تأثیرگذار بود.
همانطور که به عناصر کلیدی روانشناسی معامله گری فکر میکردم، میخواستم برخی از مهمترین درسهایی را که از دکتر مِنِکِر یاد گرفتم، به اشتراک بگذارم؛ دکتر مِنِکِر درواقع بهعنوان مشاور وزارت دفاع نیروی دریایی ایالاتمتحده آغاز به کارکرده است.
بدون آن بینشها، انتظار دارم احساساتم بسیار بیثبات باشند. شکستهای گاه و بیگاهِ من نیز بسیار بزرگتر و پرتکرارتر از الآن میبودند، بنابراین قطعاً چیزهایی وجود دارد که باید یاد بگیرید.
در حقیقت، معتقدم که اگر درسهایی که از شخصیتهای کلیدی در صنعت معامله گری گرفتم نبود، امروز من اینجا نبودم، حتی اگر نهایت تلاش خود را میکردم.
درس ۱: موفقیت ما در معامله گری بستگی به این دارد که چگونه به ناراحتیها واکنش نشان دهیم.
در اوایل صحبتم با دکتر مِنِکِر، او توضیح داد که احساس ناراحتی برای معامله گران اجتنابناپذیر است.
از این گذشته، ناراحتی از ماهیت شغل معامله گر نشئت میگیرد، چراکه در این حرفه نتیجه معامله همیشه نامشخص است. ما مطلقاً هیچ کنترلی بر روی نتیجه معاملات نداریم.
ازآنجاییکه ما نمیتوانیم اتفاقات اطراف خود مانند افت بازار، بیثباتی، از دست دادن کار و غیره را کنترل کنیم، بنابراین تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که واکنش خود به اتفاقات را کنترل کنیم. این چیزی است که درک آن برای هر معامله گر بسیار مهم و حیاتی است.
درحالیکه همه معامله گران در جایگاه خود احساس ناراحتی میکنند (مثلاً به خاطر بودن در یک معامله بازنده، برآورده نشدن انتظارات، متحمل شدن یک اهمیت روان شناسی در معامله سری ضررها)، بهترین معامله گران در این صنعت با شناخت این ناراحتیها به آنها پاسخ خواهند داد. آنها وقت میگذارند تا این احساس ناراحتی را کاملاً درک کنند.
ممکن است ذهنهای نگران بهترین معامله گران به آنها بگویند که کاری را انجام دهند، اما این معمولاً کار درستی نیست.
به گفته دکتر مِنِکِر، نکته کلیدی پس از شناخت ناراحتی این است که بپرسید: “چرا من احساس ناراحتی میکنم؟”
تجربه ناراحتی من
به تجربه من، دلیل اصلی حس ناراحتیام در معامله گری، این بود که دقیق نمیدانستم در یک معامله دنبال چه چیزی هستم (هیچ روندی نداشتم) یا اینکه وقتی یک دستور ورود وارد میکنم به روند تغییرات قیمت بیشازحد توجه میکنم.
وقتی توانستم دلایل اینها را درک کنم، متوجه شدم که ناراحتیهای من معنای عمیقتری داشتند. نکته خوب اینجا است که توانستم کاری کنم که آن را مدیریت کنم.
در مورد اول، من هیچ روندی نداشتم و باید یک چکلیست درست میکردم. در مورد دوم، کار درست این بود که از تماشای نمودارها پس از ورود به یک معامله دستبردارم زیرا تغییرات قیمت هیچ ارتباطی با دلایل ورود من به معاملات نداشتند.
بهطور خلاصه، اگر یاد بگیریم که با انجام کار درست (چه دور شدن از صفحهنمایش و یا آمادگیهای بیشتر) به ناراحتی پاسخ دهیم، احتمال دستیابی به سود در بازار را مستقیماً افزایش میدهیم. عدمتشخیص ناراحتیها در هنگام انجام معامله و عمل بر اساس احساسات، راهی مطمئن برای تخریب پیشرفتی است که به دست آوردهایم.
درس دوم: ما بازار را آنگونه که هست نمیبینیم. ما بازار را آنگونه که هستیم میبینیم.
من از دکتر اندرو مِنِکِر پرسیدم که چرا برخی از معامله گران وارد معاملاتی میشوند که به خودشان گفتهاند که دیگر هرگز وارد نمیشوند.
وی در پاسخ گفت: «ما بازار را اهمیت روان شناسی در معامله آنطور که هست نمیبینیم، ما بازار را آنگونه که هستیم میبینیم.»
از این ایده حیرت کردم.
بااینحال، هنگامیکه من در مورد نحوه عملکرد خود در معاملات تأمل میکنم، میتوانم قسم بخورم که دیدگاه من در مورد بازار فارکس بسیار تحت تأثیر احساساتم بوده است.
آمادگی من چگونه نظر من درباره بازار را تغییر داد
هرچه میخواهم باور کنم که معامله گر خوبی هستم، زمانهایی بوده است که به نظر نمیرسید هیچچیزی درستکار کند. بااینحال، فهمیدم که روش من که هرروز صبح برای انجام معامله حاضر میشوم تأثیر شگرفی در معاملاتی که در طول آن روز انجام خواهم داد، دارد.
بگذارید یک مثال بزنم …
یک روز صبح، من برنامهریزی کرده بودم که یک سری تماس بگیرم. برنامه من بسیار پر بود، اما من میخواستم در جلسه نیویورک معامله کنم.
بعدازاینکه سومین تماسم را تمام کردم، برای جلسه کمی دیرکردم و عجله کردم تا نگاهی به یورو بیندازم.
وقتی به کامپیوترم رسیدم، چیزی را دیدم که فکر میکردم یک فرصت معاملاتی شگفتانگیز است حتی اگر برای ورود به آن کمی دیر کرده باشم. خیلی سریع تصمیم گرفتم هر طور شده وارد آن شوم و معامله را انجام دهم.
آن معامله با ضرر تمام شد و حالا که به گذشته نگاه میکنم، هیچ دلیلی برای ورود به آن نداشتم. من اصل مطلب را نادیده گرفته بودم.
بعد فهمیدم که من باعجله برای بررسی نمودارهایم بعد از شروع جلسه معاملاتی، درواقع خودم را با ترس از دست دادن چیزی آماده کردم و بهاینترتیب احتمالاً بدون هیچ دلیل واقعی وارد معامله شدم.
به همین دلیل داشتن آمادگی کافی و یکروال روتین برای آرام کردن خود در معامله گری بسیار مهم و ضروری است. این عوامل به شما این امکان را میدهند تا بازار را بیطرفانهتر ببینید.
درس سوم: ما باید یاد بگیریم که با بازندهها و همچنین برندگان برخورد کنیم.
یکی دیگر از جنبههایی که برای من جالب بود این است که چگونه با معاملات برنده و بازنده برخورد کنم.
درنهایت، ما معامله گران تحت تأثیر معاملات برنده و بازنده قرار میگیریم.
درحالیکه تحقیقات قبلی نشان دادهاند که ما ضررها را بیش از سودها ارزیابی میکنیم، اِلدا یاچین (Eldad Yechiam)، دانشیار تکنیون (موسسه فنّاوری اسرائیل) در خلاصه علوم خود در ژانویه ۲۰۱۵ توضیح داد که ضرر و سود هر دو میتوانند به یک اندازه بر افراد تأثیر بگذارد.
گفتهشده است که اگر ما معامله گران تحت تأثیر سود و زیان قرار بگیریم، باید کاری کنیم تا نحوه واکنش خود نسبت به معاملات برنده و بازنده را کنترل کنیم.
به گفته دکتر مِنِکِر، معاملات بزرگِ برنده خطرناکترین معاملات هستند زیرا اعتمادبهنفس را بسیار بالا میبرند.
ازآنجاییکه اکثر معامله گران پس از یک معامله برنده بزرگ هیجانزده میشوند، احتمالاً در معاملات بعدی خود بیشتر ریسک میکنند و یا حتی وارد معاملات جدیدی میشوند که معمولاً وارد آن نمیشدند.
زیرا آنها یاد نگرفتهاند که با معاملات برنده خود چگونه برخورد کنند.
از طرف دیگر، بهترین معامله گران این صنعت کسانی خواهند بود که احساس اطمینان بیشازحد خود را تشخیص داده و شاید برای مدتی از بازار خارج شوند.
این به درس دوم من برمیگردد: «ما بازار را آنگونه که هست نمیبینیم. ما بازار را آنگونه که هستیم میبینیم. » بهنوعی، به نظر میرسد که وقتی همهچیز به نفع ما پیش میرود، فرصتهای معاملاتی بیشتری در بازار وجود دارد و وقتی همهچیز بد پیش میرود، فرصتهای معاملاتی بسیار کمتر هستند.
بهطور خلاصه، من توصیه میکنم که یکروال روتین برای خود مشخص کنید تا وقتیکه یک معامله برنده بزرگ را تجربه کردید، بر اساس آن عمل کنید. یک مورد از این روالها برای شخص من، پیادهروی سریع درزمانی است که بیشازحد احساس اعتمادبهنفس میکنم. این روش ساده کمک میکند تا به روحیه معاملاتی موفق خود بازگردید (تعادل بین اطمینان و مراقبت).
مرحله اقدام: اهمیت نوشتن خاطرات روزانه
دکتر مِنِکِر از جیمز دبلیو. پِنِبیکر (James W. Pennebaker) که تحقیقات زیادی درزمینهٔ خاطرهنویسی انجام داده است، یادکرد. بر اساس مرکز خاطره درمانی، «ثابتشده است که آوردن افکار و احساساتتان در مورد تجربیات چالشبرانگیز احساسی بر روی کاغذ، سرعت بهبود شمارا افزایش داده و سلامت روحی و جسمیتان را بهبود میبخشد.»
تمرینی که دکتر مِنِکِر به تمام معامله گران توصیه میکند این است که یک خاطره کتبی از یکی از معاملات خود را نگهدارند. در آن خاطره، میتوانید در مورداحساس خود و همچنین دلیل آن احساس بنویسید.
اشتباه نکنید، این کار سادهای نیست. من آن را امتحان کردم و کاملاً طبیعی است که وقتی در یک معامله هستید یا قبل از اینکه وارد یک معامله شوید، بخواهید بیخیال نوشتن شوید. بااینحال، شفافیتی که شما با نوشتن افکار خود و مرور آنها به دست میآورید، بسیار زیاد است.
خلاصه خوشحالم که اعتراف میکنم چیزهای زیادی از دکتر اندرو مِنِکِر یاد گرفتهام. این سه درس مهم هستند، اما در روانشناسی معامله گری درسهای بسیار بیشتری وجود دارد که من در آینده سعی خواهم کرد تا به آنها بپردازم.
توصیه میکنم نکات زیر را درجایی بنویسید که در هنگام انجام معامله بتوانید آنها را ببینید:
- موفقیت ما در معامله گری بستگی به این دارد که چگونه به ناراحتیها واکنش نشان میدهیم.
- ما بازار را آنگونه که هست نمیبینیم. ما بازار را آنگونه که هستیم میبینیم.
- باید یاد بگیرید که چگونه با برندگان و بازندگان برخورد کنید.
در آخر، خاطرهنویسی را برای یک هفته امتحان کنید. تنها چیزی که نیاز دارید یکقلم و یکتکه کاغذ (ترجیحاً یک دفترچه) است. این کار هزینه زیادی برایتان ندارد و تجربیاتی مانند این برای پیشرفت بهعنوان یک معامله گر فارکس بسیار ضروری است.
قول بدهید که قبل از ورود به هر معامله، چند کلمه بنویسید:
- چه حسی دارم؟
- چرا اینطور حس میکنم؟
برای مطالعه مقاله ” چگونه می توان درآمد حاصل از معاملات مارجین را افزایش داد؟ ” اینجا کلیک کنید.
روانشناسی معامله گری – از بهترین روش ها تا بهترین کاربردها
اهمیت بحث روانشناسی معامله گری برای تمامی کسانی که آشنایی خوبی با بازارهای مالی دارند و معامله گری این بازارها هستند روشن است.
این کتاب دید و بینش متفاوتی نسبت به روانشناسی معاملات ارائه می دهد. این بینش متفاوت مانند کارآفرین دانستن معامله گر است و باعث می شود مفاهیمی همچون منضبط بودن معامله گر “که در کتاب های مشابه به آن تأکید شده است” مورد چالش قرار بگیرد.
آقای استین بارگر بیان می کند به جای تبدیل شدن معامله گران به ربات؛ برای انجام معامله بهتر؛ باید همچون انسان کارآفرین اهمیت روان شناسی در معامله رفتار کنند تا بتوانند معامله گری موفق باشند و در بازار مالی بقا داشته باشند. و ….
کتاب روانشناسی معامله گری
از بهترین روش ها تا بهترین کاربردها-ابزارها و تکنیک های مورد استفاده برای بازارهای مالی
مقدمه کتاب
اهمیت بحث روانشناسی معاملهگری برای تمامی کسانی که آشـنایی خـوبی بـا بازارهـای مـالی دارند و معاملهگر این بازارها هستند روشن است.
این کتاب دید و بینش متفاوتی نسبت به روانشناسی معاملهگـری ارائـه مـیدهـد . ایـن بیـنش متفاوت مانند کارآفرین دانستن معاملهگر است. و باعث میشود مفـاهیمی همچـون منضـبط بـودن معاملهگر (که در کتابهای مشابه به آن تأکید شده است) مورد چالش قرار بگیرد.
آقای استینبارگر بیان میکند به جای تبدیل شدن معاملهگران به ربات؛ برای انجام معامله بهتر؛ باید همچون انسان کارآفرین رفتار کنند. تا بتوانند معاملهگری موفق باشند و در بازار مالی بقا داشته باشند.
در بعضی جاهای کتاب مجبور به استفاده از اصطلاحات انگلیسی شـدیم زیـرا ایـن اصـطلاحات دربین معاملهگران داخلی نیز رایج است. با این وجود در قسـمت پـانویس معـادل انگلیسـی برخـی اصطلاحات با استفاده از منابع معتبری همچون investpedia بیان شده اسـت. هـدف مـا اسـتفاده از کلمات پارسی به جای کلمات عربی و انگلیسی بوده است. تا مفاهیم به صورت کامل بـه مخـاطبین انتقال پیدا کند.
همچنین چندین راه ارتباطی برای مخاطبین وجود دارد که درصورت به وجود آمدن سؤال و یا ابهامی بتوانند با ما در ارتباط باشند.
مشخصات
نویسنده: برت ان. استرینبرگر
مترجمان: پویا قنبرپور، آرمان بهلولی
قطع کتاب: وزیری
نوع جلد: شومیز
نوبت چاپ: اول، سال ۱۳۹۸
تعداد صفحه: ۴۲۶
شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۸۶۴۲۴۷
شاید بارها واژه ی استراتژی به گوش شما خورده است! اگر به تازگی وارد بازار معاملات مالی شده اید و هنوز با مفهوم این واژه آشنایی ندارید، خواندن این مقاله برای شما مفید خواهد بود.
بسیار هستند افرادی که علیرغم داشتن آموزشهای کافی، شناخت ابزارهای مختلف و آشنایی خوب با مفاهیم اساسی معامله گری و . ، نمی توانند سود مد نظر خود را از بازار بگیرند. این افراد اگر بخواهند برآوردی از عملکرد خود در بازه ی زمانی بلندمدت داشته باشند، بیشتر ضرر کرده اند تا سود. این مسئله در نتیجه ی نداشتن استراتژی صحیح است.
استراتژی (strategy) به معنای نقشه ی مقابله است. وقتی وارد بازار می شویم در حقیقت وارد یک نبرد شده ایم که سلاح ما فقط داده هایی است که از بازار بدست می آوریم. در صورتی که در یک نبرد استراتژی مناسبی نداشته باشیم و از دیتای بازار درست استفاده نکنیم، قطعا شکست خواهیم خورد. پس قبل از اهمیت روان شناسی در معامله ورود به معامله باید بدانیم کجا و بر چه اساسی باید وارد شویم، و برای خروج در صورت کسب سود یا در صورت ضرر باید کجا و بر چه اساسی خارج شویم تا ضرر بیشتری از لحاظ مالی و زمانی متحمل نشویم. البته این تصمیمات باید قبل از انجام یک معامله صورت گیرد چرا که بعد از ورود به بازار دیگر کنترل سرمایه ی شما نه در دست شما که در دست بازار است.
یک استراتژی خوب چه ویژگیهایی دارد؟
در نوشتن یک استراتژی کارآمد، باید تمام قوانین را در نظر بگیریم و از اقدامات شتابزده پرهیز کنیم. استراتژی در حقیقت نقشه ی راه برای یک معامله گر است و باید برای هر معامله گری، چه حرفه ای چه تازه کار کاملا ساده و قابل فهم باشد؛ زیرا هر چقدر ساده تر به بازار نگاه کنیم سود بیشتری کسب خواهیم کرد. استفاده ی زیاد از اندیکاتورها، اوسیلاتورها، فیلترها و ابزارهای مختلف روی نمودار فقط باعث گیجی و سردرگمی بیشتر ما خواهد شد و در نهایت چیزی جز ضرر عاید ما نخواهد کرد. هر چقدر یک استراتژی ساده تر و قابل فهم تر باشد همان قدر بیشتر و بهتر به ما سود می دهد. بهترین حالت این است که چند روش کاربردی را بلد باشیم و در نهایت روشی را که به نظر خودمان برای ما سودمند تر است بکار بگیریم.
نباید استراتژی را با تحلیل تکنیکال یکی بدانیم. با تحلیل تکنیکال می توانیم نقطه ی ورود و خروج و حد سود و حد ضرر خود را مشخص کنیم ولی در استراتژی باید علاوه بر داشتن مهارت در تحلیل تکنیکال در روانشناسی بازار و مدیریت ریسک هم مهارت کافی داشته باشیم.
مدیریت ریسک و سرمایه چه اهمیتی در معاملات دارد؟
چهار رکن اصلی بازارهای مالی عبارتند اهمیت روان شناسی در معامله از تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، روانشناسی بازار و مدیریت ریسک و سرمایه که مدیریت سرمایه از اهمیت بالاتری نسبت به بقیه برخوردار است؛ زیرا باعث تقویت استراتژی شده، استراتژی و تحلیل تکنیکال ضعیف را پوشش می دهد و پس از یک بازه ی زمانی معامله گر را به سوددهی می رساند.
استراتژی ها به دو دسته تقسیم اهمیت روان شناسی در معامله می شوند: دسته ی اول استراتژی هایی هستند که winning ratio یشان بالاست و دسته ی دوم استراتژی هایی که risk to reward بالایی دارند.
winning ratio یعنی درصد برد معاملات. برای بدست آوردن این عدد تعداد معاملات برنده را تقسیم بر کل معاملات کرده، نتیجه را در صد ضرب می کنند. risk to reward که به اختصار به آن R/R می گویند نسبت سود یک معامله به میزان ریسکی ست که آن معامله برای شما داشته است.
رابطه ی بین این دو آیتم در نمودار زیر آمده است:
این دو استراتژی را نمی توان هیچگاه به موازات یکدیگر بکار برد چرا که از لحاظ مفهومی این دو در جهات مخالف حرکت می کنند.
برای اینکه به زبان ساده تری به شرح این مفهوم بپردازیم لازم است ابتدا کمی راجع به سبد سرمایه صحبت کنیم. همانطور که در بازار سنتی نیز سرمایه گذاری های امن و کم ریسک مانند املاک و طلا و اوراق قرضه داریم (که البته با اینکه احتمال ضرر در آنها بسیار کم است ولی هیچگاه صفر نیست)، در بازار کریپتو کارنسی نیز سه نوع سبد داریم: سبد کم ریسک (مثل بیت کوین و اتریوم)، سبد با ریسک متوسط و سبد پرریسک (رمزارزهای جدید). هرچقدر بیشتر ریسک کنیم و از منطقه ی امن خود دورتر شویم، به همان نسبت سود بیشتری خواهیم داشت و به همان نسبت احتمال ضرر نیز بالاتر می رود. در نتیجه نباید کل سرمایه مان را داخل سبد پرریسک قرار دهیم، چرا که ممکن است با یک معامله ی اشتباه تمام دارایی خود را از دست بدهیم. از طرفی اگر همه ی سرمایه مان را در سبد کم ریسک قرار دهیم احتمال اینکه سود خوبی از بازار بدست بیاوریم بسیار پایین می آید. پس باید بین سبد پرریسک و کم ریسکمان تعادلی ایجاد کنیم و نسبت معقولی را بین میزان ریسک و میزان سودمان رعایت کنیم.
هرچقدر سرمایه ی اولیه ی ما بیشتر باشد باید سبد کم ریسکتری را انتخاب کنیم و باید فقط یک قسمت از سرمایه مان را وارد سبد پرریسک کنیم. در سرمایه گذاری روی سبدهای پرریسک باید میزان سرمایه گذاری به قدری باشد که در صورت ضرر کردن، آن میزان ضرر ضربه ی زیادی به سرمایه ی کلی ما نزند و باز هم بتوانیم در بازار باقی بمانیم. این مسئله را هم در نظر داشته باشیم که هرچند در صورت برد در معامله ی پر ریسک سود خیلی بالایی عاید ما خواهد شد ولی هیجان زیاد و یا کمالگرایی افراطی فقط برای ما ضرر بیشتری در پی خواهد داشت و باعث خواهد شد سرمایه ی خود را در بازار از دست بدهیم. مدیریت سرمایه رمز ماندگاری یک معامله گر در بازارهای مالی است و جلوی اقدامات هیجانی و شکست معامله گر را در بازار می گیرد.
روانشناسی بازار یعنی چه؟
یک معامله گر باید بتواند احساسات خود را در بازار مدیریت کند. تعداد افرادی که به خاطر ترس از باخت و از دست دادن سرمایه وارد بازارهای مالی نمی شوند بسیار زیاد است. یعنی ترس مانع از حرکت و ورود آنها به این بازار می شود. البته ترس تا جایی که منطقی باشد هیچ ایرادی ندارد و اهمیت روان شناسی در معامله حتی ضامن سلامتی و نشانه ی داشتن عقل و منطق سالم است؛ ولی معامله گری را تصور کنید که به خاطر ترس از ضرر وارد بسیاری از معاملات که می توانست او را به سود سرشاری برساند نمی شود.
در نقطه ی مقابل معامله گری را تصور کنید که بدون بررسی های لازم و بی مهابا روی نمادهای مختلف سرمایه گذاری می کند. همانطور که حدس می زنید نتیجه ی اینگونه معاملات چیزی جز ضررهای پی در پی و در نتیجه از دست دادن کل سرمایه و حذف از بازار نیست.
یک استراتژی خوب به ما کمک می کند که احساسات خود را مدیریت کنیم و بین ترس افراطی و بی پروایی مفرط اهمیت روان شناسی در معامله تعادلی ایجاد کنیم تا با حجم سرمایه ی مناسب و در زمان مناسب وارد پوزیشن شویم، از بازگشت قیمت نترسیم و در تا رسیدن به حد سود مناسب در معامله بمانیم یا در صورت ضرر بدون داشتن امید واهی به بالا رفتن قیمت، در حد ضرر معقول از معامله خارج شویم.
تست یک استراتژی
بعد از ساخت استراتژی، مدیریت ریسک و سرمایه و روانشناسی بازار نوبت به گرفتن بک تست است. بک تست (back test) فرآیندی است که در آن معامله گر نحوه ی عملکرد یک استراتژی را در گذشته بررسی می کند. بک تست گرفتن با این فرض انجام می شود که یک استراتژی موفق در گذشته، در آینده هم می تواند سودآور باشد. بدین منظور معامله گر از تمامی قوانین استراتژی پیروی می کند تا از این طریق یک دید عینی نسبت به عملکرد استراتژی پیدا کند و آن استراتژی به دقیق ترین شکل ممکن تست شود. بک تست گرفتن یکی از مراحل مهم در بهینه سازی عملکرد در بازارهای مالی است. در نتیجه ی بک تست استراتژی به دقت توسط معامله گر ارزیابی شده، ذهنش به استراتژی و میزان سود و ضرر آن قبل از ورود به بازار واقعی عادت می کند.
برای این کار روی یک بازه ی زمانی خاص (شش ماهه، یک ساله، سه ساله و . ) با آن استراتژی رفتار نمادها و سهم های مورد نظرمان را روی نمودار بررسی می کنیم تا ببینیم این استراتژی در این بازه ی زمانی چقدر به ما سود و چقدر ضرر داده است. اگر یک استراتژی در یک بازه ی زمانی نسبتا طولانی سودآور باشد، می توانیم امیدوار باشیم که در آینده نیز همینطور خواهد بود. بک تست گرفتن به مهارت و دقت بالایی نیاز دارد و باید بازه ی زمانی اهمیت روان شناسی در معامله مناسب و قابل تطبیق تری با شرایط فعلی بازار برای بک تست انتخاب شود.
دو نوع بک تست داریم: بک تست دستی و بک تست اتوماتیک.
در بک تست دستی نمودارها و داده های گذشته و میزان سود و زیان و سایر فاکتورهای مد نظرمان را به طور دستی تحلیل و گزارش می کنیم. در بک تست اتوماتیک تمام این فرآیندها به طور اتوماتیک توسط نرم افزارها و کد نویسی انجام می شود.
شکل زیر بک تست اتوماتیک با زبان pine script را نشان می دهد که قسمت آبی رنگ نشان دهنده ی میزان سود دهی استراتژی است.
برای تهیه ی گزارش از عملکرد یک استراتژی توسط بک تست، می توان از شیتهای اکسل و گوگل استفاده کرد. این گزارشات شامل اطلاعات مهمی از جمله پلتفرم معاملاتی، طبقه ی دارایی، دوره ی زمانی معامله، تعداد معاملات سود ده و زیان ده، نسبت شارپ، سود خالص و . می باشند.
برای اطمینان از کارایی یک استراتژی باید به میزان زیادی بک تست انجام داد. بعد از انجام بک تست های متعدد و تهیه ی گزارشات دقیق نوبت به تفسیر نتایج و ارزیابی استراتژی به دور از تعصبات می رسد.
وقتی یک استراتژی از مرحله ی بک تست نیز سربلند بیرون آمد باز هم نباید به یکباره تمام دارایی خود را با این استراتژی وارد بازار کنیم؛ زیرا ممکن است یک استراتژی در شرایط خاصی از بازار در گذشته، سود خوبی به داده باشد ولی در شرایط حال حاضر ضرر بدهد. بهتر است یک درصد پایینی از سرمایه مان را وارد بازار واقعی کنیم و این بار استراتژی مد نظرمان را در بازار واقعی ارزیابی کنیم؛ در هر مرحله سود و ضرر تمام پوزیشنهای خود را به دقت یادداشت کرده، وین ریت، میزان دقیق سود و افت سرمایه و . را محاسبه کنیم. همچنین باید هزینه های معاملات، واریز و برداشت و سایر هزینه های احتمالی را نیز در نظر بگیریم. سپس سعی کنیم نقاط ضعف استراتژی خود را برطرف کنیم و استراتژی خود را قبل از وارد شدن به معاملات بزرگ ارتقا ببخشیم.
همواره این نکته را در نظر داشته باشیم که بک تست گرفتن مانند هر تحلیل دیگر نموداری، با احتمالات سر و کار دارد و هیچ تضمینی وجود ندارد که نتایجی را که در بک تست بدست آورده ایم، در بازار واقعی نیز تجربه کنیم. بک تست گرفتن فقط یافتن تاییدی بر کارایی و اعتبار یک استراتژی در گذشته است و هیچ تضمینی از بازار آینده به ما نمی دهد و به همین دلیل است که همیشه باید مدیریت ریسک و سرمایه داشته باشیم.
در پایان این مقاله لازم است چند نکته ی مهم را مطرح کنیم:
هر استراتژی یک سیکل سوددهی و یک سیکل ضرردهی دارد و تمام استراتژی ها هم می توانند به ما سود دهند و هم حتما ضرر خواهند داشت چون کسی نمی تواند همیشه نقاط چرخش بازار را درست حدس بزند. وقتی یک استراتژی برای خود تعیین می کنیم باید به آن وفادار بمانیم و طبق آن وارد معاملات شویم. اگر یک استراتژی وین ریت خوبی داشته باشد قطعا در درازمدت به ما سود خوبی خواهد داد و برآیند یک دوره ی مالی مشخص می کند که روی سود هستیم یا ضرر. پس نباید دائما استراتژی های مختلف را با هم مقایسه کنیم و همواره در حال عوض کردن استراتژی مان و از این شاخه به آن شاخه پریدن باشیم. چیزی که برای ما باید مهم باشد برآیند آن استراتژی در یک دوره ی زمانی خاص است.
پس هیچگاه گمالگرا نباشیم چرا که کمالگرایی در معاملات مالی در نهایت باعث شکست ما خواهد شد و فراموش نکنیم که هیچ معامله گری تا بحال وجود نداشته که در معاملاتش فقط سود کرده باشد زیرا هیچ استراتژی ای وجود ندارد که فقط سود ده باشد و هیچگاه باعث ضرر نشود.
زنان چه چیزی از مردان میخواهند؟
حرفهایی که خانمها دوست دارند بشنوند چیست؟ اهمیت و قدرت حرفهای زیبا و مهربانانه در زندگی مشترک، کار سادهای نیست.
جملات عاشقانه و زیبای بسیاری در کتابها و مجلات گوناگون خواندهاید یا بهصورت پیامکی دریافت کردهاید. اما جملات عاشقانهای که همسرتان را عاشق شما و زندگی مشترکتان میکند، کاملا متفاوت است. آقایان باید بدانند که این جملات ساده اگر در زندگی در مواقع مناسب استفاده شوند اثرات مثبت بسیاری را به دنبال خواهند داشت. در این مطلب از مجله دلتا به بیان جملات عاشقانه مورد علاقه زنان میپردازیم.
جملات عاشقانه مورد علاقه زنان
اگر هم از اهمیت این جملات باخبر هستید اما نمیدانید چه بگویید و از کجا شروع کنید، بهتر است از این توصیهها کمک بگیرید و با دنیای زنان آشناتر شوید.
چقدر زیبایی، چقدر قشنگی
برخی از مردها میگویند اگر به همسرمان بگوییم چقدر زیبا هستی، همسرمان خودش را میگیرد یا خودش میداند که اصلا آنقدرها هم زیبا نیست که از قشنگی او تعریف کنیم.
شوهران عزیز اشتباه نکنید! زنها دوست دارند ظاهرشان را ستایش کنید و گاهی به آنها بگویید که چه چهره زیبایی دارند. حتی اگر همسر شما واقعا به این زیبایی نباشد از این که گمان کند در نظر شما این طور بهنظر میرسد، احساس غرور خواهد کرد.
تو خیلی خاص هستی از جملات عاشقانه مورد علاقه زنان
این که همسر شما بشنود که او فردی بی همتاست و هیچ زن دیگری نمیتوانسته شما را به این اندازه خوشبخت کند، یک حس فوقالعاده به او میدهد. زنها دوست دارند، بدانند که با تمامی گزینههای دیگری که شاید همسرشان به آنها برای ازدواج درنظر داشته فرق میکنند. آنها ویژگی هایی دارند که از نظر شوهرشان در هیچ کدام از زنهای اطراف هم وجود ندارد. شما باید این خاص بودن را به او گوشزد کنید و بگویید که کدام یک از ویژگیهای همسرتان بیش از دیگر ویژگیها، شما را تحت تاثیر قرار داده است.
با تو بودن بینظیر است
زنها دوست دارند، همسرشان به رابطهای که دارد افتخار کند و به دلیل آرامشی که در این رابطه دارد از آن قدردانی کند. این قدردانی ممکن است به شکلهای مختلفی صورت بگیرد. مثلا وقتی مردی زودتر از سر اهمیت روان شناسی در معامله کار میآید و به همسرش میگوید، دوست داشتم امروز بیشتر کنار تو باشم یا این که دوست دارم وقتم را بیشتر با تو بگذرانم و باقی مانده کارهایم را هم کنار تو انجام دهم میتواند یک حس فوق العاده را در زنان ایجاد کند. برای اینکه روابط عاطفی خوبی داشته باشید به مطلب عواقب خطرناک بیتوجهی به زنان سر بزنید.
دوستت دارم
اگر میخواهید همسرتان از این که دوستش دارید مطمئن شود چارهای جز گفتن این حرف ندارید اما مهمتر از گفتن این حرفها عملکرد شماست. زنها دوست دارند عشقتان را با کارهای خود نشان دهید. دادن یک شاخه گل، یک هدیه بیمناسبت، پیامکهای احوال پرسی طول روز و خیلی کارهای ساده دیگر میتواند تاثیر خاصی بر روی رابطه شما بگذارد و این زندگی را در چشم همسرتان افتخارآمیزتر کند.
متاسفم از جملات عاشقانه مورد علاقه زنان
برای زنها مهمترین اتفاقی که میتواند بعد از یک دعوا یا دلخوری پیش بیاید، شنیدن عذرخواهی مردشان است. آنها دوست دارند تاسف واقعی شما را ببینند و بعد از این دلخوریها مورد دلجویی قرار گیرند. غرورتان را کنار بگذارید و اگر اشتباه کردهاید قبل از توضیح دادن دلایلتان از او عذرخواهی کنید. این که شما بدون گفتن اینکه پشیمان هستید شروع به توضیح دادن و دلیل تراشی کنید میتواند ناراحت کنندهترین واکنش بعد از دعوا برای یک زن باشد.
پیشنهاد مطالعه: مطلب چگونه خاطرات تلخ گذشته را فراموش کنیم؟ را بخوانید.
دیدگاه شما