روش وایکوف در اوایل دهه 1930 میلادی توسط ریچارد وایکوف ابداع شد. این روش متشکل از یکسری اصول و استراتژی است که در ابتدا برای تریدرها و سرمایه گذاران طراحی شده بود. وایکوف بخش عمدهای از زندگی خودش را صرف آموزش و یادگیری کرد و کارهای او تأثیر چشمگیری بر تحلیل تکنیکال (به اختصار TA) داشتند. گرچه روش وایکوف در ابتدا متمرکز بر بازار بورس بود اما حالا از آن در انواع بازارهای مالی استفاده میشود.
بخش عمدهای از کارهای وایکوف با الهام از روشهای معاملاتی سایر تریدرهای موفق (مثل جسی لوریستون لیورمور) طراحی شده اند. امروزه جایگاه وایکوف به اندازه سایر چهرههای مهم مثل چارلز هنری داو و رالف نلسون الیوت در نظر گرفته میشود.
وایکوف تحقیقات گستردهای انجام داد که منجر به ایجاد چندین نظریه و تکنیک معاملاتی شدند. در این مقاله مروری بر کارهای او خواهیم داشت و به بررسی موارد زیر میپردازیم:
- سه قانون بنیادی؛
- مفهوم مرد مرکب؛
- روشی برای تحلیل نمودارها (الگوهای وایکوف)؛
- رویکردی پنج مرحلهای نسبت به بازار.
وایکوف چندین تست خرید و فروش هم طراحی کرده بود از جمله یک تکنیک رسم نمودار منحصربفرد بر اساس نمودارهای Point and Figure (P&F). گرچه این تستها به تریدرها برای تشخیص نقاط وجود بهتر کمک میکنند اما از روش P&F برای تعریف تارگتهای معاملاتی هم استفاده میشود هر چند در این مقاله به بررسی این دو موضوع نمیپردازیم.
سه قانون وایکوف
قانون عرضه و تقاضا
طبق قانون اول، وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشه، قیمت افزایش پیدا میکند و بالعکس. این یکی از ساده ترین اصول بازارهای مالی است و قطعاً مختص وایکوف نیست. میتوانیم قانون اول را با سه تساوی ساده بیان کنیم:
- تقاضا > عرضه = افزایش قیمت
- تقاضا < عرضه = کاهش قیمت
- تقاضا = عرضه = هیچ تغییر چشمگیری در قیمت ایجاد نمیشود (نوسان کم)
به عبارت دیگر بر اساس اولین قانون وایکوف، پیشی گرفتن تقاضا نسبت به عرضه باعث بالا رفتن قیمت میشود چون عده بیشتری به جای فروش به دنبال خرید خواهند بود. اما در شرایطی که فروش بیشتر از خرید باشد، عرضه از تقاضا پیشی میگیرد و قیمت افت میکند.
خیلی از سرمایه گذارانی که از روش وایکوف پیروی میکنند میلههای حجم و پرایس اکشن را با هم مقایسه میکنند که روشی برای مصورسازی بهتر رابطه بین عرضه و تقاضا است. اغلب مواقع، این اوقات اطلاعات بهتری درباره حرکات بعدی بازار فراهم میکنند.
قانون علت و معلول
دومین قانون بیان میکند که تفاوت بین عرضه و تقاضا تصادفی نیست. بلکه این تفاوت پس از دورههای آماده سازی و در اثر وقوع رویدادهایی خاص ایجاد میشود. به گفته وایکوف، یک دوره تجمیع و انباشت (علت) در نهایت منجر به روند صعودی (معلول) میشود. در مقابل، یک دوره توزیع (علت) منجر به روند نزولی میشود (معلول).
وایکوف یک تکنیک منحصربفرد برای تخمین زدن تأثیرات بالقوه یک علت ابداع کرد. به عبارت دیگر او چند روش برای تعریف تارگتهای معاملاتی بر اساس دورههای انباشت و توزیع طراحی کرد. به این ترتیب او توانست روند احتمالی بازار پس از خروج از یک منطقه تحکیم یا یک محدوده معاملاتی (TR) را مشخص کند.
قانون تلاش و نتیجه
سومین قانون وایکوف میگوید تغییر در قیمت یک دارایی ناشی از یک تلاش است که با حجم معاملات مشخص میشود. اگر پرایس اکشن با حجم معاملات هماهنگ باشد، احتمال ادامه روند زیاد است اما اگر حجم و قیمت تفاوت چشمگیری داشته باشند، احتمالاً روند بازار متوقف شده یا تغییر میکند.
مثلاً فرض کنید که بازار بیتکوین پس از یک روند خرسی طولانی، شروع به تحکیم با حجم بسیار بالا میکند. این حجم بالا نشان دهنده تلاش قابل توجه است اما حرکات افقی (نوسان کم) نشان دهنده نتیجه کم هستند. بنابراین بیتکوین زیادی بین کاربران دست به دست میشود اما ریزش قیمت چشمگیری ایجاد نمیشود. چنین وضعیتی میتوان نشان دهنده به پایان رسیدن روند نزولی و نزدیک بودن چرخش روند باشد.
مرد مرکب
وایکوف ایده مرد مرکب (یا اپراتور مرکب) را به عنوان یک هویت تخیلی برای بازار طراحی کرد. او این ایده را مطرح کرد که سرمایه گذاران و تریدرها باید بازار را سهام را طوری مطالعه کنند که انگار یک موجودیت واحد بر آن کنترل دارد. به این ترتیب راحت تر میتوانند در مسیر روند بازار پیش بروند.
در واقع، مرد مرکب نشان دهنده بازیگران مهم (بازار گردانها) مثل افراد ثروتمند و سرمایه گذاران سازمانی است. این افراد همیشه در راستای منافع خودشان اقدام میکنند تا بتوانند با کمترین نرخ خرید و با بیشترین نرخ فروش انجام دهند.
رفتار مرد مرکب بر خلاف اکثر سرمایه گذاران کوچکتر است که وایکوف در اغلب مواقع شاهد ضرر آنها بوده اما به گفته او مرد مرکب از یک نوع استراتژی قابل پیش بینی استفاده میکند که سرمایه گذاران میتوانند از آن درس بگیرند.
حالا از مفهوم مرد مرکب برای تشریح یک چرخه بازار به صورت ساده استفاده میکنیم. چنین چرخهای متشکل از چهار فاز اصلی است: تجمیع، روند صعودی، توزیع و روند نزولی.
تجمیع
مرد مرکب زودتر از سایر سرمایه گذاران شروع به انباشت میکند. معمولاً مشخصه این مرحله حرکت افقی بازار است. انباشت به تدریج انجام میشود تا از تغییر قیمت چشمگیر پیشگیری شود.
روند صعودی
وقتی مرد مرکب به اندازه کافی سهام دارد و نیروی فروش تمام میشود، او شروع به بالا کشیدن بازار میکند. طبیعتاً این روند جدید سرمایه گذاران بیشتری را به خود جلب میکند و باعث افزایش تقاضا میشود.
ممکن است در حین یک روند صعودی چند مرحله انباشت وجود داشته باشد. میتوانیم به این مراحل، انباشت مجدد بگوییم که در آنها روند بزرگتر برای مدتی متوقف و تحکیم شده و بعد به سمت بالا ادامه پیدا میکند.
با صعود بازار، سایر سرمایه گذاران تشویق به خرید میشوند. در نهایت حتی عموم مردم هم تشویق به ورود میشوند. در این زمان تقاضا بسیار بیشتر از عرضه است.
توزیع
در مرحله بعد، مرد مرکب شروع به توزیع داراییهای خودش میکند. او پوزیشنهای سودآورش را به افرادی که دیرتر وارد بازار شده اند میفروشد. معمولاً مشخصه فاز توزیع حرکت افقی است که تقاضا را جذب میکند تا وقتی به مرحله خستگی برسد.
روند نزولی
خیلی زود، پس از فاز توزیع روند بازار معکوس میشود. به عبارت دیگر پس از اینکه مرد مرکب بخش قابل توجهی از سهم خودش را فروخت، این حرکت او باعث شروع شدن روند نزولی میشود. در نهایت عرضه از تقاضا پیشی میگیرد و روند نزولی تثبیت میشود.
مثل روند صعودی، ممکن است در مسیر نزولی هم چند فاز توزیع مجدد وجود داشته باشد. در واقع این فازها دورههای تحکیم کوتاه مدت بین ریزشهای بزرگ هستند. ممکن است در این مرحله جهش گربه مرده یا تله گاوی را داشته باشیم که بعضی از خریداران در آن گیر میافتند به این امید که دیگر معکوس شدن روند رخ نخواهد داد. وقتی در نهایت روند نزولی به پایان برسد، یک مرحله انباشت جدید شروع میشود.
الگوهای وایکوف
الگوهای انباشت و توزیع جزء محبوب ترین بخشهای کار وایکوف حجم معاملات و معکوس شدن بازار هستند - حداقل در جامعه ارزهای دیجیتال. این مدلها مراحل انباشت و توزیع را به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنند. این بخشها به پنج فاز (A تا E) تقسیم میشود که به آنها رویدادهای وایکوف گفته میشود و در ادامه مروری مختصر بر آنها خواهیم داشت.
الگوی انباشت
فاز A
نیروهای سقوط کاهش پیدا میکنند و کم کم روند صعودی آهسته ایجاد میشود. معمولاً مشخصه این مرحله افزایش حجم معاملات است. شاخص پشتیبانی اولیه (PS) نشان میدهد که خریدارانی پیدا شده اند اما هنوز به اندازهای نیستند که روند نزولی را متوقف کنند.
اوج گیری فروش (SC) با شدت گرفتن فعالیت فروش شروع میشود چون سرمایه گذاران شروع به انباشت میکنند. معمولاً در این شرایط نوسان شدید شده و فروش از سرترس منجر به ایجاد کندل استیکها و فیتیلههای بزرگ میشود. ریزش شدید به سرعت معکوس شده و تبدیل به یک جهش یا اوج گیری خودکار (AR) میشود چون مازاد عرضه توسط خریداران جذب شده است. در مجموع محدوده معاملاتی (TR) یک الگوی انباشت، با فاصله بین کف SC و اوج AR تعریف میشود.
همانطور که از نام این مراحل مشخص است، تست ثانویه (ST) زمانی رخ میدهد که بازار به نزدیک محدوده SC سقوط میکند و ارزیابی میکند که آیا روند نزولی واقعاً به اتمام رسیده یا خیر. در این نقطه، حجم معاملات و نوسان بازار کمتر میشود. معمولاً ST یک کف بالاتر نسبت به SC شکل میدهد، اما ممکن است همیشه هم اینطور نباشد.
فاز B
بر اساس قانون علت و معلول وایکوف فاز B میتواند همان علتی باشد که به یک معلول منجر میشود.
در واقع فاز B مرحله تحکیم است که در آن مرد مرکب حداکثر میزان از دارایی مربوطه را جمع آوری میکند. در این مرحله بازار سطوح مقاومت و همچنین پشتیبانیِ محدوده معاملاتی را تست میکند.
ممکن است در فاز B تستهای ثانویه (ST) مختلفی رخ دهند. گاهی اوقات این تستها قلههای بالاتر (تله گاوی) و کف پایین تری (تله خرسی) نسبت به SC و AR فاز A شکل میدهند.
فاز C
به فاز C انباشت Spring گفته میشود. این فاز نقش آخرین تله خرسی پیش از شروع شکل گیری کف بالاتر توسط بازار را دارد. در فاز C، مرد مرکب اطمینان حاصل میکند که موجودی کمی در بازار مانده یعنی آنهایی که قصد فروش داشته اند، این کار را انجام داده اند.
معمولاً اسپرینگ سطوح پشتیبانی را میشکند تا تریدرها را متوقف کرده و سرمایه گذاران را گمراه کند. میتوانیم این مرحله را آخرین تلاش برای خرید سهام با قیمت پایین پیش از شروع روند صعودی در نظر بگیریم. تله خرسی، سرمایه گذاران کوچک حجم معاملات و معکوس شدن بازار را متقاعد به فروش موجودی خودشان میکند.
اما گاهی اوقات سطوح پشتیبانی حفظ میشوند و اسپرینگ رخ نمیدهد. به عبارت دیگر ممکن است الگوهای انباشتی وجود داشته باشند که سایر عناصر را داشته باشند اما اسپرینگ را خیر. باز هم الگوی کلی همچنان معتبر است.
فاز D
فاز D نشان دهنده گذار بین علت و معلول است. این فاز بین محدوده انباشت (فاز C) و محدوده خروج از رنج معاملاتی (فاز E) قرار دارد.
معمولاً فاز D نشان دهنده افزایش شدید حجم معاملات و نوسان است. این فاز معمولاً یک آخرین نقطه پشتیبانی (LPS) دارد که پیش از حرکت بالاتر بازار، یک کف بالاتر ایجاد میکند. اغلب مواقع LPS پیش از بریک اوت از سطوح پشتیبانی انجام میشود که به نوبه خود باعث شکل گیری قلههای بالاتری میشود. به این ترتیب نشانههای قدرت (SOS) نمایان میشوند چون حالا سطوح حجم معاملات و معکوس شدن بازار مقاومت قبلی تبدیل به سطح پشتیبانی شده اند.
با وجود پیچیدگیهای این اصطلاحات، باز هم ممکن است بیشتر از یک LPS در فاز D داشته باشیم. معمولاً در این مرحله حجم معاملات بیشتر شده و خطوط پشتیبانی جدید لمس میشوند. در بعضی موارد ممکن است خط قیمت یک محدوده تحکیم کوچک ایجاد کند و بعد از محدوده معاملاتی بزرگتر خارج شده و به فاز E حرکت کند.
فاز E
فاز E آخرین مرحله از الگوی انباشت است. نشانه این فاز بریک اوت واضح از محدوده معاملاتی در اثر افزایش تقاضا است. این اتفاق وقتی رخ میدهد که محدوده معاملاتی شکسته باشد و روند صعودی شروع شود.
الگوی توزیع
در واقع الگوی توزیع بر خلاف انباشت کار میکند اما با اصطلاحاتی کمی متفاوت.
فاز A
این مرحله زمانی رخ میدهد که یک روند صعودی که قبلاً برقرار شده به دلیل کاهش تقاضا کندتر میشود. عرضه مقدماتی (PSY) یعنی فشار فروش رو به افزایش است هر چند هنوز به قدری قوی نیست که باعث توقف روند صعودی شود. سپس اوج خرید (BC) با افزایش فعالیت خرید شکل میگیرد. معمولاً دلیل این وضعیت تریدرهای غیرمجربی هستند که بر اساس احساسات خرید میکنند.
در مرحله بعد، حرکت صعودی قوی منجر به شکل گیری یک واکنش خودکار (AR) میشود چون تقاضای مازاد توسط بازار جذب شده است. به عبارت دیگر، مرد مرکب شروع به توزیع دارایی خودش برای خریدارانی که دیرتر دست به کار شده اند میکند. تست ثانویه (ST) زمانی رخ میدهد که بازار دوباره به محدوده BC برخورد میکند و اغلب یک نقطه اوج پایین تر ایجاد میکند.
فاز B
فاز B از توزیع نقش محدوده تحکیم (علت) را بازی میکند که پیش از روند نزولی (معلول) قرار دارد. در این مرحله مرد مرکب به تدریج موجودی خودش را میفروشد و تقاضا را جذب و تضعیف میکند.
معمولاً باندهای بالا و پایینی محدوده معاملاتی چند بار تست میشوند که ممکن است شامل تله خرسی و گاوی کوتاه مدت هم باشند. گاهی اوقات بازار بالای سطح مقاومت ایجاد شده در اثر BC حرکت میکند که باعث ایجاد یک ST میشود که میتوان به آن پرتاب به بالا (UT) هم گفت.
فاز C
گاهی اوقات، بازار پیش از دوره تحکیم، آخرین تله گاوی را نشان میدهد که به آن UTAD یا جهش رو به بالا (Upthrust) پس از توزیع گفته میشود. در واقع این حرکت بر خلاف اسپرینگ در تجمیع است.
فاز D
فاز D از توزیع شبیه به تصویر آینهای همین فاز در دوره انباشت است. معمولاً این فاز آخرین نقطه عرضه (LPSY) را در میانه محدوده ایجاد میکند که شبیه به یک اوج پایین تر است. از این نقطه LPSYهای جدیدتر شکل میگیرند - اطراف یا پایین محدوده پشتیبانی. وقتی بازار به پایین تر از خطوط پشتیبانی برسد، یک نشانه ضعف (SOW) واضح نمایان میشود.
فاز E
آخرین مرحله از توزیع نشان دهنده یک روند نزولی با یک عبور واضح از پایین محدوده معاملاتی در اثر چیرگی قوی عرضه بر تقاضا است.
آیا روش وایکوف کارایی دارد؟
طبیعتاً بازار همیشه این مدلها را به صورت دقیق و کامل دنبال نمیکند. در عمل، الگوهای توزیع و انباشت میتوانند به روشهای مختلف رخ دهند. مثلاً در بعضی شرایط ممکن است فاز B بیشتر از حد انتظار طول بکشد یا ممکن است تستهای UTAD و اسپرینگ اصلاً ایجاد نشوند.
با این وجود وایکوف تکنیکهای مطمئن مختلفی دارد که بر اساس اصول و نظریههای مختلف او طراحی شده اند. قطعاً کارهای او برای هزاران سرمایه گذار، تریدر و تحلیلگر در سطح جهان ارزشمند هستند. مثلاً الگوهای انباشت و توزیع میتوانند برای درک چرخههای رایج در بازارهای مالی مفید باشند.
روش پنج مرحلهای وایکوف
وایکوف یک روش پنج مرحلهای هم برای بازار طراحی کرده که بر اساس اصول و تکنیکهای او ساخته شده اند. به طور خلاصه میتوان این روش را راهی برای عملی کردن آموختهها دانست.
مرحله اول: تعیین روند
روند فعلی چیست و احتمالاً به کدام سمت میرود؟ رابطه بین عرضه و تقاضا چگونه است؟
مرحله دوم: تعیین قدرت دارایی مورد نظر
دارایی مورد نظر نسبت به بازار چقدر قدرت دارد؟ آیا به یک روش حرکت میکنند یا بر خلاف هم؟
مرحله سوم: پیدا کردن داراییهایی با علت کافی
آیا دلیلی برای ورود به پوزیشن وجود دارد؟ آیا این علت به اندازهای قوی است که باعث شود ریسک کردن ارزش پاداش احتمالی (معلول) را داشته باشد؟
مرحله چهارم: تعیین حرکت احتمالی
آیا دارایی مورد نظر آماده حرکت است؟ موقعیت فعلی آن درون روند بزرگتر به چه صورت است؟ قیمت و حجم چه چیزی را نشان میدهند؟ معمولاً این مرحله شامل استفاده از تستهای خرید و فروش وایکوف میشود.
مرحله پنجم: تعیین زمان ورود
مرحله آخرین کاملاً به زمان بندی ارتباط دارد و شامل تحلیل یک سهم در مقایسه با کل بازار است.
مثلاً تریدر میتواند پرایس اکشن یک سهام را نسبت به شاخص S&P 500 مقایسه کند. با توجه به موقعیت این شاخص در الگوی وایکوف مربوطه، چنین تحلیلی میتواند اطلاعات مفیدی درباره حرکات بعدی سهم مورد نظر فراهم کند. در نهایت این اطلاعات به ورود به موقع و مناسب کمک میکنند.
این روش برای داراییهایی که با بازار یا شاخص کلی حرکت میکنند کارآمدتر است. اما در بازار ارزهای دیجیتال چنین همبستگی همیشه وجود ندارد.
صحبتهای پایانی
از طراحی روش وایکوف حدود یک قرن میگذرد اما هنوز هم از این روش استفاده میشود. این روش بیشتر از یک اندیکاتور TA است چون اصول، نظریهها و تکنیکهای معاملاتی زیادی را با خود به همراه دارد.
در واقع روش وایکوف به سرمایه گذاران امکان میدهد تصمیم گیریهای منطقی تری انجام داده و صرفاً بر اساس احساسات عمل نکنند. مجموعه کارهای گسترده وایکوف ابزارهایی برای کاهش ریسک و افزایش احتمال موفقیت در اختیار تریدرها و سرمایه گذاران قرار میدهند. باز هم هیچ تکنیک کامل و بدون خطایی در حوزه سرمایه گذاری وجود ندارد. همیشه باید مراقب خطر باشید به خصوص در بازارهای پرنوسان ارزهای دیجیتال.
آموزش بورس در قزوین
جهت تحلیل تعداد خریداران و فروشندگان در تابلوی معاملات و همچنین تحلیل نوسانات حجم مشاهده شده در همین تابلو ، نیاز می باشد که شما به ابزار ترسیم حجم و همچنین دانش تشخیص خطوط حمایت و مقاومت مجهز باشید ……….. شما به سادگی می توانید بر اساس اندیکاتور ” حجم سهام معامله شده یا Volume ” و یا “تعداد معامله انجام شده یا Tick Volume” ، و یا ابزارهایی با همین نام ( مثلا در برنامه مفید تریدر ) نوسانات حجم را به روی نمودار خود اضافه کنید شکل ذیل :
اضافه کردن ابزار حجم
تحلیل تابلو از نظر حجم و تعداد معامله گران در روند نزولی :
بد نیست بدانید که نمودار حجم درواقع نشان دهنده کنش بازار نسبت به اصل عرضه و تقاضا می باشد ، به صورتی که ، در هنگامی که بازار در وضعیت منفی و ریزش و به سمت خطوط حمایت می باشد ، سرمایه گذاران به آرامی شروع به خرید سهم می کنند و با استفاده از اصل خرید ” پله ای ” حجم جمع شده از بازار را افزایش می دهند، تا زمانی که روند عرضه و تقاضا به آرامی از ” عرضه ” به ” تقاضا ” تغییر یابد.
در این مدت افزایش طول نمودارهای حجم به آرامی صورت میگیرد و در آخرین روزهای لمس خطوط حمایت با حجم های بیشتر مواجه هستیم ، ولی نکته بسیار مهم این است که شما می بایست از قبل خطوط روند و یا حمایت جهت سهم مورد نظرتان را ، کشیده باشید ، یعنی نمادهایی را انتخاب کرده باشید که دارای سوابق کافی برای تعیین این خطوط باشند و ترکیب ابزارهای حجم و این خطوط برای شما نقطه ورود را مشخص کنند …………………در چنین روزهایی به صورت معمول تعداد خریداران نسبت به فروشندگان افزایش می یابد و سایر اسیلیتورها مانند MACD شروع به صدور سیگنال می کنند.
اما دقت داشته باشید چون حجم مورد نیاز برای معکوس شدن روند، در طول بازه زمانی ریزش قیمت و به آرامی از بازار جمع شده است ، حجم روزهای آخر به آن معنا زیاد و بلند نیست.
در روزهایی که ترکیب نمودارهای حجم و قیمت به چنین مرحله ای از کار می رسد ، معمولا علایم دیگری نیز در تابلوی نمادها قابل مشاهده است ، مثلا افزایس تعداد خریداران به فروشندگان ، افزایش حجم معاملات نسیت به میانگین ماهانه ، (ولی نه به مقدار فاحش ) ……..به طور مثال به اطلاعات تابلو خزامیا در زمانی که سیگنال اعلامی کانال ما بوده است توجه کنید )
تابلو در هنگام نزول ۱
تابلو در هنگام نزول ۲
تحلیل تابلو نظر حجم و تعداد معامله گران در روند صعودی :
سپس در ادامه کار و در تعویض شدن روند از نزولی به صعودی ، قواعد بازی متفاوت می شود ….. در این مرحله حجم معاملات کم شده و تنها در رسیدن به خطوط مقاوت و یا سقفهای کانالها ، حجمهای بالای فروش به صورت ناگهانی صادر می شوند ……….. در رفتار معامله گران در بازار بورس ایران معامله به سبک پله ای ، بیشتر در خرید مشاهده می شود تا در هنگام فروش.
بنابراین در هنگامی که سهم مورد نظر ، به سقف رشد خود رسیده باشد ، شما با احجام بسیار بالا رو به رو خواهید بود …….. در چنین زمانهایی حجم معاملات از حجم میانگین ماهانه زیاد می شود ولی نسبت فروشندگان به خریداران افزایش پیدا می کند.
تابلو در هنگام صعود ۱
تابلو در هنگام صعود ۲
به طور کلی و در یک کلام می توان الگوی زیر ،در مورد رفتار اندیکارتورهای حجم نسبت به قیمت در لحظه و یا در طول رسیدن به خطوط حمایت یا مقاومت و یا روندها را ، در نظر گرفت .
تابلو خوانی – تحلیل نسبت خریداران و فروشندگان
مثال عملی این مهم را می توان در شکل زیر که نماد کسرا می باشد ، دید …………. فلشهای قرمز نشان دهنده محل خطوط روند هستند ، دایره آبی رنگ رفتار متناظر حجم و قیمت در طول ریزش سهم تا زمان رسیدن به خطوط حمایت و کف روند و دایره زرد رنگ در هنگام مواجهه حجم با سقف می باشد……..
همانگونه که می بینید اسیلیتور MACD چه در هنگام نزول و چه در هنگام صعود حرکتهای برخورد قیمت یا خطوط حمایت و مقاومت ، رفتار منطقی سهم را تایید می کند.
الگوی اسپایک بیانگر چیست و چگونه میتوان با آن وارد معامله شد؟
الگوهای نمودار شمعدانی، الگوهای محبوب تحلیلگران هستند. هر یک از این شمعدانها، گویای اطلاعات زیادی مثل باز و بسته شدن قیمتها و محدودیتهای بالاتر و پایینتر قیمت سهام در طول روز، هفته، ماه و سال هستند. در این مقاله قصد داریم راجع به یکی دیگر از این الگوهای محبوب یعنی الگوی اسپایک، که تشکیل منحصر به فردی دارد و فرصتهای معاملاتی مناسبی را ارائه میدهد، صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
الگوی اسپایک چیست؟
همانطور که از نامش پیدا است، الگوی اسپایک (Spike) یا الگوی v، اوج را در هر خط روندی تشکیل میدهد، جایی که قیمت قبل از بازگشت به محدوده اولیه، جهش قابل توجهی دارد. تعریف الگوی شمعدانی v به عنوان افزایش یا افت ناگهانی خط روند ناشی از تغییر لحظهای احساسات بازار، توصیف میشود.
یک الگوی جهش میتواند در هر دو روند صعودی و نزولی ظاهر شود و به دنبال آن حرکت ناگهانی، معاملات انجام شود. نکته این است که اسپایک پس از یک انگیزه در روند صعودی و نزولی شکل میگیرد و پس از اینکه جهش آن کامل میشود، قیمت به ارزش اولیه خود باز میگردد.
یک مثال خوب از اسپایک منفی در بازارهای مالی، سقوط بازار سهام در 19 اکتبر 1987 است؛ زمانی که میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) در یک روز 23 درصد سقوط کرد.
درک الگوی اسپایک
نمونههای شدیدتری از اسپایک مربوط به زمانی است که تحلیلگران به یکسری اخبار یا رویدادهای غیرمنتظره واکنش نشان میدهند، مانند نتایج درآمد بهتر از حد انتظار. استفاده از کلمه «اسپایک» به شیوه قدیمی قرار دادن برگههای کاغذی سفارش بر روی اسپایک فلزی پس از اتمام معامله مربوط میشود.
مفهوم اسپایک در ارزش قیمت سهام در تجزیه و تحلیل تکنیکال سهام استفاده میشود. تجزیه و تحلیل تکنیکال مطالعه روند تغییرات قیمت سهام و حجم معاملات است که تعداد سهام معامله شده در یک روز یا ماه را نشان میدهد. مدیران سرمایه، این روندهای تاریخی را مطالعه میکنند تا رفتار قیمت سهام را در آینده پیشبینی کنند.
از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل بنیادی، قیمت آینده سهام را بر اساس فروش و سود شرکت ارزیابی میکند. مدیران سرمایه تجزیه و تحلیل تکنیکال و تجزیه و تحلیل بنیادی را برای تصمیمگیری در مورد قیمت یک سهام ترکیب میکنند.
یک نمونه معامله با الگوی v
یک تحلیلگر تکنیکال ممکن است محدوده معاملات قیمت برای یک سهام خاص را تحت نظر بگیرد. فرض کنید، طی 12 ماه گذشته، هر سهم بین 30 تا 45 دلار معامله شده است. علاوه بر محدوده قیمت، یک تحلیلگر تکنیکال روند بلندمدت قیمت سهام را بررسی میکند. در این مورد، فرض کنید که قیمت سهام از قیمتی در زیر 30 دلار به قیمت فعلی نزدیک 45 دلار برای هر سهم افزایش یافته است.
در این سناریو، اگر قیمت سهام به سرعت به زیر 30 دلار یا بالاتر از 45 دلار برسد، ممکن است برای حجم معاملات و معکوس شدن بازار تحلیلگر تکنیکال، به عنوان شاخص خرید یا فروش تلقی شود. فرض کنید که قیمت سهام به میزان 27 دلار یعنی پایینتر از قیمت معامله رسیده است.
اگر الگوی معاملات سهام به محدوده عادی معاملات بازگردد، ممکن است جهش ناهنجاری باشد. از سوی دیگر، اگر قیمتها پس از جهش کوتاه شروع به کاهش کنند، این جهش ممکن است نشانگر این باشد که اخبار مربوط به شرکت، نظر سرمایهگذاران را در مورد سهام تغییر داده است. یک تحلیلگر تکنیکال ممکن است از این روند به عنوان دلیلی برای فروش سهام استفاده کند.
الگوی v چگونه شکل میگیرد؟
یک رویداد خاص (برخی اخبار در تقویم اقتصادی یا یک فورس ماژور با ارزش اقتصادی زیاد) احساسات سرمایهگذاران را تحت تاثیر قرار میدهد، نقل قولها را شکل میدهد و و تب و تاب بازار را در دست گرفته و باعث بروز الگوی اسپایک میشود.
پس از یک جهش تند، نقل قولها در بالاترین نقطه متوقف میشود که ممکن است شمعدانی معکوس ایجاد کند (الگوی شمعدانی هارامی، ستاره و موارد مشابه). سپس در شمعدانهای بعدی، از همانجایی که نقل قولها شروع به رشد کردند، به مقادیر اولیه خود باز میگردند. پس از آن، روند فعلی معکوس میشود و قیمت در جهت مخالف شروع به حرکت میکند.
همانطور که گفتیم یک الگوی v در پایین روند نزولی هم شکل میگیرد. همانطور که در بالا توضیح داده شد، تحت تأثیر برخی اخبار یا رویدادها، نقل قولها به شدت کاهش مییابد. سپس در شمعدانهای بعدی، قیمت به محلی که از آن شروع به سقوط کرده است، باز میگردد. سپس روند واقعی معکوس میشود و نقل قولها شروع به رشد میکنند.
چرا یک اسپایک ظاهر میشود؟
به عنوان یک قاعده کلی، ظاهر یک الگوی اسپایک توسط یک عامل حسی انسانی مثل حرص، ترس و وحشت تحریک میشود. حرص باعث میشود تا معاملهگران پس از شروع انگیزه و نقل قول افراد، معاملات خود را در بازار باز کنند. با این حال، ممکن است اوضاع برای ادامه رشد قیمت، مناسب نباشد؛ بنابراین قیمت رو به سقوط قرار میگیرد. پس از شروع کاهش، وحشت و ترس از دست دادن پول به صحنه میآید. معاملهگران شروع به بسته شدن سفارشاتشان به صورت گسترده میکنند و پس از بازگشت قیمت به نقطه شروع، روند نزولی ادامه مییابد.
وضعیت دیگر بروز اسپایک زمانی است که یک معاملهگر با موقعیت بسیار زیاد ظاهر میشود. در این مورد، اگر به عمق بازار نگاه کنید، حجم زیادی با تمام قیمتهای موجود خریداری میشود، سپس عمق بازار با برنامههای سفارشی پر میشود و نقل قولها به سطوح اولیه خود باز میگردند.
آیا دلایل دیگری میتواند باعث بروز الگوی اسپایک شود؟
- یک حرکت جهتدار (یک روند) در نمودار وجود دارد.
- قیمت در نزدیکی سطح حمایت یا مقاومت تجمع نمییابد (سطحی وجود ندارد).
- شکافهای زیادی در روند وجود دارد.
- یک انگیزه سریع ممکن است سطح حمایت یا مقاومت کلیدی را از بین ببرد، پس از آن قیمت بازگشت میکند.
- قیمت ممکن است با فاصله از یک کانال قیمت مساوی، شکسته شود (سپس قیمت باز میگردد و روند معکوس میشود).
- جهش ناگهانی میتواند الگویی باشد که قیمت یک دارایی را دنبال میکند.
نمونهای از معامله فروش با الگوی اسپایک
در نمودار زیر، قیمت برای مدت طولانی درحال رشد بوده است. در یک مرحله، یک رویداد مهم اقتصادی یا سیاسی اتفاق میافتد، یا معاملات فعال به سادگی آغاز میشود (هرچه خبر غیرمنتظرهتر باشد، واکنش بازار حادتر است). قیمت بالا میرود و روی شمعدان بعدی متوقف میشود، سپس نقل قولها کاهش مییابند. در حالت ایدهآل، باید در آخرین سطح پایین قبل از ضربه، موقعیتی باز شود. با این حال، در این مثال، یک معامله فروش در پایان بسته شدن شمعدان باز میشود.
توقف ضرر در مکانی امن پشت ارتفاع قرار گرفته است. سود دریافتی بر اساس اندازه SL محاسبه میشود. برای افزایش سود، با در نظر گرفتن این که معامله در ابتدای ظاهر شدن یک روند باز میشود، بهتر است به جای قرار دادن SL،TP را جابجا کرد.
نمونهای از معامله خرید با الگوی اسپایک
پس از یک روند نزولی طولانی مدت، قیمت یک حرکت شدید را نشان میدهد و سپس متوقف میشود (در نمودار، به نظر میرسد یک چکش معکوس کامل به وجود آمده است). در شمعدان بعدی، قیمت به نقطه شروع باز میگردد. در اینجا ممکن است روند خرید باز شود.
SL را در قسمت پایین قرار داده و یک TP بر اساس اندازه SL محاسبه میشود. برخی منابع توصیه میکنند که TP به اندازه Spike بزرگ شود. با این حال، با در نظر گرفتن این که معامله در ابتدای بروز یک روند باز میشود، بهتر است که SL را به جای قرار دادن TP جابجا کرد. بدون شک این کار، گزینه کاملی نیست، اما در صورت قرار دادن TP ثابت، امتیاز بیشتری کسب میشود.
چگونه یک الگوی اسپایک را تشخیص دهیم؟
شمعدان الگوی v به افزایش نامنظم قیمت اشاره دارد که معمولا ناشی از ورود اطلاعات جدید به بازار است. هنگامی که ضربه یا انگیزه اولیه وارد بازار میشود، یک شمع معکوس پس از شمع اسپایک شکل میگیرد و به دنبال آن شمعهای بیشتری در خط قیمت اولیه شکل میگیرند.
اخبار عمده بازار میتواند دید معاملهگران را تحت تأثیر قرار دهد و باعث افزایش ناگهانی ورود یا خروج در بازار شود. افزایش ناگهانی تقاضا، قیمت سهام را به اوج میرساند، پیش از آنکه معاملهگران وحشت زده شده و شروع به فروش سهام خود کنند و قیمت را به سطح اولیه برسانند.
چگونه اسپایک را تفسیر کنیم؟
اسپایکها الگوهای نادری هستند. بنابراین، هنگامی که یک الگوی اسپایک ظاهر میشود، معمولا یک دلیل خوب در پشت آن وجود دارد که باعث حرکت میشود. معاملهگران باید قبل از تصمیمگیری در مورد اقدام، وضعیت را با دقت بررسی کنند.
خرید و فروش معاملات در الگوی v با ریسک زیادی همراه است. به عنوان یک احتیاط، معاملهگران باید قبل از ورود به موقعیت، توقف ضرر و محدودیت سود خود را با دقت تعیین کنند. در شرایطی که جهش قابل توجهی در قیمت وجود دارد، میتوان در باز شدن شمع بازگشت، موقعیت فروش را باز کرد و با استفاده از بالاترین میزان اوج، حد توقف ضرر را تعیین کرد. حد سود نیز پس از اندازهگیری SL در فاصله مساوی قرار میگیرد.
برعکس آن، وقتی جهشی در روند نزولی ظاهر میشود، معاملهگران در اولین باز شدن شمع صعودی پس از جهش، موقعیت خرید خود را باز میکنند.
دیدگاه سرمایهگذاران فارکس نسبت به اسپایک
گاهی اوقات قیمت یک دارایی به حالتی بسیار شدید و ناگهانی بالا یا پایین میرود و سپس بازگشت میکند. بنابراین در نمودار قیمت، الگوی اسپایک یا جهش ایجاد میشود. این پدیده را میتوان 99 درصد در بازار فارکس مشاهده کرد؛ زیرا این یک بازار بسیار بیثبات است و قیمت بسیار سریع شروع به حرکت میکند و سپس جهت آن تغییر میکند.
این حرکات قوی به دلیل معاملات ناگهانی عظیمی شکل میگیرد که همزمان بر اساس یک رویداد اقتصادی مانند یک خبر مهم ایجاد میشود. به عنوان مثال، تغییر ناگهانی و غیرمنتظره نرخ بهره یک ارز. چنین حرکات و جهشهایی میتواند موضوع نوعی از معاملات باشد که به آن تجارت فارکس اسپایک (Forex Spike Trading) میگویند.
شما نمیتوانید چنین تحرکات و جهشهایی را در بازار سهام مشاهده کنید؛ زیرا سهام نمیتواند به طور ناگهانی تحت تأثیر اخبار و رویدادهای اقتصادی قرار گیرد. آنها به تدریج تغییر میکنند. همچنین انجام تعداد نامحدود معاملات خرید یا فروش به یک باره در بازار سهام آسان نیست، زیرا بازار سهام محدود است و گاهی خریدار برای فروشنده وجود ندارد و گاهی هم فروشنده برای خریدار. بنابراین، بازار سهام به ندرت جهش قیمت را ایجاد میکند.
اما معاملهگران بازار فارکس منتظر هستند تا جهش قیمت در نمودارها برای ورود به بازار ایجاد شود، زیرا آنها معتقد هستند که:
- معاملات با الگوی اسپایک سودآورتر است
- تضمین قویتری برای سودآوری آنها حجم معاملات و معکوس شدن بازار وجود دارد
نتیجهگیری
اسپایک نشان دهنده یک حرکت ناگهانی (جهش) در روند زمانی است که اخبار یا رویدادهای مهم بازار احساسات معاملهگران را تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال، نباید آن را با شکافی که در خط روند ظاهر میشود، اشتباه گرفت. معاملات الگوی اسپایک با ریسک بالایی همراه است و حتی میتواند معاملهگران باتجربه را فریب دهد. برای واکنش به الگوی شمعدان اسپایک، باید بر اکثر الگوهای شمعدان مسلط شوید و از گیر افتادن در دام سیگنالهای کاذب، جلوگیری کنید.
الگوهای ریزشی ارز دیجیتال؛ تشخیص نقاط ریزشی بازار
الگوهای ریزشی ارز دیجیتال باعث میشوند از پرتگاههای بازار، جان سالم به در ببریم.
تحلیل تکنیکال در خرید و فروشهای شما به چه میزان مؤثر است؟ با الگوهای افزایشی و کاهشی آشنایی دارید؟ آیا بازار طبق الگوهای صعودی و نزولی پیش میرود؟
همانطور که میدانید تشخیص الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. ما در این مقاله سعی داریم به معرفی الگوهای ریزشی در بازار کریتوکارنسی به صورت تک کندلی تا چندین کندلی بپردازیم.
شناخت دقیق الگوهای ریزشی ارز دیجیتال باعث میشود که نقاط ریزشی قیمت را بهتر تشخیص دهید تا با توجه به استراتژی معاملاتی خود، سرمایه خود را حفظ کنید یا از ریزش های بازار ارزهای دیجیتال سود کنید.
در این مقاله میآموزید:
- آشنایی با الگوهای قیمتی
- الگوی سر و شانه سقف و دو قلو سقف
- مثلث ادامه دهنده و بازگشتی نزولی
- الگوی الماس و پرچم نزولی
- الگوی تک کندلی مرد به دار آویخته و ستاره ثاقب
- الگوی دو کندلی پوشش ابر سیاه
- الگوی دو کندلی هارامی نزولی و پوشا نزولی
- الگوی ستاره عصرگاهی و سه کلاغ سیاه
این مقاله برای چه کسانی مناسب است:
- تریدرها و سرمایه گذاران بازار ارزهای دیجیتال
- پژوهشگران بازارهای بورس و ارز دیجیتال
- معاملهگرانی که برای خرید و فروش خود پایبند به تحلیل تکنیکال هستند.
آشنایی با الگوهای قیمتی
الگوها در تحلیل تکنیکال ، قابلیت تکرارپذیری دارند. میتوان در هر چارت نموداری و هر تایم فریم، الگوها را مشاهده نمود.
الگوهای قیمتی، سیگنالی برای ورود، ابزار تائید و یا پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار هستند. زمان تشکیل یک الگوی چند کندلی، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تائید درست بودن و میزان قدرت الگو است.
هر الگویی، یک هدف نموداری از پیش تعیین شده دارد که میزان تحقق آن، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
الگوهای ریزشی به دو بخش تک کندلی و چند کندلی تقسیم میشوند. الگوی ریزشی تک کندلی برای نوسان گیری و یا تعیین نقطه خروج مناسب هستند. الگوهای ریزشی چند کندلی روند مدتدار ریزشی را نشان میدهند.
در بازار فیوچرز ارزهای دیجیتال میتوان با تشخیص الگوی ریزشی چند کندلی، از افت قیمت ارزها سود برد. در شروع الگوی ریزشی، پوزیشن فروش باز کنید و با پایان یافتن الگوی ریزشی ارز را خریداری کنید.
از مهمترین الگوهای ریزشی ارز دیجیتال میتوان به مرد به دار آویخته، ستاره ثاقب، سه کلاغسیاه، پوشش ابر سیاه، پوشا نزولی، هارامی نزولی و ستاره عصرگاهی اشاره کرد.
به طورکلی الگوهای قیمتی چند کندلی به دو دسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم میشوند. الگوهای بازگشتی و نزولی مانند سر و شانه سقف، دو قلو سقف، مثلث بازگشتی، الگوی الماس هستند.
الگو نزولی ادامه دهنده مانند مثلث نزولی و پرچم نزولی، از مهمترین الگوهای ریزشی و تعیینکننده روند نزولی هستند که در بخشهای آینده به معرفی هرکدام میپردازیم.
بررسی الگوهای ریزشی ارز دیجیتال
الگوهای ریزشی ارز دیجیتال: الگوی سر و شانه سقف
الگوی سر و شانه | آکادمی آینده
تشکیل الگو سر و شانه سقف، موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتا مدت و معمولی هست. به لحاظ هندسی، از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که دومین قله که به آن سر میگویند، نسبت به شانهها (قله سمت راست و چپ سر) بلندتر بوده و طرحی شبیه به سر و شانههای انسان پدیدار میشود.
این الگو معمولاً پس از یک روند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل بازگشت قیمت باشد.
دو شانه در صورتیکه ایدهآل باشند، اندازه یکسان داشته و ممکن است همسطح یا غیر همسطح باشند. خطی که دو نقطه حاصل از به هم پیوستن یک سر و یک شانه را به هم میرساند، ملاک ما برای تشخیص دقیق الگو است.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضا در این شرایط اینطور است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش دادهاند، سپس تعدادی از فروشندگان با عرضه سهام خود باعث کاهش قیمتها شده و اولین قله در نمودار تشکیل میشود.
در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقبنشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود.
دفعه دوم به دلیل تقویت انتظارات مثبت معامله گران و تفکر اینکه اصلاح قیمت پایان یافته، موج جدید صعودی شروع میشود. جریان ورودی پول تقویت شده و سطح مقاومتی پیش رو و قله قبلی شکسته شده و قیمت نقطه جدیدی در بالای نمودار ثبت میکند.
با توجه به صعود قیمتها، برخی خریداران قبلی شروع به ذخیره سود میکنند و دارایی خود را میفروشند. همزمان با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش مییابد و به سطح حمایتی قله یا مقاومت قبلی که حالا نقش حمایتی دارد، میرسد.
با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکلگیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا نزدیکی دره اول سقوط میکند.
در مرحله سوم، تعدادی از خریداران پیگیر با سفارشهای خرید خود موجب صعود قیمتها میشوند، با این تفاوت که این روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین بار روند نزولی قوی ایجاد میکنند و بر بازار مسلط میشوند.
کاهش قیمت با رسیدن به خط روند حمایت قبل که ناشی از اتصال دو دره قبلی بود و به آن خط گردن میگوییم، متوقف نمیشود و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز میشود.
از حجم معاملات و معکوس شدن بازار لحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش ناموفق خریداران در جهت ادامه روند صعودی است که در نهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی ایجاد میشود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است.
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
الگوی سر و شانه یکی از الگوهای عمومی قیمت است. که سالهای متمادی در بخش تحلیل تکنیکال دوره های آموزشی مختلف. همچون آموزش بورس، آموزش ارز دیجیتال، آموزش فارکس، آموزش بورس بین الملل و آموزش آتی به معامله گران تدریس می شود.
و به دلیل جذابیت، واقعیت تحلیل از موقعیت با ثباتی در بین ابزارهای تحلیل تکنیکال برخوردار است.
الگوی سر و شانه (Head and shoulders) یکی از الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که به شناسایی روندهای جدید در چارت تحلیل تکنیکال کمک بسزایی میکند. در این مقاله که توسط تیم آموزش بورس کالج آموزشی تی بورس تهیه گردیده است، به شما آموزش خواهیم داد. پس با ما همراه باشید.
تحلیل و بررسی الگوی سر و شانه سقف در چارت
این الگو از دسته الگوهای بازگشتی روند محسوب میشود و به این معنی که جهت روند بازار بورس را متاثر کرده و به جهت کاملاً وارونه مبدل میسازد.
معمولاً روندها بعد از طی مدت زمانی برای تثبیت و یا اصلاح روند در قالب این الگوها ظاهر میشود . سر و شانه سقف در انتهای یک روند صعودی شکل میگیرد.
بررسی ویژگیهای الگوی در کف و سقف قیمت.
- در انتهای روند صعودی شکل میگیرد.
- پس از شکلگیری قله ای بالای قله قبلی شاهد این هستیم که قیمت تمایلی به رسیدن قیمت قله قبل ندارد بنابراین قله کوچکتر از قله قبل ایجاد میشود، در نهایت ما سه قله خواهیم داشت که قله وسط نسبت به قله چپ و راست از ارتفاع بیشتری برخوردار هست.
- قله چپ را به اصطلاح شانه چپ مینامیم و حجم معاملات به مراتب بالاتری را در بازار بورس شاهد هستیم.
- قله راست را هم اصطلاحا شانه راست نام گذاری میکنیم، حجم معاملات بورس نسبت به دو قله دیگر کاهش مییابد .
- قله ما بین شانه راست و چپ سر نام دارد که حجم معاملات متعادلی را در این قله شاهد هستیم.
- اگر دو کف تحلیل سر و شانه سقف را به هم متصل کنیم، خطی حاصل میشود که اصطلاحا به آن خط گردن گفته میشود .
- الگو با شکسته شدن خط گردن کامل میشود.
- تارگت یا هدف قیمتی چارت پترن در گام نخست به اندازه موج سر بعد از شکست خط گردن ریزش خواهد داشت .
- هدف ریزش قیمت در گام دوم تقریبا به اندازه موج وارد شده به الگوی سر و شانه سقف میباشد.
- معمولاً بعد از شکست خط گردن سر و شانه سقف شاهد حجمهای فروش بالا در سهام خواهیم بود.
اصولاً بعد از شکلگیری شانه راست از سهم خارج میشویم و تا سیگنال مجدد خرید با سهم نخواهیم بود.
آنچه باید در مورد این الگوی قدذتمند تحلیل تکنیکال بدانید.
الگوی سر و شانه کف (Head and shoulders) از دستهی الگوهای بازگشتی روند محسوب میشود. و به این معنی که جهت روند بازار بورس را متاثر کرده و به جهت کاملاً وارونه مبدل میسازد.
معمولاً روندها بعد از طی مدت زمانی برای تثبیت و یا اصلاح روند در قالب این الگوها ظاهر میشود. الگوی قیمتی سر و شانه کف در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد.
آیا از ویژگی های این الگوی تکنیکال با خبر هستید؟
- در انتهای روند نزولی شکل میگیرد.
- پس از شکلگیری درهای پایینتر از دره قبلی شاهد این هستیم که قیمت تمایلی به رسیدن قیمت کف قبل را ندارد. بنابراین درهای بالاتر از دره قبل ایجاد میشود. در نهایت ما سه پیوت خواهیم داشت که پیوت یا دره وسط نسبت به دو پیوت چپ و راست از عمق بیشتری برخوردار هست.
- دره چپ را به اصطلاح شانه چپ مینامیم و حجم معاملات اوراق بهادار به مراتب پایینتر را شاهد هستیم.
- دره راست را هم اصطلاحاً شانه راست نام گذاری میکنیم. حجم معاملات بورس نسبت به دو دره دیگر افزایش مییابد.
- دره ما بین شانه راست و چپ سر نام دارد که حجم معاملات، متعادلی را در این دره شاهد هستیم.
- اگر دو سقف الگوی سر و شانه کف را به هم متصل کنیم. خطی حاصل میشود که اصطلاحاً به آن خط گردن گفته میشود.
- الگو با شکسته شدن خط گردن کامل میشود.
- تارگت یا هدف قیمتی چارت پترن در گام نخست به اندازه موج سر بعد از شکست خط گردن صعود خواهد داشت.
- هدف صعود قیمت در گام دوم تقریبا به اندازه موج وارد شده به الگوی سر و شانه کف میباشد.
- معمولا بعد از شکست خط گردن تحلیل سر و شانه کف شاهد حجم خرید بالا در اوراق بهادار خواهیم بود.
اصولاً بعد از شکلگیری شانه راست تعدادی افراد ریسک پذیر وارد سهم میشوند. افراد محتاط از شکست خط گردن مطمئن میشوند و بعد وارد سهم خواهند شد.
نتیجهگیری نهایی در مورد الگوی سر و شانه:
تفاوتی که میان سر و شانه سقف و سر و شانه کف وجود دارد روند ما قبل تشکیل چارت پترن حجم معاملات و معکوس شدن بازار هست. که سر و شانه کف در انتهای روند نزولی شکل میگیرد و سر و شانه سقف در انتهای روند صعودی شکل میگیرد.
یک معامله گر بازارهای مالی در الگوی سر و شانه سقف انتظار ریزش را دارد. و در الگوی سر وشانه کف انتظار رشد قیمت را باید داشته باشد.
کل مطلب قابل ارائه در الگوی سر و شانه در همین مبحث خلاصه میشود. با ارسال دیدگاهها و حجم معاملات و معکوس شدن بازار سوالات خود ما را در بهتر شدن مسیر مقالات و فایلهای آموزشی آتی همراهی نمایید.
اما معامله گران بازارهای مالی باید توجه داشته باشند که تحلیل تکنیکال فقط بخشی کوچکی از مسیر موفقیت آنها در معامله گری است.
به همین دلیل حتما باید بر روس مهارت های دیگر خود همچون تحلیل بنیادی، رفتارشناسی بازار، مدیریت سرمایه، کنترل ریسک و مهارت خود کنترلی جهت کنترل هیجانات خود در هنگام معاملات بپردازند.
دیدگاه شما