ریسک مالی و انواع آن
برای هر فردی که میخواهد سرمایه خود را وارد بازار سرمایه و بازار بورس کند، توجه به برخی از فاکتورهای پیشرو از اهمیت بالایی برخوردار است. ترس از دست دادن سرمایه و کاهش ارزش دارایی یکی از دغدغههای مهم برای کسانی است که قصد ورود به بازارهای مالی را دارند. به همین خاطر توجه به کاهش ریسک مالی و خطراتی که ممکن است اصل سرمایه را تهدید کند، همواره مورد توجه بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران بوده است. در این مقاله میخواهیم به بررسی و تعریف ریسک مالی بپردازیم و انواع آن را شرح دهیم و در ادامه مطالبی که به آنها اشاره خواهیم کرد:
انواع ریسک مالی
ریسک و بازده در مدیریت مالی
روشهای کاهش ریسک مالی
مزایا و معایب Financial Risk
مدیریت ریسک مالی
ریسک مالی (Financial Risk) چیست؟
ریسک مالی که به زبان انگلیسی Financial Risk تعریف میشود، به معنی خطر از دست دادن دارایی و کاهش ارزش دارایی در سرمایهگذاری مالی میباشد. در هر حال با ورود پول به بازار سرمایه، احتمال از دست رفتن بخشی از آن همواره وجود دارد. هر کسی که در بازارهای مالی سرمایهگذاری میکند، این احتمالات و خطرات را مورد بررسی قرار میدهد. بنابراین ریسک مالی میتواند به خطر از دست رفتن پول و سرمایه و نیز احتمال از دست دادن سرمایه و دارایی تعریف شود. در واقع هیچ کس دوست ندارد در بازار سرمایه ضرر کند اما این احتمال را همیشه به عنوان ریسک باید پذیرفت و در نظر گرفت.
در بازار بورس، ریسک مالی رابطه مستقیمی با بدهی شرکتها دارد و هر چقدر شرکتی از بدهیها و وامهای بیشتری برخوردار باشد، ریسک مالی بیشتری خواهد داشت.
انواع ریسک مالی
دستهبندی ریسک مالی بر اساس نوع سرمایهگذاری و نوع بازار مالی آن میتواند انواع مختلفی داشته باشد. در این قسمت سعی میکنیم تا این تقسیم بندی ها را شرح دهیم.
ریسک سرمایه گذاری
ذات بازار سرمایه همواره با ریسک همراه بوده است. هر معاملهای برای سرمایهگذاری، با خود خطر کاهش ارزش سرمایه و از دست دادن بخشی از دارایی را به همراه دارد. این نوع ریسک همانطور که از نام آن پیدا است به ریسکهایی که برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف صورت میگیرد، تعلق پیدا میکند.
این ریسک بیشتر در بازارهایی مثل بورس، دلار، طلا مربوط میشود که روزانه با نوسانات مختلفی مواجه میشوند و ریسک مالی آنها نسبت به دیگر بازارها بالاتر است.
ریسک بازار
این ریسک مربوط به نوسانات بازار میباشد و ریسک بازار میتواند مستقیم با نوسانات قیمتی همراه باشد به طوریکه با تغییرات قیمتی، قیمت سهم یا قیمت ارز دچار تغییر شود. همچنین میتواند به شکل غیر مستقیم با ریسک همراه شود به شکلی که فعل و انفعالات فرعی، سهم یا دارایی را دچار تزلزل و کاهش قیمتی کند.
ریسک نقدینگی
این ریسک، مربوط به نقد شدن سرمایه یا سهام مربوطه میباشد. وقتی شما در بازاری سرمایهگذاری میکنید، هر چقدر بتوانید به راحتی آن دارایی را به پول نقد تبدیل کنید، ریسک نقدینگی پایینتری را تجربه کردهاید. اینکه شما بتوانید سهم یا دارایی خود را با قیمت مناسب بفروشید و تبدیل به پول نقد کنید، مستقیماً به ریسک نقدینگی ارتباط خواهد داشت. برای مثال وقتی میخواهید سهام پالایشگاه نفت بندرعباس را خریداری کنید، ممکن است نوسانات آن روز بالا باشد و شما در قیمت دلخواه نتوانید سهم را خریداری کنید. همچنین زمانیکه به پول نقد آن سهم احتیاج دارید نتوانید به راحتی در قیمت مناسبی به فروش برسانید.
ریسک اعتبار
در این ریسک، میزان اعتبار پولی که شخص برای سرمایهگذاری از شخص دیگر یا نهاد دیگری قرض گرفته، مورد توجه قرار میگیرد. به عنوان مثال ممکن است فرد سرمایهگذار برای خرید سهام، از کارگزاری خود، مقداری اعتبار مالی تقاضا کند و پس از خریداری، قیمت سهم دچار افت و ضرر شود. در این حالت ریسک اعتبار به وجود خواهد آمد چرا که در آینده نزدیک باید این اعتبار را به کارگزاری پس بدهد. همینطور این ریسک میتواند مانند قرض گرفتن یا وام گرفتن در نظر گرفته شود.
ریسک عملیاتی
این ریسک مربوط به عدم کنترل و مدیریت مالی، اتفاقات غیر ارادی مثل کلاهبرداری میشود. ممکن است درست نبودن استراتژی سرمایهگذاری و سوء مدیریت در دسته ریسک عملیاتی قرار بگیرند.
ریسک و بازده در مدیریت مالی
این نکته همیشه مورد توجه سرمایهگذاران بازار قرار میگیرد که چه میزان ریسکی با چه میزان بازدهی برای سرمایهگذاری خود متحمل شدهاند. در نظر گرفتن نسبت ریسک به بازدهی از مهمترین پارامترهایی است که هر معاملهگری در بازار باید به آن اشراف داشته باشد، چرا که بسیار مهم است که شما برای رسیدن به بازدهی تا چه اندازه ریسک کردهاید. طبیعتاً هر چقدر با ریسک کمتری به بازدهی بیشتری برسید، نوع سرمایهگذاری و نوع معامله شما مناسب بوده است. بسیاری از تحلیلگران و معاملهگران بازار بورس، ابتدا میزان ریسکپذیری و شرایط سهم را به لحاظ موقعیت تکنیکالی یا شرایط سودآوری و بنیادی شرکت بررسی میکنند تا به این نتیجه برسند که آیا این میزان ریسک نسبت به انتظاری که از بازدهی و سود وجود دارد، منطقی به نظر میرسد یا نه. به همین نحو در دیگر بازارهای مالی این مدیریت مالی، مهم و تأثیرگذار به نظر میرسد که توجه به آن میتواند شما را به سمت سرمایهگذاری پر بازده و موفق سوق دهد.
روشهای کاهش ریسک مالی
همه معاملهگران و سرمایهگذاران در انواع بازارهای مالی توجه اصلی خود را روی کاهش ریسک مالی برای سرمایهگذاری میگذارند تا از دارایی و سرمایه خود، بهینه استفاده کرده باشند.
اما چه روشهایی را میتوان نام برد تا سرمایهگذاران، ریسک مالی خود را کاهش دهند؟
تجزیه و تحلیل شرایط
بسیاری از بازارهای مالی رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی، رکود و تورم، شرایط سیاسی و اجتماعی دارند. به همین خاطر قبل از ورود به سرمایهگذاری در حوزههای مختلف، بهتر است نسبت به شرایط موجود، اقدام کرد. هر چقدر در شرایط با ثبات اقتصادی، بتوانید اقدام به سرمایه گذاری کنید، ریسک مالی خود را تا حد زیادی کاهش دادهاید. بنابراین باید نسبت به شرایط، جوانب کلی را سنجید.
آموزش انواع تحلیل های بازار
بسیاری از کسانی که در بازارهای مالی مثل بازار بورس، به سود مناسبی دست پیدا میکنند، به انواع تحلیلهای بازار مثل تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی تا حد زیادی اشراف دارند و یا آموزش دیدهاند. به همین علت، طی مراحل آموزشی و تحلیلی در مراکز معتبر یا مطالعه کتب مختلف در این حوزه، میتواند باعث کاهش ریسک مالی شود.
مشورت از افراد آگاه و نهادهای مربوطه
اگر سابقه فعالیت در بازارهای مالی را ندارید یا از ریسک و احتمالات آن مطلع نیستید، بهتر است پیش از اقدام به سرمایهگذاری، از خبرگان این حوزه یا نهادهایی که میتوانند مشاورههای مخصوص و مؤثری بدهند، مشورت بگیرید تا بدون آگاهی به بازارهای مالی ورود پیدا نکنید.
حریص بودن را کنار بگذارید
در بازارهای مالی هر چقدر حرص و طمع خود را کمتر کنید و به سود تا حد مشخصی قانع باشید، میتوانید ریسک مالی خود را کمتر کنید چرا که حریص بودن بیش از اندازه ممکن است شما را در ورطه سرمایهگذاری ریسکپذیر گرفتار کند.
داراییهای خود را در بازارهای مختلف تقسیم کنید
اگر تمام دارایی و سرمایه خود را فقط در یک بازار سرمایهگذاری کنید، ریسک مالی خود را تا حد زیادی افزایش دادهاید. اما اگر سرمایه خود را در صنایع و بازارهای دیگری پخش کنید، احتمال کاهش دارایی یا از دست دادن بخشی از سرمایه را کمتر و کمتر کردهاید.
مزایا و معایب ریسک مالی
ریسک مالی به خودی خود امر منفی تلقی نمیشود و بسیاری از سرمایهگذاران در مواقع مناسب، ریسکپذیری خود را افزایش دادهاند و توانستند سود قابل توجهی نیز کسب کنند. ریسک مالی میتواند جنبه مثبت و منفی داشته باشد که در این قسمت به آنها میپردازیم:
مزایای ریسک مالی
- توجه به افزایش آگاهی از شرایط برای تصمیمگیری مناسب
- استفاده از ابزارهای تحلیل برای سرمایه گذاری ایدهآل
- در نظر گرفتن نسبت ریسکپذیری به بازدهی سرمایه گذاری
معایب ریسک مالی
- ممکن است از کنترل خارج شود و اتفاقات غیر قابل پیشبینی با آن همراه باشد.
- پایین آوردن ریسک در شرایط مختلف دشوار است.
- احتمال تاثیرپذیری از بازارهای دیگر وجود دارد.
مدیریت ریسک مالی
مدیریت ریسک مالی به فرآیندی گفته میشود که شما به عنوان سرمایهگذار، تمامی جوانب و شرایط موجود را برای سرمایهگذاری یا راه اندازی کسب و کار میسنجید تا بتوانید احتمال از دست دادن سرمایه و دارایی خود را به حداقل برسانید. در مدیریت ریسک مالی، تجزیه و تحلیل نسبت میزان ریسکپذیری به بازدهی مورد انتظار، اهمیت ویژهای پیدا میکند. داشتن استراتژی مناسب برای سرمایهگذاری و بررسی روشها و مدلها از مهمترین فاکتورها برای مدیریت ریسک مالی است.
جمعبندی
ریسک مالی از مفاهیم مهم و مؤثر در بازار سرمایه به شمار میرود که در نظر گرفتن آن و آگاهی از آن میتواند شما را به سمت سرمایهگذاری مناسب سوق دهد. کاهش ریسک مالی، دغدغه بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران بازار است که در این مقاله ابتدا به تعریف ریسک مالی و سپس به راهکارهایی برای کاهش ریسک مالی پرداختیم. در این خصوص، افزایش آگاهی و آموزشهای لازم، میتواند تا حد زیادی در کاهش ریسک مالی تاثیرگذار باشد. به همین علت کارگزاری اقتصاد بیدار با بهرهمندی از مشاوران بازار سرمایه، آموزش بورس و. آماده خدمتگذاری به سرمایهگذاران و معاملهگران عزیز میباشد.
ارزش فعلی خالص و سایر معیارهای ارزیابی سرمایه گذاری
فرایند تخصیص یا بودجه بندی سرمایه معمولا از یک تصمیم گیری ساده در مورد خرید یا عدم خرید یک دارایی ثابت خاص، پیچیده تر است. در بودجه بندی سرمایه ای با موضوعات گسترده تری مانند تولید یا عدم تولید یک محصول جدید و یا وارد شدن به یک بازار جدید مواجه هستیم. چنین تصمیم هایی ماهیت عملیات و محصولات شرکت را در سالهای آینده تعیین می کنند؛ زیرا سرمایه گذاری در داراییهای ثابت اصولأ بلندمدت است و پس از تصمیم گیری، نمی توان به راحتی آنها را لغو کرد یا تغییر داد.
شرکت خدمات مالی مهم ترین تصمیمی که هر شرکت باید اتخاذ کند را به خط تولید آن شرکت ارتباط می دهد: چه خدماتی عرضه خواهیم کرد با چه محصولاتی خواهیم فروخت؟ در چه بازارهایی رقابت خواهیم کرد؟ چه محصولات جدیدی معرفی خواهیم کرد؟ پاسخ به هریک از این سؤالها شرکت مورد نظر را ملزم می کند که سرمایه کمیاب و ارزشمند خود را به انواع خاصی از داراییها اختصاص دهد. در نتیجه، تمامی این موضوعات راهبردی در سرفصل کلی بودجه بندی سرمایه ای قرار می گیرد. بنابراین، می بازارهای مالی بر اساس معیارها توان به فرایند بودجه بندی سرمایه ای عنوان دیگری هم داد که آن را بهتر توصیف می کند:
تخصیص راهبردی داراییها
بنا به دلایلی که برشمردیم، احتمالا سؤال بودجه بندی سرمایه ای مهم ترین موضوع در مدیریت مالی است. البته، اینکه یک شرکت چگونه فعالیتهای خود را تأمین مالی می کند (سؤال مربوط به ساختار سرمایه) و چگونه فعالیتهای عملیاتی کوتاه مدت خود را مدیریت می کند (سؤال مربوط به سرمایه در گردش) هم اهمیت خاصی دارند، ولی داراییهای ثابت هر شرکت، مشخص کننده ماهیت عملیات شرکت است. مثلا شرکتهای هواپیمایی، صرفا به دلیل استفاده از هواپیماهای خود برای ارائه خدمت و جابه جایی مسافران، شرکت هواپیمایی هستند، صرف نظر از اینکه چگونه این هواپیماها را تأمین مالی می کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به تخصیص راهبردی دارایی ها با شرکت خدمات مالی آینده سازان فراز کام در ارتباط باشید.
هر شرکت تعداد بسیار زیادی طرح سرمایه گذاری بالقوه دارد. هر یک از این سرمایه گذاریهای بالقوه، گزینه ای است که در اختیار شرکت قرار دارد. برخی از این گزینه ها ارزشمند و برخی دیگر بی ارزش هستند. البته، اساس مدیریت مالی موفق این است کدام سرمایه گذاریها ارزشمند و کدام یک بی ارزش است. با توجه به این موضوع، هدف ما در این فصل معرفی فنونی است که با استفاده از آنها بتوانید سرمایه گذاریهای بالقوه را تجزیه و تحلیل کنید و بر اساس آن تصمیم بگیرید که کدام یک از آنها ارزش اجرا کردن دارد.
در این راستا، چندین روش عملی مختلف را معرفی و مقایسه می کنیم. هدف اصلی از معرفی این روشها آن است که با نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها آشنا شوید. همان طور که خواهیم دید در این زمینه، مهم ترین روش، ارزش فعلی خالص است که اکنون به آن می پردازیم.
الف.ارزش فعلی خالص
همانطور که قبلا گفتیم هدف مدیریت مالی ایجاد ارزش برای سهامداران است. بنابراین، مدیرمالی باید یک طرح سرمایه گذاری بالقوه را از نظراثر احتمالی آن بر قیمت سهام شرکت، مورد بررسی قرار دهد. در این قسمت، رویه ای را که در بررسی طرح های سرمایه گذاری بالقوه کاربرد گسترده ای دارد، یعنی روش ارزش فعلی خالص، تشریح می کنیم.
ب.روش دوره بازگشت سرمایه
در عمل، به دوره بازگشت سرمایه توجه زیادی می شود. به طور کلی، دوره بازگشت سرمایه مدت زمانی است که طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود. از آنجا که درک این روش ساده و استفاده از آن بسیار رایج است، آن را بررسی و به صورت نسبتا مفصل نقد می کنیم.
تجزیه و تحلیل روش دوره بازگشت سرمایه
دوره بازگشت سرمایه در مقایسه با روش ارزش فعلی خاص، چندین ایراد نسبتا جدی دارد: اولآ، دوره بازگشت سرمایه صرفا با جمع کردن جریانات نقدی آتی به دست می آید. در این روش هیچ یک از جریانات نقدی آتی تنزیل نمی شود. بنابراین ارزش زمانی پول ناديده گرفته می شود. ثانيا، در این روش تفاوتهای موجود در ریسکها در نظر گرفته نمی شود یعنی دوره بازگشت، هم برای پروژه های پرریسک و هم برای پروژه های کم ریسک، به یک شکل محاسبه می شود.
شاید مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه پیدا کردن مدت زمان مناسب به عنوان مبنای مقایسه باشد، چون در واقع هیچ مبنایی عینی برای انتخاب این مدت زمان وجود ندارد. به عبارت دیگر، اصولا هیچ منطق اقتصادی برای تعیین دوره بازگشت مطلوب وجود ندارد. پس رهنمودی برای انتخاب مدت زمان مناسب در اختیار نداریم. در نتیجه، از عددی استفاده می کنیم که به صورت اختیاری انتخاب شده است.
خلاصه روش دوره بازگشت سرمایه
به طور خلاصه، دوره بازگشت سرمایه نوعی معیار «سربه سری» است. از آنجا که در این روش ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود، می توانید دوره بازگشت سرمایه را طول مدت زمانی تلقی کنید که پروژه از نظر حسابداری به نقطه سربه سری می رسد ولی از نقطه نظر اقتصادی نمی توانید چنین تفسیری از دوره بازگشت داشته باشید. مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه این است که به سؤال اصلی (در بودجه بندی سرمایه ای) نمی پردازد. (در بودجه بندی سرمایه ای) موضوع مهم، تاثیر انجام دادن سرمایه گذاری مورد نظر بر ارزش سهام شرکت است، نه اینکه چند سال طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود.
به هر حال چون این روش بسیار ساده است، شرکتها غالبا آن را به عنوان یک ابزار نظارتی (برای کنترل مخارج سرمایه ای)، در تعداد بسیار زیادی از سرمایه گذاریهای کم اهمیت که باید در مورد آنها تصمیم گیری کنند، به کار می گیرند. البته این کار هیچ ایرادی ندارد. مانند هر روش ساده سرانگشتی دیگری، استفاده از این روش هم با خطاهایی همراه خواهد بود، اما اگر روش مفیدی نبود، سالهای سال از آن استفاده نمی شد. اکنون که این روش را درک کرده اید، می توانید هوشیارانه مراقب موقعیتهایی باشید که در آنهاء استفاده از این روش می تواند به مشکل منجر شود. جدول زیر به شما کمک می کند تا مزایا و معایب این روش را مرور کنید:
مزایا و معایب روش دوره بازگشت سرمایه:
1.درک آن آسان است.
2.عدم قطعیت جریانهای نقدی دورتر را تعدیل می کند.
3.به نقدینگی گرایش دارد.
1.ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد.
2.مبنایی اقتصادی برای تعیین مدت زمان مطلوب وجود ندارد.
3. جریانات نقدی که پس از دوره برگشت سرمایه اتفاق می افتد را نادیده می گیرد.
4. پروژه های بلند مدت مانند پروژه های تحقیق و توسعه و پروژه های جدید را رد می کند.
پ.روش دوره بازگشت تنزیلی
دیدیم که یکی از ایرادهای معیار دوره بازگشت سرمایه این است که در آن، ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود. نوع دیگری از دوره بازگشت هم وجود دارد که این مشکل خاص را برطرف می کند و دوره بازگشت تنزیلی نامیده می شود. دوره بازگشت تنزیلی طول مدت زمانی است که مجموع جریانات نقدی تنزیل شده با سرمایه گذاری اولیه برابر می شود. قاعده دوره بازگشت تنزیلی به صورت زیر است:
براساس قاعده دوره بازگشت تنزیلی، یک سرمایه گذاری زمانی پذیرفته می شود که دوره بازگشت تنزیلی آن از تعداد سال هایی که قبلا معین شده است کمتر باشد.
دوره بازگشت تنزیلی را چگونه تفصیر می کنید؟ به یاد دارید که دوره بازگشت معمولی طول مدتی است که پروژه از نظر حسابداری به نقطه ی سربه سری می رسد. به طورکلی، در این مثال اصل پول و فرع مبلغ سرمایه گذاری را می توانیم پس از 4سال از محل جریانات نقدی آن به دست آوریم.
ت.نرخ بازده داخلی
اکنون به مهم ترین جایگزین ارزش فعلی خالص، یعنی نرخ بازده داخلی میرسیم. خواهیم دید بازارهای مالی بر اساس معیارها که نرخ بازده داخلی ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. با تعیین نرخ بازده داخلی سعی می کنیم یک نرخ بازده خاص بیابیم که ویژگی های پروژه را خلاصه کند. در ضمن تمایل داریم این نرخ یک نرخ داخلی باشد، از این نظر که صرفا به جریانات نقدی یک سرمایه گذاری خاص بستگی داشته باشد نه به نرخ هایی که برای سرمایه گذاری های دیگر پیشنهاد می شود.
ث.محاسبه نرخ مشترک
نرخ مشترک، نرخ تنزیلی است که در آن، ارزش فعلی خالص دو پروژه باهم برابر است.
ویژگیهای توجیه کننده استفاده از نرخ بازده داخلی
علی رغم اشکالاتی که برای روش نرخ بازده داخلی ذکر کردیم، این روش در عمل، حتی از ارزش فعلی خالص هم بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد؛ احتمالا به این دلیل که نیازی که روش ارزش فعلی خالص قادر به برآوردن آن نیست را برآورده می کند: به نظر می رسد که در تجزیه و تحلیل سرمایه گذاریها، افراد عادی به طور عام و تحلیل گران مالی به طور خاص ترجیح می دهند در مورد نرخ بازده صحبت کنند تا در مورد ارزش بر حسب واحد پول.
به همین ترتیب، به نظر می رسد که استفاده از روش نرخ بازده داخلی برای انتقال اطلاعات مربوط به یک پروژه، راهی ساده فراهم می آورد. مثلا ممکن است یک مدیر به مدیر دیگری بگوید: «تغییر سیستم رایانه ای شرکت ۲۰ درصد بازده دارد. در چنین جمله ای ساده تر از درک این جمله است: «در نرخ تنزیل ۱۰ درصد، ارزش فعلی خالص 4000 دلار است.
سرانجام، در شرایط اطمینان، از بعد عملی ممکن است روش نرخ بازده داخلی بر روش ارزش فعلی خالص، برتری داشته باشد: بدون داشتن نرخ تنزیل (نرخ بازده مورد توقع) نمی توانیم ارزش فعلی خالص را برآورد کنیم، در حالی که می توانیم نرخ بازده داخلی را تخمین بزنیم. مثلا فرض کنید نرخ بازده مورد توقع از یک سرمایه گذاری مشخص نیست، ولی می دانیم که نرخ بازده آن مثلا ۴۰ درصد است. به احتمال زیاد، نرخ بازده مورد توقع پایین تر از ۴۰ درصد است و بنابراین، این پروژه را خواهیم پذیرفت. مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی در جدول زیر خلاصه شده است:
مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی:
1.ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. و عموما این دو روش به نتایج یکسانی
برای تصمیم گیری منتهی می شوند.
2.درک آن ساده و انتقال اطلاعات یک بازارهای مالی بر اساس معیارها پروژه با استفاده از آن آسان است.
1.در صورت وجود جریانات نقدی نامتعارف، ممکن است نتیجه آن، جواب چند گانه باشد یا جواب نداشته باشد.
2.ممکن است در مقایسه سرمایه گذاری های مانعة الجمع به تصمیمات نادرست منجر شود.
1.معیارهای مبتنی بر جریانات نقدی تنزیل شده
الف)ارزش فعلی خالص(NPV ): ارزش فعلی خالص یک سرمایه گذاری عبارتست از مابه التفاوت بین ارزش بازار و بهای تمام شده ی آن. باتوجه به این معیار چنانچه NPVیک پروژه مثبت باشد، آن پروژه پذیرفته می شود. ارزش فعلی خالص معمولا با محاسبه ارزش فعلی جریانات نقدی تنزیل شده (برای برآورد کردن ارزش بازار) و سپس کسر کردن بهای تمام شده از آن، برآورده می شود. روش ارزش فعلی خالص هیچ اشکال خاصی ندارد و معیار ارجح برای تصمیم گیری است.
ب)نرخ بازده داخلی (IRR): نرخ بازده داخلی نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی خالص برآورد شده یک سرمایه گذاری برابر با صفر می کند. گاهی اوقات نرخ بازده داخلی، نرخ بازده جریانات نقدی تنزیل شده هم نامیده می شود. این معیار، با ارزش فعلی خالص ارتباط نزدیکی دارد و چنانچه جریانات نقدی پروژه ها متعارف باشد یا پروژه ها از یکدیگر مستقل باشند، استفاده از هر دو روش مذکور به نتیجه واحدی ختم می شود. در صورتی که جریانات نقدی پروژه ها متعارف نباشد، ممکن است نرخ بازدهی وجود نداشته باشد یا تعداد نرخ بازده داخلی بیش از یک باشد. مهم تر اینکه نمی توان با استفاده از نرخ بازده داخلی، پروژه های مانعة الجمع را رتبه بندی کرد. پروژه ای که دارای بالاترین نرخ بازده داخلی باشد، لزوما بهترین پروژه نیست.
ج) شاخص سود آوری(PI) : شاخص سودآوری که به نام نسبت منفعت به هزینه هم شناخته می شود، برابراست با حاصل تقسیم ارزش فعلی جریانات نقدی پروژه بر بهای تمام شده آن باشد، باید آن پروژه را پذیرفت. شاخص سودآوری ارزش فعلی یک سرمایه گذاری را به ازای هر دلاری که سرمایه گذاری شده است می سنجد. این روش به روش ارزش فعلی خالص شباهت زیادی دارد، ولی مانند نرخ بازده داخلی، نمی توان از آن در رتبه بندی پروژه های مانعة الجمع استفاده کرد. با وجود این، در صورتی که یک شرکت چندین پروژه مستقل با ارزش فعلی خالص مثبت در اختیار داشته باشد و نتواند همه آنها را تأمین مالی کند، می تواند از این شاخص برای رتبه بندی پروژه های مذکور استفاده کند
2. معیارهای مبتنی بر دوره بازگشت
الف) دوره بازگشت سرمایه: دوره بازگشت سرمایه، مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات نقدی یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت سرمایه، چنانچه دوره بازگشت سرمایه پروژهای از مدت زمان مورد نظر کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. اصولا این معیار نقایصی دارد، چون ریسک، ارزش زمانی پول و جریانات نقدی را که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده می گیرد.
ب) دوره بازگشت تنزیلی: دوره بازگشت تنزیلی مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات تقدي تنزيل شده یک سرمایه گذاری با بازارهای مالی بر اساس معیارها هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت تنزیلی، اگر دوره بازگشت تنزیلی پروژه ای از مدت زمان معینی کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. این معیار هم ناقص است چون در این روش جریانات نقدی که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده گرفته می شود.
3. معیارهای حسابداری
میانگین بازده حسابداری (AAR): میانگین بازده حسابداری معیاری برای سنجش سود حسابداری سرمایه گذاری نسبت به ارزش دفتری آن است. این معیار با نرخ بازده داخلی ارتباطی ندارد، ولی شبیه نسبت بازده دارایی ها (ROA) است. قاعده میانگین بازده حسابداری بیانگر آن است که چنانچه میانگین بازده بازارهای مالی بر اساس معیارها حسابداری یک سرمایه گذاری از میانگین بازده حسابداری تعیین شده بیشتر باشد، باید آن سرمایه گذاری را پذيرفت. روش میانگین بازده حسابداری به چندین دلیل دارای اشکالات جدی است و دلایل اندکی برای استفاده از آن وجود دارد.
در این بخش معیارهای مختلفی که در ارزیابی طرحهای سرمایه گذاری به کار می روند، معرفی شدند. شش معیاری که مورد بررسی قرار گرفت، عبارت است از :
1. ارزش فعلی خالص NPV
2.دوره بازگشت سرمایه
3. دوره بازگشت تنزیلی
4.میانگین بازده حسابداری AAR
5.نرخ بازده داخلی IRR
6. شاخص سود آوری (PI)
همچنین، نحوه محاسبه هر یک از معیارهای فوق توضیح داده شد و نحوه تفسیر نتایج هم
مورد بحث قرار گرفت. مزایا و معایب هر یک از آنها نیز توضیح داده شد. در نهایت به این
موضوع پرداختیم که یک معیار معتبر در بودجه بندی سرمایه ای باید دو موضوع را مشخص
کند: ۱) آیا یک پروژه خاص، سرمایه گذاری مناسبی است؟ ۲) اگر بیش از یک پروژه
مناسب وجود داشته باشد ولی ناگزیر به انتخاب فقط یکی از آنها باشیم، کدام یک را
انتخاب کنیم؟ نکته اصلی این فصل آن است که فقط ارزش فعلی خالص می تواند به درستی
به دو سؤال فوق پاسخ دهد.
به همین دلیل، ارزش فعلی خالص، یکی از دو یا سه مفهومی است که در علوم مالی بیشترین اهمیت را دارند. در سایر فصلهای این کتاب، بارها و بارها از آن استفاده خواهیم کرد. در این زمینه دو نکته را به خاطر بسپارید: ۱) همیشه ارزش فعلی خالص، تفاوت بین ارزش یک پروژه یا یک دارایی و بهای تمام شده آن است و ۲) مدیر مالی با شناسایی و اجرای پروژه هایی که ارزش فعلی خالص آنها مثبت است، به بهترین شکل درجهت منافع سهامداران عمل می کند.
در نهایت اشاره کردیم که به طور طبیعی نمی توان ارزشهای فعلی خالص را در بازار مشاهده کرد، بلکه باید آنها را تخمین زد. از آنجا که احتمال ضعیف بودن برآوردها وجود دارد، مدیران مالی در ارزیابی پروژه ها از چندین معیار مختلف استفاده می کنند. این معیارها، اطلاعات بیشتری در مورد اینکه آیا واقعا ارزش فعلی خالص یک پروژه مثبت است یا خیر، فراهم می آورند.
برای کسب اطلاعات بیشتر با مشاوران مالی شرکت مالی تماس بگیرید
بازارهای مالی چه هستند؟ – ساختار و وظایف بازارهای مالی
شما ممکن است تعجب کنید که چگونه دانسته های یک مدیر مالی ارزش سهامداران را حداکثر می کند و چطور رفتار اخلاقی یا غیر اخلاقی او ممکن است بر ارزش شرکت اثر بگذارد.
این اطلاعات، روزانه برای مدیران مالی از طریق تغیرات قیمت در بازارهای مالی فراهم می شود. اما بازارهای مالی چه هستند؟
بازارهای مالی مکان ملاقاتی برای مردم، شرکت ها و موسساتی است که یا نیاز به پول دارند یا پول جهت قرض دادن یا سرمایه گذاری دارند. در این تعریف گسترده بازارهای مالی به عنوان یک شبکه جهانی وسیع از مؤسسات مالی و انفرادی که ممکن است قرض دهند، قرض گیرند یا مالکان شرکت های عمومی جهانی می باشد. مشارکت کنندگان در بازارهای مالی شامل دولت های ملی، ایالتی و محلی هستند که قرض گیرندگان وجوه نقد هستند.
ساختار و وظایف بازارهای مالی
بازارهای مالی بازارهایی هستند که در آن ها دارایی های مالی مبادله می شوندو دارایی های مالی برگه های کاغذی مثل سهام و اوراق قرضه هستند که ارزش آن ها به ارزش دارایی های واقعی شرکت های منتشر کننده آنها وابسته است، تقاوت دارایی های مالی با دارایی های واقعی در این است که دارایی های واقعی ماهیت فیزیکی دارد مانند: اتومبیل، املاک و مستغلات، وسایل منزل و … در صورتی که دارایی های مالی به تنهایی فاقد ارزش می باشد.
یکی از راه های سرمایه گذاری، خرید دارایی های مالی است. ترتیب خرید دارایی های مالی نسبت به خرید دارایی های واقعی این است که اولاً دارایی واقعی مصرفی است نه وسیله پس انداز و سرمایه گذاری، دوما اینکه خرید دارایی های واقعی و بلا استفاده نگه داشتن آنها به امید گرانتر شدن در آینده به معنای بلااستفاده نگه داشتن منابع کشور است. و ارزش افزوده ای ایجاد نمی کند. مگر آنکه از آن استفاده شود مثل اینکه شخصی اتومبیل و یا خانه ای بخرد و آن را اجاره دهد.
چند نوع از دارایی های مالی عبارتند از: سپردهای سرمایه گذاری در بانک ها، طرح های بازنشستگی که توسط صندوق های بازنشستگی ارائه می شود. انواع بیمه نامه های شرکت های بیمه و در نهایت اوراق بهادار قابل داد و ستد در بورس اوراق بهادار که توسط کارگزاران خرید و فروش می شود.
بازارهای مالی را بر اساس معیارهای مختلفی تقسیم می کنند که دو نمونه اصلی آنها به شرح زیر است.
1- طبقه بندی بر اساس سر رسید حق مالی
الف: بازار پول
ب: بازار سرمایه
در بازار پول، اوراق بهاداری که زمان سر رسید آنها کمتر از یکسال است مبادله می شوند و در بازار سرمایه اوراق بهاداری که زمان سررسید آن ها بیش از یک سال باشد داد و ستد می شوند. در بازار پول بانک ها و صرافی ها فعالیت دارند و بازار سرمایه نیز عمدتاً بورس اوراق بهادار را شامل می شود.
2- طبقه بندی بر اساس مرحله انتشار – بازارهای مالی
الف: بازار اولیه
ب: بازار ثانویه
اوراق بهاداری که برای اولین بار توسط دولت و یا شرکت ها منتظر می شوند در این بازار پذیره نویسی می شوند. نهاد بازار اولیه در کشور ما بانک است. در واقع تأسیس هر شرکت و یا شروع هر فعالیت اقتصادی در بازار اولیه صورت می گیرد. در بازار ثانویه اوراق بهاداری که در بازار اولیه پذیره نویسی شده اند مورد داد و ستد مجدد قرار می گیرند. و نهاد آن در کشورها بازار بورس اوراق بهادار است.
همانطور که اشاره شد بازار بورس بازار ثانویه است یعنی در بورس شرکتی تأسیس نمی شود و فقط سهام شرکت های پذیرفته شده که قبلاً تأسیس شده و چند سال فعالیت کرده اند مورد معامله قرار می گیرند.
نقش بازار های مالی
الف: جمع آوری سرمایه های خود (یک کاسه کردن آنها، در جهت تجهیز منابع مالی شرکت ها).
انتشار سهام و فروش اوراق قرضه (در ایران اوراق مشارکت) یکی از مطمئن ترین راه های جمع آوری وجوه لازم برای سرمایه گذاری های بلند مدت است. واحدهای تولیدی و تجاری به جای استقراض از نظام بانکی می توانند تحت ضوابطی از طریق انتشار سهام یا فروش اوراق قرضه در بورس تامین مالی نمایند. تاسیس واحدهای بزرگ تولیدی و تجاری چنان سرمایه انبوهی را می طلبد که از توان مالی یک فرد یا خانواده خارج است.
بورس مکانی است که این واحدها با انتشار سهام و یا دیگر اوراق بهادار قادر هستند سرمایه های پراکنده را جمع آوری کرده و در پروژه های بزرگ سرمایه گذاری نمایند.
ب: توزیع عادلانه درآمد
از دید اقتصاد کلان تقسیم مالکیت های بزرگ از طریق فروش سهام آنها در بورس اوراق بهادار، به توزیع عادلانه تر درآمده و نیز ایجاد احساس مشارکت در عموم افراد جامعه در فعالیت های تولیدی و تجاری کمک زیادی می کند. انتشار و فروش سهام به عموم به منظور تامین منابع مالی نسبت به سایر راهکارهای تامین مالی همچون استقراض بانکی مرجع است. بسیاری از جامعه شناسان توزیع مالکیت را بین عموم افراد جامعه مفید می دانند. زیرا از دو قطبی شدن جامعه جلوگیری می کند و ناآرامی های اجتماعی را کاهش می دهد.
ج: ایجاد یک بازار رقابتی کامل
بازار رقابتی کامل بازاریست که در آن تعداد زیادی خریدار و فروشنده به نحوی عادلانه تحت مکانیزم بازار یعنی عرضه و تقاضا به فعالیت می پردازند. و هر کس می تواند آزادانه اوراق بهادار را خریداری و یا به فروش برساند. ضمناً شرکت های پذیرفته شده در بورس ملزم هستند اطلاعات مالی و گزارش های مربوط به اتفاقات مهم و سرمایه گذاری ها و به طور کلی هر گونه اطلاعاتی که روی قیمت سهام اثر گذار است و محرمانه نمی باشد را به صورت سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه، و سالیانه به سازمان بورس اوراق بهادار ارسال نموده و سازمان بورس نیز پس از بررسی های لازم، آنها را منتشر می نماید.
د: تخصیص مطلوب منابع:
وجود یک بازار رقابت کامل در بورس اوراق بهادار، تخصیص مطلوب منابع را میسر می سازد. بورس اوراق بهادار با تعیین بهای رقابتی سهام به عنوان ابزار انتظامی اقتصاد، مدیران غیر کارا و ضعیف را تنبیه و مدیران مبتکر و قدرتمند را تشویق می کند. همچنین یک شرکت زیان ده نمی تواند از طریق بورس به تامین نیازهای مالی خود اقدام نماید.
خدمات مالی:
افزایش رقابت، جهانی شدن و پیشرفت فناوری، شرکت های ارائه کننده خدمات مالی را به تکاپوی استفاده از ابزارهای بازاریابی انداخته است. نقش خدمات مالی مانند: بانکداری، بیمه، بورس و تامین مالی و … به سرعت در حال رشد است. حتی می توان سودآورترین شرکت های برتر دنیا را در بخش صنعت خدمات مالی مشاهده نمود. خدمات مالی عبارت است از: فعالیت ها، منافع و رضایت مندی های مرتبط با فروش پول که برای کاربران و مشتریان ارزش مرتبط مالی خلق می کند. خدمات مالی را می توان در پنج طبقه زیر تقسیم بندی نمود:
1- خدمات نهادهای مرتبط با پول
2- خدمات نهادهای مرتبط با اوراق بهادار
3- خدمات نهادهای مرتبط با اعطا اعتبار و وام
4- خدمات نهادهای مرتبط با دلالی یا واسطه گری خدمات فوق
5- خدمات نهادهای مرتبط با بیمه
واسطه های مالی:
تمام شرکت ها و فعالین بازارهای مالی را می توان واسطه های مالی نام برد. به طور کلی می توان واسطه های مالی را به شکل زیر تقسیم بندی کرد:
1- واسطه های مالی بانکی (مقامات پولی و بانک های سپرده پذیر)
الف: بانک مرکزی
ب: سایر نهادهای بانکی
ج: بانک های سپرده پذیر
2- واسطه های مالی غیر پولی
الف: شرکت های بیمه
ب: شرکت های سرمایه گذاری
ج: صندوق بازنشستگی و احتیاطی
د: اتحادیه های اعتباری
ذ: سازمان های وام و پس انداز، صندوق های پس انداز با هدف های خاص (تعاونهای اعتباری)
و: شرکت های تامین مالی (به مجموعه ایی از واسطه های مالی که در اعطای وام به بنگاهها و مصرف کنندگان تحصص دارند گفته می شود)
هـ: شرکت های اجاره ی بلند مدت (شرکت هایی هستند که دارایی های با دوام و ملموس نظیر ماشین آلات را خریداری می کنند و آنها را به شکل اجاره در اختیار افراد حقیقی و حقوقی قرار می دهند).
ارائه کننده خدمات مالی:
الف: کارگزاران بورس اوراق بهادار
ب: دلالان بورس اوراق بهادار
ج: بانک های سرمایه گذاری یا شرکت های تامین سرمایه (بانک های سرمایه گذاری سازمان هایی هستند که اعتبار میان مدت و بلند مدت در اختیار وام گیرندگان می گذارند. این بانک ها انتشار سهام و اوراق قرضه های جدید دولتی راتهدید می کنند.
ر: بانک های رهنی (فعالیتی مشابه بانک های سرمایه گذاری دارند این بانک ها اوراق بهادار رهنی ناشی از ساخت خانه ها و مجتمع های مسکونی جدید و بنگاههای تجاری را به دست می آورند و آنها را نزد وام دهندگان بلند مدت مانند شرکت های بیمه، صندوق های بازنشستگی و بانک های پس انداز به ودیعه می گذارند).
خدماتی که توسط واسطه های مالی ارائه می شود عبارتند از:
هزینه های نظارت:
تجمیع وجوه مالی در یک موسسه مالی موجب می شود موسسه مالی توان و انگیزه لازم را برای جمع آوری اطلاعات و اعمال اقدامات نظارتی داشته باشد. اندازه به نسبت بزرگ موسسه مالی موجب می شود جمع آوری این اطلاعات ها هزینه کمتری محقق شود (صرفه های ناشی از مقیاس فعالیت)
ریسک نقدینگی و قیمت:
موسسات مالی موجب می شوند، قدرت نقدینگی سرمایه گذاری های خانواده ها افزایش یافته و ریسک قیمتی مطا مالی آنها کاهش یابد.
هزینه های معاملاتی:
مانند صرفه های ناشی از مقیاس فعالیت در هزینه های تولید اطلاعات، اندازه موسسات مالی می تواند صرفه های ناشی از مقیاس فعالیت در هزینه های معاملاتی را فراهم کند.
وساطت در انطباق سر رسیدها:
موسات مالی بهتر می تواند ریسک ناشی ازعدم تطابق سر رسید دارایی ها و بدهی هایشان را متحمل شوند.
وساطت در انطباق ارزشی اسمی:
موسسات مالی از قبیل مسل های مشترک سرمایه گذاری این امکان را برای خرده سرمایه گذاران فراهم می آورند که بتوانند بر محدودیت های خرید دارایی در حجم ارزش اسمی بالا چیره شوند.
خدماتی که کل اقتصاد از آن متاثر می شوند:
انتقال عرضه پول:
نهادهای سپرده پذیر به عنوان واسطه هایی هستند که اقدامات مربوط به سیاست های پولی به وسیله این موسسات بر دیگر سیستم های مالی و اقتصاد تاثیر می گذارند.
تخصیص اعتبار:
موسسات مالی اغلب به عنوان بزرگترین و گاهی به عنوان تنها منبع تامین مالی برای بخش خاصی از قتصاد مانند املاک مسکونی و کشاورزی محسوب میشوند.
انتقال ثروت بین دو فصل:
موسسات مالی به ویژه شرکت های بیمه عمر و صندوق های بازنشستگی، خدماتی را ارائه می کنند که از طریق آن امکان انتقال ثروت یا دارایی از یک نسل به نسل دیگر امکان پذیر می شود.
خدمات پرداخت:
موسسات مالی از قبیل نهادهای سپرده پذیر، خدمات پرداختی را انجام می دهند که کل اقتصاد از آن منتفع می شود
چه تفاوت هایی بین بازارهایی پول و سرمایه و بازارهای اولیه و ثانویه وجود دارد؟
نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه میشود؟
شاید اصطلاح نسبت شارپ را در طول فعالیت و حضور خود در بازارهای مختلف مالی، زیاد شنیده باشید. این یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است. معاملهگران بازار ارز دیجیتال با اصطلاح نرخ بازگشت سرمایه غریبه نیستند. در اصل این نسبت برای ارزیابی عملکرد تعدیل شده ریسک یک رمزارز استفاده میشود. در یک تعریف کلی این نسبت به سرمایهگذار میگوید که با نگهداری یک دارایی پرخطر چه مقدار بازده اضافی دریافت خواهد کرد.
نرخ بازگشت سرمایه در واقع نسبت درآمد ما از یک سرمایهگذاری به سرمایه اولیه است. دور از انتظار نیست اگر قیمت ارزهای دیجیتال در سقوط و صعود ما را شگفتزده کند، اما نسبت شارپ میتواند به ما نشان میدهد میزان بازدهی سرمایه نسبت به ریسک چقدر است.
اکثر افراد فعال حوزه مالی میدانند که چگونه این شاخص را محاسبه کنند و اطلاعات بهدستآمده از این فرمول چه چیزی را نشان میدهد. اگر شما درباره این نسبت چیزی نمیدانید و درباره استفاده درست ازآن برای کاهش ریسک معاملات خود اطلاعاتی ندارید، وقت آن رسیده تا اطلاعات خود را در این باره کامل کنید. همراه ما در مجله تخصصی والکس بمانید.
نسبت شارپ چیست؟
Sharp Ratio، عددی است که نشان میدهد بازده یک سرمایهگذاری بدون ریسک، چقدر تضمین شده است. در واقع نسبت ریسک است که به سرمایهگذار کمک میکند تا میانگین بازده سرمایهگذاری را در مقایسه با ریسکهای احتمالی آن تخمین بزند.
با کمکردن نرخ بدون ریسک از نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی و تقسیم نتیجه بر انحراف استاندارد که در غیر این صورت بهعنوان معیار آماری نوسانات دارایی شناخته میشود، محاسبه میشود.
نسبت شارپ به شما کمک میکند تا ببینید در مقایسه با سرمایهگذاری بدون ریسکی انجام دادهاید، آیا ریسکی که انجام دادهاید شما را به سود و بازدهی رسانده است یا نه؟این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.
چگونه نسبت شارپ را تفسیر کنیم؟
ریسک ذاتی یک سرمایهگذاری وقتی تعریف میشود که انحراف استاندارد آن تعیین شود. پس نسبت شارپ بالاتر نشاندهنده ظرفیت بازدهی بهتر یک رمزارز برای هر واحد ریسک اضافی است. این نسبت میتواند توجیهی برای نوسانات اساسی رمزارز باشد. در واقع، میتوانید از شاخص شارپ ارز دیجیتال برای مقایسه رمز ارزها استفاده کرد. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI هم کمک میکند تا اطلاعات بیشتری درباره Sharp Ratio یک رمزارز به دست آورد.
این نسبت را میتوان با درنظرگرفتن نتیجه به شکلهای زیر تفسیر کرد:
۱. نسبت بالاتر از ۱.۰ قابلقبول است.
۲. نسبت بالاتر از ۲.۰ در محاسبات بسیار خوب است.
۳. نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی ارزیابی میشود.
۴. نسبت زیر ۱.۰ به حداقل بازده کافی نمیرسد.
۵. نسبت منفی به این معنی است که نرخ بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام است یا انتظار میرود بازده سبد سهام منفی باشد.
چرا شاخص شارپ مهم است؟
همانطور که شارپ در دیگر بازارها سرمایهگذاری، مثل بورس کارآمد است، شارپ ارز دیجیتال هم ابزار بسیار مهمی در این بازار محسوب میشود. معنی شارپ در ارز دیجیتال در واقع همان تمایل سرمایهگذاران برای کسب بازده بالاتر با ابزارهای بدون ریسک است. ازآنجاییکه این نسبت بر اساس انحراف معیار محاسبه میشود که خود یک واحد اندازهگیری ریسک در سرمایهگذاری است، شاخص شارپ میزان بازده حاصل از یک سرمایهگذاری را بعد از درنظرگرفتن تمام ریسکهای ممکن نشان میدهد. در واقع این شاخص، مفیدترین شاخص تعیین عملکرد یک سرمایه در بازار است که شما بهعنوان سرمایهگذار باید از آن مطلع باشید.
تعیین میزان بازده
مکانیسمی برای تعیین عملکرد یک صندوق سرمایهگذاری در برابر سطح معینی از ریسک است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، عملکرد آن نسبت به ریسک موجود بهتر خواهد بود. اگر Sharp Ratio منفی به دست آوردید، بهتر است در نحوه سرمایهگذاری خود تجدیدنظر کنید.
مقایسه عملکرد داراییهای مختلف
شاخص شارپ میتواند بهعنوان ابزار مقایسه دو سرمایهگذاری مختلف در یک بازار به کار گرفته شود. برای مثال، شما میتوانید این شاخص را برای مقایسه میزان بازده و ریسک بیت کوین و اتریوم محاسبه کنید. با این کار دو رمزارز مختلف که ریسکهای مشابهی دارند را با میزان بازده احتمالی آنها مقایسه خواهید کرد.
مقایسه عملکرد دارایی در برابر معیار بازدهی
نسبت شارپ میتواند به شما بگوید رمزارزی که انتخاب کردید، آینده بهتری نسبت به ارزهای مشابه در همان دستهبندی دارد یا خیر. در واقع به شما کمک میکند افق دید بازتری پیدا کرده و وضعیت دارایی خود را بهتر بررسی کنید. فرض کنید که شاخص شارپ معیار در بازار رمزارزها، حداقل ۱.۵ است. با محاسبه این شاخص برای دارایی خودتان میتوانید بفهمید این رمزارز نسبت به کل بازار عملکرد خوبی دارد یا خیر.
چطور ریسک سرمایهگذاری را با Sharp Ratio کاهش دهیم؟
شاخص شارپ یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده برای انتخاب بهترین رمزارز دیجیتال است تا بتوان بازدهی و سوددهی مناسبی از آن رمزارز به دست آورد. Sharp Ratio تا حد زیادی ریسک و بازده یک سرمایهگذاری را نشان میدهد. معنی شارپ در ارز دیجیتال به این صورت است که سرمایهگذار با متنوع کردن سبد داراییهای خود میتواند ریسک کل سرمایه را تا حد قابلقبولی کاهش دهد.
در واقع با سرمایهگذاری در بازارهای مختلف که نسبتاً از همدیگر مستقل عمل میکنند، میتوانید نسبت سود و ریسک سرمایهگذاریهای خود را در حد تعادل نگه داشته و امنیت ارزش دارایی خود را تضمین کنید.
ازآنجاییکه اعداد و اطلاعاتی که به دست میآید، به واقعیت بسیار نزدیک هستند، میتواند بازخوردی کارآمد و عینی در مورد عملکرد ارزهای دیجیتالی ارائه دهد. با نگاهکردن به شاخص شارپ میتوان میزان ریسکی را که دو رمزارز با بازدهی اضافی نسبت به نرخ بدون ریسک مواجه شدهاند، ارزیابی کنید.
این یک ابزار بسیار قدرتمند، اثرگذار و همچنین استاندارد برای مقایسه وجوهی است که از استراتژیهای مختلفی مانند رشد یا ارزش یا ترکیب استفاده میکنند.در حالت ایدهآل، ممکن است رمز ارزی را که نسبت شارپ بالاتری دارد، گزینه بهتری برای سرمایهگذاری باشد. بااینحال، اگر رمزارز نوسانات زیادی داشته باشد، این نوع تصور وجود دارد که نمیتوان بهعنوان یک رمزارز مورد اعتماد به آن نگاه کرد. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال و یا به طور خاص، رمزارزی که با نوسانات متوسط به بازدهی ۷ درصدی میرسد، همیشه بهتر از صندوقی است که بازدهی ۸ درصدی با فراز و نشیبهای زیاد دارد. بنابراین، شارپ بالاتر به این معنی است که رابطه بین ریسک و بازده رمزارز ایده آل است و مارک کپ ثابتتری دارد. این دو ویژگی میتواند سرمایهگذار را به آینده پربازده رمزارز خوشبینتر کند.
انواع نسبت شارپ
شاخص شارپ بهطورکلی دو نوع دارد: نسبت ترینور و سورتینو. این نسبتها برای معاملهگران خرد دید بهتری از بازار فراهم میکنند.
۱. نسبت ترینور
در سال ۱۹۶۵، فردی به نام جک ترینور، فرمول ترینور را توسعه داد. در این فرمول بهجای استفاده از انحراف معیار در مخرج، از بتا استفاده میشود. معیار ترینور میزان پولی که یک سبد دارایی کسب خواهد کرد را نسبت به ریسک آن در بازار محاسبه خواهد کرد. بهعبارتدیگر، این معیار فقط از یک ریسک سیستماتیک یا بتا استفاده میکند، درحالیکه نسبت شارپ از ریسک کل استفاده میکند.
ضریب بتای پرتفوی در واقع تغییرات بازده رمزارز یا سهام نسبت به تغییرات بازده کل بازار را بیان میکند. ممکن است یک رمزارز حرکتی مشابه با بازار داشته باشد، در این حالت ضریب بتای آن ۱ است. در حالتی که این ضریب کمتر از یک باشد، رمزارز یا دارایی رفتاری تدافعی دارد و نسبت به تغییرات بازار کمتر واکنش نشان میدهد. بتای ۰ نیز نشان میدهد که رمزارز یا سهام رفتاری مستقل از کل بازار دارد.
بتای بیشتر از یک، رفتار تهاجمی رمزارز را نشان میدهد. یعنی با تغییرات کوچک در بازار، قیمت ارز رفتار شدیدتری نشان میدهد. این نوع از داراییها ریسک سیستماتیک بالاتری دارند. بتای منفی نیز نشان میدهد که رفتار قیمتی رمزارز با بازار معکوس است و با کاهش شاخص کل بازار، قیمت آن افزایش مییابد یا برعکس. دقت کنید بتای منفی و صفر در نسبت ترینور باعث میشود عدد بهدستآمده در بازار معنیدار نباشد.
۲. نسبت سورتینو
در مقابل نسبت ترینور، نسبت سورتینو قرار دارد. سورتینو برای ارزیابی بازده یک سرمایه در برابر ریسک نامطلوب آن استفاده میشود. این نسبت با کمکردن بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار و تقسیم نتیجه آن به انحراف معیار نامطلوب سبد سرمایهگذاری به دست میآید.
نحوه محاسبه نسبت سورتینو:
در واقع نسبت سورتینو محاسبهی نسبت شارپ است، با این تفاوت که در شارپ هر دو ریسک مثبت و منفی در نظر گرفته میشود، اما در نسبت سورتینو فقط ریسک نامطلوب و بخشهای نزولی بازار در نظر گرفته میشود. درست مانند شاخص شارپ هرچه نسبت سورتینو عدد بالاتری باشد، سرمایهگذاری در آن سبد سرمایه مناسبتر خواهد بود.
نسبت سورتینو برای سرمایهگذاران خردی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاهمدت سود مشخصی کسب کنند، مفید است.
نسبت شارپ و ریسک به چه صورت است؟
درک رابطه بین این دو اغلب ما را به اندازهگیری انحراف استاندارد میرساند. انحراف استاندارد را میتوان همان ریسک کل دانست. مربع انحراف معیار واریانسی است که به طور گسترده توسط برنده جایزه نوبل، هری مارکوویتز، پیشگام نظریه پورتفولیو مدرن استفاده شد. باتوجهبه این موضوع، اکنون این سؤال پیش میآید که چرا شارپ انحراف استاندارد را برای تنظیم بازده اضافی برای ریسک انتخاب کرد و چرا باید به آن اهمیت دهیم؟
ما میدانیم که مارکویتز تحت واریانس ایستاده معیاری از پراکندگی آماری یا نشانهای برای تعیین مقدار فاصله رمزارز با مقدار مورد انتظار معرفی کرد. در یک نگاه کلی میتوان متوجه شد که این اطلاعات آینده نامطلوبی را برای رمزارز و سرمایهگذار پیشبینی میکند. پس هر چه ریسک بالاتر باشد، نسبت شارپ کمتر و سرمایهگذاری روی رمزارز غیرمنطقیتر است و هر چه واریانس این نسبت بالاتر برود، میتوان به آینده رمزارز و میزان ریسکی که برای خرید و سرمایهگذاری روی آن باید در نظر گرفت امیدوارتر بود.
اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمولها را چطور به دست بیاوریم؟
اگر تا اینجای مطلب همراه ما بوده باشید، مطمئناً حالا به این فکر میکنید که چطور میتوان اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمولها را پیدا کرد و با استفاده از شاخص شارپ، ریسک مالی خرید و هولد کردن رمزارزها را هم کاهش داد؟ دنبالکردن اخبار بازار و جستوجو در اینترنت، بهترین راه برای بهدستآوردن نرخهای بازده و نرخ سود بدون ریسک و انحراف معیار برای هر بازار مالی است. با دنبالکردن اخبار بازار و نمودارهای مالی و زمانی میتوانید اعداد موردنیاز خود را پیدا کرده و فرمول نسبت شارپ را اجرا کنید.
برای مثال، شما ۴۵ میلیون تومان در بیت کوین سرمایهگذاری کردهاید. نرخ بازگشت سود دارایی شما ۱۲% درصد و نوسان آن ۱۰% بوده است. بازدهی مؤثر سبد سرمایهگذاری ۱۷% و با بازده مورد انتظار ۱۲% درصد بوده است، درحالیکه نرخ سود بدون ریسک ۵% محاسبه شده است. همه ارقام فرضی هستند. نسبت شارپ برابر است با:
در این محاسبه، نسبت شارپ کمتر از یک است و نرخ بازدهی سود قابلقبول نیست. حال در نظر بگیریم بازده مورد انتظار سرمایهگذاری ۳۵% درصد باشد، در این صورت محاسبه نسبت شارپ به شکل زیر است:
در این حالت سرمایهگذاری در این رمزارز بسیار پربازده خواهد بود.
محدودیتهای نسبت شارپ
هرچقدر که شاخص شارپ میتواند یک ابزار بسیار موفق و اثرگذار برای سرمایهگذاری با چشم باز در بازار ارزهای دیجیتالی باشد، این ابزار همچنان ممکن است محدودیتها و نقصهایی هم داشته باشد. هنگام استفاده از آن، اقدامات احتیاطی خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید.
اول اینکه نتیجهای که به دست میآورید فقط یک عدد است و بهتنهایی نمیتواند تمام اتفاقها، جریانات و تأثیرهایی که ممکن است برای بازدهی و قیمت نهایی یک ارز مشخص کند را پیشبینی کند.
شما باید شاخص شارپ دو رمزارز را مقایسه کنید تا معنای دقیق آن را به دست آورید.
همچنین شارپ ریسک پرتفوی را در نظر نمیگیرد. اعداد بهدستآمده به سرمایهگذار نشان نمیدهد که آیا پرتفوی در یک بخش متمرکز است یا خیر. فرض کنید یک کیف پول یک سرمایهگذاری از چندین رمزارز بزرگ بازار تشکیل شده باشد که در کنار هم عملکرد خوبی خواهند داشت، پس برای این تعداد رمزارز، نسبت بالا خواهد بود. بااینوجود، وقتی همزمان چند رمزارز دیگر را به کیف پول اضافه میکند که ریسک متوسطی دارد، شاخص شارپ نمیتواند عملکرد آینده و کلی پرتفوی را در نظر بگیرد.
برای تصمیمگیری آگاهانه میتوانید از معیارهای کیفی دیگری در کنار این نسبت استفاده کنید. در نهایت همیشه بهتر است که شاخص شارپ را ابزاری برای تمرکز روی افق سرمایهگذاری بلندمدت خود بدانید و در همین راستا از آن استفاده کنید. معمولاً شارپ را میبینید که نشاندهنده عملکرد تعدیلشده ریسک سهساله است. اما اگر افق سرمایهگذاری بلندمدت دارید، چنین نسبتی ممکن است کارساز و موفق نباشد.
در کنار همه این موارد، نسبت شارپ از انحراف معیار سود بهعنوان میانگین ریسک کل در مخرج کسر استفاده میکند. این انحراف معیار معمولاً نشان میدهد که توزیع سود نرمال است. در بازارهایی مانند بازار کریپتوکارنسی که توزیع سود در آن نهتنها نرمال نیست، بلکه نوسانات شدید بازار را تا حد زیادی غیرقابلپیشبینی میکنند، کارایی این نسبت کاهش پیدا میکند.
به همین دلیل در بازار کریپتوکارنسی توصیه میشود که این نسبت را برای مدتزمان محدود محاسبه کرده و برای بازههای طولانی از آن استفاده نکنید. در ضمن در هر بار محاسبه، بازه زمانی مشخص و ثابتی را در نظر بگیرید که کار محاسبات پیچیده و پراکنده نشود.
شاخص شارپ، ابزاری برای روشنکردن مسیر
تمام شاخصهایی که برای محاسبه نرخ سود احتمالی، امکانهای سرمایهگذاری و همچنین محاسبات مربوط به حد سود و ضرر وجود دارند، صرفاً بخشی از کاری است که شما بهعنوان یک معاملهگر در بازار ارزهای دیجیتال باید انجام دهید. نسبت شارپ مانند شاخصهای دیگر همچون نرخ بازگشت سرمایه یا مارک کپ، محدودیتهایی دارد که باید هنگام محاسبه و برنامهریزی برای سرمایهگذاری آنها را در نظر بگیرید.
یک نسبت ریسک است که به سرمایهگذار کمک میکند تا میانگین بازده سرمایهگذاری را در مقایسه با ریسکهای احتمالی آن تخمین بزند.
نشاندهنده تمایل سرمایهگذاران برای کسب بازدهی بالاتر است. این بازدهی را میتوان توسط ابزارهایی مشخص کرد که ریسک یک سرمایهگذاری را تا بیشترین حد ممکن کم میکنند. همچنین نسبت شارپ بر اساس انحراف استاندارد است و به نوبه خود معیاری از کل ریسک ذاتی یک سرمایهگذاری است.
این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.
پیش بینی بازارهای مالی
پیش بینی بازارهای مالی و سرمایه می تواند در تعیین تصمیم گیری برای ورود به آن بازارها به ما کمک کند. اما باید بدانید که پیش بینی بازارهای مالی به همین راحتی ها ممکن نیست و این کار امری بسیار سخت و دشوار می باشد. جزئیات بسیار دقیقی وجود دارد که شما باید به تمامی آن جزئیات دقت کافی داشته باشید و تمامی متغیرهای مختلفی که در بازارهای مالی دخیل هستند را در نظر بگیرید. به همین دلیل به سختی می توانید یک پیش بینی درست داشته باشید. این نکته را هم باید به شما گوشزد کنیم که وقتی ما در مورد درست بودن پیش بینی بازارهای مالی صحبت می کنیم، منظور انجام یک پیش بینی نزدیک به آنچه است که در آینده رخ می دهد. چرا که عملا پیش بینی بدون نقص و صد در صدی در بازارهای مالی عمدتا امکان پذیر نیست مگر در مواردی بسیار خاص و نادر.
پیش بینی بازارهای مالی و سرمایه
پیش بینی بازارهای مالی
سوالی که برای بسیاری از افراد وجود دارد این است که نکند ما وارد یک بازار مالی شویم و این بازار در همان دوره زمانی دچار افت فاحشی شده و موجب زیان ما شود؟ برای این که دچار این زیان نشویم باید چه راهکاری را در نظر داشته باشیم و باید چگونه سعی کنیم که یک سرمایه گذاری مناسب با ریسک حداقلی را انجام دهیم؟ آیا اصلا پیش بینی بازارهای مالی ممکن است تا ما بتوانیم بازارهای مالی را رصد کنیم و در نتیجه بهترین تصمیم را بگیریم؟ باید گفت به صورت صد در صدی امکان این وجود ندارد که ما بازارهای مالی را به صورت دقیق پیش بینی کنیم اما می توانیم پیش بینی حرفه ای و تخصصی مشخصی داشته باشیم که به واقعیت بسیار نزدیک است و می تواند ریسک ها را تا اندازه بسیار زیادی برای همه سرمایه گذاران کاهش دهد.
پیش بینی بازارهای مالی 1400
بسیاری از افراد می خواهند بدانند که باید به کدام بازار وارد شوند تا بتوانند سود قابل توجهی را به دست آورند. پیش بینی بازارهای مالی 1400 را ما برای شما در این مطلب در نظر گرفته ایم تا شما بتوانید تشخیص دهید که هر بازار می تواند چه تغییراتی را داشته باشد و ورود به کدام بازار می تواند برای شما یک معامله پرسود را به همراه داشته باشد. کاهش احتمال زیان امری است که شما باید به دنبال آن باشید تا یک سرمایه گذاری امن را داشته باشید. پیش بینی ما از بازارهای مالی مختلف بر این اساس است:
پیش بینی بازار بورس
بسیاری از ما شاهد روند نزولی در بازار بورس بوده ایم که ما را با تردیدهایی در مورد ورود به این بازار روبرو کرده است. پیش بینی بازارهای مالی در زمینه بورس به ما نشان می دهد که روند نزولی و رو به افت بازار بورس قطعا ادامه دار نخواهد بود. اما باید این نکته مهم را هم به شما بگوییم که این بازار نمی تواند روندی صعودی و پرشی قابل توجه را به مانند سال گذشته داشته باشد و سود بسیار کلانی را برای ما به همراه بیاورد اما از زیان خارج می کند.
پیش بینی بازارهای مالی به ما نشان می دهد که در بورس شاهد رشدی سه ماهه خواهیم بود و از دوران نزول فاصله می گیریم اما باید بدانید که این رشد به صورت چشمگیری افزایش نمی یابد و به صورتی کاملا ملایم به سمت صعودی شدن حرکت می کند. شاید بسیار سخت باشد که به بالاترین میزان شاخص رشد در این سال برسیم اما می توانیم بگوییم که برای ورود به این بازارها فعلا دست نگه دارید و یا به کمک صندوق های سرمایه گذاری و کارگزاری ها وارد این بازار شوید تا ریسک شما بسیار کاهش پیدا کند.
پیش بینی بازار مالی دلار
یکی دیگر از بازارهای بسیار مهمی که افراد می خواهند به آن وارد شوند ولی نمی دانند که چه آینده ای در انتظار آنها خواهد بود بازار دلار است. به همین دلیل پیش بینی بازارهای مالی در مورد بازار دلار را برای شما عنوان می کنیم تا بتوانیم چشم انداز قابل توجهی را در اختیار شما قرار دهیم و شما بتوانید این بازار را به خوبی رصد کنید و در مورد ورود به این بازار و یا عدم ورود به این بازار تصمیم خود را در کمال آسودگی و با ریسک حداقلی بگیرید.
پیش بینی بازارهای مالی در مورد بازار دلار به ما می گوید که ما باید به شرایط منطقه به خوبی نگاه کنیم. شرایط منطقه به خصوص هرات همچنان در شرایطی کاملا متزلزل قرار دارد از همین رو برای یک پیش بینی دقیق باید منتظر بمانیم تا ابتدا تعیین تکلیف منطقه انجام شود و غبارها بخوابد تا بتوانید یک پیش بینی مشخصی داشته باشیم. بسیاری از تحلیل ها در سال های گذشت مبنی بر این بود که دلار به مرز 40 هزار تومان هم واردمی شود. اما می بینید که هنوز این اتفاق رخ نداده است و این پیش بینی رویایی بود.
از طرفی پیش بینی بازارهای مالی دلار به ما نشان می دهد که ورود دلار به کانال 20 هزار تومان هم به اندازه ورود به کانال 40 هزار تومان می تواند رویایی باشد. به همین دلیل پیش بینی می شود که دلار در کانال های بین بیست و پنج الی سی هزار تومان با نوسان در جریان باشد. البته امکان دارد دو هزار تومان از این کانال تجاوز کرده و یا کاهش پیدا کند اما چیزی که می شود به عنوان نرخ میانگین مورد بررسی قرار دارد این است که در همین رنج دلار معامله خواهد شد.
پیش بینی بازار مالی طلا و سکه
پیش بینی بازارهای مالی معمولا کار دشواری بوده و نیاز به تخصص کافی برای رسیدن به یک معیار نزدیک به واقعیت دارد. در این بین یکی از بازارهای محبوبی که طرفداران زیادی دارد و سرمایه گذاران زیادی به آن ورود می کنند بازار مالی طلا و سکه می باشد. سیاست های انقباضی جهانی که در حال انجام است احتمال دارد موجب شود که به صورت جهانی ما شاهد کاهش نرخ طلا و سکه باشیم. از طرفی بیماری های واگیردار هم می تواند یکی از دلایل بروز این امر مهم در کاهش قیمت باشد.
پیش بینی بازارهای مالی نشان می دهد که نقطه مطلوب فعلی برای سکه چیزی حدود دوازده تا پانزده میلیون تومان بوده و قیمت طلا هم به یک میلیون و چهارصد هزار تومان می رسد و در این رنج می توانیم بگوییم که بازار به فعالیت خود می تواند ادامه دهد. اما باز باید منتظر ماند تا شاهد تغییرات جهانی و اتفاقاتی باشیم که می تواند بر روی قیمت جهانی طلا و سکه تاثیر بگذارد و موجب شود که این پیش بینی تغییر کرده و یا اینکه با رنج مشخصی از نوسان به حقیقت برسد. اما ورود به این بازار برای شما می تواند سرمایه گذاری خوبی باشد.
پیش بینی بازار مسکن
بازار مسکن یکی دیگر از بازارهایی است که افراد زیادی همه ساله قصد ورود به آن را دارند. اما از آنجایی که نمی شود با سرمایه های اندک وارد این بازار شد، سرمایه گذران این بازار بازه محدود تری هستند. پیش بینی بازارهای مالی نشان می دهد که با ورود دولت برای ساخت یک میلیون مسکن در طول یک سال بازار مسکن از نظر قیمتی با نوسانات زیادی همراه شده و ما شاید شاهد کاهش قیمت مسکن به صورت چشمگیری باشیم و یا اینکه شاهد رشد قابل توجهی نباشیم.
نکته مهم این است که پیش بینی بازارهای مالی در حوزه مسکن نشان می دهد که این کاهش قیمت مسکن بر اساس تحقق ساخت واحدهایی می باشد که دولت به آن ضمانت داده است. در غیر این صورت و در صورت عدم تحقق این وعده احتمال دارد که بازار مسکن هم مانند بازارهای دیگر روندی صعودی داشته باشد و افراد بتوانند با ورود به این بازار سود مناسبی را به دست آورند. شاید در حال حاضر بهترین پیش بینی ممکن برای ما در مورد بازار مسکن این باشد که این بازار فعلا دچار کاهش نمی شود و به سمت رکود حرکت می کند.
پیش بینی بازار ارزهای دیجیتال
ارزهای دیجیتال ارزهایی نوظهور هستند که اگرچه اکنون بیش از یک دهه فعالیت دارند اما از زمانی که فراگیر شده و همگان برای ورود به آن اقدام می کنند هنوز یک دهه نگذشته است. پیش بینی بازارهای مالی به صورت عادی کار دشواری است در صورتی که بخواهیم در مورد ارزهای دیجیتالی صحبت کنیم کار پیش بینی با توجه به نداشتن سوابق طولانی مدت قبلی از دوره های افت و رشد و نرخ های حداکثری و حداقلی می تواند برای ما کار دشوارتری به نسبت سایر ارزهای دیگر و یا سایر بازارهای مالی دیگر باشد. به همین دلیل باید با دقت بیشتری در مورد این بازار اظهار نظر کنیم.
نکته ای که وجود دارد این است که پیش بینی بازارهای مالی در مورد بیت کوین و یا سایر ارزهای دیجیتالی به ما می گوید که این رشد با معیارهای منطقی رشد تمامی بازارهای مالی همخوانی ندارد. یعنی یک روند رشد بسیار اعجاب انگیز داشته است و این احتمال وجود دارد که با وجود نا مطمئن بودن این رشد، همچنان رشد بیت کوین ادامه دارد باشد. برخی از پیش بینی ها حاکی از آن است که در یک بازه زمانی حدود دو ساله احتمال دارد که بین کوین به مرز 100 هزار دلار هم برسد و در این کانال معامله شود. هرچند باید بدانید که این احتمال هم هست که در طی این دوره با افت و خیزهای شدید روبرو باشد.
سخن پایانی
در نهایت تصمیم گیری برای ورود به یک بازار مالی با معیارهای مختلفی روبرو است و تصمیم گیرنده خود شما هستید. اما باید بدانید که پیش بینی بازارهای مالی می تواند برای شما یک نقطه مثبت باشد تا شما را در رسیدن به خواسته ای که دارید یاری کند. امکان دارد که شما از نظر سرمایه اولیه و یا با توجه به دیدگاه کوتاه مدت و یا بلند مدتی که دارید ورود به برخی از بازارها را نتوانید انجام دهید.
دیدگاه شما