مفهوم حجم مبنا و گره معاملاتی در بازار بورس
در بازار بورس، سرمایههای بسیاری از مردم عادی و سهامدارن عمده در حال معامله است. پس بسیار مهم است که ثبات بازار حفظ شود. قطعا ثبات بازار به معنای عدم تغییر قیمت نیست، چرا که ماهیت بورس نوسانات قیمتی است. اما تغییرات قیمت باید منطقی و بر اساس روند طبیعی بازار باشد. اگر سازوکار مناسب در بازار برای حفظ این روند طبیعی وجود نداشته باشد، هر کسی میتواند روند را برهم بزند. به همین دلیل قانونگذاران در تمام بورسهای دنیا، با تصویب دستورالعملهایی امکان مداخله اشخاص فرصت طلب در روند بازار را کاهش میدهند. در بورس نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ ایران نیز سازمان بورس و اوراق بهادار، از روشهایی برای جلوگیری نوسانات غیر عادی و اخلال در بازار استفاده میکند. مفهوم حجم مبنا و گره معاملاتی با همین هدف در بورس تهران ایجاد شدهاند. در این مقاله به تعریف حجم مبنا و گره معاملاتی خواهیم پرداخت.
حجم مبنا
در سال ۱۳۸۲ و در زمان ریاست دکتر حسین عبده تبریزی برای کمک به حفظ روند طبیعی معاملات بورس، مفهوم حجم مبنا شکل گرفت. کاربرد اصلی حجم مبنا در محاسبه قیمت پایانی نمادهای بورسی و کاهش نوسانات غیر عادی کاذب آنهاست و تنها در بورس تهران به کار میرود. مقدار حجم مبنا به طور خودکار و بر اساس تغییرات طبیعی قیمت سهام محاسبه شده و در سایت tsetmc.com برای هر نماد درج شده و طبعا هیچ فردی در محاسبه آن دخالتی ندارد.
بسیاری از سهامداران خرد و عمدتا تازهکار بازار بورس، با مفهوم حجم مبنا و گره معاملاتی مشکل دارند. به همین دلیل در ادامه مفهوم حجم مبنا و گره معاملاتی را با ذکر مثال توضیح خواهیم داد. برای این منظور، به صورت پله پله تمام مفاهیم لازم برای تعریف دقیق مفهوم حجم مبنا ارائه خواهد شد.
مفهوم اول: دامنه نوسان
همان طور که میدانید معاملات در بازار بورس تهران دارای محدودیت نوسان است. یعنی در هر روز معاملاتی هر سهم فقط میتواند مقدار مشخصی افزایش یا کاهش قیمت را تجربه کند. این دامنه محدود نوسان برای بیشتر سهامهای بورس برابر 5 درصد است که ما هم برای سادگی بر اساس همین 5 درصد مثال میزنیم. نحوه عملکرد دامنه نوسان بدین ترتیب است:
در هر روز معاملاتی، یک قیمت پایه برای هر سهم در نظر گرفته میشود. تغییرات قیمت سهام در این روز فقط 5 درصد نسبت به این قیمت پایه میتواند تغییر کند. برای مثال اگر امروز قیمت پایه سهام 100 تومان تعیین شود، معاملات حداکثر در بازه قیمتی 105 – 95 تومان قابل انجام خواهد بود. حال سوال این است که قیمت پایه چگونه تعیین میشود؟
پاسخ آن است که قیمت پایه بر اساس قیمت پایانی روز قبل در نظر گرفته میشود. پس حالا به تعریف قیمت پایانی میپردازیم.
مفهوم دوم: قیمت پایانی
به طور ساده میتوان گفت که قیمت پایانی سهام در پایان یک روز معاملاتی، میانگین حجمی قیمت تمام معاملات انجام شده سهم در آن روز است. اما میانگین حجمی یعنی چه؟ یعنی اگر 1000 سهم در قیمت 100 تومان و 10 سهم در قیمت 90 تومان معامله شود، تاثیر قیمت 100 تومان روی تعیین قیمت پایانی 10 برابر بیشتر از قیمت 90 تومان خواهد بود. یعنی هر چه حجم بیشتری از معاملات در یک قیمت خاص انجام شود، تاثیر آن قیمت روی قیمت پایانی بیشتر خواهد بود. پس با همین رویکرد در هر روز معاملاتی، قیمت پایانی سهام بر اساس میانگین حجمی قیمتی محاسبه میشود.
مفهوم سوم: حجم مبنا
و حالا میرسیم به مفهوم اصلی مورد نظر این مقاله، یعنی حجم مبنا. تعریفی که توسط سازمان بورس برای حجم مبنا ارائه شده، به این ترتیب است:
حجمی از سهام که باید در هر روز معاملاتی خرید و فروش شود، تا تمام درصد تغییرات مجاز در آن روز در تعیین قیمت روز بعد لحاظ شود.
همان طور که مشخص است این تعریف برای افراد غیر متخصص، تقریبا به هیچ دردی نمیخورد! برای درک مفهوم حجم مبنا بهترین نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ روش ذکر مثال است:
روزانه حجم متفاوتی از معاملات در یک قیمت خاص انجام میشود. حجم مبنا تعیین میکند که تاثیر معاملات در یک قیمت خاص، روی قیمت پایانی چقدر باشد. برای مثال فرض کنید حجم مبنا سهم A با دامنه نوسان 5- تا 5+ درصد، توسط سازمان بورس، 5 میلیون در نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ نظر گرفته شده است. اگر حداقل 5 میلیون معامله در قیمت مثلا 3+ درصد انجام شود، این معامله قیمت سهم را 3+ درصد بالا میبرد. اما اگر به جای 5 میلیون، 500 هزار معامله در قیمت 3+ انجام گیرد، این معامله منجر به افزایش 0/3+ درصدی سهم میشود. چون حجم این معامله فقط 10 درصد حجم مبنا بوده، پس این معامله روی قیمت سهم فقط 10 درصد مقدار واقعی تاثیر میگذارد.
با همین فرمول ساده، قیمت سهم یا همان قیمت پایانی در یک روز معاملاتی، تعیین شده و این قیمت ملاک دامنه قیمتی فردا خواهد بود. به کمک حجم مبنا، قیمت سهم بر اساس حجم زیادی از معاملات تعیین میشود. یعنی معاملات غیر عادی توسط افراد سودجو نمیتوانند روی قیمتها تاثیر بگذارند. چرا که حجم معاملات آنها در قیاس با حجم کل معاملات ناچیز است.
محاسبه حجم مبنا
رابطه اصلی برای محاسبه حجم مبنا به این صورت است:
اما اگر شرکتها دارای شرایط خاصی باشند، مقدار حجم مبنا متفاوت خواهد بود. این شرایط به پارامتری به نام ارزش مبنا مرتبط است که بدین صورت محاسبه میشود:
در تصویر زیر، فرمول کلی محاسبه حجم مبنا ارائه شده است. این فرمول بر اساس تعداد سهام شرکت و ارزش مبنا طراحی شده است.
فرمول ارائه شده در تصویر، برای محاسبه حجم مبنا شرکتهای بورس و بازار اول و دوم فرابورس است. محاسبه حجم مبنا شرکتهای بازار پایه فرابورس هم مشابه است. فقط کران پایین ارزش مبنا به جای 50 میلیارد ریال برابر 20 میلیارد ریال برای بازار زرد، 10 میلیارد ریال برای بازار نارنجی و 5 میلیارد ریال برای بازار قرمز است. برای آشنایی بیشتر با انواع بازارهای بورس و فرابورس، مطالعه این مقاله توصیه میشود.
بروز رسانی حجم مبنا
از آنجایی که حجم مبنا به ارزش مبنا و ارزش مبنا نیز به قیمت پایانی سهم در آخرین روز هفته گذشته وابسته است، پس حجم مبنا به طور هفتگی به روز میشود. یعنی بر اساس معاملات انجام شده در آخرین روز کاری هر هفته (که اگر تعطیلی نباشد، چهارشنبه است)، حجم مبنا مجددا محاسبه شده و برای هفته آینده ثبت میشود. قیمت پایانی آخرین روز هفته با مقدار حجم مبنا رابطه عکس دارد. یعنی در حالت کلی:
- اگر در طول یک هفته قیمت سهام به طور کلی افزایش یابد، حجم مبنا هفته آینده کاهش مییابد. کاهش حجم مبنا مقدار تغییرات قیمت را برای هفته آینده بیشتر میکند.
- اگر در طول یک هفته قیمت سهام به طور کلی کاهش یابد، حجم مبنا هفته آینده افزایش مییابد. افزایش حجم مبنا باعث کاهش قدرت تغییر قیمت سهام در هفته آینده میشود.
گره معاملاتی
تا به اینجا با مفهوم حجم مبنا آشنا شدهایم. در ادامه قصد داریم پدیده گره معاملاتی در بازار بورس را مورد بررسی قرار دهیم. علت آن که این مباحث در یک مقاله معرفی میشوند، وابستگی مفهوم حجم مبنا و گره معملاتی به یکدیگر است. بر اساس دستورالعمل سازمان بورس در سال 1389، نمادهایی که با صف خرید یا فروش سنگین و قفل شده مواجه هستند، ممکن است مشمول قانون رفع گره معاملاتی میشوند. این دستورالعمل با هدف تسهیل معاملات سهام قفل شده در صف طراحی شده است. سهامی که در یکی از شرایط چهارگانه زیر قرار بگیرند، دچار قانون گره معاملاتی میشوند:
- تعداد معاملات سهام برای 5 روز کاری متوالی، کمتر از حجم مبنا باشد (برای شرکتهای دارای حداقل 3 میلیارد برگه سهم)
- تعداد معاملات سهام برای 5 روز کاری متوالی، کمتر از دو برابر حجم مبنا باشد (برای سایر شرکتها)
- کلیه معاملات سهام در 5 روز کاری متوالی، در سقف قیمت نوسان روزانه باشد.
- کلیه معاملات سهام در 5 روز کاری متوالی، در کف قیمت نوسان روزانه باشد.
هر سهمی که یکی از چهار حالت بالا را داشته باشد، قانون گره معاملاتی برای آن فعال میشود. اما قانون گره معاملاتی به چه طریق عمل میکند؟ زمانی که سهمی یکی از شرایط چهارگانه را داشته و گره معاملاتی برای آن فعال شود، در روز کار بعدی (روز ششم)، شرایط معامله آن دچار تغییراتی میشود. تغییراتی مرحله پیشگشایش و سپس معاملات سهام را بدین ترتیب تغییر میدهد:
1- زمان پیشگشایش
ابتدا و در مرحله پیشگشایش (همان ساعت 8 و نیم تا 9 صبح که ثبت سفارشهای خرید و فروش آغاز میشود) نماد با نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ دامنه نوسان دو برابر حالت عادی، سفارش میپذیرد. یعنی اگر یک سهام با دامنه نوسان 5 درصدی مشمول گره معاملاتی شود، در پیشگشایش روز ششم، میتوان با دامنه نوسان 10 درصدی برای آن سفارش خرید یا فروش ثبت کرد.
2- زمان معاملات
بر اساس تعداد و حجم سفارشهای ثبت شده در پیشگشایش، سهام کشف قیمت جدید شده و معاملات آن آغاز میشود (ساعت 9). از زمان آغاز معاملات به بعد، مجددا سهام با دامنه نوسان قبلی (یعنی همان 5 درصد در این مثال) به معاملات خود ادامه میدهد.
پس به طور خلاصه میتوان گفت که سهامی که مشمول گره معاملاتی میشود، در روز ششم با دو برابر دامنه نوسان قیمتگذاری میشود. اما پس از قیمتگذاری و آغاز معاملات، با همان دامنه نوسان همیشگی معامله خواهد شد. گفتنی است که سهامداران شرکت، از طریق اطلاعیه ناظر بازار از گره معاملاتی سهم خود باخبر میشوند.
کلام آخر
در این مقاله با مفهوم حجم مبنا و گره معاملاتی آشنا شدیم. به طور کلی هدف از تعیین حجم مبنا، جلوگیری از اخلال در بازار، نوسانات بی منطق و افزایش اطمینان سهامداران از وضعیت سهم خود است. هدف قرار دادن قانون گره معاملاتی نیز، افزایش خرید و فروش در سهمهای قفل شده است. آشنایی به این گونه مفاهیم در آموزش بورس و انجام تحلیلهای درست به تازهواردان بازار سرمایه کمک خواهد کرد.
جزییات نحوه محاسبه حجم مبنا در بورس تهران
به گزارش ایبِنا، مدیر عملیات بازار بورس تهران در تازه ترین اعلامیه ای اظهار داشت: شیوه محاسبه حجم مبنا مطابق اطلاعیه هشتم اسفند ماه ۹۸ به شرح ذیل اعمال می شود: حجم مبنای کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر اساس فرمول قبلی (ماده واحده مصوب ۲۸ بهمن ماه ۹۳ هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار) ۴ در ده هزار سهام شرکت است، به شرطی که حداقل ارزش مبنا برای تمامی شرکت ها برابر با ۵۰ میلیارد ریال و حداکثر ارزش مبنا برای شرکت های با سرمایه ۲۰ هزار میلیارد ریال و بالاتر، ۱۲۰میلیارد ریال و برای شرکتهای با سرمایه کمتر از ۲۰ هزار میلیارد ریال، ۱۰۰ میلیارد ریال تعیین شد.
به این ترتیب، تعداد حجم مبنای هر سهم بر اساس قیمت پایانی سهم در آخرین روز معاملاتی هر هفته محاسبه و از اولین روز معاملاتی هفته ی بعد اعمال می شود. همچنین در صورت اقدامات شرکتی تغییرات حجم مبنا بر اساس مقررات و با رعایت نصاب های این مصوبه محاسبه و اعمال می شوند.
رابطهی حجم معامله و قیمت در بورس چگونه است؟
فراگرفتن تحلیل تکنیکال و استفاده از آن میتواند کمک بزرگی برای سرمایهگذارانی باشد که میخواهند در نقاط خوبی وارد سهم شده و در بهترین زمان ممکن از آن خارج شوند. عموماً تحلیل گران نه با یک نشانه که پس از دریافت چندین نکتهی مثبت در خصوص شرایط مناسب برای خرید، وارد یک سهم میشوند. یکی از روشهایی که در تحلیل سهام بسیار حائز اهمیت است استفاده از حجم معاملات است که معاملهگران تازهوارد بازار معمولاً از آن غافلاند. در این مقاله به بررسی انواع قیمت، حجم معاملات و دلایل اهمیت آن و نحوهی استفاده از آن در معاملات خود میپردازیم.
انواع قیمت در بورس
همانطور که در معاملات خود و نیز در تابلوی معاملاتی مشاهده کردهاید انواع مختلفی از قیمت وجود دارد که هرکدام نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ کارایی خود را دارد اما چون مبنای کلی بازار بر قیمت پایانی است، ما نیز هر جا اسمی از قیمت آوردیم منظورمان همان قیمت پایانی است. قیمت پایانی یک سهم قیمتی است که مبنای معاملات روز معاملاتی بعدی قرار میگیرد.
در واقع قیمت پایانی خود با مفهوم حجم معاملات پیوند عمیقی دارد زیرا که در شکلگیری آن تأثیرگذار است. باید بدانیم محاسبه قیمت پایانی در دو حالت انجام میشود. ۱ حجم سهام معامله شده کمتر از حجم مبنا باشد. ۲ حجم سهام معامله شده مساوی یا بیشتر از حجم مبنا باشد. حجم مبنا تعداد سهام مقرر شده از سمت سازمان بورس است که باید در هر روز معاملاتی جابهجا شود. اگر حجم معاملات از حجم مبنا کمتر باشد در این شرایط بر قیمت معامله برای روزهای آتی اثرگذار خواهد بود.
حجم معاملات چیست؟
به بیان ساده حجم معاملات به مجموع تعداد کل سهمهای جابهجا (معامله) شده در یک نماد معاملاتی گفته میشود. حجم معاملاتی در تمامی بازارهای بورسی یا قراردادی کاربرد دارد. برای مثال فرض کنید که سهام abc دارای ۲ معامله است. سرمایهگذار اول ۴۰۰ سهم و سرمایهگذار دوم ۳۰۰ سهم از سهام abc را خریدهاند. پس حجم معاملات abc تا این لحظه برابر ۷۰۰ خواهد بود. حجم معاملات را میتوان برای کل معاملات بازار در تمام نمادها نیز محاسبه و استفاده نمود. یکی دیگر از مواردی که دارای اهمیت است و در برخی موارد کاربردی است، حجم معاملات در هر قیمت است که واکنش فعالین بازار در آن قیمت را بهتر نمایش میدهد.
اهمیت رابطه حجم معامله و قیمت سهام
حجم معاملات نهتنها در بازار بورس ایران بلکه در بیشتر بازارهای مالی سراسر دنیا دارای اهمیت زیادی است. باید این نکته را در نظر بگیریم که حجم معاملات دارای ارجحیت بیشتری نسبت به قیمت معاملات است. اما افزایش یا کاهش این حجمها به چه معناست؟ ممکن است تصور کنید افزایش حجم معاملات نشانهٔ فروش سهم است اما باید تأمل بیشتری در این زمینه داشته باشیم. توجه به نمودار قیمت سهم کاری است که باید در این شرایط انجام دهیم زیرا که مثلاً ممکن است با افزایش قیمت حجم معاملات کاهش یابد که علامتی است که به ما میگوید حرکت صعودی سودسازی در پیش نداریم. همانطور که اگر حجم و قیمت سهم همزمان افزایش یافت میتوانیم منتظر تغییرات مثبتی برای سهام خود باشیم.
همچنین اگر قیمت در سطوح پایینی و یکروند نزولی باشد و با افزایش حجم روبرو باشیم، نوید تغییر روند و یک رشد خوب را میدهد؛ بنابراین بررسی همزمان حجم معاملات و قیمتها بسیار حائز اهمیت است.
رابطهی حجم معامله و قیمت و سایر پارامترها
حجم معاملات از جمله موارد با اهمیتی است که بر روی پارامترهای مختلفی اثرگذار است. توجه مداوم به حجم معاملات برای استنتاج نتایج صحیح در خصوص مؤلفههایی که در ادامه مطرح خواهیم کرد الزامی است و این درست همان نکتهای است که وجه افتراق میان معاملهگران حرفهای و معاملهگران مبتدی است.
• نقدشوندگی
نقدشوندگی را میتوان سرعت تبدیل داراییها به پول نقد ضمن درنظرگرفتن هزینههای مبادلاتی دانست. مطابق تعریف، نقدشوندگی یکی از مسائل بسیار بااهمیت در خصوص هر سرمایهگذاری است و یکی از مؤلفههایی است که در مقایسهی بازارهای سرمایهگذاری با یکدیگر از آن استفاده میشود. اما برای پیبردن به میزان نقدشوندگی یک سرمایهگذاری میتوان از حجم معاملاتی آن کمک گرفت و به وسیلهی آن شرایط یک سرمایهگذاری را در پارامتر نقدشوندگی سنجید. هرچه حجم معاملهها بیشتر باشد نشاندهندهی آن است که میزان نقدشوندگی سهام نیز بیشتر خواهد بود. سهمی که نقدشوندگی مناسبی داشته باشد بیشتر موردتوجه سرمایهگذاران قرار گرفته و بنابراین با بهبود حجم معاملاتیاش، ورود و خروج به آن سهلتر خواهد بود و سرمایهگذاران در صفوف عریضوطویل خریدوفروش با مشکل مواجه نخواهند شد.
• حباب بازار
اگر سهمی نوسانات نامنظم و بدون دلیل مناسب بنیادی داشته باشد، بیاعتمادی مردم و سرمایهگذاران را در پی خواهد داشت. با بیاعتمادی مردم و خروج سرمایه از سهم و سوق سرمایهی مردم به بازارهای رقیب، کاهشهای محسوسی در نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ حجم معاملات احساس خواهد شد. بدین ترتیب در شرایطی که بازاری رشد قیمتی را دارد اما همزمان خروج پول را هم تجربه میکند و با افت حجم همراه است، این پیام را متبادر میکند که بازار یا سهم مدنظر دارای حباب قیمتی است.
بهطورکلی باید در نظر داشته باشیم که بررسی رابطه قیمت و حجم در بازههای زمانی مختلف، متفاوت خواهد بود. یعنی تحلیل رابطهی این دو وابسته به شرایط است اما میدانیم که بهتر است بازههای زمانی بلندمدتتری برای بررسی اثرگذاری این دو عامل بر هم در نظر بگیریم. زیرا که در کوتاهمدت ممکن است هر یک تحت شرایط خاصی دستخوش تغییرات گردد.
بهبود معاملات با استفاده از حجم
یکی از مفاهیم بااهمیت در خصوص سرمایهگذاری در هر بازاری روند آن بازار است. هر سرمایهگذاری باید بتواند روند بازاری که قصد سرمایهگذاری در آن دارد را شناسایی کرده و مطابق با آن اقدام به سرمایهگذاری در بازار مدنظر خود کند.
پس از تشخیص روند مسئلهی حائز اهمیت دیگری که موضوعیت پیدا خواهد کرد، بحث قدرت روند است. میزان قدرت روندها ارتباط تنگاتنگی با ادامهدار بودن آنها از منظر زمانی دارد؛ بنابراین شناسایی قدرت و ضعف روند نیز بسیار حائز اهمیت خواهد بود. برای شناسایی قدرت و ضعف روند یکی از مواردی که کمک بسیار زیادی خواهد کرد، مسئلهی مربوط به حجم معاملات است. قدرت یا ضعف روندها اطلاعاتی است که از بررسی حجم معاملات قابلمشاهده است. ما نیاز به شناسایی حرکتهای قوی و ورود به آنها داریم. اگر بازار روندی ضعیف داشته باشد آنگاه شناسایی معکوس شدن بازار، ارزشمند خواهد بود.
بنابراین میتوان گفت توجه به حجم معاملات و ارتباط آن با قیمت در هر شرایطی برای بهبود معاملات کمککننده خواهد بود.
• تأیید روند
بازاری که درحال رشد یا نزول روند دار و قدرتمند است، حجم معاملاتی بالایی خواهد داشت. بیشتر شدن خریداران و افزایش حجم معاملات کمک شایانی به صعود قیمتها خواهد داشت البته که برعکس این قضیه نیز صادق است و بازار رو به نزول نیز با افزایش فشار فروش ریزش شارپ تری را تجربه میکند.
اگر در روند صعودی شاهد کاهش حجم معاملات باشیم نشان کمشدن جذابیت آن نماد خواهد بود. پس بهطورکلی روند قوی سهم عموماً با حجم معاملاتی بالا همراه است.
• اشباع حرکت و حجم معاملات
گاهی در بازار، سرمایهگذارانی وجود دارند که مدت زیادی است صبر کردهاند. این افراد هنگامیکه در رشد بیشتر و دریافت سودهای بالاتر شک دارند، ممکن است با اقدام به معامله جهت بازار را معکوس کنند.
در بازارهای دارای روند چه صعودی و چه نزولی پس از مدتی قیمتها اشباع میشود. اشباعها حرکاتی هستند که با افزایش حجم معاملات همراه است.
برای مثال هنگامی که بازار نزولی است فشار زیادی بر سرمایهگذاران میآید و این ترس و فشار فروش باعث افت بیشتر قیمتها و بالاتر رفتن حجم معاملات میشود که نشانهای برای تمام شدن روند نزولی است.
• تاریخ حجم معاملات
یکی از جملات پرکاربرد بورس آن است که تاریخ تکرار میشود، اما حجم معاملات باید مرتبط با تاریخ اخیر باشد. مورد قیاس قراردادن حجم معاملات امروز با معاملات چند دهه قبل کاری غیرمنطقی است و اطلاعات درستی به ما نمیدهد.
جمعبندی پیرامون حجم معامله و قیمت
حجم معاملاتی و رابطهی آن با قیمت یک دانش بسیار حیاتی برای کسانی است که میخواهند سرمایهگذاری کمریسک و نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ دقیقی داشته باشند. سرمایهگذاران حرفهای همواره از این روش استفاده میکنند تا ضعف و قدرت بازار و سهام مد نظرشان را بسنجند. باید به یاد داشته باشیم که استفاده از حجم نه یک روش صرف بلکه یک ابزار کمکی برای تحلیل دقیقتر و اطمینان از وضعیت بازار است. به کمک حجم معاملات میتوانیم نقاط شکلگیری یا تضعیف روندها را بهتر تشخیص دهیم.
ایران در رتبه ۸۵ قدرت خرید اقتصادی در دنیا
خراسان نوشت: تازه ترین داده های صندوق بین المللی پول نشان می دهد که اقتصاد ایران از منظر شاخص برابری قدرت خرید و در سال ۲۰۲۰، در رده بیست و یکم دنیا ایستاده که نسبت به سال قبل بدون تغییر باقی مانده است. این رتبه به چه معناست؟ آیا قدرت خرید هر ایرانی نیز در دنیا بیست و یکم است؟
یکی از اصلی ترین شاخص های اقتصادی، شاخص تولید ناخالص داخلی است که بیانگر ارزش محصولات تولید شده در یک دوره مالی در یک کشور بر مبنای پول رایج آن کشور است. با این حال در مقام مقایسه بین اقتصادها، اگر به تعریف فوق بسنده کنیم، طبیعی است که برای اقتصادهای مختلف، اعداد با واحدهای پولی مختلفی به دست می آید. برای ایجاد امکان مقایسه، یک راه، تبدیل تولید ناخالص داخلی کشورها با واحدهای پولی متفاوت به یک ارز جهانی مثلاً دلار است. با این حال، این اشکال وجود دارد که تولید ناخالص داخلی کشورها به دلایلی از جمله یارانه های پنهانی که کشورها بابت تولید کالاها و خدمات می پردازند، قدرت خرید یکسان نداشته باشند. مثلاً اگر کل تولید ناخالص داخلی کشور «الف» را ۱۰ دلار و کل تولید ناخالص داخلی کشور «ب» را ۲۰ دلار در نظر بگیریم، ممکن است مردم کشور «الف» حتی کالاهای بیشتری را با ۱۰ دلار، نسبت به ۲۰ دلار کشور «ب» از درون اقتصاد خود خریداری کنند.
برای رفع این اشکال، از روشی به نام برابری قدرت خرید استفاده می شود. به طور خلاصه در این روش، ارزش یک سبد واحد کالا در دو کشور، بر اساس میزان پول محلی که برای هر یک باید پرداخت شود، سنجیده می شود. در گام بعدی، ارزش نسبی دو پول ملی نسبت به هم تعیین خواهد شد، به طور مثال اگر ارزش یک سبد مشخص کالا در کشور ایران، ۱۰ هزار تومان و در آمریکا یک دلار باشد، در نتیجه هر دلار آمریکا برابر ۱۰ هزار تومان تعیین خواهد شد (فارغ از این که در بازار ارز ایران، دلار چند تومان باشد) و برای تعیین تولید ناخالص داخلی ایران به روش برابری قدرت خرید، ارزش ریالی تولید ناخالص داخلی بر نرخ دلاری که به روش فوق محاسبه نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ شده، تقسیم می شود. به این ترتیب با تعدیل تولید ناخالص داخلی کشورها به این روش واقع گرایانه می توان مبنایی برای مقایسه اقتصادهای مختلف به دست آورد.
نوسان رتبه ایران در تولید ناخالص به روش برابری قدرت خرید بین ۱۸ تا ۲۲، از ۲۰۱۵ تاکنون
به گزارش خراسان، بررسی پیشینه رده بندی تولید ناخالص داخلی کشورمان به روش برابری قدرت خرید با استفاده از داده های صندوق بین المللی پول نشان می دهد که در پیش بینی سال جاری این صندوق (که در ابتدا به آن اشاره شد) رتبه ایران نسبت به سال گذشته بدون تغییر مانده است. اگر دامنه بررسی را از سال ۲۰۱۵ تاکنون در نظر بگیریم، مشاهده می شود که رتبه ایران در بین اقتصادهای برتر دنیا از منظر شاخص یاد شده، بین هجدهم تا بیست و دوم در نوسان بوده است، به طوری که در سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ رتبه ایران در بین اقتصادهای دنیا هجدهم بوده، اما در دو سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به ترتیب به ۱۹ و ۲۲ رسیده و بدتر شده است. در سال ۲۰۲۰، رتبه ایران به ۲۰ کاهش یافته و در دو سال بعد اقتصاد ایران به طور ثابت در رده ۲۱ دنیا ایستاده است.
با این حال، داده های صندوق بین المللی پول، اندازه کیک اقتصاد ایران بر مبنای شاخص برابری قدرت خرید را در سال های گذشته «به طور کلی» صعودی نشان می دهد. هر چند این روند صعودی نسبت به کل کشورهای آسیای غربی شیب کندتری داشته است.
چین بزرگ ترین اقتصاد دنیا با تولید ناخالص داخلی ۳۰ تریلیون دلاری
صندوق بین المللی پول، اقتصاد چین با تولید ناخالص داخلی ۳۰ هزار و ۷۴ میلیارد دلاری را به عنوان بزرگ ترین اقتصاد دنیا در سال ۲۰۲۲ معرفی کرده است. آمریکا با اقتصاد ۲۵ هزار و ۳۵ میلیارد دلاری در رتبه دوم و هند با ۱۱ هزار و ۶۶۵ میلیارد دلار در رتبه سوم از این نظر قرار گرفته اند. کشورهای ژاپن، آلمان، روسیه، اندونزی، برزیل، انگلیس، فرانسه، ترکیه، ایتالیا، مکزیک، کره جنوبی، کانادا، اسپانیا، عربستان، تایوان، مصر و استرالیا نیز به ترتیب در رتبه های چهارم تا بیستم از این نظر قرار گرفته اند.
آیا قدرت خرید هر ایرانی هم در دنیا هجدهم است؟
پاسخ به این سوال منفی است. در واقع تولید ناخالص داخلی نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ به روش برابری قدرت خرید، صرفاً اندازه کیک اقتصاد را از منظر خودش نشان می دهد. با این حال رفاه ایرانیان به این بستگی دارد که هر ایرانی چه میزان از این کیک نصیب می برد. بالطبع هر چه تعداد جمعیت کمتر باشد، به هر ایرانی، سهم بیشتری می رسد. با این توضیح نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ خلاصه، داده های صندوق بین المللی پول نشان می دهد که با توجه به جمعیت بیش از ۸۰ میلیونی کشور ما، رتبه ایران در تولید ناخالص داخلی «سرانه» به روش برابری قدرت خرید در دنیا در سال ۲۰۲۲، ۸۵ است. این به معنی رفاه کمتر هر ایرانی از منظر قدرت خرید نسبت به ۸۴ کشور قبل از خود است.
البته درخور تاکید است که رتبه هشتاد و دوم ایران در شاخص تولید ناخالص داخلی سرانه به روش برابری قدرت خرید، آن هم با توجه به جمعیتی بیش از ۸۰ میلیون نفر اصلاً به معنای زیاد بودن جمعیت کنونی کشور نیست، بلکه به عکس نشان دهنده این است که از ظرفیت جمعیت کشور در فرایند خلق ارزش افزوده اقتصاد آن طور که باید، استفاده نشده است. وجود جمعیت بیکار و حتی دارای درآمد بدون کار، بخشی از این معضل اقتصاد ایران را تشکیل می دهد. امروزه طبق ادبیات توسعه نوین، جمعیت یکی از زیربناهای اصلی قدرت اقتصادی در دنیا به شمار می رود.
نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟
قیمت گندم و برنج سه برابر شد، چرا خودرو گران نشود؟
عصر خودرو- رییس انجمن صنایع همگن قطعهسازی کشور با اشاره به زیان ۱۲۰ هزار میلیارد تومانی خودروسازان، گفت: پیشنهاد ما این است که قیمتها را آزاد بگذاریم و مکانیزم بازار، خود قیمتها را مشخص میکند.
به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از خبرآنلاین؛ طبق آخرین گزارش تلفیقی ارائه شده از شرکتهای خودروساز به بورس، میزان زیان انباشته این شرکتها از قبیل شرکتهای مادر یا اصلی و شرکتهای زیرمجموعه هایشان، رقمی بالغ بر 125 هزار میلیارد تومان بوده و از این رقم، 74 هزار میلیارد تومان آن بهطور مستقیم به شرکتهای اصلی مربوط بوده است.
در همین رابطه، محمدرضا نجفیمنش، رییس انجمن صنایع همگن قطعهسازی کشور میگوید: زیان خودروسازان به دلیل قیمتگذاری دستوری روز به روز در حال افزایش است و از سال 93 که قیمتگذاری دستوری اجرا شد، این زیان به 120 هزار میلیارد تومان رسیده است. وی اعتقاد دارد؛ برای جبران این زیان نیاز است که دولت قیمتگذاری دستوری را لغو کند و دیگر دخالتی در امور خودروسازان نداشته باشد و اینکه باید میزان زیان را پرداخت کند.
آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگو با رییس انجمن صنایع همگن قطعهسازی کشور در کافهخبر خبرآنلاین است.
* گزارشی در تیرماه منتشر شد که خودروسازان به طور متوسط روی هر خودرو 11 میلیون تومان زیان میبینند. البته آخرین گزارش حاکی از زیان 125 هزار میلیارد تومانی خودروسازان است. با توجه به این آمارها، شما وضعیت تولید خودرو کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
ببینید، سیاست بسیاری غلطی دولت دارد و روی آن پافشاری هم میکند. از پارسال تا امسال قیمت گندم و برنج دو سه برابر شده است، اما نمیدانم چه گیری روی خودرو وجود دارد که دست به قیمتها نمیزنند. علت افزایش این زیان، افزایش قیمت مواد اولیه است که با نرخ جهانی محاسبه میشود و خودروسازان مجبور هستند آن را به نرخ روز بخرند، اما خودرو را با قیمت قبل بفروشند. ما آماری در آوردیم که در 10 سال گذشته فولاد 25 برابر شد، ارز 30 برابر شد، اما خودرو کارخانه 8 برابر شده است.
* یعنی باید خودرو 25 برابر میشده است؟
بله، ارز از هزار تومان، 30 هزار تومان شده است. گندم از پارسال تا امسال دو برابر شده است. چرا همه اینها گران شود، اما خودرو نه. دلیل گرانی به دلیل حجم نقدینگی کشور است. من چند عدد به شما میدهم. در ابتدای دولت آقای احمدینژاد نقدینگی کل کشور 76.7 هزار میلیارد تومان (مرداد 1384) بود. در ابتدای دولت آقای روحانی این عدد به 491.8 هزار میلیارد تومان (مرداد 1392) رسیده بود. در ابتدای دولت آقای رییسی (مرداد 1400) هم حجم نقدینگی نزدیک به 3 هزار و 921 هزار میلیارد تومان بود و الان هم به حدود 5 هزار و 595 هزار میلیارد تومان (شهریور 1401) رسیده است.
یک فرمولی را اقتصاددانان دنیا داشتند که قیمت کالا ضربدر حجم کالا، برابری میکند با حجم نقدینگی ضربدر تعداد گردش نقدینگی. ما پیشفرض را در این میگذاریم که تعداد گردش نقدینگی ثابت است. زمانی که حجم نقدینگی بالا میرود و در کنار آن، حجم کالا بالا نمیرود، بنابراین قیمتها بالا میرود. این دو دو تا چهار تای خیلی ساده است.
این موضوع هم برای الان نیست. ما از زمان ناصرالدین شاه در قیمتگذاری دخالت کردیم و اثر هم نداشته و هنوز هم دست برنداشتیم. پیشنهاد ما این است که قیمتها را آزاد بگذاریم و مکانیزم بازار، خود قیمتها را مشخص میکند؛ حتی نوع نرخ ارز را هم باید بازار مشخص کند و یک نرخ و یک ارز داشته باشیم.
ممکن است بلافاصله سوال پیش آید که طبقات آسیبپذیر چه میشوند؟ برای این بخش باید کاری انجام دهیم که در سوئد و آلمان انجام میشود. در این کشورها به کسانی که درآمد پایین دارند، کمک حمایتی میشود و از کسانی که درآمد بالا دارند، مالیات گرفته میشود. از آن طرف، باید بگذاریم بازار کار خود را کند و رقابت، قیمتها را تعیین کند.
* این در شرایطی است که واردات خودرو آزاد باشد.
اصلا ارتباطی به واردات خودرو ندارد. ما آمدیم یک بازار کاذبی برای خودرو ایجاد کردیم. نیاز بازار شاید یک میلیون و 200 هزار خودرو نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ بیشتر نباشد. الان خودرو درست مثل یک بنگاه اعتباری و لاتاری شده است، یعنی بیا 100 میلیون تومان بگذار و 200 میلیون تومان ببر. جالب اینجاست که خودروهایی که اختلاف قیمتی کمتری با بازار دارند، کمترین متقاضی را هم این خودرها دارند؛ با اینکه ارزانتر هستند.
ما باید بگذاریم خود کارخانه قیمت تعیین کند که زیان نبیند و نیز قیمتی بگذارد که نزدیک قیمت بازار باشد. یا قیمت حاشیه بازار بگذاریم. در دهه 70 این اتفاق افتاد. در آن زمان قیمت پیکان در کارخانه 200 هزار تومان و در بازار آزاد 800 هزار تومان بود. آن زمان مجموعه شورای اقتصادی وقت تصمیم گرفت و 5 نحوه محاسبه حجم مبنا چگونه است؟ نفر معتمد گذاشت و گفتید بازار را چک کنید. اگر برای مثال پیکان 800 میلیون تومان است، قیمت کارخانه را 5 درصد زیر این قیمت بگذارید. هفته بعد هم این اتفاق افتاد. این باعث شد که طی 13 سال قیمت خودرو 12، 13 درصد بیشتر رشد نکرد؛ ضمن اینکه عوامل تولید 300 درصد افزایش پیدا کرده بود. حتی بعضا به جایی رسیدیم که قیمت بازار زیر قیمت کارخانه بودیم.
افزایش قیمت 5 خودروی پرطرفدار در بازار/ جدیدترین قیمت پراید، تیبا، ساینا، دنا، تارا، کوییک و شاهین
نکته اینجاست که هر کالایی یک قیمت ماهوی و یک قیمت بازار دارد. خودرویی که ما الان تولید میکنیم، فرض کنید قیمتش در بازار جهانی 10 هزار دلار است. 10 هزار دلار با قیمت دلار فعلی 300 میلیون تومان میشود. اما وقتی ما این خودرو را در بازار به قیمت 120 میلیون تومان میدهیم، معلوم است که این وسط حلوای مجانی توزیع میکنیم. بگذریم از استثناها و خودروهایی که به دلیل عدم واردات، میلیاردی شدهاند و مشتریهای آنها یکی، دو درصد بازار نیستند؛ مثل خانههای لوکسی که به 200 میلیون تومان هم رسیده، اما مردم این خانهها را نمیخرند.
فرض کنید پرایدی که قیمت جهانیاش 6 هزار دلار است، با قیمت فعلی دلار 180 هزار تومان میشود. اما آخرین قیمتی که کارخانه پراید را فروخته، 38 میلیون تومان بوده است. فقط این وسط یک رانت توزیع شده یا میتوانیم بگوییم دولت نذر کرده که هر خودرویی به دست مردم میرسد، در داشبورد آن 20، 30 میلیون تومان بگذارد و تحویل دهد.
* الان زیان خودروسازان در حدود 100 هزار میلیارد تومان است. این زیان چطور قابل جبران است؟
قانون میگوید که اگر دولت در جایی قیمتگذاری کرد و قیمتها باعث ضرر و زیان بود، باید دولت مابهالتفاوت را تامین و موظف است خود این زیان را پرداخت کند. بنابراین اکنون باید دولت در بخشی از بودجه زیان خودروسازان را لحاظ کند و دست از قیمت گذاری دستوری بردارد. ببینید، در سال 90 در حدود یک میلیون و 650 هزار خودرو تولید شد. الان ظرفیت تولید 2 میلیون خودرو را داریم، اما چرا این اتفاق نمیافتد؟ زیرا نقدینگی وجود ندارد. من معتقدم که دولت باید تصمیم کبری بگیرد که اول اینکه دست از قیمتگذاری بردارد و دوم اینکه دست از مدیریت بردارد.
* بههرحال نکتهای که وجود دارد، این است که زیان خودروسازان در نهایت از جیب مردم میرود.
خیر، هر کسی از مردم که بلیت بختآزمایی خودرو را خریده، سود کرده است. اما داستان سهامداران متفاوت است.
برای آگاهی از تازه های جهان خودرو، جدیدترین قیمت ها و بازار خودرو ایران اینستاگرام خودرو امروز را دنبال کنید
دیدگاه شما