ساخت ربات معامله گر بورس
ساخت ربات معاملاتی
طراحی ربات تریدر
ربات فارکس رایگان
برنامه نویسی ربات فارکس
آموزش ساخت اکسپرت فارکس
ساخت ربات معامله گر با پایتون
دانلود ربات معامله گر فارکس
خرید ربات تریدر فارکس
ربات فارکس خودکار
ربات معامله گر بورس رایگان
آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس
دانلود ربات معامله گر بورس ایران
ربات معامله گر آلپاری
ربات فارکس برای اندروید
خروج مرتنس از ناپل قطعی شد؛ تاوانی برای باشگاهسالاری ایتالیایی
به گزارش فوتبال 360، درحالی که آرکادیوش میلیک، داوید اوسپینا، لورنتسو اینسینیه، فرانکو فراری، سباستیانو لوپرتو و جنارو توتینو تا به اینجای نقلوانتقالات تابستانی ناپولی را به مقصد تیمهای مختلف ترک کردهاند، کالیدو کولیبالی جدیدترین خروجی آنها لقب گرفت و حالا هواداران پارتنوپی باید با دریس مرتنس، برترین گلزن تاریخ باشگاهشان هم در این پنجره خداحافظی کنند.
اورلیو دیلورنتیس، در مصاحبهای با رادیو «کیس کیس» ناپولی راجع به موضوعات مختلفی صحبت کرد و در قسمتی از حرفها، مدعی شد دریس مرتنس که قراردادش در 30 ژوئن با این باشگاه به پایان رسیده بود، پیشنهاد ناپولی با دستمزد بالغ بر 4.5 میلیون یورویی را نپذیرفت و بنابراین جمع ناپولیتانها را ترک خواهد کرد. 9 فصل حضور در ناپل به ثمر رساندن 148 گل و تبدیل شدن به بهترین گلزن تاریخ ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند ناپل بالاتر از دیگو آرماندو مارادونا؛ این خلاصه حضور دریس مرتنس بلژیکی در یکی از دراماتیکترین شهرهای ایتالیا بود. او از جانب هواداران ناپولی، لقب (Ciro) را دریافت کرد و رابطه احساسی این دو، به حدی بود که نام فرزندش را که متولد ناپل است، «چیرو» بگذارد. چیرو در ایتالیایی، به معنای «فرستاده خورشید» است.
مذاکرات فرسایشی که به نتیجه نرسید
درحالی که قرارداد مرتنس با ناپولی در تاریخ 30 ژوئن به اتمام رسید، دیلورنتیس برای اولین بار در تاریخ 24 آوریل، شخصاً به خانه مرتنس رفت تا پیشنهادش مبنی بر تمدید قرارداد با این بازیکن را ارائه کند. مرتنس تقاضای دریافت 5 میلیون یورو در فصل را داشت که این درخواست، شامل بندهای پاداش و کمیسیون وکلای بازیکن هم میشد اما دیلورنتیس که نشان داده برای مذاکرات، وجود هیچ شخص سومی را در معامله قبول نمیکند، این پشنهاد را نپذیرفت و آخرین پیشنهاد دیلورنتیس به مهاجم بلژیکی، 2.4 میلیون یورو به علاوه بندهای پاداش بود که این پیشنهاد هم از جانب مرتنس پذیرفته نشد و بنابراین، او به زودی از هواداران پارتنوپی خداحافظی و راجع به آیندهاش تصمیم گیری خواهد کرد؛ آیندهای که بدون شک در استادیوم دیگو آرماندو مارادونا رقم نخواهد خورد.
هویتی به نام ناپولی
رئیس ناپولی در این مصاحبه گفت: «داستانِ ناپولی، یک داستان منحصربهفرد است. ناپل هنوز باقدرت زنده مانده است. پیراهن آبی رنگ، همچون پوست بدن از تنِ هواداران این باشگاه جدا نمیشود و این هویتِ آنهاست. این پیراهن، وجه تمایز هواداران با بازیکنانی است که تنها دغدغه برخیشان، چانه زدن برای دریافت حقوق بیشتر است و در غیر این صورت هم راهی یک باشگاه دیگر خواهند شد؛ درحالی که درآمدشان بیش از صد برابر مردم عادی در این شهر است». آقای رئیس که به خوبی رگِ احساسات هواداران را لمس میکند، درباره کولیبالی ادامه داد: «من به کالیدو اجازه خروج دادم زیرا میخواست برود. او ابتدا مایل بود بارسلونا را انتخاب کند اما گفتم اجازه خروج به مقصد بارسلونا را به تو نخواهم داد زیرا آنها پولی در بساط برای پرداخت دستمزد به تو نخواهند داشت. سپس پیشنهاد چلسی از راه رسید و ما نمیتوانستیم پاسخ منفی به پیشنهادشان بدهیم. البته من نهایتِ تلاشم را برای نگه داشتن کالیدو در ترکیب تیم کردم و به او پیشنهاد دستمزد سالیانه 6 میلیون یورو با قراردادی به مدت 5 سال را دادم که نپذیرفت. یک سال از قراردادش با ناپولی باقی مانده بود و درحالی که چلسی پولِ خوبی پرداخت میکرد، به دنبال تجربهای جدید بود».
من هم یک هوادارم
دیلورنتیس همچنین در رابطه با موضوعات دیگری صحبت کرد: «واقعیتِ تلخی است اما یک هوادار، صرفاً یک هوادار است اما دیلورنتیس، یک هوادار و در عین حال، یک باشگاه است. من همچون تمامی هواداران، احساس تعلق خاصی به ناپل دارم و این پیراهن و رنگ، هویتِ من هستند. آن را همچون پوستِ خودم جدایی ناپذیر از تن احساس میکنم اما زمانی که در جایگاه رئیس باشگاه قرار میگیرم، نباید فراموش کنم فوتبال این روزها تبدیل به صنعت شده و حضور در عرصههای صنعتی نیازمندِ دنبال کردن قوانینِ بازار است. متاسفانه در برخی اوقات، مجبوریم پا روی خواسته هواداران بگذاریم، زیرا مقتضیات باشگاه اینگونه حکم میکند. در نظر داریم بازیکنان جوانی را برای تیم خریداری کنیم تا در سالهای آینده، به نمادهای ناپولی تبدیل شوند. در طول همهگیری بیماری و غیبت هواداران، ما بالغ بر 200 میلیون یورو متضرر شدیم و در دنیایی که میلیاردها یورو جابهجا میشود، ما درون یک حباب قرار گرفتیم».
احترام به بنیان خانواده در استادیوم
دیلورنتیس ادامه داد: «هواداران میتوانند از 25 ژوئیه، بلیتهای دیدارهای فصل پیشرو را خریداری کنند و این درحالی است که برای کودکان زیر 14 سال، تخفیفی به ارزش 50 درصد در نظر گرفته شده، 30 درصد برای هوادارانی که با همسرانشان به ورزشگاه بیایند و در حالت کلی هم تخفیف دیگری به ارزش 10 درصد برای بانوان اعمال میشود. قیمت بلیتها از 97 یورو تا هزار و 30 یورو متغیر است.» دیلورنتیس طعنههایی هم به سبک مدیریت استادیومها در کشور ایتالیا زد و اعلام کرد زمان میزبانی از لیگ قهرمانان اروپا در ایتالیا با توجه به پرداخت حق میزبانی به دولت و شهرداری با این حجم از امکانات، یک خجالتِ تمام عیار رخ میدهد. استادیوم ناپولی همچون سایر استادیومهای ایتالیا، برخلاف انگلیس یا حتی آلمان، پیست دو و میدانی را در خود جای داده و این مورد طبق ادعای رئیس ناپولی، باعث میشود هواداران تاثیر کمی بر عملکرد تیمشان و از بین بردن روحیه بازیکنان حریف داشته باشد.
ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند
به طور کلی الگوی پرچم را جزء الگوهای ادامه دهنده دسته بندی میکنیم. این الگو از دو جزء تشکیل میشود. اولین جزء آن میله پرچم میباشد و دومین جزء آن، بدنه پرچم میباشد. بدنه پرجم میتواند به صورت مثلث متقارن و یا به صورت الگو کانال باشد. تصویر بالا را مشاهده کنید. یک روند نزولی داشتیم ( خط شماره 1 )، سپس قیمت شروع به اصلاح کرده است و این اصلاح را در قالب یک الگو کانال صعودی انجام داده است.
در نهایت از این کانال خارج شده و کانال را از سمت پایین شکسته ( شماره 2 ) است و به روند نزولی قبلی خودش ادامه داه است. در نتیجه روند نزولی که وارد الگو کانال شده است ( خط شماره 1 ) ، میله پرجم میشود. الگو کانالی که تشکیل شده و اصلاح قیمت ، بدنه پرچم میشود. و در نهایت در صورت شکست کانال از سمت پایین، تارگت مان به اندازه میله پرچم میباشد.
تصویر بالا را مشاهده کنید. یک روند صعودی داشتیم ( خط شماره 3 ) که شروع به اصلاح قیمت کرده است. که این اصلاح قیمت را در قالب الگوی مثلث متقارن انجام داده است. در آموزش های قبل توضیح دادیم که مثلث متقارن به این صورت میباشد که، کف های جدید بالاتر از کف قبلی و سقف های جدید پایین تر از سقف قبلی هستند. در نهایت الگوی مثلث از سمت بالا شکسته شده است.
روند صعودی که وارد الگو مثلث شده( همان خط شماره 3 )، میله پرچم میباشد. الگو مثلث متقارنی که تشکیل شده است، بدنه پرچم میباشد. و در نهایت میتوانیم تارگتی برابر با میله پرچم در نظر بگیرید. در ادامه به سراغ نمودار رفته تا ببینیم چگونه میتوانیم الگو پرچم را از درون نمودار مشخص کنیم.
در تصویر بالا همانطور که درون نمودار مشاهده میکنید یک روند نزولی داریم که با خط شماره 4 در تصویر مشخص شده است . سپس بعد از این روند نزولی یک اصلاح قیمت را داریم. این اصلاح قیمت (بین دو خط شماره 5 در تصویر بالا مشخص است) در قالب الگو کانال صعودی میباشد. در نهایت قیمت از کانال خارج شده و کانال از سمت پایین شکسته شده است.
سپس تثبیت، شکست و پول بک اتفاق افتاده است. اگر به تایم فریم را پایین تر بروید، خیلی راحت تر میتوانید تثبیت شکست و پول بک را مشاهده کنید. روند نزولی قبلی از الگو کانال را به عنوان میله پرچم(خط شماره 4) در نظر میگیریم. کانال از سمت پایین شکسته شده است و وارد معامله فروش میشویم. حد ضرر را بر روی سقف قبلی میگذاریم و تارگت را به اندازه میله پرچم میتوانیم مشخص کنیم. و در نهایت ما با سود از معامله خارج میشویم.
مفهوم الگو مستطیل یا تریدینگ رنج + آموزش ویدیویی
قسمت هفتم : اصلاح قیمت و آموزش فیبوناچی
الگوی پرچم چیست؟
الگوی نمودار پرچم زمانی شکل می گیرد که بازار پس از یک حرکت تند در یک محدوده باریک تثبیت شود. معمولاً خروج از پرچم به صورت ادامه روند قبلی است. پرچمها نسبت پاداش ریسک بسیار بالایی دارند که به معنای ریسک نسبتاً کم و سود بالا و سریع است. الگوی پرچم می تواند الگوی صعودی یا نزولی باشد. پرچمها را میتوان در هر بازه زمانی مشاهده کرد، اما معمولاً از 5 تا 15 روز نوار قیمتی تشکیل شدهاند.
الگوهای پرچم بخشی جدایی ناپذیر از تحلیل تکنیکال هستند، اما معامله گران موفق آن را با سایر اشکال تحلیل تکنیکال ترکیب می کنند تا شانس موفقیت خود را به حداکثر برسانند. یک پرچم می تواند به عنوان الگوی ورودی برای ادامه روند ایجاد شده استفاده شود. این الگو الگویی میباشد که هر زمان که یک افزایش یا افت شدید وجود داشته باشد شکل میگیرد که به دنبال آن یک محدوده قیمت محدود شده است و در نهایت با افزایش یا کاهش شدید دیگری تکمیل می شود.
این الگو زمانی کامل در نظر گرفته می شود که دومین حرکت ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند تند قیمت همان جهت حرکت اول را حفظ کند که همان طور که در بالا ذکر شد، روند را آغاز کرد. الگوهای پرچم الگوهای کوتاه مدتی هستند که چند هفته طول می کشند.
پرچم چگونه به نظر می رسد؟
- نمودار پرچم دارای بدنه و میله پرچم است.
- بدنه مستطیلی است که از دو خط موازی با یکدیگر تشکیل می شود. مستطیل به میله پرچم متصل است که حرکتی سریع و بزرگ است.
اگر به نمودارهای پرچم علاقه مند بوده اید، همچنین متوجه خواهید شد که اصطلاح دیگری به نام پرچم سه گوش یا قلاب، اغلب به جای هم استفاده می شود. با این حال، تفاوت جزئی بین پرچم و پرچم سه گوش وجود دارد. بخش میانی یک نشان دارای خطوط روند است که همگرا می شوند در حالی که در یک پرچم، بخش میانی هیچ همگرایی خط روند ندارد.
الگوی پرچم صعودی چیست؟
هنگامی که قیمت ها در یک روند صعودی هستند، یک الگوی پرچم صعودی پس از یک روند صعودی تهاجمی، تثبیت آهسته را نشان می دهد. این نشان می دهد که فشار خرید بیشتری وجود دارد که قیمت ها را به سمت بالا حرکت می دهد تا کاهش و نشان می دهد که حرکت در روند صعودی ادامه خواهد داشت. معامله گران منتظر می مانند تا قیمت پس از شکل گیری این الگو از مقاومت تثبیت عبور کند تا وارد بازار شود.
الگوی پرچم نزولی چیست؟
هنگامی که قیمت ها در روند نزولی قرار دارند، یک الگوی پرچم نزولی پس از یک روند نزولی تهاجمی، تثبیت آهسته را نشان می دهد. این نشان می دهد که فشار فروش بیشتری وجود دارد که قیمت ها را به جای افزایش به سمت پایین حرکت می دهد و نشان می دهد که حرکت در یک روند نزولی ادامه خواهد داشت. معامله گران منتظر می مانند تا قیمت پس از شکل گیری این الگو به زیر سطح حمایت تثبیت شکسته شود تا در موقعیت فروش قرار بگیرند.
پرچم های گاو نر و خرس
الگوهای پرچم صعودی و نزولی وجود دارد. الگوی نمودار پرچم صعودی در زمان یک روند صعودی رخ می دهد و نشان می دهد که ممکن است ادامه روند صعودی وجود داشته باشد. از سوی دیگر، الگوی نمودار پرچم نزولی در معاملات در طول یک روند نزولی شکل می گیرد. این نشان دهنده احتمال ادامه روند نزولی است.
الگوی پرچم با پنج عنصر مشخص می شود: روندی که قبل از آن است، کانال تثبیت، الگوی حجم، شکست، و تأییدی که در آن حرکت قیمت در همان جهت شکست است.
تجارت الگوی پرچم
- معاملهگران میتوانند زمانی وارد معامله شوند که قیمت از بالا یا پایین خطوط روند پرچم بالا یا پایین شکسته شود.
- زمانی شکل می گیرد که افزایش تقاضا یا عرضه وجود داشته باشد که باعث افزایش یا کاهش قیمت ها می شود.
- در مورد الگوی پرچم صعودی، افزایش عرضه مانع از افزایش قیمت ها می شود.
- به همین دلیل قیمت ها ممکن است پایین بیایند و یک الگوی پرچم تشکیل دهند.
- وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد، قیمت خارج از پرچم بالای مقاومت شکسته می شود و قیمت ها به حرکت رو به بالا ادامه می دهند.
- در مورد الگوی پرچم نزولی، افزایش تقاضا باعث توقف کاهش قیمت ها می شود.
- به همین دلیل قیمت ها ممکن است نوسان داشته باشند و یک الگوی پرچم تشکیل دهند.
- مطالب پیشنهادی
آموزش گام به گام ثبت نام صرافی کراکن و ساخت اکانت در Kraken
وقتی عرضه بیشتر از تقاضا باشد، قیمت خارج از پرچم زیر سطح حمایت شکسته میشود و قیمتها به کاهش ادامه میدهند.پرچم گاو نر، همانطور که در طول یک روند صعودی رخ می دهد، بر تثبیت آن تاکید می کند که به دنبال یک حرکت قوی به سمت بالاتر، کند و پایین تر است. این بدان معناست که در حرکت به سمت بالا اشتیاق بیشتری برای خرید وجود دارد تا در حرکت به سمت پایین. اگر می خواهید پرچم گاو نر را معامله کنید، ممکن است منتظر بمانید تا قیمت بیش از مقاومت تثبیت شود تا بتوانید به دنبال ورود (طولانی) باشید. شکست به این معنی است که روند قبل از شکل گیری آن در حال ادامه است.
الگوی نمودار پرچم خرس، که به نظر می رسد یک پرچم گاو نر معکوس شده است، همانطور که قبلاً پیشنهاد شد در یک روند نزولی رخ می دهد. در چنین سناریویی، پرچم خرس یک تثبیت را منعکس میکند که به دنبال یک حرکت قوی در سمت پایین، کند و بالاتر است. معنی این موضوع این است که اشتیاق بیشتری برای فروش در حرکت رو به پایین وجود دارد تا صعودی.
اگر میخواهید یک پرچم خرس معامله کنید، میتوانید سیاست انتظار و تماشا را تا زمانی که قیمت به زیر سطح حمایت ادغام میرسد، اتخاذ کنید تا بتوانید ورود (کوتاه) به بازار را پیدا کنید.
الگو سر و شانه در تحلیل تکنیکال + آموزش ویدیویی
الگو سر و شانه در این مطلب قصد داریم به بررسی الگو سر و شانه از آموزش های تحلیل تکنیکال
برنامه نویسی mql و ساخت ربات متاتریدر
برنامه نویسی mql4 ، mql5 ، طراحی اکسپرت در بازار معاملاتی فارکس و ساخت ربات
مراحل تجارت فارکس
سفارش اکسپرت، ربات یا اندیکاتور در متاتریدر و بازار بورس ایران - (واتس آپ) 09171792581
مراحل اساسی تجارت فارکس
این موارد ذیل مقاله اصلی آموزش فارکس قرار میگیرد؛ این مطلب موارد زیر را پوشش میدهد
- چگونه ارزها در بازار معامله میشوند؟ ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند
- چگونه تغییرات ارزش ارز اندازه گیری میشود؟
- اسپرد چیست و چرا مهم است؟
- گاوها و خرسها – آنها چه هستند.
- موقعیت گیری در بازار
در این مطلب مهمترین مراحل را شرح خواهیم داد که بخشی جدایی ناپذیر از دنیای تجارت فارکس هستند.
اصطلاح جفت ارز ها به چه معناست؟
هنگامی که یک مبتدی برای اولین بار با پلت فرم تجارت ارز روبرو میشود، بدون شک متوجه خواهد شد که ارز های هر کشوری از جهان به صورت جفت با دیگری معامله میشود. به همین دلیل است که آنها به عنوان جفت ارز شناخته میشوند. هر یک از این جفت ها از یک ارز پایه و یک واحد پول مقابل (واحد ارز) تشکیل شده است.
اگر به عنوان مثال جفت ارز GBP / USD را در نظر بگیریم، در اینجا پوند پادشاهی انگلستان (gbp) به عنوان ارز پایه، و دلار ایالات متحده که به آن “greenback” نیز میگویند، به عنوان واحد پول مقابل شناخته میشود.
در معاملات فارکس، مانند معاملات سهام و کالا، میتوان یک قیمت واحد را مشاهده کرد که برای هر جفت ارز اعلام شده است. در مورد معاملات جفت ارز، یک معامله گر ارز پایه را در رابطه با ارز متقابل خریداری یا میفروشد. در مثال ما، ما به سادگی پوند انگلیس را نمیخریم، بلکه پوند را با مقدار مشخصی دلار خریداری میکنیم.
اگر جفت ارز GBP / USD در حال حاضر در 1.6395 معامله شود ، این بدان معناست که در حال حاضر 1.6395 واحد واحد پول مقابل (دلار آمریکا) برای تأمین معاملات 1 واحد پول پایه (GBP) مورد نیاز است.
در صورت قدرت گرفتن دلار آمریکا، میتوان گفت که مقدار کمتری از دلار آمریکا ممکن است مقدار بیشتری از پوند انگلیس را خریداری کند. با این حال، به دلیل افزایش ارزش دلار آمریکا و به دلیل اینکه در رابطه با پوند به عنوان ارز متقابل در جفت ارز نشان داده میشود، جفت ارز GBP / USD تمایل به کاهش دارد. اگر قبلاً در 1.6395 معامله میشد، به دلیل تقویت دلار ما، اکنون در 1.6380 معامله میشود ، یا تعداد کمتری از دلارهای ما اکنون میتوانند 1 واحد پوند انگلیس خریداری کنند.
لحظه مهم دیگر، هنگام معامله جفت ارز، این است که یک معامله گر برای خرید جفت GBP / USD نیازی به داشتن دلار ندارد. او ممکن است معاملات خود را با یورو آغاز کند و gbp / USD ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند را خریداری کند، زیرا یوروی او به دلار ما تبدیل میشود که سپس برای خرید پوند انگلیس استفاده میشود.
پیپ چیست؟
در معاملات فارکس، تغییرات قیمت جفت ارز با “پیپ” اندازه گیری میشود. pip مخفف عبارت “درصد در نقطه” است. این کوچکترین تغییر قیمت است که یک نرخ ارز معین، میتواند ایجاد کند. بیشتر جفت های ارز اصلی به چهار رقم اعشار قیمت گذاری میشوند، بنابراین در این حالت، کوچکترین تغییر مربوط به آخرین رقم اعشار است – برای اکثر جفتها این معادل 1/100 از 1٪ یا یک نقطه پایه است.
اگر gbp / usd در حال حاضر با قیمت 1.6370 معامله میشود – آخرین شماره (0) pip است. اگر مقدار جفت از 1.6370 به 1.6371 افزایش یابد، 1 پیپ افزایش یافته است.
معامله گران در بازار فارکس معمولاً سود / زیان خود را با پیپ اندازه میگیرند. اگر یک معامله گر GBP / USD را در 1.6370 خریداری کند و ارزش آن به 1.6390 برسد، این بدان معنی است که ارزش 20 پیپ افزایش یافته است، بدان معنا که معامله گر 20 پیپ سود به دست می آورد.
برخی از پلت فرم های تجاری ارزش جفت ارز را حتی بیشتر هم کاهش میدهند، از جمله رقم پنجم که پیپت نامیده میشود. به عنوان مثال، این پلت فرم مقدار gbp / usd را 1.63708 یا بصورت پنج رقم بعد از اعشار نشان میدهد.
ذکر این نکته نیز مفید است که جفت های ژاپنی به طریقی متفاوت نشان داده میشوند، در حالی که pip دومین عدد پشت اعشار است و pipet – رقم سوم است. اگر مقدار جفت usd / jpy برابر 101.548 باشد، عدد 4 پیپ و عدد 8 پیپت است.
اهمیت اسپرد
در معاملات فارکس، اسپرد هزینه (کمیسیون) را نشان میدهد که هر کارگزاری هر دفعه که شما وارد معامله میشوید، از شما دریافت میکند. معامله گران تازه کار فارکس معمولاً اهمیت اسپرد را دست کم میگیرند ، اما این در واقع یکی از مهمترین عواملی است که براساس آن باید کارگزاری فارکس خود را انتخاب کنید.
مثال
بیایید برای اینکه بگوییم اسپرد چیست یک مثال بزنیم. اگر در حال حاضر جفت ارز GBP / USD 1.6350 ارزش دارد و شما قصد خرید این جفت را با این قیمت دارید، کارگزاری شما آن را با قیمت 1.6350 به شما نمیفروشد. کارگزاری کمی بالاتر از قیمت پیشنهادی را برای شما ارسال میکند، به عنوان مثال 1.6352. درصورتی که قصد فروش این جفت را داشته باشید، به شما مقدار کمی کمتر از 1.6350، مثلاً 1.6348، یا مبلغی که کارگزاری شما این جفت را خریداری میکند ، تعلق میگیرد.
همانطور که می بینید بین این دو(1.6348 و 1.6352) تفاوت وجود دارد. تفاوت، به میزان 4 پیپ، نشان دهنده اسپرد است. این تفاوت بین قیمتی است که کارگزاری مایل به خرید از شما و قیمتی است که مایل است به شما بفروشد. همانطور که کارگزاری از شما با قیمت کمتری خرید میکند و با قیمت بالاتر به شما میفروشد، و سود میبرد.
بسیاری از استراتژی ها و سیستم های معاملاتی به شدت به اسپرد بستگی دارند و در بیشتر مواقع یک اسپرد بسیار زیاد ممکن است یک سیستم معاملاتی را بی فایده سازد. اگر سیستم معاملاتی شامل وارد شدن به موقعیت های زیادی در دوره های کم باشد، بسیار توصیه میشود کارگزاری پیدا کنید که اسپرد کمی داشته باشد.
مقدار اسپرد برای هر ارز متفاوت است. جفت ارزهای ناپایدار معمولاً از اسپرد قوی تری برخوردارند ، در حالی که آنهایی که که از نقدینگی کمی برخوردار هستند، معمولاً از اسپرد بیشتری ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند برخوردار هستند. این یکی از مهمترین دلایلی است که اکثر معامله گران ترجیح میدهند جفتهایی مانند یورو / دلار آمریکا را معامله کنند، زیرا اسپرد آن نسبتاً کم است و همین امر آن را مخصوصاً برای اسکالپر هایی که هر روز به موقعیتهای زیادی وارد میشوند و به کمترین اسپردهای ممکن نیاز دارند مناسب میکند. ما بعداً رفتار اسکالپر ها را بررسی خواهیم کرد.
Ask و Bid
در اینجا bid مخفف بهترین قیمت ممکن است، که در آن یک ابزار معین که در حال حاضر معامله میشود، توسط یک تاجر میتواند خریداری شود. در معاملات فارکس، قیمت bid جهانی به بالاترین قیمتی اشاره دارد که کارگزاری حاضر است برای خرید ابزار از معامله گر پرداخت کند.
همچنین ask مخفف بهترین قیمت ممکن است، که در آن یک ابزار معامله شده در حال حاضر توسط یک تاجر قابل فروش است. در بازار معاملات فارکس قیمت ask به کمترین قیمت اشاره دارد که در آن کارگزار مایل است ابزار را به معامله گر بفروشد.
ابزار تجارت (دارایی)
با استفاده از ابزارها یا دارایی های تجاری، به مواردی اشاره میکنیم که در حال حاضر مورد معامله قرار میگیرند. اگر ما در حال تجارت طلا هستیم ، طلا ابزار تجارت است. اگر در حال حاضر یک جفت ارز را معامله میکنیم (به عنوان مثال دلار آمریکا / دلار) ، پس آن جفت ارز ابزار معاملاتی است.
باز و بسته شدن موقعیت و ورود و خروج
اگر تاجری وسیله معاملاتی را خریداری یا فروخته باشد، پس موقعیت خود در بازار افتتاح کرده یا وارد بازار شده است. اگر تاجری از بازار خارج شده باشد، یعنی موقعیت خود را بسته است.
اگر یک تاجر تصمیم گرفته باشد با خرید یا فروش ابزار تجارت در بازار موقعیتی را باز کند، پس به آن ورود کرده است.
اگر یک تاجر تصمیم گرفته است موقعیت خود را در بازار ببندد و سود یا زیان را ثبت کند، یعنی اقدام به خروج از بازار کرده است.
حد ضرر و سود مطلوب
حد ضرر اصطلاحی است که برای نشان دادن چگونگی خروج از بازار در شرایطی استفاده میشود که معامله گمراه شده است. بیایید یک معامله گر را تصور کنیم، که موقعیت خود را برای خرید یک ابزار در بازار باز کرده، اما تجارت در یک مسیر اشتباه توسعه می یابد و او شروع به ضرر میکند. اگر موقعیت باز بماند و قیمت در جهت مخالف ادامه یابد، ممکن است معامله گر بیشتر، یا تمام وجوه سپرده شده خود را در حساب تجارت خود از دست بدهد.
یک سفارش حد ضرر، در واقع از خسارات سنگین معامله گر جلوگیری میکند. با رسیدن به قیمت مشخص، این سفارش موقعیت را به طور خودکار می بندند. ما انواع اساسی سفارشات را که یک معامله گر میتواند برای شروع تجارت در بازار بعداً ارسال کند، بررسی خواهیم کرد.
سود مطلوب به قیمتی گفته میشود که در آن معامله گر تمایل دارد از بازار خارج شود و سودی را که ثبت کرده قفل کند. این معمولاً قبل از تصمیم بازرگان برای ورود به بازار تعیین میشود. در این حالت، اگر تجارت مطابق انتظار پیش رود، قبل از ورود، معامله گر میداند که چه مقدار از این تجارت سود خواهد برد.
بازار خرسی در مقابل بازار گاوی
یکی از مهمترین مواردی که باید در هنگام سرمایه گذاری در بازار خاصی در نظر گرفت این است که آیا قیمت ها روند صعودی دارند یا نزولی. با این حال، گاهی اوقات، ممکن است بازار بدون جهت مشخصی حرکت کند، یا همانطور که بسیاری از مردم به آن “تجارت حاشیه ای” میگویند. پیش بینی قیمت هایی که بدون روند قابل توجهی در نوسان هستند بسیار دشوار است و سودآوری آنها به همین ترتیب دشوار است، به همین دلیل به بازرگانان مبتدی توصیه میشود از سرمایه گذاری در چنین حرکاتی در بازار خودداری کنند.
اگر یک روند متمایز داشته باشیم، بازار میتواند در دو جهت ممکن حرکت کند – بالا یا پایین ، یا همانطور که بیشتر به آن اشاره میشود – بازار گاوی یا خرسی.
یک بازار گاوی، یک بازار مالی از هر نوع است که در آن قیمت ها در حال افزایش هستند یا طبق انتظارات گسترده افزایش می یابد. کلمه “گاو” که برای توصیف چنین بازاری مورد استفاده قرار میگیرد برگرفته از روشی است که گاو ها انجام میدهند و شاخ های خود را از پایین به هوا پرتاب میکنند، در حالی که خرس ها پنجه های خود را به سمت پایین میکشند.
بازارهای گاوی، با اعتماد به نفس قوی سرمایه گذار ، خوش بینی و تمایل به ادامه عملکرد قوی مشخص می شوند. سرمایه گذاران “سرسخت” با توجه به بازار ، با انتظار ادامه داشتن همین روند قیمت ها، دارایی ها را میخرند و آنها بعداً میتوانند این دارایی ها را با قیمت بالاتر بفروشند و از این اختلاف سود ببرند.
به همین ترتیب، اصطلاح “بازار خرسی” زمانی را توصیف میکند که قیمت سهام به طور کلی در حال سقوط است. یک بازار خرسی تحت تأثیر یک بدبینی گسترده است که باعث ایجاد احساسات منفی در پایدار بودن میشود. با بدبین شدن سرمایه گذاران در جریان افزایش انتظارات، آنها همچنان به فروش بیشتر و بیشتر میپردازند.
یک سرمایه گذار “نزولی” که میخواهد در زمان نزول قیمت ها سود کسب کند، وارد یک موقعیت کوتاه میشود و شرط میبندد که قیمت ها ضررهای خود را گسترس میدهند. با این حال “اتصال کوتاه” نیاز به تمرین بیشتری براز مدیریت دارد و برای معامله گران بی تجربه مناسب نیست.
انواع موقعیت ها
در معاملات بازار دو نوع موقعیت وجود دارد – طولانی و کوتاه. گرفتن موقعیت طولانی به این معنی است که شما در حال خرید ابزاری هستید که قصد دارید آن را بعداً پس از کسب آن بفروشید و از طریق اختلاف قیمت درآمد کسب کنید. اصطلاحات دیگری که اغلب به عنوان مترادف آن استفاده میشوند عبارتند از: معاملات طولانی مدت ، تجارت در سمت طولانی بازار ، طولانی شدن بازار و غیره
گرفتن یک موقعیت کوتاه به این معنی است که شرط میبندید که قیمت ها کاهش می یابد و میفروشید. اساساً، وقتی به موقعیت کوتاه میروید، مثلاً سهام را از یک کارگزاری قرض می گیرید و آنها را در بازار میفروشید، بعداً شما موظفید آنچه را که با خرید از بازار آزاد وام گرفته اید پس دهید و در صورت کاهش قیمت، سود خواهید برد. ایده این است که چیزی را که اکنون وام گرفته اید به مبلغ مشخصی بفروشید و بعداً با خرید همان مورد با قیمت پایین، آن را به کارگزاری بازپرداخت کنید.
بگذارید مثالی بزنیم. یک سرمایه گذار سفارشی میدهد ، که بلافاصله اجرا میشود، برای فروش 100 سهم کوتاه xyz corp. با قیمت 25.00 دلار برای هر سهم. سرمایه گذار از این معامله 2500 دلار پول نقد دریافت خواهد کرد.
حال بگذارید فرض کنیم که دو هفته بعد، قیمت واقعاً کاهش یافته است و سرمایه گذار میتواند سهام (که به عنوان پوشش موقعیت کوتاه نیز شناخته میشود) را به قیمت 20.00 دلار برای هر سهم خریداری کند. در این معامله، او مجبور است 2000 دلار برای خرید مجدد این سهام هزینه کند. سود وی از تجارت 500 دلار خواهد بود (2500 دلار ورودی اولیه نقدی منهای خروجی نقدی نهایی 2،000 دلار). راه دیگر برای بررسی این مسئله این است که وی 5 دلار در هر معامله کسب کرده است که 500 دلار سود (5 دلار ضرب در 100 سهم) برای او فراهم میکند.
فروش کوتاه ارز با سهام “کوتاه” متفاوت است
معامله گران مبتدی باید به این واقعیت توجه کنند که فروش کوتاه یک جفت ارز با فروش کوتاه سهام متفاوت است. در این جفت ارزها یکی در برابر دیگری معامله میشوند. اگر ما ترجیح دهیم معاملات gbp / usd را معامله کنیم و موقعیت طولانی را در این جفت وارد کنیم، در واقع ما در حال خرید پوند انگلیس هستیم و دلار آمریکا را میفروشیم. اگر بخواهیم موقعیت کوتاهی در این جفت وارد کنیم، خلاف این عمل را می کنیم – ما دلار آمریکا را میخریم و پوند انگلیس را نیز میفروشیم. اکنون ما به صورت کوتاه جفت GBP / USD را میفروشیم.
نسبت خطر / پاداش
اولین گامی که بیشتر معامله گران جدید میخواهند از راه خود بردارند، شیرجه رفتن به بازار و بلافاصله و در اولین فرصت در اولین وضعیت فارکس قرار گرفتن است. با درک اکثر اصطلاحات اساسی و نحوه ورود به موقعیت، یک تاجر مبتدی همچنین باید از جنبه مدیریت ریسک ایده تجارت خود آگاه باشد.
مدیریت صحیح ریسک برای هرگونه طرح تجاری ضروری است و به معامله گر اجازه میدهد تا بداند دقیقاً از کجا میخواهد از بازار خارج شود در صورتی که قیمت برعکس او شود. به همین دلیل است که باید روی بهتر درک کردن نسبت ریسک / پاداش تمرکز کنید.
نسبت ریسک / پاداش به میزان سودی که سرمایه گذار انتظار دارد در یک موقعیت بدست آورد، نسبت به آنچه در صورت ضرر و زیان به خطر می اندازد، گفته میشود. دانستن این نسبت میتواند به معامله گران کمک کند تا با تعیین انتظارات از نتیجه معاملات قبل از ورود، ریسک را مدیریت کنند. نکته اصلی در اینجا یافتن نسبت مثبت برای استراتژی شما است. به این ترتیب او وقتی حق با اوست، مارجین سود را به نسبت مبلغی که در صورت اشتباه از دست می دهد، افزایش میدهد.
اشتباه درجه یک
درک این نسبت ها در واقع میتواند به تازه کارها کمک کند تا از اشتباه درجه یک تاجران جلوگیری کند. پس از بررسی بیش از 12 میلیون معامله، تحلیلگران توانستند محاسبه كنند كه اگرچه كه بیشتر معاملات با سود بسته می شوند، زیان ها هنوز بیش تر از سود است زیرا معامله گران در موقعیت های از دست رفته بیش تر از مقدار حاصل از یک برد، ریسک میکنند. این آمار نشان می دهد که بیشتر معامله گران از نسبت ریسک / پاداش منفی استفاده میکنند که برای جبران ضررهای خود به درصد برد بسیار بیشتری نیاز دارد.
یک مثال برای جلوگیری از این سناریو، استفاده از حداقل نسبت خطر / پاداش 1: 2 است. این، سود در معاملات بُرد را به حداکثر میرساند، در حالی که هنگامی که معامله ای علیه شما حرکت میکند، ضرر را کاهش میدهد. به عنوان مثال، اگر معامله گر انتظار داشته باشد كه معامله ای حداقل دو برابر مقدار در خطر تولید شود، این به عنوان نسبت ریسك / پاداش 1: 2 شناخته میشود. بسیاری از افراد به دنبال این هستند که این نسبت قبل از موقعیت در تجارت حداقل 1: 3 باشد.
مشخصات وب
سفارش ساخت ربات فارکس
ساخت ربات معامله گر بورس
ساخت ربات معاملاتی
طراحی ربات تریدر
ربات فارکس رایگان
برنامه نویسی ربات فارکس
آموزش ساخت اکسپرت فارکس
ساخت ربات معامله گر با پایتون
دانلود ربات معامله گر فارکس
خرید ربات تریدر فارکس
ربات فارکس خودکار
ربات معامله گر بورس رایگان
آموزش ساخت ربات معامله گر فارکس
دانلود ربات معامله گر بورس ایران
ربات معامله گر آلپاری
ربات فارکس برای اندروید
۶ روش عملی ارزیابی عملکرد برای نیروی کار مدرن
مدیریت عملکرد بسیار مهم است، نه تنها به این دلیل که عامل تعیین کننده در افزایش دستمزد و ارتقای کارکنان است، بلکه به این دلیل که می تواند مهارت ها، نقاط قوت و کاستی های یک کارمند را به طور دقیق ارزیابی کند. با این حال، ارزیابی عملکرد به ندرت به خوبی مورد استفاده قرار می گیرد زیرا روش های ارزیابی عملکرد موجود در درونی کردن نتایج عملکرد کارکنان شکست می خورند. برای جلوگیری از تبدیل شدن ارزیابیهای عملکرد به چیزی بیش از کلمات رایج توخالی، مدیران منابع انسانی باید فرآیند موجود خود را اصلاح کنند و یکی از شش روش مدرن ارزیابی عملکرد را که در زیر فهرست شدهاند، اجرا کنند.
شش روش مدرن ارزیابی عملکرد
با روش مناسب ارزیابی عملکرد، سازمان ها می توانند عملکرد کارکنان را در سازمان ارتقا دهند. یک روش خوب بررسی عملکرد کارکنان می تواند کل تجربه را موثر و مفید کند. در اینجا نگاهی دقیق به شش روش عملکرد مدرن پرکاربرد آورده شده است:
۱- مدیریت بر اساس اهداف (MBO)
مدیریت بر اساس اهداف (MBO) روشی است برای ارزیابی که در آن مدیران و کارکنان با هم اهدافی را شناسایی، برنامه ریزی، سازماندهی و به اشتراک می گذارند تا در یک دوره ارزیابی خاص روی آن تمرکز کنند. پس از تعیین اهداف روشن، مدیران و زیردستان به طور دوره ای پیشرفت های انجام شده را برای کنترل و امکان سنجی دستیابی به اهداف تعیین شده مورد بحث قرار می دهند. این روش ارزیابی عملکرد برای تطبیق اهداف فراگیر سازمانی با اهداف کارکنان به طور موثر و در عین حال اعتبار بخشیدن به اهداف با استفاده از روش SMART استفاده می شود تا ببیند آیا هدف تعیین شده خاص، قابل اندازه گیری، دست یافتنی، واقع بینانه و حساس به زمان است یا خیر. در پایان دوره بررسی (سه ماهه، شش ماهه یا سالانه)، کارمندان بر اساس نتایج خود قضاوت می شوند. پاداش موفقیت با ارتقاء و افزایش حقوق است در حالی که شکست با انتقال یا آموزش بیشتر جبران می شود. این فرآیند معمولاً استرس بیشتری را بر روی اهداف ملموس وارد میکند و جنبههای ناملموس مانند مهارتهای بین فردی، تعهد و غیره اغلب زیر فرش کشیده میشوند.
برای اطمینان از موفقیت، فرآیند MBO باید در فرآیند تعیین هدف و ارزیابی سازمانی گنجانده شود. با گنجاندن MBO در فرآیند مدیریت عملکرد، کسبوکارها میتوانند تعهد کارکنان را بهبود بخشند، شانس دستیابی به هدف را تقویت کنند و کارمندان را قادر به تفکر آیندهنگر کنند. از جمله دلایل رایج شکست این برنامه موارد زیر می باشد
برنامه ناقص MBO، اهداف ناکافی شرکت، عدم مشارکت مدیریت ارشد
مراحل اجرای یک برنامه موفق MBO:
- هر مدیر باید ۵ تا ۱۰ هدف داشته باشد که با عبارات خاص و قابل اندازه گیری بیان شده است
- مدیر می تواند اهداف خود را به صورت کتبی مطرح کند که پس از بررسی نهایی خواهد شد
- هر هدف باید شامل یک شرح و یک برنامه روشن (فهرست وظایف) باشد تا آن را به انجام برساند
- نحوه اندازهگیری پیشرفت و تعداد دفعات آن را تعیین کنید (حداقل سه ماهه)
- اقدامات اصلاحی را که در صورت عدم مطابقت با برنامه ها انجام می شود، فهرست کنید
- اطمینان حاصل کنید که اهداف در هر سطح با اهداف سازمانی و سطوح بالا/پایین مرتبط است
غول خرده فروشی والمارت، از رویکرد مشارکتی گسترده MBO برای مدیریت عملکرد مدیران ارشد، میانی و خط اول خود استفاده می کند.
۲- بازخورد ۳۶۰ درجه
بازخورد ۳۶۰ درجه یک روش ارزیابی عملکرد چند بعدی است که کارمند را با استفاده از بازخورد جمع آوری شده از دایره نفوذ کارمند یعنی مدیران، همتایان، مشتریان و گزارش های مستقیم ارزیابی می کند. این روش نه تنها سوگیری در بررسی عملکرد را از بین می برد، بلکه درک روشنی از شایستگی یک فرد ارائه می دهد.
این روش ارزیابی دارای پنج جزء جدایی ناپذیر مانند:
۱ خود ارزیابی
خودارزیابی به کارکنان این فرصت را می دهد که به عملکرد خود نگاه کنند و نقاط قوت و ضعف خود را درک کنند. با این حال، اگر خودارزیابی بدون اشکال ساختاریافته یا رویه های رسمی انجام شود، می تواند ملایم، بی ثبات و مغرضانه شود.
۲ بررسی های مدیریتی
بررسی عملکرد انجام شده توسط مدیران بخشی از شکل سنتی و اساسی ارزیابی است. این بررسی ها باید شامل رتبه های فردی کارکنان باشد که توسط سرپرستان و همچنین ارزیابی یک تیم یا برنامه انجام شده توسط مدیران ارشد انجام می شود.
۳ بررسی همتایان
همانطور که سلسله مراتب از تصویر سازمانی خارج می شود، همکاران دیدگاه منحصر به فردی در مورد عملکرد کارمند پیدا می کنند و آنها را مرتبط ترین ارزیاب می کند. این بررسی ها به تعیین توانایی کارمند برای کار خوب با تیم، اتخاذ ابتکارات و مشارکت قابل اعتماد کمک می کند. با این حال، دوستی یا خصومت بین همسالان ممکن است منجر به تحریف نتایج ارزیابی نهایی شود.
۴ مدیر ارزیابی زیردستان (SAM)
این جزء ارزیابی صعودی بازخورد ۳۶۰ درجه یک گام ظریف و مهم است. گزارشگران تمایل دارند منحصر به فردترین دیدگاه را از دیدگاه مدیریتی داشته باشند. با این حال، بی میلی یا ترس از تلافی می تواند نتایج ارزیابی را منحرف کند.
۵ نظرات مشتری
مؤلفه مشتری این مرحله می تواند شامل مشتریان داخلی مانند کاربران محصول در سازمان یا مشتریان خارجی باشد که بخشی از شرکت نیستند اما به طور منظم با این کارمند خاص تعامل دارند. بررسی های مشتریان می تواند خروجی یک کارمند را بهتر ارزیابی کند، با این حال، این کاربران خارجی اغلب تاثیر فرآیندها یا سیاست ها را بر خروجی کارمند نمی بینند.
مزایای استفاده از بازخورد ۳۶۰ درجه:
- افزایش آگاهی افراد از نحوه عملکرد و تأثیر آن بر سایر ذینفعان
- به عنوان کلیدی برای شروع فعالیت های مربیگری، مشاوره و توسعه شغلی عمل کنید
- کارکنان را تشویق کنید تا در توسعه خود سرمایه گذاری کنند و مدیریت تغییر را بپذیرند
- بازخورد عملکرد را با فرهنگ کاری ادغام کنید و مشارکت را ارتقا دهید
این روش ایدهآلی برای سازمانهای بخش خصوصی نسبت به سازمانهای بخش عمومی است، زیرا بررسیهای همتا در سازمانهای بخش دولتی ملایمتر است.
از جمله دلایل رایج شکس این روش: ملایمت در بررسی، تفاوت های فرهنگی، رقابت پذیری، برنامه ریزی ناکارآمد و بازخورد نادرست
سازمانهای خصوصی برتر مانند RBS، Sainsbury’sو G4S از بازخورد عملکرد ۳۶۰ درجه و چند رتبهبندی برای سنجش عملکرد کارکنان استفاده میکنند.
۳- روش مرکز ارزیابی
مفهوم مرکز ارزیابی در سال ۱۹۳۰ توسط ارتش آلمان معرفی شد ، اما آن را جلا داده و متناسب با محیط امروزی طراحی شده است. روش مرکز ارزیابی کارمندان را قادر می سازد تا تصویر واضحی از نحوه مشاهده دیگران و تأثیر آن بر عملکرد آنها داشته باشند. مزیت اصلی این روش این است که نه تنها عملکرد موجود یک فرد را ارزیابی می کند، بلکه عملکرد شغلی آینده را نیز پیش بینی می کند.
در طول ارزیابی، از کارکنان خواسته میشود تا در تمرینهای شبیهسازی اجتماعی مانند تمرینهای درون سبد، بحثهای غیررسمی، تمرینهای حقیقتیابی، مشکلات تصمیمگیری، ایفای نقش و سایر تمرینهایی که موفقیت در یک نقش را تضمین میکند، شرکت کنند. اشکال عمده این رویکرد این است که یک فرآیند زمان و هزینه است که مدیریت آن دشوار است.
مزایای روش مرکز سنجش:
- دانش یک شرکت کننده را تقویت کنید، روند فکری او را تقویت کنید و کارایی کارمندان را بهبود بخشید
- می تواند متناسب با نقش ها، شایستگی ها و نیازهای تجاری مختلف طراحی شود
- بینشی از شخصیت کارمند ارائه دهید (اخلاق، مدارا، مهارت حل مسئله، درونگرایی/ برونگرایی، سازگاری و غیره
این روش ایده آلی برای سازمانهای تولیدی، شرکتهای مبتنی بر خدمات، مؤسسات آموزشی و شرکتهای مشاوره برای شناسایی رهبران و مدیران سازمانی آینده می باشد.
رهنمودهایی برای اجرای عملکرد مرکز ارزیابی:
- از تجزیه و تحلیل شغل برای تعیین مؤلفه های عملکرد مؤثر استفاده کنید
- معیارهای عملکردی را که می توان با استفاده از این مرکز ارزیابی اندازه گیری کرد، شناسایی کنید
- طبقه بندی رفتار معنادار و مرتبط نامزد در فرآیند ارزیابی
- تکنیک های ارزیابی را بیابید که به طور ایده آل می توانند اطلاعات رفتاری ایده آل را استخراج کنند
- ارزیابهای نقطهای و ناظران فوری ارزیابی شونده به استثنای آنها
- ارائه آموزش کامل به ارزیابان و داوران
- سیستمی از سوابق عملکرد برای هر نامزد حفظ کنید
- سوابق را بررسی کنید و به کارمند پاداش دهید یا بر اساس آن آموزش ارائه دهید
مایکروسافت، فیلیپس و چندین سازمان دیگر از روش مرکز ارزیابی برای شناسایی رهبران آینده در نیروی کار خود استفاده می کنند.
۴- مقیاس رتبه بندی رفتاری (BARS)
مقیاسهای رتبهبندی مبتنی بر رفتار (BARS) هر دو مزیت کیفی و کمی را در فرآیند ارزیابی عملکرد نشان میدهند. BARS عملکرد کارکنان را با نمونههای رفتاری خاصی که به رتبهبندیهای عددی مرتبط هستند، مقایسه میکند. هر سطح عملکرد در مقیاس BAR توسط چندین عبارت BARS که رفتارهای رایجی را که یک کارمند به طور معمول از خود نشان میدهد، توصیف میکند. این اظهارات به عنوان معیاری برای سنجش عملکرد یک فرد در برابر استانداردهای از پیش تعیین شده ای عمل می کند که برای نقش و سطح شغلی آنها قابل اجرا است. اولین گام در ایجاد BARS، تولید حوادث بحرانی است که رفتار معمولی در محل کار را به تصویر میکشد. گام بعدی ویرایش این حوادث مهم در قالبی رایج و حذف هر گونه افزونگی است. پس از عادی سازی، موارد بحرانی تصادفی شده و از نظر اثربخشی ارزیابی می شوند. حوادث بحرانی باقی مانده برای ایجاد BARS و ارزیابی عملکرد کارکنان استفاده می شود.
مزایای استفاده از BARS
- از استانداردهای واضح، بازخورد بهبودیافته، تجزیه و تحلیل دقیق عملکرد و ارزیابی مداوم لذت ببرید
- با تأکید بیشتر بر رفتارهای خاص، مشخص و قابل مشاهده، واریانس نامربوط سازه در رتبهبندیهای ارزیابی عملکرد را حذف کنید.
- هرگونه احتمال سوگیری را کاهش دهید و از عدالت در طول فرآیند ارزیابی اطمینان حاصل کنید
این روش ایده آلی برای کسبوکارها در هر اندازه و صنایع که میتوانند از BARS برای ارزیابی عملکرد کل نیروی کار خود از کارگزار سطح ابتدایی گرفته تا مدیران c-suite استفاده کنند می باشد.
معایب رایج BARS
- شانس بالا برای ذهنیت در ارزیابی ها
- تصمیم گیری برای جبران خسارت و ارتقاء سخت است
- ایجاد و پیاده سازی زمان بر است
- مطالبات بیشتری از مدیران و مدیران ارشد
۵- ارزیابی های روانشناختی
ارزیابی های روانشناختی برای تعیین پتانسیل پنهان کارمندان مفید است. این روش بر تجزیه و تحلیل عملکرد آینده یک کارمند به جای کار گذشته آنها تمرکز دارد. این ارزیابیها برای تجزیه و تحلیل هفت مؤلفه اصلی عملکرد یک کارمند مانند مهارتهای بین فردی، تواناییهای شناختی، ویژگیهای فکری، مهارتهای رهبری، ویژگیهای شخصیتی، بهره عاطفی و سایر مهارتهای مرتبط استفاده میشوند.روانشناسان واجد شرایط تست های مختلفی (مصاحبه های عمیق، تست های روانشناختی، بحث ها و موارد دیگر) را برای ارزیابی موثر یک کارمند انجام می دهند. با این حال، این یک فرآیند نسبتاً کند و پیچیده است و کیفیت نتایج به شدت به روانشناسی که این روش را انجام میدهد وابسته است.هنگام انجام ارزیابی روانشناختی سناریوهای خاصی در نظر گرفته می شود. به عنوان مثال، روشی که در آن یک کارمند با یک مشتری پرخاشگر برخورد می کند، می تواند برای ارزیابی مهارت های متقاعدسازی، واکنش رفتاری، واکنش عاطفی و موارد دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
مزایای ارزیابی روانشناختی
- استخراج داده های قابل اندازه گیری و عینی نه تنها در مورد عملکرد یک کارمند، بلکه همچنین بالقوه
- در مقایسه با سایر روش های ارزیابی عملکرد، می توان آن را به راحتی به کار برد
- به کارکنان درونگرا یا خجالتی بستری برای درخشش و اثبات پتانسیل خود ارائه دهید
این روش ایده آلی برای شرکتهای بزرگی است که میتوانند از ارزیابیهای روانشناختی به دلایل مختلفی از جمله توسعه خط لوله رهبری، تیمسازی، حل تعارض و موارد دیگر استفاده کنند.
از جمله دلایل رایج شکست این روش: فقدان آموزش مناسب، فقدان متخصصان آموزش دیده برای انجام بررسی ها، و عصبی بودن یا اضطراب نامزدها می تواند نتایج را تغییر دهد.
موتورهای فورد، اکسون موبیل، پروکتراند گمبل از ارزیابیهای روانشناختی برای آزمایش شخصیت و عملکرد کارکنان خود استفاده میکنند.
۶- روش حسابداری منابع انسانی (هزینه)
روش حسابداری منابع انسانی (هزینه) عملکرد یک کارمند را از طریق مزایای پولی که برای شرکت به ارمغان می آورد تجزیه و تحلیل می کند. با مقایسه هزینه حفظ یک کارمند (هزینه به شرکت) و مزایای پولی (مشارکت) که یک سازمان از آن کارمند خاص به دست آورده است. هنگامی که عملکرد یک کارمند بر اساس روش های حسابداری بهای تمام شده ارزیابی می شود، عواملی مانند میانگین ارزش خدمات واحد، کیفیت، هزینه سربار، روابط بین فردی و موارد دیگر در نظر گرفته می شود. وابستگی زیاد آن به تجزیه و تحلیل هزینه و فایده و قدرت حافظه بازبین نقطه ضعف روش حسابداری منابع انسانی است.
مزایای روش حسابداری بهای تمام شده انسانی:
- به طور موثر هزینه و ارزشی را که یک کارمند برای سازمان به ارمغان می آورد اندازه گیری کنید.
- کمک به شناسایی پیامدهای مالی که عملکرد یک کارمند بر روی خط نهایی سازمان دارد.
این روش ایده آلی برای استارتآپها و کسبوکارهای کوچک که در آن عملکرد یک کارمند میتواند موفقیت سازمان را ایجاد یا شکست دهد می باشد.
تفاوت معامله در فارکس با قمار
تعریف قمار یا همان «گمبلینگ» ، شرطبندی روی رخدادی احتمالی است که خروجیاش تصادفی بوده و در اغلب موارد بازده انتظاری منفی دارد. با این وجود تعیین مرز بین معاملهگری یا قمار، ساختاری بسیار پیچیدهتر خواهد داشت. بسیاری از معاملهگران بدون اینکه خبر داشته باشند در حال قمار هستند، معامله کردن به روش یا دلیلی خاص که کاملا متفاوت از موفقیت در این بازار است. اما تفاوت معاملهگری با قمار در چیست؟
معاملهگری و قمار دو اصطلاحی هستند که با واکنشهای گستردهای از سوی مردم روبهرو هستند. از طرفی معاملهگران نمیخواهند که با قماربازان مورد مقایسه قرار گیرند و از طرف دیگر قماربازان حرفهای کارشان را مشابه معاملهگری میدانند. نوسانات بالا دربازار رمزارزها باعث شده که خیل عظیمی از معاملهگران برای کسب بازدهی بالا در مدتی کوتاه به قمار روی بیاورند. فقدان علم تکنیکال و استراتژی مشخص در کنار اعتیاد به کسب بازدهی سریع، مشخصههای یک معاملهگر قمارباز است.
فرض کنید پلت فرم معاملاتی بایننس یا کوینبیس خود را باز میکنید و یک ارز دیجیتال را خرید میکنید و برنامه را میبندید، در ادامه شبی را با بیخوابی و ترسولرز زیاد و چک کردن مداوم صفحه گوشی سپری میکنید. وقتی بالاخره صبح از خواب بیدار میشوید کاملا خوابآلود و خسته هستید.
علت این احساس و رفتار چیست؟ آیا طبیعی است که چنین حسی داشته باشید؟ آیا همه سرمایهگذاران بعد از خریدوفروش چنین احساسی را تجربه میکنند؟ آیا این رفتار میتواند همانند اعتیاد خطرناک باشد؟ یا به علت حجم بالای سرمایه درگیر، معامله در بازار ارز میتواند قمار باشد؟
سؤالات بسیاری میتوان پرسید اما پاسخ به آنها چندان آسان نیست. در ادامه ریشه این موضوع را بررسی میکنیم. در این مقاله به راههای پنهانی میپردازیم که معاملهگری را به قمار تبدیل میکنند، همچنین به محرکهایی که شخص را وادار به انجام معامله (و احتمالا قمار) میکنند، اشاره خواهیم داشت.
افرادی که در معاملات خود به قمار کشش دارند دو ویژگی اصلی دارند:
- اگر فرد بجای اتخاذ روشی منطقی، برای هیجان و اثبات خودش به جامعه به معامله بپردازد، احتمال قمار کردنش بالا است.
- اگر فرد فقط برای سود کردن معامله کند، احتمالا قمار میکند. زیرا این نگرش موجب عدم تشخیص معاملات زیانده و نبستن آنها میشود.
معاملهگری در برابر قمار (Trading Vs Gambling)
قمار (گمبلینگ) ، شرطی است که نتیجه آن مشخص نیست. برای اینکه عملی قمار محسوب شود سه شرط باید احراز شود، پول درگیر باشد، ریسک وجود داشته باشد و در صورت وقوع رویدادی خاص جایزهای به دست بیاید.
قمار از ابتدای تاریخ وجود داشته است. ابتداییترین قمار با طاسی ۶ وجهی، حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد در بینالنهرین انجام میشد. حدودا از قرن ۹ بازیهای کارتی رواج یافتند و باعث خلق بازیهای کارتی مدرن امروزی شدند. در طول تاریخ قمار شکلهای مختلفی به خود گرفته است، نظیر شرطبندی روی بازیها، شرطبندی متقابل (نفرات برتر برنده هستند، نظیر مسابقات اسبدوانی) و شرطبندی در کازینوها.
معاملهگری اما شامل خریدوفروش ابزارهای معاملاتی نظیر سهام، اوراق، جفت ارزها، ارزهای دیجیتال و غیره است. انواع متفاوتی از معاملات مانند معاملات با فرکانس بالا، معاملات روزانه و غیره وجود دارد که هر کدام مزایا و معایب خود را دارند.
ازنظر تاریخی معامله ابزارهای مالی در قرن ۱۷ پس از توافق بازرگانان بهمنظور تشکیل شرکتهای سهامی آغاز شد. در سال ۱۶۰۲ شرکت هند شرقی هلند اولین سهام کاغذی قابل معامله را ثبت کرد. این حرکت انقلابی بهتدریج در سراسر جهان گسترش یافت و منجر به ایجاد بورس اوراق بهادار لندن در سال ۱۷۷۳ شد.
تمایلات پنهان به قمار
پذیرش تمایل به قمار در افرادی که اعتقادی به چنین رفتاری در خود ندارند اما نشانههای آن را بروز میدهند، بسیار سخت است. در این ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند موارد کشف انگیزه نهفته در پشت اعمال، میتواند در تغییر روش تصمیمگیری بسیار مؤثر باشد.
قبل از پرداختن به تمایلات قمارگونه حین معاملات، گرایشی واضح در بسیاری از افراد حتی قبل از اینکه معاملهای باز کنند، وجود دارد. تاثیر این گرایش روی معاملهگران تا زمانی که تجربه کسب کنند و به عضوی عادی در بازار تبدیل شوند، ادامه خواهد داشت.
تایید اجتماعی
برخی افراد ممکن است حتی علاقهای به معامله یا سرمایهگذاری در بازارهای مالی نداشته باشند، اما فشار اجتماعی آنها را به این کار وادار میکند. مخصوصا زمانی که همه در مورد بازار صحبت میکنند (که اغلب ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند در فاز نهایی صعود رخ میدهد). فرد برای اینکه در حلقه اجتماعی خود مورد تائید باشد تحتفشار قرارگرفته و درنهایت تن به این امر میدهد تا به عقاید دیگران بیتوجهی نکرده و احساس تنهایی نکند.
معاملهگری برای آرام کردن فشارهای اجتماعی بهخودیخود قمار نیست، به شرطی که فرد بداند که در حال انجام چهکاری است؛ اما انجام معاملات بدون داشتن کوچکترین درکی از دنیای سرمایهگذاری قمار است. چنین فردی دانش لازم برای ارزیابی سودآوری انتخابهایش را در اختیار ندارد.
متغییرهای بسیاری در بازار وجود دارد و درک نادرست معاملهگران و سرمایهگذاران از آنها به قمار منتهی میشود. تا زمانی که فرد به دانش لازم برای غلبه بر احتمال شکست دست نیافته، هر معامله او حکم قمار را خواهد داشت.
شباهتهای بین مفاهیم و احتمالات
مشخصا شباهتهایی بین معامله و قمار وجود دارد. یکی از کلیدیترین شباهتها الگوی روانشناختی مربوط به این دو مفهوم است. شانسی بودن هر دو مفهوم هم وجه اشتراک خوبی است اما نمیشود بیشازحد روی آن تأکید داشت. شانس ابزاری برای محاسبه احتمال رخدادی خاص است. در معاملهگری و قماربازی هر تصمیم بر اساس احتمال رخدادی خاص است و در انتخاب بین گزینهها نقش مهمی دارد.
هر شخص قماربازی قبل از تصمیمگیری باید شانس رخداد هر انتخاب را بداند؛ هرچه شانس آن انتخاب بیشتر باشد احتمال وقوع هم به نسبت بیشتر خواهد بود. شانس نشاندهنده پاداش قابل دریافت نیز است. هرچه شانس بالاتر باشد پاداش دریافتی هم بیشتر خواهد بود و برعکس. در معاملهگری اما هرچه احتمال موفقیت معاملهای بیشتر باشد پاداش دریافتی کمتر خواهد بود و اگر احتمال موفقیت معامله کم باشد پاداش دریافتی احتمالا بالا خواهد بود.
پس شانس عنصر جداییناپذیر در معاملهگری و قماربازی است و افراد قبل از ورود به معامله یا شرطبندی باید گزینههایی که شانس مطلوبی دارند را شناسایی کرده باشند.
برای اینکه شانس برنده شدن شما بیشتر شود، در معاملهگری توصیه میشود معاملات کمتر با احتمال موفقیت بیشتری را داشته باشید؛ اما قماربازان کهنهکار توصیه میکنند که به بازیهایی ورود کنید که نسبت به میزبان (شخص یا سازمان برگزارکننده) برتری داشته باشید. معاملهگران و قماربازان باید منضبط و پایبند به استراتژی باشند و بدانند که در کجا باید جلوی ضرر بیشتر را بگیرند.
تفاوت بین معاملهگری و قمار
علیرغم شباهتهای معاملهگری و قمار، این دو مفهوم تفاوتهایی نیز دارند. برجستهترین تفاوت این دو، مقدار انتظارات منفی در قمار است. مقدار انتظارات منفی بدین معناست که در بلندمدت همواره میزبان (موسسه شرطبندی) برنده است، حتی اگر در برخی موارد بازنده باشد.
اما در معاملهگری یک استراتژی اثباتشده این پتانسیل را دارد که مقدار انتظارات منفی را به مقدار انتظارات مثبت تبدیل کند. به همین دلیل است که بعضی از معاملهگران از یک ابزار معاملاتی خاص در مدتی مشخص، سودی دائم کسب میکنند. امکان استفاده از استراتژی معاملاتی و کسب مقدار انتظارات مثبت وجه تمایز اصلی معاملهگری و قمار است.
عوامل مؤثر در قمار
زمانی که فرد درگیر بازارهای مالی میشود، مقدار یادگیریاش از یک منحنی تبعیت میکند، که بر اساس بحث تایید اجتماعی که در بالا مطرح شد، شاید فرد در حال قمار به نظر برسد. این مطلب ممکن است برای تمام افراد صدق نکند. نحوه رفتار فرد در برابر بازار تعیین میکند که آیا این فرد به معاملهگری موفق تبدیل خواهد شد یا یک قمارباز دائم خواهد بود. این ویژگیها بهراحتی نادیده گرفته میشوند اما بر گرایش معاملهگر به قمار تاثیر دارند.
قمار (معامله) برای ایجاد هیجان
معاملات ضررده نیز حتی میتوانند احساس رضایت یا قدرت را در فرد برانگیزانند، بهخصوص وقتیکه در مورد تایید اجتماعی صحبت میکنیم. اگر همه افراد حاضر در حلقه اجتماعی ضرر کنند، شخص میتواند با داستان خاص ضرر خود، وارد گفتگو شود.
زمانی که فرد برای هیجان یا تایید اجتماعی معامله میکند، بهاحتمال بسیار بالایی بجای روشی هدفمند و آزمایششده در حال قماربازی است. معامله در بازارهای مالی هیجانانگیز است و باعث میشودکه این شخص به شبکه جهانی معاملهگران و سرمایهگذاران با ایدهها، باورها و پیشینه مختلف متصل شود. درجا زدن در مفهوم معامله، هیجان یا امواج احساسی، مسلما میتواند از دستیابی به روشی سیستماتیک و هدفمند جلوگیری کند.
نکته: سفتهبازی یا معاملهگری، انجام معاملات متعدد با ریسک بالا است که بازده کلیاش مثبت است. اما بازده قمار همواره منفی است، حتی اگر برخی در کوتاهمدت خوششانس بوده و سود ببرند. |
قمار و سوگیریهای روانشناختی
سوگیری شناختی در بین قماربازان بسیار رایج است که میتواند تفکر منطقی را مختل کند. مهمتر از این خوشبینی بیش از اندازه است که باعث میشود قمارباز احتمال رخدادی را بیش از اندازه تخمین بزند. همچنین سوگیری بیمیلی منجر به آن میشود که معاملهگر برای شرطبندی علیه نتیجه دلخواه خود مردد شود.
عدم تمایل به شرطبندی علیه نتیجه دلخواه، دیگر به احتمالات وابسته نبوده و ترجیحات قمارباز است که آن را تعیین میکند، مانند شرطبندی روی برد تیمهای موردعلاقه. در اینجا فرد چون به یک تیم علاقه احساسی دارد، نمیتواند بر روی باخت آن شرطبندی کند.
قماربازان دچار سوگیری مثبت، تمرکز خود را بر روی آخرین اطلاعات میگذارند که به اشتباه مونتکارلو نیز معروف است. این سوگیری بیان میکند که اگر رخدادی بیشازحد تکرار شود احتمال وقوع آن کم میشود. این اشتباه در واقعه مونتکارلو در سال ۱۹۱۳ بهخوبی اثبات شد و با همین نام از آن یاد میشود. در رویداد مونت کارلو، هنگام بازی رولت روسی توپ چند بار پیاپی در خانه سیاه میافتد. درنتیجه قماربازان فکر میکنند که بهزودی نوبت خانه قرمز خواهد شد و روی آن شرط میبندد. در ادامه توپ ۲۷ بار دیگر هم در خانه سیاه فرود میآید و قماربازان میلیونها دلار از دست میدهند.
سایر سوگیریهای روانشناختی مرتبط با قمار شامل ترجیح نتایج محتمل و سوگیری تناسب است که باعث میشوند قمارباز در یک نمونه بسیار بزرگ، گزینههایی که احتمال بسیار پایینی دارد را انتخاب کند.
معاملهگری برای سود، نه بر اساس سیستم معاملاتی
معامله بر اساس روشی سیستماتیک در تمام سناریوهای مبتنی بر شانس اهمیت دارد. معامله برای سود به نظر منطقیترین دلیل ممکن برای معامله است. اگر سود کسب نمیکنید اصلا چرا معامله میکنید؟ اما این اعتقاد و معامله به این دلیل، یک نقص اساسی پنهان دارد.
اگر کسب سود نتیجه کلی مطلوب برای ما باشد، معامله برای کسب سود در عمل میتواند ما را از کسب سود دورتر کند. اگر انگیزه اصلی در معامله فقط کسب سود باشد احتمال بروز این سناریو بسیار بالا است:
تیلور احساس میکند که سهمی در وضعیت اشباعفروش است و آن را میخرد. سهم همچنان به سقوط خود ادامه داده و او وارد ضرر میشود. تیلور بجای اینکه متوجه اشتباه خودش شود، به ماندن در معامله ادامه میدهد تا سهم برگردد و کسب سود کند (یا حداقل سربهسر خارج شود). تمرکز این فرد بر برنده شدن او را در موقعیتی قرار داده که نمیتواند از معامله ضررده خود خارج شود، چراکه این کار به معنای اعتراف به شکست است.
آیا به جای معامله کردن قمار می کنید؟
همانطور که گفته شد، با توجه به شباهتهای دو مفهوم قمار و معاملهگری، یک معاملهگر بهآسانی میتواند بجای معامله درگیر قمار شود. برای اینکه متوجه شوید در حال چهکاری هستید چند نشانه وجود دارد.
نخست، ورود به معاملات بر اساس داغ بودن بحث آن بین عموم مردم شاخص خوبی است، بخصوص اینکه اگر خود معاملهگر هم نتواند تصمیم درستی بگیرد.
نشانه دوم تصمیمگیری بر اساس احساسات و بیتوجهی به منطق است. ورود به معامله باهدف همیشه برنده بودن ممکن است نشانه قمار باشد. همیشه برنده بودن استدلالی غیرمنطقی است چرا که باعث مخدوش نمودن قضاوت معاملهگر و ماندن در معاملهای ضررده میشود. اگر مقدار ضرر اندک باشد و از آن درس گرفته شود، ضرر کردن تبدیل به بخش جداییناپذیر یک سیستم معاملاتی خوب میشود.
یکی دیگر از نشانههای اینکه بجای معاملهگری در حال قمار هستید عدم توجه به تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال است. چنین معاملهگری اغلب اشتباهات یک قمارباز را انجام میدهد. اشتباه مونتکارلو یا ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند تقدم ترجیحات شخصی بر تحلیل تکنیکال و فاندامنتال نمونههایی از این دست هستند.
معاملهگران خوب ضررهای بسیاری متحمل میشوند، آنها بهاشتباه خود اعتراف کرده و ضررهای خود را کوچک نگه میدارند. عدم نیاز به برنده بودن در تمام معاملات و قبول زیان در شرایط منطقی باعث میشود که در مجموع معاملاتشان سودده باشد. نگهداری معاملات زیانده پس از تغییر شرایط ورود اولیه به این معناست که معاملهگر در حال قمار است و روش سیستماتیک درستی ندارد.
ریسک بازار رمزارزها یکی از مهمترین سؤالاتی است که اخیرا در بین سرمایهگذاران مطرحشده است.
جیک هیل، مدیرعامل شرکت DebtHammer، معتقد است که این بازار توسط عواملی مصنوعی مثل توئیتهای یک شخص میلیاردر قابل جهتدهی است.
مایکل شی، مشاور مالی شرکت Applied Capital، به علت نوسانات بالای این بازار به سرمایهگذاران خرد توصیه میکند از این بازار دوری کنند.
اینکه عملکرد قمارگونه در معاملات مسلما به زیان فرد است یک واقعیت اثباتشده است. یکی از بازارهایی که این رفتار بهکرات یافت میشود بازار رمزارزها است. رواج این رفتار منجر به بحران قمار اعتیادگونه در این بازار میشود که هزینه سنگینی برای معاملهگران خواهد داشت. با توجه به سهولت دسترسی و باز بودن ۲۴ ساعته بازار کریپتوکارنسی، این پدیده بهعنوان «ترویج کوکائینگونه قمار» توصیف شده است. همچنین عدم وجود موانع کافی، ورود افراد به این بازار را بسیار آسان کرده و به بیثباتی آن دامن زده است.
طبق اظهارات تونی مارینی، مشاور اول بخش اعتیاد به رمزارزها در بیمارستان Castle Craig شهر Peebles، تخمین دقیق افراد معتاد به این بازار کاری غیرممکن است. مارینی خاطرنشان کرد که همه در مورد سودهای خود در این بازار صحبت میکنند و مردم از کسانی که سرمایه خود را ازدستدادهاند چیزی نمیشنوند.
در انتها
معاملهگری و قمار شاید همانند سیبی باشند که از وسط به دو نیم قسمت شده اما تفاوتهایی دارند که آن را از هم متمایز میکند.
مواردی نظیر برنده بودن میزبان (موسسه یا شخص) و مقدار انتظارات منفی در قمار که با استفاده از استراتژی قدرتمند و پایبندی به آن در معاملهگری به مقدار انتظارات مثبت تبدیل میشود، از جمله تفاوتهایی است که این دو مفهوم از یکدیگر دارند.
اگر معاملهگر زیان بالایی در معاملات خود دارد ممکن است به دلیل رفتار قمار گونه وی باشد. چشمپوشی از تحلیل بنیادی و تکنیکال و معامله بر اساس شایعات یکی از شاخصترین نشانههای معاملات قمار گونه است. یک معاملهگر باید به سوگیریهایی که در ذات قمار وجود دارد، توجه کند.
تمایل به قمار بسیار عمیقتر از چیزی است که فکر میکنید و این مساله در چارچوب تعاریف استاندارد نمیگنجد. قمار میتواند برای تایید اجتماعی یا مقبولیت در حلقه اطرافیان باشد که منجر به ورود شخص به دنیایی میشود که اطلاعات کمی نسبت به آن دارد.
قمار در بازارهای مالی در افرادی که به دنبال هیجان بالای نوسانات و واکنشهای بازار هستند کاملا مشخص است. درنهایت، اتکا به رفتاری احساسی و نگرش همیشه برنده بجای دستیابی به روشی سیستماتیک، نشان میدهد که فرد در حال قمار بوده و در طولانیمدت موفق نخواهد بود.
دیدگاه شما