فاندامنتال در مقابل تکنیکال
معرفی تحلیل بنیادی در فارکس
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی ارزش واقعی هر سهام یا جفت ارز می باشد. این اثرات بر روی سهام ها ویا جفت ارزها ناشی از تأثیرات رویدادهای جهانی ، اتفاقات طبیعی و تغییر و تحول در صنعت می باشد. توجه به این نکته ضروری است که ارزش حقیقی هر سهم یا جفت ارز یک شبانه روز تغییر نمی کند. چنین تحلیلی به شما کمک می کند تا ویژگی های کلیدی هر سهم یا جفت ارز را شناسایی کنید و ارزش واقعی آن را با در نظر گرفتن عوامل بزرگ و کوچک اقتصادی تحلیل کنید.
همانطور که می دانید، همه استراتژی های معاملاتی فارکس بر اساس نوع خاصی از تجزیه و تحلیل بنا شده اند. اینها تجزیه و تحلیل تکنیکالی و مهم هستند. معامله گران حرفه ای ممکن است به هر دو نوع تحلیل تکنیکالی و تحلیل بنیادی در فارکس تکیه کنند. حتی اگر هر دو نوع به راحتی در اختیار معامله گران بازار فارکس قرار گیرد ، بازار فارکس عموما مملو از سیستم های مبتنی بر معاملات تجزیه و تحلیل تکنیکالی می باشد. این تجزیه و تحلیل تکنیکالی را به کسانی که می خواهند مهارت های معاملاتی خود را ارتقا دهند ، واگذار می کنیم.می توانند از مقالات دیگر که در سایت در اختیار گذاشتیم استفاده کنند و مهارت تحلیل تکنیکالی خود را افزایش دهند.
این مقاله را برای کسانی آماده کرده ایم که مایلن هستند در مورد تجزیه و تحلیل بنیادی بازار فارکس و اصول آن بیشتر بدانند. شروع کنیم!
هدف از تحلیل بنیادی در فارکس چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی و تمرکز کردن بر روی تحلیل فاندامنتال بازار فارکس، دلالت بر این دارد که تنها با هدف درک چرایی حرکت قیمت ها همراه است. معامله گران فاندامنتال بازار فارکس با علم تحلیل بنیادی سعی نمی کنند روندهای آینده را بر اساس روندهای قبلی پیش بینی کنند. آنها می گویند هر جنبه از جفت ارز را تجزیه و تحلیل می کنند و سعی می کنند تعیین کنند که چه چیزی باعث حرکت آن می شود و چرا!
به طور طبیعی ، از آنجا که تجزیه و تحلیل بنیادی در فارکس به اطلاعات زیادی نیاز دارد – قیمت هر جفت ارز ، عوامل ، ویژگیها - اغلب پیش بینی می شود.
اهمیت تحلیل بنیادی در فارکس
بسیاری از کسانی که در بازار فارکس موفق بودند اعتقاد دارند در بازار فارکس تجزیه و تحلیل تکنیکالی ستون سرمایه گذاری منطقی می باشد. تقریباً همه سرمایه گذاران حرفه ای دارای تجزیه و تحلیل تکنیکالی در استراتژی معاملاتی خود می باشد.
علاوه بر این ، بر خلاف معامله گرانی که با سرمایه خود کار می کنند، معامله گرانی که شرکت خاصی یا ارگان خاصی هستند همیشه استراتژی های خود را بر اساس این نوع تجزیه و تحلیل بنیادی در فارکس قرار می دهند. اما چرا؟
معاملات فارکس اغلب تحت تأثیر عرضه و تقاضا می باشد. با توجه به اینکه تجزیه و تحلیل بنیادی در فارکس قیمت جفت ارزها و عواملی را که بر تقاضا و عرضه ارز تأثیر می گذارد ، مورد بررسی قرار می دهد ، معامله گران می توانند با استفاده از این نوع تجزیه و تحلیل سود کسب کنند. این تجزیه و تحلیل در فارکس می تواند معامله گران را در مقایسه با کسانی که فقط به تجزیه و تحلیل تکنیکالی پایبند هستند ، افزایش دهد. علاوه بر این ، به لطف تجزیه و تحلیل بنیادی عوامل عرضه و تقاضا ، معامله گران با تکیه بر رویکرد اساسی می توانند معاملات سودآوری را که اکثر استراتژی های فاندامنتال در مقابل تکنیکال تکنیکالی در فارکس از دست می دهند ، تشخیص دهند.
نکته دیگر اینکه اعتقاد بر این است که اطلاعات ارائه شده توسط تجزیه و تحلیل فاندامنتال بازار فارکس اغلب از نظر مدیریت ریسک بهتری دارند. اگر یک معامله گر بازار فارکس بداند که چرا قیمت ها افزایش یا کاهش می یابد ، می تواند معامله خود را از نظر احساسی تجزیه و تحلیل کرده و تصمیم بگیرد که آیا برای مجموعه آنها مفید خواهد بود یا نه.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل تکنیکالی در فارکس
تجزیه و تحلیل بنیادی و تکنیکالی در فارکس اصلی ترین روش هایی است که معامله گران برای تعیین جهت آینده در شرایط اقتصادی و بازار بررسی می کنند. علاوه بر جستجوی الگوها در نمودارهای جفت ارزها ، تحلیلگران تکنیکالی در فارکس همچنین تعدادی دیگر از اندیکاتورهای تکنیکالی مرتبط را برای تعیین روند جهت گیری و حرکت در نرخ ارز محاسبه و استفاده می کنند. اینها شامل نوسان سازها ، میانگین های متحرک ، اندیکاتورهای کاربردی در مورد معاملات بازار فارکس هستند که فقط تعدادی از آنها را نام بردیم. تجزیه و تحلیل تکنیکالی در فارکس تفاوت قابل ملاحظه ای با تجزیه و تحلیل فاندامنتال بازار فارکس دارد و ممکن است دیدگاه متفاوتی رابرای یک جفت ارز اشاره کند ، اما واقعیت این است که تجزیه و تحلیل تکنیکالی در فارکس یکی از بهترین ابزارهای عینی را در اختیار معامله گران فارکس برای ارزیابی سریع بازار و معاملات سودآور در کوتاه مدت قرار می دهد.
با این وجود ، روشهای تکنیکانی اشکالاتی دارند ، از جمله این واقعیت که تقریباً هر معامله گران در جهان به داده های یکسان نرخ ارز نگاه می کند. هنگامی که الگوی نمودار کلاسیک شروع به ایجاد می کند ، این می تواند یک اثر شبیه به گله ایجاد کند که می تواند حرکات محرک توقف ضرر را در صورت شکست الگو تشدید کند. تجزیه و تحلیل بنیادی به طور سنتی برای معامله گران که در بازه زمانی طولانی تری فعالیت می کنند مناسب تر است. این روش شامل تجزیه و تحلیل قدرت اقتصادی کلی یک کشور ، نرخ بهره ، سیاست پولی بانک مرکزی ، عرضه پول ، تراز تجاری و حساب جاری و همچنین ثبات کلی سیاسی کشور است.
با این وجود ، برخی از معامله گران تکنیکالی در فارکس از استراتژی های کوتاه مدت معاملات خبری استفاده می کنند که عموماً بلافاصله پس از انتشار یک خبر اقتصادی مهم ، تصمیم نرخ بانک مرکزی یا اخبار مربوط به یک رویداد بزرگ ژئوپلیتیک ، مانند جنگ یا بلایای طبیعی عمل می کنند.
صرف نظر از اینکه کدام روش تجزیه و تحلیل به بهترین نحو با برنامه معاملات یک معامله گر بازار فارکس مطابقت دارد ، تحقیقات همچنان یک عنصر کلیدی در تجارت موفق موفقیت آمیز در تحلیل تکنیکالی بازار فارکس است و اکثر معامله گران آگاهی از هر دو روش تحلیلی را مفید می دانند. در حالی که تحقیق و تجزیه و تحلیل تنها یک عنصر کلیدی در تجارت فارکس است ، مدیریت پول با هدف حفظ سرمایه می تواند به همان اندازه برای موفقیت بلند مدت یک معامله گر مهم باشد.
کدام نوع تجزیه و تحلیل برای معاملات بازار فارکس بهتر است؟
در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکالی (TA) شامل جستجوی نمودارها برای شناسایی الگوهای بازار فارکس یا روندها هستند ، تجزیه و تحلیل بنیادی فارکی (FA) شامل بررسی اطلاعات اقتصادی و عناوین خبری است. معامله گران سخت تجزیه و تحلیل بنیادی فریاد می زنند: "تجزیه و تحلیل تکنیکالی فقط مجموعه ای از خطوط و نقشه های خیالی است! سحر و جعلی است! ”
خوشبختانه انواع مختلف تحلیل بازار مکمل یکدیگر هستند. حتی معامله گران تکنیکالی بازار فارکس به سختی ممکن است قطعات اساسی مفیدی پیدا کنند که می تواند به تجزیه و تحلیل تکنیکالی آنها کمک کند. و بالعکس.
در بازارهای واقعی ، قیمت ها دائما در حال تغییر هستند و معمولاً روندهایی را ایجاد می کنند. این تغییرات در قیمت ها می تواند و می تواند بر اصول اساسی تأثیر بگذارد.
این بدان معناست که روند قیمتها بر بنیادها تأثیر می گذارد همانطور که اساسی بر قیمتها تأثیر می گذارد. فریب این تندرویهای یک طرفه را نخورید! یکی بهتر از دیگری نیست . همه آنها روشهای متفاوتی برای نگاه به بازار هستند.
در پایان روز ، شما باید بر اساس نوع تحلیلی که با آن راحت تر و سودآور هستید ، معامله در بازار فارکس کنید.
به طور خلاصه ، تجزیه و تحلیل تکنیکالی با مطالعه حرکت قیمت ارزها در نمودارها می پردازد ، در حالی که تجزیه و تحلیل فاندامنتال نگاهی به وضعیت اقتصاد کشور دارد.
تحلیل احساسات بازار تعیین می کند که آیا بازار از نظر چشم انداز صعودی یا آینده نزولی دارد.
عوامل تحلیل بنیادی در فارکس احساسات بازار را شکل می دهند ، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکالی در فارکس به ما کمک می کند تا آن احساس را تجسم کنیم و چارچوبی را برای ایجاد برنامه های تجاری خود اعمال کنیم.
این دو دست در دست هم به شما کمک می کنند تا ایده های خوب معاملاتی بازار فارکس را بیابید.
همه اقدامات گذشته قیمت و ارقام اقتصادی در آنجا وجود دارد - تنها کاری که باید انجام دهید این است که کلاه تفکر خود را بر سر بگذارید و مهارت های تحلیلی خود را به آزمایش بگذارید!
برای تبدیل شدن به یک معامله گر واقعی بازار فارکس ، باید بدانید چگونه از این دو نوع تحلیل بازار به طور مثر استفاده کنید.
خط پایانی
اگر موارد بالا کمی پیچیده به نظر می رسد ، نگران نباشید - این یک جمله رایج است. حتی تحلیلگران حرفه ای بازار فارکس سعی می کنند هنگام آموزش معامله گران تازه کار از تجزیه و تحلیل تکنیکالی خودداری کنند. چرا؟خوب ، اگر پیچیدگی آن را کنار بگذاریم ، اکثر مردم معتقدند که نظریه داو - پایه و اساس تجزیه و تحلیل تکنیکالی در فارکس - شامل همه چیزهایی است که باید درباره اقتصاد بدانید. بنابراین ، تجزیه و تحلیل تکنیکالی در بنیادی مورد نیاز نیست. به طور طبیعی ، آنها درست نیستند. در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکالی در فارکس مزایای خود را دارد ، معایبی نیز دارد که به راحتی می توان با کمک تحلیل بنیادی از آنها مراقبت کرد!
تفاوت های تحلیل تکنیکال وبنیادی
اگر دنبال کننده بازار های سرمایه باشید حتما تا به حال اسم تحلیل تکنیکال وفاندامنتال به زبانتان خورده است.در این مقاله از قسمت مقالات مهران بیت قصد داریم به تفاوت های این دو نوع تحلیل بپردازیم.
تفاوت ها
تحلیل تکنیکال، تحلیلی است که تغییرات قیمت در گذشته را بررسی کرده و سپس آینده را پیش بینی می کند.در سمت مقابل تحلیل بنیادی به بررسی فرصت ها،تهدید ها وهمچنین نقاط مثبت ومنفی در اقتصاد شرکت ها می پردازد تا سود آوری سهم در آینده را پیش بینی کند.
تحلیل گران فاندامنتال موارد زیر را بررسی می کنند:
1.تحلیل کسب و کار (بررسی زمینه کاری شرکت و فضای کسب و کار)
همچنین تحلیل تکنیکال بر چند اساس زیر استوار است:
1. همه چیز در قیمت لحاظ شده است
2.قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کندد
3.تاریخ تکرار می شود
همان طور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تاثیر می گذارند و باعث می شوند قیمت تغییر کند.تحلیل گر تکنیکال عقیده دارد مه تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت ها ودلایل این تغییرات لازم نیستندو در طرف مقابل تحلیل گر فاندامنتال همواره به علت ها ودلایل تغییر قیمت می پردازد.
کدام نوع تحلیل برای من مناسب تر است؟
اعتقاد یک تحلیلگر تکنیکال به تحلیل هایش به مراتب بیشتر از یک تحلیلگر فاندامنتال است.اگر یک معامله گر مجبور باشد یکی از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق می گوید که تحلیل تکنیکال امکان رسیدن به موفقیتش بیشتر است.برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تاثیر عوامل فاندامنتال را بررسی می کند و چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده بررسی فاندامنتا کاری غیر ضروری است.بررسی نمودار میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال،درحالی که عکس آن ممکن نیست.این امکان وجود دارد مه بتوان در یک بازار مالی ضرفا با دانش تکنیکال خرید وفروش انجام داد ولی تقریبا بعید به نظر می رسد که شخصی بتواند صرفا براساس مسایل فاندامنتالی در بازار به موفقیت رسید.
تحلیل فاندامنتال چیست ؟
هدف از نوشتن این مطلب این است که شما بعد از مطالعه ی آن بتوانید عوامل موثر بر تحلیل فاندامنتال نسبت به آن چیزی را که تصمیم دارید ترید نمایید بشناسید و با گردآوری یا دریافت اطلاعات لازم بر آن تسلط داشته باشید .
چشمانداز مارکت
نرخ برابری کوینهای گوناگون (مانند :ارزش بیت کوین در مقابل دلار) در برابر یکدیگر با توافق تمامی شرکتکنندگان و بازیگران بازار همان ارز به وجود میآید و بیانگر قیمتی است که عدهای جهت خرید و عدهای جهت فروش در آن به توافق رسیدهاند . چنانچه در کل ، بیشتر بازار انتظار بالا رفتن نرخهای مبادله را داشته باشند ، اقدام به خرید آن ارزدیجیتال خواهند کرد و اگر انتظار پایین آمدن نرخ ها را داشته باشند ، ارزدیجیتال مورد نظر را می فروشند . پس تعیین قیمت در بازار به انتظارات تریدرها از آینده قیمت بستگی دارد .
در کل عوامل اقتصادی ، سیاسی و مالی ، ترس و نگرانی ، بحران ها ، امید و آرزو مواردی هستند که انتظارات تریدرهای بازار را تغییر میدهند که این موضوع باعث عدم تعادل میان عرضه و تقاضا و در نتیجه تغییر قیمت ها تا رسیدن به تعادل میشود .
هدف تریدر فاندامنتال تشخیص همین عدم تعادلها و معامله برای رسیدن قیمت به نقطه تعادل (و متعاقبا به دست آوردن سود) است .
گردآوری اطلاعات
همانطور که از نام تحلیل فاندامنتال مشخص است ، بررسی عواملی می باشد که به طور بنیادی بر قیمت آنچه که شما خرید و فروش یا به اصطلاح ترید مینمایید ، موثر هستند . آنچه در بازار های مالی از قبیل بازار ارزهای دیجیتال میتوان معامله نمود خیلی پر تعداد است و از لحاظ ماهیت با یکدیگر متفاوت هستند . در رابطه با ارزهای دیجیتال ، نمی توان عوامل فاندامنتال تاثیرگذار بر قیمت آنها را به راحتی و با یک روش یکسان بررسی کرد . بنابراین نتیجه این است که تحلیل فاندامنتال ، بایستی برای هر چیزی که می خواهید ترید کنید به طور خاص تحقیق و بررسی گردد . به همین دلیل در این مقالهی کوتاه ، مبانی تحلیل فاندامنتال را به صورت خلاصه و صرفا با اشاره به مفاهیم اولیه و مهمترین عوامل آن مورد بررسی قرار می دهیم .
هنگامی که شما تصمیم می گیرید یک کوین خاص را ترید نمایید ، گردآوری اطلاعات در مورد عواملی که بر تحلیل فاندامنتال شما تاثیر دارند و (ما اینجا فقط به آنها اشاره نموده ایم) ، یک کار مستمر است که امکان دارد با جستجو روی اینترنت بتوانید منابع رایگان بسیاری را برای آن پیدا کنید ، اما شرکتهای بسیاری وجود دارند که به طور تخصصی روی این موضوع یعنی گردآوری اطلاعاتی که بر تحلیل فاندامنتال یک ارز و یا یک مجموعه از ارزها (که اغلب با هم ارتباط نزدیک دارند) کار می کنند . این شرکتها بعد از پیدا کردن منابع و گردآوری این اطلاعات توسط تیم های خود ، اطلاعات جمع آوری شده را بررسی و تحلیل می نمایند و در خصوص تاثیر این مجموعه اطلاعات قیمت آن موارد مورد مطالعه نظر می دهند و معمولا آن را به شکل یک گزارش به افراد و شرکتهائی که این ارزها را معامله می کنند ، می فروشند . معمولا این شرکتها به صورت یک آبونمان ماهانه از مشتریان خود کسب درآمد می کنند که از حد کمتر از یکصد الی هزاران دلار بسته به حجم اطلاعات می تواند متغیر باشد . چنین مبالغی برای یک بانک ، صندوق سرمایه گزاری و یا یک شرکت درگیر با معاملات مربوطه با مبالغ بالا (خواه به صورت تجارت مالی و خواه به صورت فیزیکی آن) بسیار ناچیز است . حتی تریدرهای با سرمایه های متوسط نیز معمولا از مشتریان چنین شرکتها می باشند چون به جای صرف وقت روی گرد آوری اطلاعات و تحلیل فاندامنتال میتوانند آن را به صورت آماده و تحلیل شده دریافت نموده ، وقت و تمرکز فکری خود را روی کار اصلی خودشان یعنی ترید متمرکز نمایند و به این صورت در کارشان موفقتر باشند . برای تریدرهای با سرمایههای کوچکتر چنین مبالغی امکان دارد سنگین باشد که در این صورت همانطور که پیش از این گفته شد بایستی در پی منابع موثق خبری مربوط به آنچه ترید می کنند روی اینترنت جستجو کرده و به طور منظم و مستمر این اخبار را مطالعه کنند تا در جریان مسائل و اتفاقاتی که بر تحلیل فاندامنتال مربوط به آنچه ترید می کنند ، قرار داشه باشند .
نکته پایانی
در این قسمت نکته مهم دیگری را باید عنوان کنیم . تحلیل فاندامنتال بیشتر شامل عواملی است که تاثیرات آنها بر نوسانات قیمتها معمولا زمان می برد و برای موقعیت های طولانی مدت و تام فریم های بالاتر اهمیت بیشتری دارد تا موقعیت های کوتاه مدت و تایم فریم های پائین تر . اصولا تایم فریم های بالا و موقعیت های طولانی مدت که اهداف (تارگت های) بزرگتری را پیگیری میکنند ، برای تریدر های با سرمایه کوچک اصولا توصیه نمی گردند . دلیل آن نیز روشن است . تارگت و یا همان فاندامنتال در مقابل تکنیکال حد سود بایستی همیشه با یک تارگت یا حد ضرر نسبت منطقی داشته باشد که لزوما با هم مساوی نیستند ولی از نظر منطقی نباید اختلاف بزرگی با هم داشته باشند . این یک حقیقت است که هیچگاه تمامی پوزیشنها سودده نیستند . بنابراین اگر سرمایه کوچکی دارید ، بایستی حد ضرر کوچکی هم برای آن تعیین نمایید تا در اثر به ضرر نشستن یک پوزیشن ، همه ی سرمایه خود را از دست ندهید . هنگامی حد ضرر نزدیک به پوزیشن قرار بگیرد ، حد سود هم همین شرایط را باید داشته باشد که این یعنی باز و بسته کردن پوزیشن در مدت زمان نسبتا کوتاه که همان ترید کردن در تایم فریم های پائین است . یعنی جایی که تحلیل تکنیکال پرکاربردتر و مفید تر از تحلیل فاندامنتال است . بنابراین شاید بتوان گفت که تریدر های با سرمایه کوچک احتیاجی برای هزینه کردن به منظور فاندامنتال در مقابل تکنیکال خرید تحلیل فاندامنتال ندارند . اگر چه از آن نمی توان به کلی چشم پوشی کرد اما با پیدا کردن منابع خبری رایگان روی اینترنت و توجه به اخباری که روی قیمت آنچه ترید می کنید تاثیر دارند می توان این نیاز را برآورده نمود .
تحلیل فاندامنتال تحلیل بنیادی
در جلسه پنجاه و سوم در مورد تحلیل فاندامنتال ، تحلیل بنیادی ، تورم، ارز ضعیف، شرایط ریسک پذیر و شرایط ریسک گریز صحبت میکنیم.
تحلیل فاندامنتال Fundamental Analysis
یکی از تحلیل هایی که افراد انجام میدن برای معاملات در بازار تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی یا تحلیل خبری یا Fundamental Analysis هستش که بر اساس اخبارهایی که در روز پخش میشه یا اخبارهایی که در تقویم اقتصادی در اختیار افراد قرار میگیره این تحلیل ها بر اساس اخبار و تاثیرات اون بر عرضه و تقاضا هستش متغییر بودن اونها باعث میشه که تحلیل اونها یه مقدار فاندامنتال در مقابل تکنیکال سخت تر باشه یعنی شرایط خبرها در دنیا متفاوت میشه بر اساس قدرت تاثیر گذاری در عرضه و تقاضا ممکنه مثلا کشور استرالیا بخاطر معادن فلزات طلا که داره اهمیت اون بالا باشه.
تحلیل تکنیکال Technical Analysis
اگر مثلا در چند کشور دیگه دنیا در همون ابعاد طلا پیدا بشه قدرت تاثیر گذاری استرالیا یا آفریقا بر روی طلا تغییر میکنه همونجور برای نفت که ممکنه در کشورهای جدید یا منطقه های جدید نفت پیدا بشه و تاثیر اون باعث میشه که معادن جدید یا چاه های جدیدی که کشف میشه باعث میشه که تاثیر اون به مرور بیشتر یا کمتر بشه یا نوع اون تغییر کنه تغییر یافتن اهمیت اخبار با گذشت زمان که توضیحاتی هم در این زمینه داد که مثلا گاز بعد از اینکه قیمتش به 15 دلار رسید بخاطر اینکه گاز زیادی در جاهای مختلف پیدا شد قیمت اون به مرور از 15 دلار به 3 دلار کاهش پیدا کرد.
پس بسته به شرایط گذشته زمان اهمیت اخبار در کشورهای مختلف در موارد مختلف تغییر میکنه. که این تغییر اخبار بستگی به موقعیت سیاسی اجتماعی اقتصادی ژئوپولتیکی که اون کشورها دارن نقششون تغییر میکنه برای همین تحلیل های خبری مثل Technical Analysis یک روال ثابت ندارن.
مثلا زمانی که یه Head & Shoulder یا سر و شونه تشکیل میشه هدف قیمتی اچ دوم یا اچ هست و اون انتظار رو ازش داریم که براورده کنه ولی موارد خبری فوق العاده متغییر هستن و از این رو خیلی از افراد از تحلیل اون یا از خوندن خبر منصرف میشن و سعی میکنن که فقط Technical Analysis رو انجام بدن و از نقش و اهمیت تحلیل های بنیادی غافل میشن در صورتی که فوق العاده اهمیت داره و افرادی که این دو تحلیل رو مثل دو نیمه سیب یعنی Technical Analysis و Fundamental Analysis رو با هم ترکیب میکنن میتونن معاملات موفقی رو داشته باشن خوندن مؤثر تر از خوندن و دنبال کردن اخباره.
تحلیل بر اساس اخبار
بسیاری از افراد اخبار رو میخونن عددهای اون رو میشنون و تصمیم گیری میکنن در صورتی که بسیاری از اخبار اعدادشون ممکنه تحلیل اونا یا عملکرد متفاوت با اعدادی که اعلام میشه باشه برای همین بهترین راهی که افراد میتونن تحلیل کنن این هستش که ابتدا تحلیل های خوب و مؤثر رو از افراد دیگه دریافت کنن از سایت هایی که اقدام به تحلیل در زمینه های ارزها کالاها و یا سایر موارد میکنن تحلیل ها رو بخونن و بعد از یه مدت حدود یک دو الی سه سال که تحلیل های مختلف رو ببینن با تحلیل کردن خبری بیشتر آشنا میشن و با ابعاد اون بیشتر آشنا میشن و بهتر میتونن تحلیل کنن و خوندن تحلیل های مؤثر و مفید و موثق از خوندن اخبار تأثیر بیشتری رو داره بررسی همه جانبه نسبت به نمادهای انتخابی برای معاملات یعنی زمانی که میخوایم مثلا روی یورو پوند – یورو دلار – طلا یا هر کدوم از این نمادها کار کنیم.
نیاز هستش که نسبت به اون کالا یا کشور یا کشورهایی که میخوایم معامله کنیم اطلاعات کاملی رو داشته باشیم از این که اون کشور در کجا واقع شده چه شرایط اقتصادی ای داره چه مواردی رو اقتصادش تاثیر میذاره صادراتش چی هست وارداتش چی هست حزب حاکمش چی هست چجوری تصمیم گیری میکنن.
حالا در مورد نمادها مانند طلا که کشورهای تولید کننده اش کیان کشور های مصرف کنندش کیان عرضه اش چقدره تقاضاش چقدره چه منابع و معادن جدیدی توش کشف شده چه معادنی در حال اتمام و سایر موارد اطلاعاتی رو کسب کنین تا بتونین در مورد اون نمادها بهتر معامله کنین آشنایی کامل اخبار منتشر شده و در حال انتشار به همراه رویدادهای خبری یعنی یه سری اخبارها در تقویم اقتصادی همیشه هستن و اعلام میشن که تاثیر خودشون رو دارن یه سری از اخبار هستن که در طول روز – ماه – سال اعلام میشن و میتونن تاثیری هم اندازه و حتی بیشتر از خبرهایی که بصورت دنباله دار همیشه اعلام میشه رو داشته باشن.
ارز قوی، ارز ضعیف
خبرهایی که در بازار منتشر میشه لازم هستش که یه سری موارد رو پیش از اون مرور کنیم این که آیا ارز قوی باشه بهتره یا ضعیف مثلا یه کشوری ارز ضعیفی داره یه کشوری هم ارز قوی ای داره کدوم ارز بهتره؟ بسیاری از افراد ترجیح میدن که ارز قوی باشه در صورتی که ارز ضعیف بهتره چرا که وقتی کشوری ارز ضعیف داره صادراتش قوی تره به خاطر اینکه اختلاف قیمت ساخت اون در داخل بیشتر از خارجه پس قدرت رقابتش در صادرات بسیار بالاست وارداتش کم هست.
بخاطر اینکه همون کالاها رو میتونه در داخل تولید کنه نیروی کارش ارزونه امکاناتش ارزونتره و نیازی به واردات زیادی نداره پس وارداتش ضعیف هست جذب توریستش بالاست بخاطر اینکه افراد با پول کمتری میتونن لذت بیشتری ببرن و از جنبه های توریستیش استفاده کنن برای همین جذب توریستش بالاتره جذب سرمایه گذارش بالاتره یعنی با اعداد کمتری میشه اونجا یه بیزینس یا کار رو راه انداخت.
پس جذب سرمایه گذار همیشه به سمت کشوری که ارز ضعیف تری داشته باشه خواهد بود پس در مجموع ارز ضعیف بهتر از ارز قوی هست یکی از علت هایی که کشور آلمان در اتحادیه اروپاست و سعی میکنه اتحادیه اروپا رو حفظ کنه این هستش که قدرت صادراتی فوق العاده بالایی که داره ارز یورو رو ضعیف نگه میداره و چون کشور صادراتی ای هست ترجیح میده که با ارز ضعیف صادراتش رو انجام بده و حتی شده کمک های مالی رو به کشور های دیگه کنه ولی همچنان اتحادیه اروپا رو حفظ کنه تا اینکه بتونه از ارز ضعیف تر استفاده کنه در صورتی که اگر ارز اون به واحد پولی خودش که حالا مارک باشه برگرده به شدت قیمت اون افزایش پیدا میکنه و با افزایش قیمت صادراتش ضعیف میشه وارداتش زیاد میشه جذب توریستیش کم میشه و جذب سرمایه گذاریش هم کم میشه.
همچنین چین سعی میکنه ارزش رو ضعیف در بازار نگه داره چون کشوری هستش که به شدت صادرات داره و واردات کمی داره اگر قرار باشه ارزش رو کنترل نکنه و ارزش افزایش قیمت پیدا کنه اون موقع بخاطر جمعیت زیادی که داره به مشکلات زیادی میخوره پس بخاطر همین بانک مرکزی اون همیشه ارزش رو ضعیف نگه میداره تا قدرت صادراتش رو قوی نگه داره.
تورم Inflation
مسئله بعدی اینه که تورم خوب هست یا بد برای اقتصاد چه شرایطی رو بوجود میاره یک چرخه ای وجود داره زمانی که شرایط اقتصادی رو به پیشرفت باشه رابطه عرضه و تقاضا از حالت مساوی به سمت تقاضا بیشتر میشه. یعنی تقاضا از عرضه پیشی میگیره از زمانی که تقاضا نسبت به عرضه بالاتر باشه باعث افزایش نقدینگی میشه یعنی افراد پولشون رو تبدیل میکنن تقاضا بالا رفته باعث افزایش نقدینگی شده و افزایش نقدینگی باعث افزایش رشد اقتصادی میشه درواقع سه قسمتی که هستش رشد اقتصادی افزایش تقاضا و افزایش نقدینگی باعث ایجاد تورم میشه پس تورم خوب هست.
اما تا حد قابل قبولش و نشانه رشد اقتصادی در سرار دنیا لحاظ میشه شرایط ریسک پذیر شرطی هستش که رشد اقتصادی بوجود اومده موقعیت های کاری بوجود میاد برای همین افراد اقدام میکنن به دراوردن پول هاشون از بانک ها یا تبدیل کردن به موقعیتی که بتونن بیزینس یا شغلی رو شروع کنن و در این شرایط افزایش رشد اقتصادی باعث افزایش کار و اشتغال میشه و برای اینکه بانک مرکزی بتونه تورم ناشی از این افزایش اقتصادی رو کنترل کنه با افزایش نرخ بهره یا سود بانکی سعی میکنه تورم رو کنترل کنه تا از حدش بیشتر نشه.
پس افزایش یا کاهش نرخ بهره یا سود بانکی در پی افزایش و کاهش تورم و تورم هم در جهت رشد اقتصادی هستش در این شرایط افزایش قیمت طلا سایر کالاها سهام ارزها اما ارزهایی که نرخ بهره بالاتری دارن اگر در این شرایط ریسک پذیر نگاهی به چارت ها بکنین ارزهایی که نرخ بهره بالاتری دارن AUDNZD ارزها به سمت اونها تبدیل میشن مثل AUDUSD گه به سمت بالا میره و سعی میکنن که مردم پولاشون رو به سمت ارزهای با نرخ بهره بالاتر تبدیل بکنن پس در این شرایط ارزهایی که نرخ بهره بالاتری دارن بیشتر مورد استفاده قرار میگیرن و پول ها به اون سمت حرکت میکنه شرایط ریسک گریز که رکود اقتصادی باعث اون میشه و در پی اون سود بانکی کاهش پیدا میکنه چون بسیاری از افراد چون نمیتونن از کار هاشون پول در بیارن اقدام به فروش و از بین بردن کارها میکنن و اون پولها رو میخوان در بانک ها وارد کنن تا سود خوبی رو دریافت کنن در این شرایط با افزایش نقدینگی شدیدی که بوجود میاد بانک ها نرخ بهره رو پایین میارن تا این ارزش رو نداشته باشه تا افراد بیزینسشون رو تعطیل کنن داخل بانک ها بذارن و بخوان سود بگیرن.
پس در این حالت نرخ بهره در بانک ها کاهش پیدا میکنه که افراد بتونن بیان و پولاشون رو خارج کنن از بانک ها تا کسب و کار رو راه بندازن در این شرایط ریسک گریز افزایش ارزهای با نرخ بهره پایین تر یعنی اگر تو این شرایط نگاه کنیم چون میزان کاهش نرخ بهره بانکی در کشورهایی ک نرخ بهره بانکیشون بالاتره مثل AUDJPY به شدت به سمت پایین میاد در این شرایط میبینیم که ارزهایی مثل AUDUSD یا NZDUSD یا ارزهایی که نرخ بهره بالاتری دارن به سمت ارزهای با نرخ بهره پایین تر حرکت میکنن و در این شرایط ارزی مثل AUDUSD روند نزولی میگیره و باعث کاهش قیمت کالاها در این شرایط میشه مانند طلا که بعد از شرایط تورمی قیمت اون از 1920 تا حدود 1200 ریزش کرد اگر ادامه شرایط بد دنیا وجود داشته باشه یا در شرایط ریسک گریز بیشتر اخبار منفی دربیاد باعث افت بیشتر طلا میشه.
پس یکی از مواردی که سوال در مورد اون بوجود میاد طلا هستش که در چه شرایطی خوب حرکت میکنه طلا در زمانی که شرایط ریسک پذیر باشه به سمت بالا حرکت میکنه اخبارهای بد هم در شرایط ریسک پذیر طلا رو به سمت بالا میبرن اما در شرایط ریسک گریز قیمت طلا افت میکنه و اخبار منفی اون رو به سمت پایین میبره چرا که اخبار منفی اقتصادی نشان از گسترش بیشتر شرایط ریسک گریزی و رکود اقتصادی داره در این شرایط خواستار طلا کم میشه چرا که پول در کشورهایی مانند چین و هند که بزرگترین خریداران طلا هستن درامدهای اونا کاهش پیدا میکنه و نمیتونن اقدام به خرید طلا بکنن و طلا از حالت سرمایه ای خارج میشه پس ما نیاز داریم برای تحلیل های خبری اطلاعاتمون رو بالا ببریم و بتونیم با اطلاعات بیشتر اقلام به تحلیل کنیم و در ابتدا خوندن تحلیل ها میتونه به ما در این زمینه کمک شایانی رو بکنه.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال روشی برای تعیین ارزش واقعی یا ارزش «عادلانه بازار » است. تحلیل فاندامنتال در کنار تحلیل تکنیکال، میتواند به تریدرها و سرمایهگذاران در مورد اینکه کدام داراییها و شرکتها سودآور هستند، درک خوبی را ارائه دهد.
مقدمه
وقتی صحبت از تریدینگ میشود -خواه در بازار سهام یا بازارهای نوظهور رمزارزی- هیچ علم دقیقی در این زمینه وجود ندارد، یا اگر هم وجود داشته باشد، بازیگران برتر وال استریت فرمول آن را بهعنوان یک راز بین خودشان نگه میدارند.
در عوض آنچه ما در اختیار داریم، طیف وسیعی از ابزارها و روشهای مورد استفاده تریدرها و سرمایهگذاران است. شما میتوانید این تکنیکها را به دو دسته طبقهبندی کنید: تحلیل فاندامنتال (FA) و تحلیل تکنیکال (TA).
در این مقاله، ما به اصول اولیه تحلیل فاندامنتال خواهیم پرداخت.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال روشی است که توسط سرمایهگذاران و تریدرها در راستای تعیین ارزش ذاتی داراییها یا شرکتها استفاده میشود. آنها برای تعیین اینکه ارزش دارایی یا شرکت موردنظرشان بالاتر از ارزش واقعی یا پایینتر از آن قرار دارد، عوامل داخلی و خارجی را بهدقت مطالعه میکنند. نتیجهگیری آنها میتواند به اتخاذ یک استراتژی بهتر کمک کند و در نتیجه سود خوبی به دست آورند.
بهعنوانمثال، اگر به یک شرکت علاقهمند شدید، ابتدا میتوانید مواردی مانند درآمد، ترازنامه، صورتهای مالی و گردش پول آن شرکت را بررسی کنید تا از سلامتی مالی آن اطلاعات کافی به دست آورید. سپس لازم است که با نگاهی کلیتر، به بازار یا صنعتی که شرکت مورد نظر در آن فعالیت دارد نگاه کنید و ببینید که رقبایش چه کسانی هستند؟ شرکت چه افرادی را هدف قرار داده است؟ آیا درحال گسترش است؟ حتی میتوانید از زاویه کلیتر نگاه کنید تا عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و تورم را نیز در نظر بگیرید.
موارد بالا همان چیزی است که بهعنوان یک رویکرد «پایین به بالا» شناخته میشود. شما می توانید با شرکتی که به آن علاقهمند هستید شروع کنید و تلاش کنید تا جایگاه آن را در یک اقتصاد کلیتر دریابید. همچنین میتوانید به همان اندازه، یک رویکرد بالا به پایین اتخاذ کنید، که طبق آن ابتدا با بررسی تصویری بزرگتر، گزینههای خود را محدود میکنید.
هدف نهایی این نوع تحلیل، دست یافتن به توانایی پیشبینی قیمت یک سهام و مقایسه آن با قیمت فعلی همان سهام است. اگر عدد بهدستآمده بالاتر از قیمت فعلی باشد، میتوان نتیجه گرفت که ارزش آن پایینتر از ارزش واقعی است. اگر پایینتر از قیمت بازار باشد، میتوان فرض کرد که در حال حاضر بیشتر از مقدار واقعی، ارزشگذاری شده است. با داشتن اطلاعات حاصل از چنین تحلیلی، میتوانید درباره خرید یا فروش سهام شرکت موردنظر، تصمیماتی آگاهانه بگیرید.
تحلیل فاندامنتال (FA) در برابر تحلیل تکنیکال (TA)
غالباً تریدرها و سرمایهگذاران تازهوارد به بازار رمزارزها، فارکس و یا بازار بورس، هنگام انتخاب رویکرد خود گیج میشوند. تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال کاملاً متضاد هم هستند و به روشهای متفاوتی متکی هستند. بااینحال، هر دو دادههایی مرتبط با معاملهگری ارائه میدهند. پس کدامیک بهتر است؟
درواقع شاید بهتر باشد که بپرسیم هرکدام از آنها چه اطلاعاتی ارائه میکنند. تحلیلگران فاندامنتال بر این باورند که قیمت سهام لزوماً نشانگر ارزش واقعی سهام نیست -ایدئولوژیای که اساس تصمیمات سرمایهگذاری آنها است.
در مقابل، تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که تغییرات آیندهی قیمت را میتوان تا حدودی از پرایساکشن گذشته و دادههای حجم (volume) پیشبینی کرد. آنها خود را درگیر مطالعه عوامل بیرونی نمیکنند و ترجیح میدهند بر نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازارها تمرکز کنند. هدف آنها شناسایی نقاط ایدئال برای ورود و خروج از معاملات است.
طرفداران فرضیه بازار کارآمد (EMH) بر این باورند که پیگیری مداوم بازار با تحلیل تکنیکال غیرممکن است. این نظریه بیان میکند كه بازارهای مالی تمام اطلاعات شناختهشده (اطلاعات معقول) در مورد داراییها را نشان میدهند و دادههای تاریخی را از قبل در نظر گرفتهاند. نسخههای «ضعیفتر» EMH تحلیل فاندامنتال را بیاعتبار نمیدانند، اما اشکال «قویتر» آن، استدلال میکنند که حتی با تحقیقات بسیار دقیق، دستیابی به یک مزیت رقابتی غیرممکن است.
قابلدرک است که هیچ استراتژی عینی بهتر از این دو وجود ندارد، زیرا هر دو میتوانند اطلاعات ارزشمندی را درزمینهٔهای مختلف ارائه دهند. برخی ممکن است سبکهای معاملاتی خاصی داشته باشند، اما در عمل، بسیاری از تریدرها از ترکیبی از هردوی آنها استفاده میکنند.
شاخصهای محبوب در تحلیل فاندامنتال
ما در تحلیل فاندامنتال به دنبال نمودارهای شمعی، MACD یا RSI نیستیم – در عوض تعداد محدودی از شاخصهای مخصوص تحلیل فاندامنتال وجود دارد که از آنها استفاده میشود. در این بخش ، ما در مورد برخی از محبوبترین آنها بحث خواهیم کرد.
درآمد هر سهم (EPS)
درآمد هر سهم، معیار مشخصی از سودآوری یک شرکت است و به ما میگوید سود هر سهم چقدر است. EPS با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشود:
تعداد سهام عرضه شده/(درآمد خالص – سود سهام ممتاز)
فرض کنید یک شرکت سود سهام پرداخت نمیکند و سود کلی آن ۱ میلیون دلار است. با انتشار ۲۰۰۰۰۰ سهم، این فرمول EPS میزان ۵ دلار را به ما نتیجه میدهد. محاسبه آن پیچیده نیست، اما میتواند اطلاعات ارزشمندی در مورد سرمایهگذاریهای بالقوه به ما ارائه دهد. شرکتهای دارای EPS بالاتر (یا در حال رشد) معمولاً برای سرمایهگذاران جذابتر هستند.
برخی افراد نیز به سود رقیق در هر سهم علاقه دارند، زیرا فاکتورهایی را در نظر میگیرد که میتوانند تعداد کل سهام را افزایش دهند. به عنوان مثال در گزینههای سهام، به کارمندان امکان خرید سهام شرکت داده میشود. ازآنجاکه این بهطورکلی تعداد بیشتری از سهام را برای تقسیم درآمد خالص به وجود میآورد، انتظار داریم که برای EPS رقیقشده در مقابل EPS ساده ارزش کمتری را مشاهده کنیم.
بر اساس تمام شاخصها، EPS فاندامنتال در مقابل تکنیکال نباید تنها معیاری باشد که برای ارزشگذاری یک سرمایهگذاری مورداستفاده قرار میگیرد. این ابزار، زمانی مفید است که در کنار بقیه فاکتورها استفاده شود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد یا بهطور ساده، نسبت P/E یک شرکت را با مقایسه قیمت سهام با EPS آن، ارزشیابی میکند. P/E با فرمول زیر محاسبه میشود:
درآمد هر سهم (EPS)/قیمت سهام
بیایید از همان شرکت قبلی که دارای EPS معادل با ۵ دلار بود، استفاده کنیم. فرض کنید که هر سهم در قیمت ۱۰ دلار معامله میشود؛ در نتیجه نسبتP/E آن برابر با ۲ میباشد. این به چه معناست؟ خب، این تا حد زیادی به آنچه بقیه تحقیقات ما نشان میدهد بستگی دارد.
بسیاری افراد، از نسبت سود به درآمد (profit-to-earnings) برای تعیین اینکه سهام overvalued (اگر این نسبت بالاتر باشد) یا undervalued (اگر این نسبت پایینتر باشد) است یا خیر، استفاده میکنند. باز هم، این قانون همیشه به تنهایی صادق نیست؛ بنابراین بهتر است در کنار سایر تکنیکهای تحلیل کمی و کیفی استفاده شود.
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
نسبت قیمت به ارزش دفتری (یا نسبت قیمت به سهام) میتواند در مورد چگونگی ارزشگذاری شرکت نسبت به ارزش دفتری آن توسط سرمایهگذاران به ما اطلاعات ارائه دهد. ارزش دفتری، ارزشی تجاری است که در گزارش های مالی شرکت تعریف شده (بهطور معمول داراییها منهای بدهی ها). محاسبه آن به شرح زیر است:
ارزش دفتری هر سهم/قیمت هر سهم
بیایید بار دیگر شرکت قبلی را در نظر بگیریم. فرض کنیم که ارزش دفتری این شرکت ۵۰۰،۰۰۰ دلار است. هر سهم روی ۱۰ دلار معامله میشود و ۲۰۰۰۰۰ دلار از آنها وجود دارد. بنابراین، ارزش دفتری ما به ازای هر سهم ۲٫۵ دلار خواهد بود. پس با اعمال اعداد در این فرمول، ۱۰ دلار تقسیم بر ۲٫۵ دلار نسبت قیمت به ارزش دفتریِ ۴ دلار به ما میدهد. در ظاهر، این خوب به نظر نمیرسد. این به ما میگوید که سهام در حال حاضر چهار برابر آنچه شرکت درواقع روی کاغذ ارزش دارد، معامله میشود. این ممکن است نشان دهد که بازار این شرکت را بیشازحد ارزشگذاری کرده و شاید انتظار رشد عظیم آن را دارد. اما اگر نسبت کمتر از ۱ داشته باشیم، این نشان میدهد که شرکت دارای ارزش بیشتری نسبت به آنچه بازار تشخیص میدهد است.
محدودیت نسبت قیمت به ارزش دفتری این است که معمولاً برای ارزیابی شرکتهای «با دارایی سنگین» مناسب است و برای شرکتهایی که داراییهای فیزیکی کمی دارند خیلی مناسب نیست.
نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد سود (PEG)
نسبت قیمت/درآمد به نرخ رشد (PEG) یک فرمول اضافه برای نسبت سود به درآمد است و دامنه آن را برای در نظر گرفتن نرخ رشد در نظر میگیرد. PEG از فرمول زیر به دست می آید:
نرخ رشد سود/نسبت قیمت به درآمد
نرخ رشد درآمد، تخمینی از رشد سود پیشبینی شده در یک بازه زمانی مشخص است. ما آن را بهصورت درصد بیان میکنیم. فرض کنید برای شرکت فوقالذکر ما رشد متوسط ۱۰٪ را طی ۵ سال در آینده تخمین زدهایم. حال نسبت قیمت به درآمد (۲) را به ۱۰ تقسیم میکنیم تا به نسبت ۰٫۲ برسیم.
این نسبت نشان میدهد که این شرکت برای سرمایهگذاری خوب است زیرا وقتی رشد آینده آن را در نظر میگیرم، ارزش آن بسیار پایینتر از ارزش واقعی آن است. بهطورکلی، هر شرکتی، با نسبت کمتر از ۱، کمتر از حد واقعی ارزشگذری شده است.
بسیاری نسبت PEG را به P/E ترجیح میدهند، زیرا این نسبت متغیر نسبتاً مهمی را در نظر میگیرد که P/E آن را در نظر نمیگیرد.
تحلیل فاندامنتال و رمزارزها
معیارهای بالا برای رمزارزها قابلاستفاده نیستند. در عوض، شما میتوانید به ارزیابی عوامل دیگر برای ارزیابی پروژه بپردازید. در بخش زیر تعدادی از شاخصهای مورداستفاده تریدرهای رمزارزی آورده شده است.
نسبت ارزش شبکه به تراکنشها (NVT)
این نسبت معمولاً بهعنوان معادل نسبت P/E در بازارهای رمزارزی در نظر گرفته میشود. نسبت NVT به سرعت در حال تبدیلشدن به یک اصل در تحلیل فاندامنتال است. این نسبت به شرح زیر محاسبه شود:
حجم معاملات روزانه/ارزش شبکه
NVT ارزش یک شبکه را بر اساس ارزش معاملات انجامشده آن تفسیر میکند. فرض کنید که شما دو پروژه دارید؛ Coin A و Coin B. هر دو دارای ارزش بازار ۱،۰۰۰،۰۰۰ دلار هستند. بااینحال، کوین A حجم معاملات روزانه به ارزش ۵۰۰۰۰ دلار دارد، در حالی که این عدد برای کوین B برابر با ۱۰۰۰ دلار است.
نسبت NVT برای کوین A، ۲۰ وبرای کوین B، ۱۰۰ است. بهطورکلی، داراییهایی با نسبت NVT پایینتر، پایینتر از حد واقعی ارزشگذاری میشوند، درحالیکه ممکن است آنهایی که نسبتهای بالاتری دارند بیشتر از حد ارزشیابی شوند. این معیار بهتنهایی نشان میدهد که کوین A در مقایسه با کوین B کمتر از ارزش واقعی خود ارزشیابی شده است.
آدرسهای فعال
برخی به تعداد آدرسهای فعال در یک شبکه نگاه میکنند تا میزان استفاده از آن را مشخص کنند. اگرچه بهعنوان یک شاخص مستقل قابلاعتماد نیست اما با اینوجود میتواند اطلاعات مربوط به فعالیت شبکه را نشان دهد.
نسبت سربهسر قیمت به ماینینگ
نسبت سربهسر قیمت به ماینینگ، معیاری برای ارزیابی کوینهای اثبات کار است که توسط مشارکتکنندگان در شبکه استخراج میشوند. این نسبت هزینههای مرتبط با این فرآیند را در نظر میگیرد: یعنی هزینه برق و سختافزار.
هزینه استخراج کوین/قیمت کوین
نسبت سربهسر قیمت به ماینینگ میتواند در مورد وضعیت فعلی شبکه بلاکچین چیزهای زیادی را نشان دهد. قیمت سربهسر به هزینه استخراج کوین اشاره دارد؛ برای مثال، اگر ۱۰،۰۰۰ دلار باشد، آنوقت ماینرها معمولاً ۱۰۰۰۰ دلار برای تولید یک واحد جدید هزینه میکنند.
فرض کنید کوین A در ۵۰۰۰ دلار و کوین B در ۲۰۰۰۰ دلار معامله میشود، و هر دو دارای یک نقطه سربهسر ۱۰۰۰۰ دلار هستند. نسبت کوین A 0.5 و نسبت کوین B 2 خواهد بود. ازآنجاکه نسبت کوین A زیر ۱ است ، به ما میگوید که ماینرهای آن ضرر ده هستند. اما استخراج کوین B سودآور است، زیرا درازای هر ۱۰،۰۰۰ دلار صرف شده برای ماینینگ، ۲۰،۰۰۰ دلار درآمد کسب میکنند.
برای کوین A، ماینرهای ضرر ده احتمالاً شبکه را ترک میکنند مگر اینکه قیمت آن افزایش یابد. کوین B پاداش خوبی دارد، بنابراین انتظار میرود که ماینرهای بیشتری به آن بپیوندند مگر اینکه دیگر سود ده نباشد.
اثربخشی این شاخص مورد اختلاف است. بااینوجود، این به شما در مورد اقتصاد ماینینگ ایده میدهد، که میتوانید در ارزیابی کلی خود از یک دارایی دیجیتال آن را اعمال کنید.
شفافنامه، تیم و نقشه راه
معروفترین روش برای تعیین ارزش رمزارزها و توکنها تحقیقات متداول در مورد پروژه است. با خواندن یک شفافنامه میتوانید اهداف پروژه، موارد استفاده و فناوری آن را بفهمید. خواندن سوابق اعضای تیم به شما در مورد توانایی آنها در ساخت محصول و رشد آن ایده میدهد. سرانجام، نقشه راه به شما میگوید که آیا این پروژه در جریان است یا خیر. میتوان این را با تحقیقاتی دیگر تکمیل کرد تا احتمال اینکه پروژه به نقاط عطف برسد یا خیر، مشخص شود.
نکات مثبت و منفی تحلیل فاندامنتال
نکات مثبت تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال یک روش قدرتمند برای ارزیابی کسب و کارها به روشی است که از عهده تحلیلگران تکنیکال خارج میباشد. برای سرمایهگذاران در سراسر جهان، فاندامنتال در مقابل تکنیکال مطالعه طیف وسیعی از عوامل کمی و کیفی، یک نقطه شروع مهم برای هر کسب و کار است.
هرکسی میتواند تحلیل فاندامنتال انجام دهد، زیرا این تحلیل به تکنیکهای امتحان شده و تستشده و دادههای در دسترس تجاری متکی است؛ یا حداقل، در بازارهای سنتی اینگونه است. درواقع، اگر بخواهیم به رمزارزها (یک صنعت کماکان کوچک) بپردازیم، دادهها همیشه در دسترس نیستند و همبستگی سنگین بین داراییها بدین معنی است که فاندامنتال در مقابل تکنیکال ممکن است تحلیل فاندامنتال چندان مؤثر نباشد.
اگر تحلیل فاندامنتال بهدرستی انجام شود، مبنایی برای شناسایی سهامهایی که کمتر از ارزش واقعی ارزشگذاری شدهاند و آماده رشد هستند را فراهم میکند. سرمایهگذاران برتر مانند وارن بافت و بنیامین گراهام، بهطور مداوم نشان دادهاند که تحقیقات دقیق روی شرکتها از طریق این روش میتواند نتایج شگرفی به بار آورد.
نکات منفی تحلیل فاندامنتال
تحلیل کردن به روش فاندامنتال بسیار ساده است، اما ارائه یک تحلیل فاندامنتال خوب آنقدرها هم ساده نیست. تعیین «ارزش ذاتی» سهام، یک فرایند وقتگیر است که نیاز به کار بسیار بیشتری نسبت به قرار دادن اعداد در یک فرمول دارد. فاکتورهای زیادی باید ارزیابی شوند و منحنی یادگیری برای انجام این کار میتواند بهطور مؤثری شیبدار باشد. علاوه بر این، تحلیل فاندامنتال بیشتر مناسب معاملات بلندمدت است تا کوتاهمدت.
این نوع تحلیل همچنین نیروهای قوی بازار و روندهایی که تحلیل تکنیکال قادر به شناسایی آنها هست را نادیده میگیرد.
تضمینی وجود ندارد که سهامهایی که کمتر از ارزش واقعی خود ارزشیابی شدهاند، در آینده رشد کنند.
جمعبندی
تحلیل فاندامنتال یک رویه اثباتشده است که برخی از موفقترین تریدرها به آن قسم میخورند. با اصلاح یک استراتژی، سرمایهگذاران نهتنها میتوانند ارزش واقعی سهام، رمزارزها و سایر داراییها را بهتر تخمین بزنند، بلکه بهطورکلی میتوانند شرکتها و صنایع را بهتر درک میکنند.
تحلیل فاندامنتال در کنار فاندامنتال در مقابل تکنیکال تحلیل تکنیکال، میتواند به تریدرها و سرمایهگذاران در مورد اینکه کدام داراییها و شرکتها سودآور هستند، درک خوبی بدهد. در هر دو بازار سهام و رمزارزها، ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال موردعلاقه افراد بسیاری است.
با این حال، با توجه به نوظهور بودن بازارهای رمزارزی، باید درک کنید که ممکن است تحلیل فاندامنتال چندان مؤثر نباشد. همیشه تحقیقات خود را انجام دهید و از داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک اطمینان حاصل کنید.
دیدگاه شما