تجزیه و تحلیل پایه فاندامنتال


فاندامنتال یا تکنیکال، مسئله این است!

با نگاهی گذرا به آمار و ارقام و شاخص‌ها در ماه‌های اخیر به راحتی می‌توان پی برد که پررونق‌ترین حوزه اقتصادی، بازارسرمایه و بورس اوراق بهادار بوده است.

ورود بیش از یک میلیون نفر سرمایه‌گذار جدید در 18ماه اخیر و صعود بی‌سابقه شاخص بورس دلیلی بر این مدعاست. در این رابطه عوامل متعددی ازجمله افزایش نرخ ارز و تورم، افزایش سودآوری شرکت‌ها، ایجاد فضای آرام توأم با امید و تحولات سیاسی اخیر دخیل بوده است. لیکن با توجه به افزایش نسبتا زیاد نسبت قیمت به درآمد(P/E) واضح است که سرمایه‌گذاران امید زیادی به آینده دارند. به بیان دیگر می‌توان گفت که افزایش روزانه شاخص بورس نشان‌دهنده آن است که از نظر فعالان این حوزه ارزش ذاتی سهام از ارزش بازار آن بیشتر است، لذا این موضوع باعث می‌شود که شاهد افزایش روزانه قیمت بازار سهام برخی از شرکت‌ها باشیم. 2 روش متداول درخصوص تعیین ارزش ذاتی سهام توسط سرمایه‌گذاران به‌کار گرفته می‌شود که عبارت است از روش«فاندامنتال» یا بنیادی و روش «تکنیکال» یا فنی.

در تحلیل بنیادی فرض بر آن است که ارزش ذاتی اوراق بهادار تابعی از متغیرهای بنیادی است که ترکیب این متغیرها بازده مورد انتظار را مشخص می‌کند. در این روش ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغیرهای بنیادی صورت می‌گیرد تا با ارزش بازار سهام مورد مقایسه قرار گیرد. به بیان دیگر اگر ارزش ذاتی سهام بیش از ارزش بازار آن ارزیابی شود، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش ذاتی سهام کمتر از ارزش بازار آن ارزیابی شود، زمان برای فروش مناسب خواهد بود. در تحلیل بنیادی از رویکرد قیاسی یا همان کل به جزء استفاده می‌شود؛ بدین‌ترتیب که ابتدا اقتصاد و بازار در کل تجزیه و تحلیل شده تا بتوان زمان مناسب برای سرمایه‌گذاری را تشخیص داد. سپس صنایع یا بخش‌هایی از اقتصاد که دارای چشم‌اندازهای آتی مناسبی است تحلیل می‌شود.

در پایان اگر زمان برای سرمایه‌گذاری مناسب تشخیص داده شود و صنایع مناسبی برای کسب بازده مطلوب وجود داشته باشد، شرکت‌های مربوط به صنایع موردنظر تجزیه و تحلیل می‌شوند تا بتوان سبد مناسبی از سهام را خریداری کرد. درخصوص گام اول یعنی تجزیه و تحلیل کلی از وضعیت اقتصادی باید توجه داشت که بازار سهام قسمتی مهم و حیاتی از کل اقتصاد به شمار می‌رود. بدیهی است که ارتباطی قوی بین بازار سهام و اقتصاد وجود دارد، لذا اگر وضعیت اقتصادی مطلوب نباشد، عملکرد بیشتر شرکت‌ها و بازار سهام نیز ضعیف خواهد شد؛ در نتیجه یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای زمانی اقدام به خرید سهام خواهدکرد که وضعیت مناسبی را از جهت کل اقتصاد در آینده متصور باشد. در گام دوم یعنی تجزیه و تحلیل صنایع، داده‌هایی نظیر فروش، سود سهام، سود تقسیمی، ساختارسرمایه، خطوط تولید و قوانین و مقررات مدنظر قرار می‌گیرد. سرمایه‌گذاران با توجه به شرایط فعلی و چشم‌اندازهای آتی اقتصاد، به‌دنبال پاسخ دادن به سؤالاتی نظیر اینکه کدام یک از صنایع احتمالا سود خوبی ارائه خواهد کرد؟ کدام یک از صنایع نسبت قیمت به درآمد مطلوبی خواهد داشت؟ یا اینکه کدام یک از صنایع بیشتر تحت‌تأثیر رویدادهای بالقوه آتی ممکن است قرار گیرد؟ هستند. نهایتا در گام سوم به تحلیل شرکت‌های صنعت یا صنایع مورد نظر پرداخته می‌شود. در این رابطه می‌توان متغیرهایی نظیر قابلیت نقدینگی، تعداد سهام در دست عموم و ترکیب سهامداران، میزان دادوستد سهام، سودآوری، منابع مالی، موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، تغییرات تکنولوژیک و مدیریت را درنظر داشت.

تحلیل‌گران فنی نیز بر این باورند که می‌توانند با استفاده از ابزارهایی نظیر انواع نمودارها، اوراق بهاداری که ارزش ذاتی‌شان بیش از ارزش بازار آنهاست را شناسایی کنند. در این شیوه فرض بر آن است که قیمت‌ها براساس روندها حرکت می‌کنند و همچنین قیمت‌ها رفتارهای خود را تکرار خواهند کرد. این گروه از تحلیل‌گران با درنظر گرفتن قیمت بازشدن، بسته شدن، حداقل و حداکثر یک سهم سعی می‌کنند آینده آن را پیش‌بینی کنند. در واقع می‌توان گفت که در روش فنی سعی می‌شود با بررسی رفتار قیمت، پیروزی عرضه یا تقاضا را پیش‌بینی کرد.

در یک مقایسه اجمالی بین 2روش رایج مذکور می‌توان دریافت که روش بنیادی روشی است که بیشتر، بازار را مبتنی بر منطق می‌داند درحالی‌که روش فنی عمدتا بازار را بر پایه مسائل روانشناختی و رفتاری مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. بسیاری از سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌ای به‌دنبال پاسخ این سؤال هستند که کدام یک از این روش‌ها سودمندتر است؟ ارائه پاسخی قاطع به این پرسش کمی مشکل است اما می‌توان گفت که بسیاری از سرمایه‌گذاران حرفه‌ای از ترکیب هر دو روش استفاده می‌کنند؛ به‌عنوان مثال درخصوص ارزیابی وضعیت اقتصادی و شناخت صنایع دارای چشم‌انداز آتی مناسب و انتخاب شرکت‌ها از روش بنیادی استفاده می‌کنند و درخصوص تعیین زمان مناسب برای خرید یا فروش از روش فنی بهره می‌گیرند.

تحلیل تکنیکی چیست؟ و چه برتری نسبت به تحلیل بنیادی دارد؟

تحلیل تکنیکی (تکنیکال) یا تحلیل فنی (Technical Analysis) روشی برای پیش‌بینی قیمت‌ها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است. در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان‌های قیمت‌ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می‌توان وضعیت قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی کرد. این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گران‌بها کاربرد گسترده‌ای دارد.

تحلیل تکنیکی چیست؟ و چه برتری نسبت به تحلیل بنیادی دارد؟

تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می‌تواند فعالیت آتی سهم را پیش‌بینی کند، بهره می‌جویند. رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل می‌باشند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند.

سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه های مباحث منطقی تحلیل تکنیکال به شرح ذیل می‌باشند :
1ـ همه چیز در قیمت لحاظ شده است .
2ـ قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند.
3ـ تاریخ تکرار می شود.

1 – همه چیز در قیمت لحاظ شده است

شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهوده‌ای باشد.


یک تحلیل‌گر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
برای اثبات عدم صحت این ادعا (که برخی تحلیلگرها نیز به آن مغرور هستند)، زمان زیادی صرف شده و نتیجه ای حاصل نشده است. همه تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.

چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. این تغییرات پایه و اساس تمام پیش بینی‌های اقتصادی و بنیادی می‌باشد. برداشت تکنسین‌ها از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و علل فاندامتنالی تأثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شده‌اند.

پس در این مبحث ما به این نتیجه می‌رسیم که یک تحلیل‌گر تکنیکال نیز به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد. قریب به اتفاق تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهد برآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به اقتصاد بازار می باشد و همین نیرو بر قیمت ها تأثیر می تجزیه و تحلیل پایه فاندامنتال گذارد. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند.


این یک قانون است که تحلیل‌گر تکنیکال به هیچ وجه به دنبال یافتن دلیل تغییر جهت قیمت‌ها نیست. بیشتر اوقات در آغاز یک روند و یا در نقطه تغییر جهت قیمت از افزایش به کاهش و یا برعکس هیچ کس به طور قطع دلیل این تغییر جهت را نمی داند. (در واقع برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست که چیست و فقط بر قیمت و حجم تمرکز دارد) تحلیل‌گر تکنیکال به سادگی و با استفاده از الگوها می تواند این تغییر را به موقع شناسایی کند و پایداری آن را بسنجد.

باید در خاطر داشت، مادامی که یک تحلیل‌گر تکنیکی بر این عقیده باقی بماند که همه چیز در قیمت لحاظ شده است موفق خواهد شد که از بسیاری از افراد باتجربه بازار (که از این ابزار استفاده نمی‌کنند) سود بیشتری کسب کند.


پذیرش جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» به عنوان اولین قدم مساوی است با پذیرش اهمیت بررسی قیمت. یک تحلیل‌گر لزوماً نیاز نیست از بازار باهوش‌تر باشد و یا قادر باشد که پیش بینی‌های متحیرانه‌ای درباره تغییرات قیمت انجام دهد. با استفاده از بررسی روند قیمت به کمک ابزارهای تکنیکی مختلف مانند اندیکاتورها، یک تحلیل گر تکنیکال می‌تواند بهترین زمان برای خرید و فروش سهم را تشخیص دهد و انتخاب کند.

2 – قیمت ها براساس روندها حرکت می‌کنند

ضروری است که این مفهوم را بپذیریم که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند. در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده باشیم تلاش برای یادگیری تحلیل تکنیکال بی‌فایده است.
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمت‌های آتی، روند آینده را مشخص کنند. نظریه ثابت شده‌ای نیز وجود دارد که می‌گوید قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت‌ها به روند فعلی خود را ادامه می‌دهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند. این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل‌گران تکنیکال می‌باشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ می‌کنند.

3 – تاریخ تکرار می‌شود

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان‌ها می‌باشد. به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که چندسال پیش ترسیم شده‌اند دقیقاً منعکس کننده تأثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمت‌ها هستند.


نمودارها به وضوح روانشناسی بازار را آشکار می کنند. از زمانی که الگوها به خوبی در گذشته عمل کرده‌اند فرض شده که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود. پایه و اساس آنها اصول روانشناسی است که این امر باعث می‌شود که آنها را به عنوان اصل ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم. بیان دیگری از این موضوع این است که بگوییم: تاریخ تکرار می شود و این کلیدی است برای پیش بینی آینده از طریق تحلیل گذشته و یا اینکه بگوییم آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته …

مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟

مزیت اول- انعطاف‌پذیری و سازگاری با همه بازارها

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.

چارتیست به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمی‌توانند از جایی که هستند دور شوند.

به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.

مزیت دوم- قابل استفاده برای بازه‌های زمانی مختلف

یکی تجزیه و تحلیل پایه فاندامنتال از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه‌های زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله‌گران روزانه چه معامله‌گران چند روزه و کوتاه‌مدت و چه خریداران میان‌مدت و چه افرادی که در بازه‌های زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش می‌باشند، می‌توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی‌شود و این سلیقه و روش کار معامله‌گر می‌باشد که در چه بازه‌ای به تحلیل بپردازد.

تحلیل‌گر تکنیکی با تعیین بازه زمانی موردنظرش این را مشخص می‌کند که قصد پیش‌بینی برای چه مدت زمانی را دارد. این عقیده که برخی از افراد می‌گویند تحلیل تکنیکال صرفاً در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.

این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاه‌مدت هستند در واقع تحلیل‌گر تکنیکال برای پیش‌بینی بازه‌های زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده می‌کند و به دلیل همین تکنیک‌ها می‌باشد که این نوع تحلیل را تکنیکال می نامند.

مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام

همان طور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند. یک تحلیل‌گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت سهام بررسی می‌کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.

ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل‌گر فاندامنتال به وسیله آن نشان می‌دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعاً با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل‌گر فاندامنتال می‌گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و برعکس.

هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش‌بینی اینکه قیمت‌ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می‌پردازند. یک تحلیل فاندامنتال علت‌های تغییر قیمت را بررسی می‌کند حال آنکه یک تحلیل‌گر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش می‌کشاند. تحلیل‌گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت‌ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل‌گر فاندامنتال همواره به علت‌ها و دلایل تغییر قیمت می‌پردازد.

یشتر معامله‌گران خود را در یکی از دو دسته تحلیل‌گران فاندامنتال و یا تکنیکال طبقه‌بندی می‌کنند. در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیل‌گران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرابگیرند و همین طور بسیاری از تحلیل‌گران تکنیکی نیز تلاش می‌کنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند.

مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علت‌ها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکت‌های مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارایه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیل‌گر تفاوت‌های زیادی را در برداشت‌هایشان و روند قیمت مشاهده می‌کنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک می‌کنند ولی گاهاً برای انجام هر گونه عکس العمل خیلی دیر شده است.این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این‌گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل پایه‌ای جدیدی می‌شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می‌شود تا تحلیل‌گر فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند. در حالی که دلایل پایه‌ای قبلاً تأثیر خود را بر قیمت گذاشته‌اند و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت‌ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه‌ای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلاً هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملاً در مسیرش قرار گرفته است.

بعد از مدتی تحلیل‌گر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات را در نمودارها درک می‌کند و می‌خواند. یک تحلیل گر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد عمومی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می‌برد. او می‌داند که معامله‌گران بازار به زودی با اطلاعات جدیدی که همان دلایل فاندامنتال جدید می‌باشد مواجه می‌شوند و شاید تنها او باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.

در تأیید تحلیل تکنیکال می‌توان به وضوح دید که اعتقاد یک تحلیل‌گر تکنیکال به تحلیل‌هایش به مراتب بیشتر از یک تحلیل‌گر فاندامنتال می‌باشد. اگر یک معامله‌گر مجبور باشد یکی از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق می‌گوید که با تحلیل تکنیکال امکان رسیدن به موفقیتش بیشتر است. برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تأثیر عوامل فاندامنتال را بررسی می‌کند و چون همیشه تأثیر فاندامنتال در روی قیمت لحاظ شده، به طور حتم بررسی فاندامنتال کاری غیرضروری است.

در واقع بررسی نمودار، میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال. ولی حالت عکس آن ممکن نیست. این امکان وجوددارد که بتوان در یک بازار مالی صرفاً با دانش تکنیکال خرید و فروش انجام داد ولی تقریباً بعید به نظر می‌آید که شخصی بتواند صرفاً بر اساس مسائلی فاندامنتالی و عدم بررسی قسمت تکنیکی بازار، خرید و فروش خیلی موفقی انجام دهد.

حتما در بورس تهران مشاهده کرده‌اید که گاهی اوقات بیشتر معامله‌گران از گروهی خاصی به گروهی دیگر سوئیچ می‌کنند و اصطلاحا نقدینگی به سمت گروهی دیگر هدایت می‌شود. حال در این وضعیت آیا تحلیل‌گر بنیادی می‌تواند به سرعت در گروه پیشرو بازار وارد شود؟ مسلم است که خیر، چون تحلیل ‌بنیادی غیر از اینکه به اطلاعات زیادی در زمینه صنعت مربوطه، حسابداری و بررسی صورت‌های مالی و… نیاز دارد، بسیار وقت‌گیرتر از تحلیل تکنیکال نیز می‌باشد.

ولی برای تحلیل‌گر تکنیکال هیچ فرقی نمی‌کند سهامی که می‌خواهد وارد آن شود در چه صنعتی قرار دارد. تحلیل‌گر تکنیکال فقط به نمودار قیمت توجه می‌کند و با استفاده از دانش نوینی که در اختیار دارد، در زمان بسیار کمتری سهم برتر گروه پیشرو را شناسایی می‌کند و وارد آن می‌شود.

با یادگیری تحلیل تکنیکال می‌توانید هرزمان تجزیه و تحلیل پایه فاندامنتال که خواستید بر فرض مثال بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید.

تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با علمی سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

تفاوت هایی بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال وجود دارد که دانستن آن ها می توانید مفید باشد، در این مقاله با مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی شما را با این مفاهیم آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

تجزیه و تحلیل بنیادی به زبان ساده به روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی دارایی با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن گفته می شود.

تحلیلگران فاندامنتال هر چیزی را که می تواند بر ارزش دارایی تأثیر بگذارد ، مطالعه می کنند.

از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل خرد اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت.

هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه گذار می تواند آن را با قیمت فعلی یک دارایی مقایسه کند تا ببیند آیا ارزش دارایی پایین آمده یا گران شده است.

این روش تجزیه و تحلیل سهام برخلاف تحلیل تکنیکال که از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار از جمله قیمت و حجم ، جهت قیمت ها را پیش بینی می کند به بررسی مسائل بنیادی سهم می پردازد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

Technical Analysis روشی برای پیش بینی و تحلیل رفتار بازار های معاملاتی است که با توجه به نمودار ها انجام می شود.

تحلیل تکنیکی یا تحلیل فنی روشی برای پیش ‌بینی قیمت‌ها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است.

در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان‌های قیمت‌ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می‌توان وضعیت قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی کرد.

این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گران‌بها کاربرد گسترده‌ای دارد.

متخصصان تحلیل تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می‌تواند فعالیت آتی سهم را پیش‌بینی کند، بهره می‌جویند.

این نوع تحلیل با استفاده از «مطالعه رفتار و حرکات قیمت و حجم سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده سهم» صورت می‌پذیرد.

تفاوت تحلیل تکنیکی و بنیادی

در تحلیل بنیادی، فرد با استفاده از داده‌های صورت‌های مالی و تجزیه و تحلیل آنها و بررسی پارامترهای اقتصادی موثر (نظیر اخبار و طرح‌های توسعه) وضعیت سهام یک شرکت را مورد بررسی قرار می‌دهد.

طرفداران نظریه بنیادی معتقدند که «قیمت در بلند مدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند.»

بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکاف بین ارزش با قیمت روز ملاحظه کنند از این مساله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و متعاقب آن خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

بدین ترتیب در تحلیل بنیادی آنچه اهمیت دارد، تشخیص صنایع برتر از لحاظ رشد سودآوری وپس از آن تعیین شرکت‌هایی است که در صنایع مذکور دارای وضعیت مناسبی هستند.

تحلیل بنیادی معمولا بر اطلاعات و داده‌های گنجانده شده در صورت‌های مالی تمرکز دارد.

از این طریق می‌تواند در خصوص ارزش‌گذاری سهام به سرمایه‌گذاران کمک کند.

اما تحلیل تکنیکال با مطالعه قیمت‌های گذشته و حجم مبادلات، حرکت‌های آینده قیمت سهم را پیش‌بینی می‌کند.

اساس این تحلیل‌ها بر استفاده از نمودار و رابطه‌های ریاضی استوار است تا بدین نحو با کشف روندهای تغییر قیمت، فرصت‌های خرید و فروش مشخص شود.

بنابراین می‌توان گفت تحلیل تکنیکی «فرآیند مطالعه و تحلیل قیمت‌های تاریخی سهام در جهت تعیین قیمت‌های احتمالی آینده است.» این کار به وسیله مقایسه روند تغییرات جاری با حرکت‌های مشابه قیمت در گذشته انجام می‌گیرد تا بدین وسیله روند آتی پیش‌بینی شود.

در خصوص میزان موفقیت این روش‌ها باید گفت که در هر دو زمینه نمونه‌های بسیار موفقی از افراد تحلیلگر و سرمایه‌گذار چه در زمینه بنیادی و چه تکنیکال در بازارهای مالی جهان وجود دارد و از آنجا که اساسا منشاء ایجاد دو روش با یکدیگر متفاوت است، نمی‌توان برتری خاصی برای هریک نسبت به دیگری قائل شد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟ مقایسه فرق بین تحلیل تکنیکی و بنیادی

جمع بندی مقایسه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

به عنوان یک رهنمود کلی روشی ترکیبی را می‌توان مطرح کرد.

که از نظر نگارنده برای فعالیت سرمایه‌گذاران نیمه حرفه ای در بازار سهام راهگشا است.

براساس این روش، ابتدا ارزندگی سهام یک شرکت با روش تحلیل بنیادی مورد تایید قرار می‌گیرد.

سپس با تحلیل تکنیکال زمان مناسب خرید یا فروش تشخیص داده می‌شود.

بدین ترتیب گستره بررسی تکنیکال، تنها بر سهام شرکت‌هایی محدود می‌شود که با پارامترهای تحلیل بنیادی قبلا تایید شده‌اند.

البته به کارگیری این روش نیازمند تسلط نسبی بر مباحث تحلیل بنیادی و تکنیکال به صورت توامان است.

امیدواریم مقاله بررسی تفاوت های تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای شما عزیزان مفید بوده باشد.

تحلیل تکنیکال چیست؛ نحوه تحلیل قیمت بیت کوین

آشنایی با تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های تحلیل قیمت در بازارهای مالی و بازار ارز دیجیتال است. معامله‌گران از تحلیل تکنیکال کمک می‌گیرند تا بتوانند در معاملات خود به سود برسند. برخلاف تحلیل فاندامنتال که بر پایه اخبار، رسانه‌ها و افراد تأثیرگذار صورت می‌گیرد، در تحلیل تکنیکال، قیمت با استفاده از شاخص‌های ریاضی و تفسیر نمودارها صورت می‌گیرد. تحلیل تکنیکال در بازار رمزارزها به خصوص در خرید و فروش بیت کوین هم جایگاه بسیار مهمی دارد و معامله‌گران می‌توانند با استفاده از آن معاملات سودآوری انجام دهند.

در مقاله پیش‌رو به این سوال پاسخ خواهیم داد که تحلیل تکنیکال چیست و به آموزش تحلیل بیت کوین با کمک تحلیل تکنیکال می‌پردازیم.

انواع روش‌های تحلیل بیت کوین

در حالت کلی تریدرها (معامله‌گران) برای تحلیل قیمت بیت کوین از ۲ روش استفاده می‌کنند:

تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis): اساس تحلیل بنیادی بر پایه اخبار، اقتصاد و وضعیت جامعه است.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis): اساس تحلیل تکنیکال قیمت‌ها، روند قبلی بازار و حجم معاملات است.

هر سرمایه‌گذار و تریدر باید با توجه به ویژگی‌های شخصیتی خود یکی از این روش‌ها را برای تحلیل بازارهای مالی انتخاب کند. البته برخی از معامله‌گران از هر دو روش کمک می‌گیرند تا بتوانند معاملات خود را با دقت بیشتری انجام دهند.

اهمیت تحلیل تکنیکال در بازار رمزارزها

تحلیل تکنیکال بیت کوین

اگر می‌خواهید در بازار رمزارزها و به خصوص بیت کوین سرمایه‌گذاری کنید، بسیار حیاتی است که بدانید چه زمانی بیت کوین بخرید و چه زمانی آن را بفروشید تا سود کنید. بنابراین، نیاز دارید که از روش‌های پیش‌بینی قیمت بیت کوین و سایر رمزارزها استفاده کنید. پیش‌بینی کردن حرکات قیمتی ارزها کار سختی است. متاسفانه هیچکس هم همیشه درست پیش‌بینی نمی‌کند. بسیاری از تریدرها بخاطر پیش‌بینی‌‌های نادرست، متحمل ضررهای هنگفتی شده‌اند.

با توجه به اینکه تحلیل تکنیکال برای پیش بینی روند کوتاه مدت قیمت‌ها و نوسان‌گیری استفاده می شود در بین تریدرهای بازار ارزهای دیجیتال از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. فعالین بازار ارز دیجیتال با کمک گرفتن از تحلیل تکنیکال سعی می‌کنند که درصد خطای خود را در معاملات به حداقل برسانند.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های بسیار متداول است که معامله‌گران ارز دیجیتال از آن برای تحلیل رفتار قیمت بیت کوین کمک می‎گیرند. در تحلیل تکنیکال با استفاده سوابق معاملات تجزیه و تحلیل بیت کوین انجام می‌شود و روی داده‌ها و نمودار بازار تمرکز دارد تا بتواند الگوها و روند‌ها را شناسایی کند و آینده بازار را پیش‌بینی کند.تحلیل تکنیکال بر اساس نظریه داوجونز بر سه پایه استوار است:

  • همه چیز در قیمت خلاصه می‌شود. قیمت رکن اساسی تحلیل تکنیکال است و تحرکات قیمتی نشان‌دهنده‌ی میزان عرضه و تقاضای بازار است.
  • قیمت دارای روند است. قیمت دارای روند کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است.
  • گذشته تکرار می‌شود. روندهای قیمت تمایل دارند که تکرار شوند. تحلیل‌گران ارز دیجیتال با استفاده از الگوهای شکل گرفته روی نمودارها در گذشته، حرکات بعدی بازار را پیش‌بینی می‌کنند.

در صورتی که ما در حال حاضر بیت کوین داشته باشیم و یا به فکر این باشیم که مقداری بیت کوین در آینده بخریم، باید بدانیم که چه زمانی آن را بفروشیم یا دوباره بخریم تا بتوانیم در این روند سود کنیم.

انواع نمودار در تحلیل تکنیکال

نمودارهای تحلیل تکنیکال

آنالیز کردن نمودارهای قیمتی و فهمیدن شرایط معامله در دنیای مالی، کار دلهره‌آوری است، مخصوصاً برای کسانی که تازه شروع به ترید ارز دیجیتال (Trade) کرده‌اند. برای اینکه بتوانیم تحلیل تکنیکال (Technical) را براساس قیمت و حجم معاملاتی انجام دهیم، باید از نمودارهای قیمتی که به‌طور قابل فهمی اطلاعات را نشان می‌دهند، استفاده کنیم. برای شروع می‌توانید از سایت coindesk کمک بگیرید.

بیشتر نمودارهای پایه‌ای، قیمت‌ها را با خط نشان می‌دهند. این نمودارها نشان دهنده‌ی قیمت در زمان‌های مختلف هستند. از این نمودارها می‌توانیم برای تحلیل بیت کوین استفاده کنیم. انواع نمودار در تحلیل تکنیکال که می‌توان از آن‌ها برای تحلیل بیت کوین استفاده کرد عبارتند از:

نمودار شمعی (Candlestick Chart)

کندل استیک

معروف‌ترین نوع نمودار بین تریدرها، نمودارهای شمعی (candlestick) هستند. نمودارهای شمعی اطلاعات بسیار مهمی را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهند. هر شمع نشان دهنده قیمت شروع، کمترین قیمت، بیشترین قیمت معاملاتی و قیمت پایانی است.

همچنین رنگ شمع‌ها نشان دهنده این است که قیمت پایانی از قیمت شروع بیشتر بوده است یا نه. معمولاً سبز نشان دهنده بیشتر بودن قیمت پایانی از شروع و قرمز نشان دهنده کمتر بودن آن است. نمودارهای شمعی متعلق به خانواده نمودارهای قیمتی (open high, low close) (OHLC) هستند.

نمودار خطی (Line Chart)

یکی دیگر از انواع نمودار تحلیل تکنیکال، نمودار خطی است که قیمت پایانی بیت کوین در یک دوره خاص را ردیابی می‌کند. نمودار خطی به معامله‌گران کمک می‌کند تا بتوانند روند حرکت قیمت را تشخیص دهند. البته باید توجه داشت که این نمودار، روی قیمت‌های پایانی تمرکز دارد، بنابراین نمی‌توان اطلاعات زیادی را در مورد حرکت قیمت بیت کوین در طول روز از آن استخراج کرد.

نمودار میله‌ای (Bar Chart)

نمودار میله‌ای هر چند بسیار شبیه به نمودار خطی است اما نسبت به آن اطلاعات بیشتری را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد. این نمودار قیمت‌ها را در طول بازه‌های زمانی مختلف به شکل مستطیل‌هایی روی محور طول‌ها (میله‌ها) نشان می‌دهند. هر میله در واقع نشان‌دهنده این است که در طول یک بازه زمانی، قیمت بیت کوین چگونه تغییر می‌کند.

برای مطالعه بیشتر می‌توانید مقاله ابزار تریدینگ ویو را مطالعه کنید.

انواع خط روند در تحلیل تکنیکال

روندهای تغییر قیمت نقش مهمی در تحلیل بیت کوین ایفا می‌کنند. بسیاری از تحلیل‌گران ارزهای دیجیتال روند را به عنوان مسیر معاملات خود ترسیم می‌کنند و اعتقاد دارند که باید در جهت روند معامله کرد. این روندها به تریدرها این فرصت را می‌دهد تا از الگوهای موجود در داده‌های مربوط به تحلیل بیت کوین استفاده کرده و بتوانند تصمیمات بهتری برای معاملات خود بگیرند. روندها به سه نوع تقسیم می‌شوند:

روند صعودی (uptrend)

بازار صعودی

در نمودار تکنیکال، اگر قیمت کف بالاتر از کف قبلی و سقف بالاتر از سقف قبلی باشد، برآیند آن‌ها یک روند صعودی را تشکیل خواهد داد. با توجه به اینکه قیمت نسبت به نقاطی که با برخورد به آن نقاط به سمت بالا رشد می‌کند، واکنش نشان می‌دهد می‌توان گفت که خط روند صعودی به عنوان حمایت عمل می‌کند.

روند نزولی (downtrend)

بازار نزولی

در نمودار تکنیکال، اگر قیمت کف پایین‌تر از کف قبلی و سقف پایین‌تر از سقف قبلی باشد برآیند آن‌ها یک روند نزولی را تشکیل خواهد داد. از آنجایی که خط روند نزولی، نقاط سقف را به یکدیگر را وصل می‌کند می‌توان گفت که مانند یک مقاومت مورب عمل می‌کند.

روند خنثی (Sideways Trend)

وضعیت خنثی

در نمودار تکنیکال، اگر قیمت حرکت مشخصی به بالا یا پایین نداشته باشد و حرکت بعدی قیمت قابل پیش بینی نباشد، روند خنثی تشکیل خواهد شد. در این شرایط می‌توان گفت که بیت کوین بین دو حد حمایت و مقاومت در حرکت است. در این صورت معامله‌گران بین کف و سقف معامله می‌کنند و سود بدست آمده نسبتا ناچیز است.

نکات مهم در معامله‌گری روی خط روند

تا اینجا متوجه شدیم که می‌توان با رسم خطوط روند می‌توان تا حد زیادی تحلیل بیت کوین را انجام داد. به عنوان مثال می‌توانیم تشخیص دهیم که قیمت بیت کوین در کانال صعودی قرار گرفته یا نزولی است. بنابراین، می‌توانیم تصمیمات بهتری برای معاملات خود اتخاذ کنیم.

اما باید دقت کنید که اگرچه استفاده از روندها در تصمیم‌گیری مفید است اما اتکا کردن به آنها به عنوان تنها عامل موثر در تصمیم‌گیری، هوشمندانه نیست. حتی اگر قیمت‌ها در پایین‌ترین سطح ممکن باشند و خرید بیت کوین عالی به نظر برسد، به دنبال مهر تایید از سوی دیگر شاخص‌ها باشید تا مطمئن شوید که این معامله (Trade) برای شما ضرری به دنبال ندارد.

علاوه بر این‌ها، همیشه به بازه‌های زمانی کوچک‌تر و بزرگ‌تر توجه کنید. بعضی وقت‌ها اگر به بازه‌ی زمانی کوچک توجه کنیم، ممکن است به نظر برسد که قیمت‌ها در uptrend قرار دارند. در حالی که اگر در بازه‌های زمانی بزرگتر به بررسی نمودار بپردازیم، متوجه می‌شویم که یک روند صعودی برای بازه زمانی کوتاه مدت در دل یک روند نزولی بلند مدت جای گرفته است. خیلی از معامله‌گران ترجیح می‌دهند که خلاف روندها معامله‌ای انجام ندهند و همیشه به روندها اعتماد کنند.

انواع اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال

اندیکاتورها با استفاده از فرمول‌های ویژه‌ای روند حرکتی بازار را پیش‌بینی می‌کنند. البته باید توجه داشت که اندیکاتورها تنها می‌توانند جهت حرکت بازار را مشخص کنند و برای اندازه‌گیری میزان حرکت کاربرد ندارند. مهمترین و پرکاربردترین اندیکاتورها که می‌توان برای تحلیل بیت کوین هم از آن کمک گرفت عبارتند از:

میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average)

میانگین متحرک ساده

یکی از متداولترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خود انواع مختلفی دارد که ساده‌ترین نوع آن، میانگین متحرک ساده است. همان‌طور که از نام این اندیکاتور مشخص است ساده‌ترین حالت محاسبه میانگین است. در این اندیکاتور قیمت‌ها در طول یک بازه زمانی مشخص با یکدیگر جمع و بر تعداد دوره تقسیم می‌شوند.

بولینگر بندز یا باندهای بولینگر (Bollinger Bands)

باندهای بولینگر

یکی دیگر از اندیکاتورهایی که تریدرها به استفاده از آن علاقه زیادی دارند بولینگر بندز یا باندهای بولینگر است. این اندیکاتور متشکل از ۲ باند است که در اطراف خط مرکزی، به عنوان یک میانگین متحرک، حرکت می‌کنند. این اندیکاتور به تریدر کمک می‌کند تا بتواند مناطق اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold) در بیت کوین را شناسایی کند.

شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)

شاخص قدرت نسبی

یکی دیگر از اندیکاتورهایی که برای تحلیل بیت کوین استفاده می‌شود شاخص قدرت نسبی است. این اندیکاتور از خانواده نوسانگرها است و از میانگین متحرک در محاسبات آن استفاده شده است. اندیکاتور شاخص نسبی برای بررسی Momentum بازار بیت کوین و قدرت حرکت آن است. از نظر برخی از تحلیل‌گران این اندیکاتور را می‌توان به عنوان یک اندیکاتور پیشرو در نظر گرفت.

تحلیل قیمت بیت کوین در سال ۲۰۲۲

تحلیل بیت کوین

در حالی که پیش‌ بینی‌ها نشان می‌داد که بیت کوین در سال ۲۰۲۲ رشد قیمتی صعودی داشته باشد، اما در چند وقت اخیر، بیت کوین روند نزولی به خود گرفته است و بازار ارزهای دیجیتال متاثر از نوسانات عجیب و غریب بیت کوین است. اگر به تایم فریم ماهانه بیت کوین مراجعه کنید می‌توانید این موضوع را به خوبی ببینید.

در حالی که اغلب تحلیل‌گران انتظار داشتند که از ۹ می سال ۲۰۲۲ قیمت بیت کوین تا پایان سال ۲۰۲۲ روند صعودی به خود خواهد گرفت اما هنوز موفق نشده است مقاومت قوی پیشرو روی خود بشکند و از آن عبور کند. تحلیل بیت کوین نشان می‌دهد که اگر مقاومت فعلی شکسته نشود همچنان باید شاهد ریزش قیمت بیت کوین در سال ۲۰۲۲ باشیم.

تحلیل قیمت بیت کوین امروز

اگر مدتی است که وارد بازار رمزارزها شده‌اید و با خرید و فروش بیت کوین به دنبال کسب سود هستید، حتما متوجه شده‌اید که بیت کوین یک دارایی پر نوسان است و قیمت تجزیه و تحلیل پایه فاندامنتال آن می‌تواند به طور غیرمنتظره و کاملا خلاف با جهت پیش‌ بینی‌‎ها حرکت کند. شما باید برای انجام معاملات خود یک استراتژی انتخاب کنید و از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای پیش‌پینی آینده کمک بگیرید. شما می‌توانید با عضویت در صرافی ارز دیجیتال والکس، قیمت بیت کوین را به صورت روزانه مشاهده کنید و همگام با بازار جهانی معاملات خود را انجام دهید.

از روش‌های تحلیل قیمت در بازارهای مالی و بازار ارز دیجیتال است. بر خلاف تحلیل فاندامنتال که بر پایه اخبار، رسانه‌ها و افراد تأثیرگذار صورت می‌گیرد، در تحلیل تکنیکال، قیمت بیت با استفاده از شاخص‌های ریاضی و تفسیر نمودارها صورت می‌گیرد.

بله، تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهای مهم برای تحلیل بیت کوین است که معامله‌گران با استفاده از آن می‌توانند سطوح عرضه و تقاضا را شناسایی کنند و برای هرگونه حرکت صعودی یا نزولی قیمت آماده باشند.

پاسخ به این سوال بستگی به مهارت خود تحلیل‌گر دارد. بسیاری از تحلیل‌گران حرفه‌ای تنها از تحلیل تکنیکال برای انجام معاملات خود استفاده می‌کنند و برخی دیگر از تحلیل فاندامنتال نیز کمک می‌گیرند.

تحلیل بیت کوین نشان می‌دهد که اگر مقاومت فعلی شکسته نشود همچنان باید شاهد ریزش قیمت بیت کوین در سال ۲۰۲۲ باشیم. اما در حال حاضر هیچ کدام از تحلیل‌گران به طور قطع درباره آینده بیت کوین نمی‌توانند اظهار نظر کنند.

اولین توکن دیجیتال ایرانی python

یک تعریف کلی از تحلیل فاندامنتال، روش تجزیه و تحلیل از بالا به پایین است که سعی می کند از طریق بررسی و ارزیابی ارزش یک دارایی با توجه به عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر آن، ارزش آن دارایی را محاسبه کند. پایه گذار این تحلیل فاندامنتال بنجامین گراهام است که یکی از مدیران بزرگ سرمایه گذاری، اقتصاد دان معروف و یکی از فعالان حوزه بورس ایالت متحده آمریکا می باشد. مطابق نظر ایشان، در تحلیل فاندامنتال اوراق بهادار، عوامل زیادی مثل ضرایب قیمت ¬ها، درآمد و پرداختی ¬های شرکت مورد توجه است. همچنین واضح می باشد که دنیای ارزهای دیجیتال کاملاً متفاوت از دارایی¬ های سنتی (مانند سهام) است، زیرا در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال، عملاً معیارهای سنتی برای ارزش گذاری داخلی وجود ندارد. به همین خاطر تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال، حتی برای بسیاری از تحلیل گران حرفه ¬ای هم کار بسیار دشواریست. اما یک تحلیل تخصصی می ¬تواند اطلاعات بسیار دقیقی در مورد بهترین زمان خرید، قیمت در آینده و در مورد این که کدام ارز ( بیت کوین، اتریوم، پایتون، تتر و . ) برای خرید و فروش مناسب است را در اختیار تحلیل گران و سرمایه گذاران قرار بدهد. در واقع تحلیل فاندامنتال برای شما نیازمند کسب دانشی برای آگاهی از عوامل موثر بر قیمت بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال در بلند مدت باشد که پس از جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها، می ¬توانید چشم اندازی از آینده ارزهای دیجیتال به دست بیاورید. این عوامل شامل ارزش بازار، بررسی موجودی، حجم معاملات، نرخ بازگشت سرمایه، هزینه لازم برای استخراج ارز و آینده ارز می باشد. ارزش بازار یک فاکتور بسیار مهم برای سرمایه گذاران است تا کل سرمایه موجود آن ارز در بازار ارزهای دیجیتال را تعیین و بتوانند در مورد سرمایه گذاری تصمیم درست، عاقلانه و به موقع ای بگیرند. هر چقدر مقدار ارزش بازار یک ارز بالا باشد، پایین بودن ریسک سرمایه گذاری را نشان می دهد. از مزایای این تحلیل موارد زیر را می توان گویا کرد: موثر در فهم و درک کلی بازار ارزهای دیجیتال به ویژه تخمین قیمت، محبوب ترین روش تحلیل برای سرمایه گذاری بلند مدت در ارزهای دیجیتال و عوامل موثر برای پیش بینی قیمت بیت کوین و همچنین سایر ارزهای دیجیتال در تحلیل فاندامنتال. این تحلیل در مقابل معایبی هم دارد از جمله: امکان برداشت اشتباه از برخی عوامل موثر در تحلیل فاندامنتال، باخبر بودن سرمایه گذار از تمام فاکتورهای تاثیرگذار بر قیمت بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال جهت تجزیه و تحلیل پایه فاندامنتال درک درست از وضعیت بازار که این امر مستلزم تحقیق و مطالعه زیادی است. همچنین زمان بر بودن تحلیل فاندامنتال که نیازمند صبر و حوصله بسیار می باشد. پس اگر تصمیم دارید به سراغ تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال بروید، حتماً به نحوه عرضه و استخراج ارزهای دیجیتال در طولانی مدت، میزان تقاضا برای ارز دیجیتال و وضعیت کنونی بازار توجه کنید. موفق باشید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.