انواع چارت سازمانی
انواع چارت سازمانی شامل سلسله مراتبی، پروژه ای، وظیفه ای، ماتریسی، افقی، بخشی، شبکه ای، خطی، مبتنی بر تیم و دایره ای به همراه مزایا و معایب هریک در این مطلب آمده است .
شناخت هر یک از انواع چارت سازمانی ، به شما کمک می نماید تا بتوانید متناسب با سازمان خود ، نمودار سازمانی تدوین نمایید.
مهمترین انواع ساختار سازمانی و کاربردهای آن توسط تیم پیام خرازیان گردآوریشده است
انواع چارت سازمانی
1- نمودار سلسله مراتبی(Hierarchical)
مرسومترین نوع نمودار سازمانی است که در آن کارکنان در گروههای مختلف دستهبندیشده و هر گروه یک مافوق دارد. هر فرد به مافوق خود و هر بخش به بخش بالایی گزارش میدهد. مرکز قدرت در بالای نمودار مشخصشده است
نمودار سلسلهمراتب سازمانی را میتوان به هرم تشبیه کرد و بهنوعی آن را شبیه به طبقات اجتماعی دانست.
سلسلهمراتب و بوروکراسی زیاد از ویژگیهای این ساختار نمودار سلسله مراتبی است. میزان ارتباطات در این نوع ساختار محدود به سلسلهمراتب است و هر شخص تنها به مافوق خود گزارش میدهد.
مزایا | معایب |
روابط مشخص. | ارتباطات کم در سازمان. |
سادگی در ترسیم. | بوروکراسی زیاد. |
ایجاد انگیزه برای پیشرفت و رسیدن به سطوح بالاتر. | نگاه وظیفهای هر بخش. |
2- نمودار وظیفهای(Functional)
در این نوع نمودارها، بهجای بهکارگیری مدیران بامهارت های عمومی که در نمودارهای ساختارهای سلسله مراتبی به کار میرود، از مدیران وظیفهای و متخصص استفاده میشود.
هر مدیر سرپرستی گروهی را که وظایف مشابهی دارند به عهده میگیرد. در این نوع ساختار بهجای جایگاه و پست، برای وظیفه و کارکرد سلسلهمراتب تعیین میکنیم. این کار موجب تخصصی شدن بیشتر کار و افزایش بهرهوری میشود اما از سویی مهارتهای مدیریتی تا حدودی نادیده گرفته میشوند زیرا مدیران عملیاتی جایگزین مدیران ارشد میشوند. سرپرست هر بخش، بر آن بخش کنترل کامل دارد و میتواند اموری مانند آموزش، تخصیص وظایف و ارتقاء را انجام دهد.
این نوع ساختار در سازمانهای کوچک تا متوسط مفیدتر است اما اگر تعارضهای مدیریتی به شکل صحیح مدیریت شود در شرکتهای بزرگ نیز مفید است.
مزایا | معایب |
---|---|
تخصصی شدن کارها | کاهش انعطافپذیری و محدود شدن برخی روابط |
افزایش کارایی | کمبود نوآوری و دیدگاه محدود از اهداف سازمانی برای کارکنان. |
به اشتراکگذاری دانش و مهارت | هماهنگی ضعیف افقی زیرا بخشها به یکدیگر پاسخگو نیستند. |
3- نمودار پروژهای(Project)
این ساختار برای سازمانهای پروژهای مناسب است. در یک سازمان پروژهای، تمامی شرکت در قالب پروژهها سازماندهی میشوند.
سازمانهایی که از ساختار چارت سازمانی پروژهای استفاده میکنند، اهداف سازمانی خود را بر مبنای اهداف پروژه قرار میدهند و در طول اجرای پروژه، افراد به مافوق خود گزارش میدهند و لازم به ذکر است که در این ساختار ، افراد بدون بخش هستند و تنها در مسیر اجرای پروژه فعالیت دارند.
این ساختار موقت است و زمانی که پروژه تمام شود این ساختار نیز منحل میشود. برای مثال در پروژهی توسعهی یک محصول ، افراد با تواناییهای مختلف در تیمهای مختلف تقسیم میشوند. زمانی که پروژه به اتمام برسد این ساختار نیز منحل خواهد شد
مزایا | معایب |
---|---|
شفافیت و گزارش مستقیم به مدیر پروژه که باعث تصمیمگیری آسان در امور میشود. | عدم احساس امنیت شغلی برای کارکنان |
افزایش مهارت و تجربه برای اعضا به دلیل حضور در پروژههای مختلف. | برنامهریزی دقیق آن ممکن است استرسزا باشد. |
سازمان برنامهریزیشده عمل میکند. | چالشهای مدیریتی به دلیل قدرت زیاد مدیر پروژه |
اگر سازمان دو یا پروژه داشته باشد، در صورت تخصیص نابرابر منابع ممکن است سوءتفاهم پیش بیاید. | |
موقت بودن | |
نیاز به افراد ماهر. |
4- نمودار ماتریسی(Matrix)
این نوع نمودار ترکیبی از نمودار وظیفهای و پروژهای شبیه یک جدول است که در آن افراد به دو یا چند مافوق گزارش میدهند. یکی مدیر پروژه/محصول و یکی مدیر وظیفهای. در طراحی ماتریس فعالیتهای روی محور عمودی برحسب وظیفه گروهبندی میشوند و بر روی این الگوی عمودی یک الگوی افقی مبتنی بر تفکیک سازی برحسب پروژه یا محصول قرار میگیرد و افراد برای انجام کارهای مشابه میتوانند به هم ملحق شوند. پویایی و جریان وسیع اطلاعات از ویژگیهای مثبت و بینظمی و پیچیدگی از ویژگیهای منفی این ساختار است.
سه نوع ساختار ماتریسی چارت سازمانی وجود دارد:
الف) ساختار ماتریسی قوی: اختیارات مدیر پروژهای بیشتر است و ساختار به سمت پروژهای بودن گرایش دارد.
ب) ساختار ماتریسی ضعیف: اختیارات مدیر وظیفهای بیشتر است و ساختار به سمت وظیفهای بودن گرایش دارد.
ج) ساختار ماتریسی متعادل(بالانس): حالت تعادل وجود دارد.
5- نمودار افقی یا مسطح (Horizontal/Flat)
این نوع ساختار سازمانی در سازمانهایی بر مبنای خود مدیریتی اداره میشوند به کار گرفته میشود. دارای سلسلهمراتب کمتری است و بیشتر در کسبوکارهای کوچک استفاده میشود اما سازمانهای بزرگ از آن مستثنا نیستند. در این نوع ساختار تأکید بر خود مدیریتی و افزایش توانایی کارکنان در تصمیمگیری است.
یکی از تفکرات بنیادی در این نوع ساختار، وجود لایههای کم مدیریت و حذف سلسلهمراتب و مرزهای میان بخشهای مختلف است. درواقع در این ساختار نگاه فرآیندی تر است تا وظیفهای. از دیگر ویژگیهای این ساختار ، استفاده از تیمهای تخصصی بهجای افراد متخصص است.
در مقایسه با یک ساختار سلسله مراتبی، در ساختار افقی مسئول یک دپارتمان مسئولیت بیشتری نسبت به یک مدیر دارد. معروفترین شرکتی که از این ساختار استفاده میکند، شرکت بازیسازی Valve است. در این شرکت کسی به شما نمیگوید که چهکاری انجام دهید اما هرکدام از کارکنان میتوانند پروژههای مختلف را ببینند و هرکدام را که میخواهند انتخاب کنند.
مزایا | معایب |
---|---|
خودمختاری و تصمیمگیری بدون اتکا به دیگر بخشها | هرکدام از کارکنان به یک مدیر گزارش میدهند که باعث سردرگمی میشود |
تخصصی سازی کارها | |
ایجاد خود رهبری در یک محیط کار آزاد. |
6- نمودار بخشی(Divisional)
در این نوع ساختار، افراد با ویژگیهای مشابه در یک دپارتمان قرار میگیرند. نوع تصمیمگیری در این سازمانها غیرمتمرکز است و هر دپارتمان تجهیزات ، منابع و منابع خاص خود را داردکه روش کار مستقلتر را امکانپذیر مینماید تا مانند یک سازمان مستقل فعالیت نماید
اغلب، بخشها بدون نیاز به تأیید دیگران سریعاً تصمیم مینمایند و .تقسیمبندی دپارتمانها بر اساس محصول، منطقهی جغرافیایی، مشتری و یا زمان( بهعنوانمثال شیفتهای کاری سازمان ) صورت میگیرد.
معمولاً شرکتهای بزرگ از این ساختار استفاده میکنند.
مزایا | معایب |
کاهش لایههای مدیریتی غیرضروری. | ناکارآمدی عملیاتی در تفکیک وظایف تخصصی |
تصمیمگیری سریع. | هزینههای اجرا بالا. |
امکان سنجش عملکرد هر بخش. | خودمختاری بیشازحد هر بخش. |
7- ساختار شبکهای(Network)
این ساختار غیرمتمرکزتر و انعطافپذیرتر از سایر ساختارها است به این معنی که سلسلهمراتب کمتری در آن وجود دارد و همچنین روابط داخلی و خارجی بین مدیران و مدیران ارشد را بهخوبی مجسم میکند. ساختار شبکهای مبتنی بر روابط آزاد و با الهام گرفتن از ساختارهای اجتماعی است.
در ساختارهای سلسله مراتبی به علت وجود ساختاری بوروکراتیک، بیشتر تصمیمگیریها از جانب مدیریت است که با یک اشتباه میتواند به تمام سازمان ضرر برساند اما در ساختار شبکهای از دیگر افراد نیز کمک گرفته میشود.
مزایا | معایب |
---|---|
کاهش اشتباهات مدیریتی. | افزایش پیچیدگی در روابط سازمانی. |
کمک به مدیران در تصمیمگیری. | اختلاف در پاسخگویی و گزارش دهی کارکنان. |
تسریع در تصمیمگیریها. | افزایش احتمال رخداد شرایط غیرقابلپیشبینی. |
کنترل بیشتر در سطوح سازمانی | |
انعطافپذیری. |
8- ساختار خطی(Linear)
یکی از سادهترین انواع ساختار سازمانی است که در آن قدرت در بالا قرار دارد و برای هر بخش سرپرستی تعریفشده که بر آن بخش کنترل دارد. ساختار اداری مستقل از ویژگیهای اصلی آن است و تصمیمات مستقل گرفته میشود. این ساختار آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت گاهی حالت خشک و دیکتاتور گونه دارد و هر بخش وظایف خود را مستقل و بدون کمک انجام میدهد.
ساختار خطی بیشتر در شرکتهای کوچک وجود دارد این ساختار میتواند بهصورت خطی مطلق یا خطی دپارتمانی تعریف شود ساختار خطی بخشی، که با عنوان ساختار وظیفهای (functional structure) معرفی میشود .
مزایا | معایب |
---|---|
نقشهای مدیریتی ساده و روشن است. | در صورت نبود مدیر امکان قطع روابط تجاری و عدم حرکت شرکت وجود دارد. |
اجازه میدهد تصمیمات سریع بگیریم. | تمرکز قدرت و کم شدن ابتکار عمل کارکنان. |
حفظ انضباط در میان کارکنان آسان است. |
9- نمودار مبتنی بر تیم(Team-Based)
در این ساختار تیمهایی وجود دارد که علاوه بر وظایف شخصی، برای رسیدن به یک هدف نیز تلاش میکنند. کارکنان در تیمهایی که پروژهی مشخصی برای آنها وجود دارد فعالیت میکنند. نظارت بر تیمها کم است و یا چند تیم زیر نظر یک مدیریت فعالیت میکنند که نیازمند خودکنترلی بیشتر در بین کارکنان است. در این ساختار، مدیر اهداف و مایل استون(milestone) و استانداردها عملکردی را تعریف مینماید و اعضای تیم اجازه دارند که نحوهی دستیابی به این الزامات را تعیین کنند.
در این ساختار سلسلهمراتب کمتر و انعطافپذیری بیشتر است.
مزایا | معایب |
---|---|
حل سریعتر مشکلات بهوسیلهی تیمها. | بالقوه برای مناقشه است. |
انعطافپذیر و توانمند ساختن کارکنان. | برخی کارکنان برای کار تیمی مناسب نیستند. |
کارکنان ضعف خود را پشت تیم مخفی میکنند. |
10- نمودار دایرهای
در این نوع از ساختار، سلسلهمراتب و سطوح مختلف سازمانی بهصورت دایرهای نمایش داده میشود. مرکز قدرت در وسط قرارگرفته و لایههای بعدی، نشاندهندهی سطوح بعدی است به این معنی که همچنان سلسلهمراتب در این نوع ساختار وجود دارد
هر چه لایهای به مرکز نزدیکتر باشد، در سطح بالاتری قرار دارد.
رهبران و مدیرانی که در یک سازمان دایرهای قرار دارند، بجای ارسال دستورالعملها از طریق سلسلهمراتب، آنها را رو به بیرون میفرستند. ساختار دایرهای برای افزایش ارتباطات و جریان آزاد اطلاعات بین بخشهای مختلف سازمان است و درحالیکه یک ساختار سنتی بخشهای مختلف مستقل یا نیمهمستقل در نظر میگیرد، ساختار دایرهای تمام این بخشها را بهعنوان جزئی از کل نشان میدهد.
مزایا | معایب |
---|---|
ساختار مبتنی برریشه یابی مشکل و کمک به حل مسئله در سازمان. | ممکن است برای کارکنان هنگام گزارش دهی و گزارشگیری گیجکننده باشد. |
جریان بالای اطلاعات |
با بررسی انواع چارت سازمانی ، سازمانها میتوانند ساختار سازمانی متناسب با سازمان خود را انتخاب و بهکارگیرند در سازمانهای ایرانی ،عموماً از ساختار سلسله مراتبی، وظیفهای ، بخشی یا پروژهای استفاده میشود.
کندل شناسی در بورس چیست و آشنایی با انواع آن؟
کارشناسان حوزه بورس برای تحلیل بازار معمولا از دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی استفاده میکنند؛ و تحلیلگران تکنیکال این کار را با رسم سه نمودار کندل استیک، میلهای و خطی انجام میدهند. کندل شناسی علم رسم کردن، خواندن و پیشبینی بازار از طریق کندلها است و به عبارتی یک معاملهگر بورسی از طریق کندل شناسی در کنار بهره مندی از سایر استراتژی هایی نظیر استراتژی پرایس اکشن، تحلیل خط روند، امواج الیوت، میتواند معاملات خود را در روز مدیریت کند.
کندل استیک چیست؟
کندل و کندل استیک چیست؟ کندل در لغت به معنای شمع و کندل استیک (Candlestick) به معنای شمعدان است؛ و نمودار شمعی به مجموعهای از کندلها گفته میشود که پشت سر هم رسم میشوند و روند بازار را نمایش میدهند. نمودار کندل استیک زمانی کاربرد دارد که تغییرات قیمت سهم دارای روند باشند و در نتیجه، رسم نمودار الگویی شامل نقاط حمایت و مقاومت سهم را در اختیار تحلیلگر میگذارد که منجر به انتخاب قیمت مناسب برای خرید میشود.
علم کندل شناسی در بورس اگرچه زیرمجموعه روش تحلیل تکنیکال است، اما در حوزه روانشناسی بورس هم کاربرد دارد. از آنجایی که روند حرکت هر سهم در بازار ناشی از تصمیمات معاملهگران است، بنابراین نمودار شمعی احساسات سرمایهگذاران و هیجاناتی که بازار تحت تاثیر آن قرار میگیرد را نمایش میدهد؛ و این موضوع را میتوان از دیگر کاربردهای کندل استیک به حساب آورد.
اجزای نمودار کندل استیک
نمودار کندل استیک در حقیقت از دو بخش اصلی «بدنه» و «سایه» تشکیل شده است؛ و رسم آن بر پایه تعدادی مولفه و انتخاب یک بازه زمانی (از یک ثانیه تا یک ماه) انجام میشود. در تصویر روبرو نمونهای از کندل را مشاهده میکنید که اجزای کندل به شرح زیر است:
- بالاترین قیمت: بالاترین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی تجربه کرده است.
- قیمت باز شدن: اولین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی، مورد معامله قرار گرفته است.
- قیمت بسته شدن: آخرین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی، مورد معامله قرار گرفته است.
- پایینترین قیمت: کمترین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی تجربه کرده است.
- سایههای بالا و پایین: سایهها در هر کندل نشاندهنده میزان خرید و فروش در آن بازه زمانی هستند. اگرچه کندلها انواع گوناگونی دارند اما در حالت کلی، اگر سایه بالایی در کندل بلندتر باشد، از بیشتر بودن قدرت خریداران در ابتدا و قدرت یافتن فروشندگان در انتهای بازه معاملاتی حکایت دارد که موجب کاهش قیمت پایانی نسبت به قیمت عرضه خواهدشد. اما بلندتر بودن سایه پایینی، بیانگر بیشتر بودن قدرت فروشندگان در ابتدا و قدرت یافتن خریداران در زمان پایان بازه معاملاتی و افزایش قیمت پایانی است.
- بدنه: یکی دیگر از اجزای نمودار کندل استیک که قدرت خرید و فروش سهم را نشان میدهد، بدنه است. نموداری که در آن رنگ بدنه سبز یا سفید باشد، قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن بالاتر است، به عبارتی قیمت سهم رشد داشته است. اما اگر بدنه قرمز یا مشکی باشد، قیمت سهم کاهش یافته و قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن کمتر است. همچنین بدنه بزرگتر بیانگر بالا بودن قدرت خرید و فروش در آن سهم است.
انواع شمعها در کندل شناسی
شمعها در نمودار کندل استیک، به اشکال مختلفی ظاهر میشوند و هر کدام مفهوم خاص خود را دارند. معاملهگران برای شناسایی انواع شمعها در کندل شناسی، از الگوهای کندل استیک استفاده میکنند. این الگوها به دو دسته ساده و پیچیده تقسیم میشوند که در هر دو گروه، میتوان انواع شمعهای بدون سایه، بدون بدنه، با سایه خیلی بلند یا خیلی کوتاه و… را مشاهده کرد.
همچنین گاهی در نمودار کندل استیک، چند الگو در امتداد هم شکل میگیرند که شامل انواع شمعها هستند. مثلا اگر ما بازه زمانی یک ماه را انتخاب کنیم، ممکن است در ابتدا انواع شمعهایی ظاهر شوند که نشان از قدرت معاملهگران دارند (الگوی شماره 1)، در هفته دوم الگو تغییر میکند و شکست سهم را نشان میدهد (الگوی شماره 2) و در هفته آخر ماه انواع شمعهایی ظاهر میشوند که نشان از بازگشت سهم دارند (الگوی شماره 3).
برای درک بهتر انواع شمعها در کندل شناسی، در ادامه به بررسی چند الگو آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت و چگونگی نمایش شمعها در هر الگو میپردازیم.
الگوهای کندل استیک
انواع کندل شناسی با توجه به ویژگیهای سهم و شرایط بازار در بازه معاملاتی انتخاب شده، طبق الگوی خاصی نمایش مییابند. هر کدام از الگوهای کندل استیک دارای نام و ویژگی مخصوص به خود هستند، مثلا ممکن است الگویی بدون سایه یا حتی بدون بدنه باشد! بنابراین در ادامه به معرفی چند الگو که در بحث کندل شناسی بیشترین کاربرد را دارند، میپردازیم.
1/ کندل مارابوزو (Marubozu)
کندل مارابوزو از نظر شکل ظاهری تنها از قسمت بدنه تشکیل شده است و میتواند سبز یا سفید و قرمز یا مشکی باشد. الگوی مارابوزو اغلب در انتهای یک روند صعودی یا نزولی تشکیل میشود.
مارابوزو سبز یا سفید: این مارابوزو اگر در انتهای روند صعودی ظاهر شود، نشان از ادامه رشد قیمت دارد؛ و اگر در انتهای روند نزولی تشکیل شود بیانگر حرکت معکوس قیمت سهم در ادامه بازار است.
مارابوزو قرمز یا مشکی: ظاهر شدن این مارابوزو در انتهای روند صعودی نشان از سقوط قیمت دارد؛ و اگر در انتهای روند نزولی ظاهر شود، بیانکننده این است که روند جاری ادامه خواهد داشت.
2/ کندل بلند (Long Candle)
الگوی کندل بلند تا حد زیادی شبیه مارابوزو است، با این تفاوت که سایههای بالایی و پایینی کوتاهی هم دارد.
زمانی که این کندل با رنگ قرمز یا مشکی ظاهر شود، ادامه مسیر به صورت نزولی، و زمانی که با رنگ سبز یا سفید نمایش یابد، ادامه مسیر به صورت صعودی را انتظار خواهیم داشت.
به عبارتی کندل بلند از وجود ثبات در بازار حکایت دارد و با ظهور آن به رنگ قرمز تا مدتی بیشتر افراد فروشنده و با ظهور به رنگ سبز برای مدتی بیشتر افراد خریدار خواهند بود.
3/ کندلهای سهتایی (Three candles patterns)
کندلهای سهتایی همانطور که از نامشان پیداست از قرارگیری متوالی سه شمعدان با بدنه و سایههای متوسط تشکیل میشوند؛ و شامل دو مدل: سه کلاغ سیاه (Three Black Crows) و سه سرباز سفید (Three White Soldiers) هستند. دقت کنید در این الگو توالی شمعدانها مهم است و نباید بین آنها فاصلهای وجود داشته باشد. مثلا دو شمعدان با روند نزولی و سپس ظهور یک شمعدان صعودی، نمیتواند در الگوی سهتایی قرار بگیرد.
در الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows) سه شمعدان با رنگ مشکی یا قرمز با حرکت نزولی ظاهر میشوند که احتمالا در ادامه آن، معاملهگران شاهد کاهش قیمت سهم خواهند بود؛ و به عبارتی تعداد فروشندگان همچنان بیشتر از خریداران است.
اما الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers) برعکس حالت قبل است. یعنی ظهور سه شمعدان سفید یا سبز به شکل متوالی با حرکت صعودی؛ که بیانگر وجود خریداران قوی و افزایش قیمت سهم در ادامه خواهد بود.
4/ کندل دوجی (Doji)
کندل دوجی الگویی است که در زمان تضعیف یک روند ظاهر میشود. اگر الگوی دوجی در امتداد یک روند صعودی ظاهر شود، خبر از کم شدن قدرت خریداران دارد؛ و اگر در امتداد یک الگوی نزولی ظاهر شود گویای کاهش تعداد فروشندگان است.
از نظر ظاهری، دوجی کندلی بدون بدنه و دارای سایههایی بلند است و شامل سه مدل: دوجی سنجاقک، دوجی پایه بلند و دوجی سنگ قبر میشود.
زمانی که در سهمی قیمت شروع و پایان برابر باشد، با افزایش تعداد خریداران، دوجی سنجاقک و با افزایش تعداد فروشندگان، دوجی سنگ قبر ظاهر میشود. اما گاهی تردید زیادی درباره سهم وجود دارد و علاوه بر برابر بودن قیمت آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت شروع و پایان، قدرت فروشندگان و خریدان هم تقریبا برابر است! که در این حالت شاهد رسم دوجی پایهبلند خواهیم بود.
5/ کندل چکش (Hammer)
این الگو ظاهری شبیه نام خود دارد، یعنی بدنهای کوتاه و مربعی با سایه پایینی بلند که طول سایه حداقل دو تا سه برابر بدنه است. کندل چکش سایه بالایی ندارد یا سایه بالایی آن بسیار کوتاه است.
معمولا زمانی که قرار است یک روند نزولی پایان یابد (مثلا پس از تشکیل الگوی سه کلاغ سیاه)، یک کندل چکش ظاهر میشود. اگر کندلی که پس از چکش رسم میشود، حرکت صعودی داشته باشد، الگوی ما معتبر و در غیر اینصورت نامعتبر است. البته این موضوع را از رنگ کندل چکش هم میتوان حدس زد؛ معمولا چکشهای سبز یا سفید اعتبار بیشتری دارند و احتمال صعودی شدن حرکت پس از تشکیل آنها بیشتر خواهد بود.
6/ کندل ابر سیاه (Dark Cloud)
کندل ابر سیاه برعکس الگوی چکش است و در امتداد یک روند صعودی (مثلا پس از تشکیل الگوی سه سرباز سفید) ظاهر میشود و برعکس شدن روند جاری را خبر میدهد.
از نظر ظاهری رنگ بدنه مشکی یا قرمز، با سایههایی کوتاه یا حتی بدون سایه است.
قیمت باز شدن سهم در این کندل گاهی برابر با قیمت بسته شدن در کندل قبلی و اغلب بیشتر از آن است. معاملهگران ظاهر شدن الگوی کندل ابر سیاه را هشداری برای خروج از سهم قلمداد میکنند.
7/ کندل هارامی (Harami)
هارامی کلمهای ژاپنی است که اشاره به باردار بودن دارد. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید الگوی کندل هارامی با تشکیل یک شمعدان بزرگ (مادر) و یک شمعدان کوچک (نوزاد) در میانه آن، توصیف درستی از نام خود را ارائه میدهد. کندل هارامی شامل دو حالت صعودی (Harami Bullish) و نزولی (Harami Bearish) است؛ و معاملهگران آن را به عنوان یک الگوی ضعیفِ بازگشتی در روند بازار میشناسند.
به عبارتی الگوی کندل هارامی میگوید که قیمت از روند قبلی خود (خواه نزولی باشد یا صعودی) جدا خواهد شد؛ اما اینکه روند معکوس میشود یا سهم بدون روند به مسیر خود ادامه میدهد، مشخص نیست! و این مشخص نبودن میتواند آشفتگی بازار را در پی داشته باشد؛ چرا که برخی افراد توقف روند را به فال نیک گرفته و وارد معامله برای خرید یا فروش سهم میشوند و برخی دیگر منتظر روند پیدا کردن سهم در بازار میمانند.
سخن آخر
وجود الگوهای مختلف در بحث کندل شناسی، احتمالا موجب سردرگمی کاربران و پیچیده به نظر رسیدن این مبحث خواهد شد! اما دقت کنید که کندل در حالت کلی از اجزای ثابتی تشکیل میشود و تنها نحوه قرارگیری این اجزا در الگوهای مختلف متغیر است، بنابراین شما با بررسی نمودار چندین سهم و روند حرکتی آنها در بازار، به راحتی قادر به درک مبحث کندل استیک خواهید بود.
گفتنی است اگرچه کندل شناسی در بورس به تنهایی برای تحلیل بازار و مدیریت معاملات کاربرد ندارد، اما در کنار نمودارهای میلهای و خطی میتواند نتایج خوبی را در اختیارتان بگذارد و نقطه قوت آن که مشخص کردن بهترین زمان برای خرید سهم است، را میتوان دلیل محبوبیت این روش بین تحلیلگران حوزه تکنیکال دانست.
درباره الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال چه میدانید؟
تحلیلگران تکنیکال به دنبال پیشبینی قیمت دارایی از روی نمودارها هستند. برای دستیابی به پیشبینی صحیح قیمت لازم است تا ابزارهای مختلفی را مورد استفاده قرار داد. برخی از این ابزارها، اندیکاتورها هستند که در قالب سیگنالهای خرید و فروش ظاهر میشوند؛ اما دستهای دیگر الگوهایی هستند که در نمودار قیمت یک دارایی شکل میگیرند. این الگوها توسط افراد مختلف در قالب بررسی نمودارهای قیمت یک دارایی تشخیص داده میشوند. این الگوها از دو ویژگی عالی برخوردار هستند؛ مشخصه اول تکرارشونده بودن آنها است و مورد دوم ناظر بر آن است که یک روند مشخصی در قیمت دارایی پس از رخداد این الگوها به وجود میآید. در این مقاله روی یکی از پرکاربردترین الگوها، یعنی الگوی پرچم یا الگوی فلگ (Flag) تمرکز میشود.
کاربرد الگوی پرچم چیست؟ چگونه میتوان از این الگو پرچم در معاملهگری استفاده کرد؟ انواع الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال چه مشخصاتی دارند؟ این سؤالات و تعداد دیگری از سؤالات مهم وجود دارد که در ادامه به طور مفصل درباره آنها بحث و بررسی صورت میگیرد. در انتهای این مقاله، با نحوه استفاده از این الگوی پرکاربرد در معاملات خود آشنا میشود و میتواند به راحتی آن را به کار ببرد.
فهرست عناوین مقاله
منظور از الگوی ادامهدهنده چیست؟
الگوی پرچم زیرمجموعه دستهای از الگوها تحت عنوان الگوهای ادامهدهنده قرار میگیرد. اما منظور از الگوی ادامهدهنده چیست؟ وقتی صحبت از الگوی ادامهدهنده در تحلیل تکنیکال میشود، منظور آن است که پس از تشکیل و کامل شدن این الگوها، روند قیمت در همان جهت قبل از تشکیل الگو به حرکت خود ادامه میدهد؛ بنابراین تشخیص این الگوها تأثیر بسیار زیادی در پیشبینی روندها در ادامه راه دارد. البته این نکته همواره صادق نیست و ممکن است در برخی مواقع حتی پس از تشکیل الگوهای ادامهدهنده روند قیمت تغییر میکند.
به طور کلی زمانی میتوان از عملکرد الگوی ادامهدهنده اطمینان حاصل نمود که این الگوها در مقایسه با امواج الیوت کوچکتر باشند. در صورت وقوع این اتفاق به احتمال بسیار زیاد الگوی ادامهدهنده خبر از ادامه روند قیمت در قبل از وقوع آن است. در ادامه به معرفی کاربرد الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال پرداخته میشود.
الگوی پرچم چیست؟
الگوی پرچم یا Flag Pattern در یک نمودار قیمت زمانی به وجود میآید که حرکت نمودار قیمت برخلاف جهت روند طولانیمدت آن باشد. به عنوان مثال ممکن است یک سهم در تایم فریم طولانی در حال حرکت صعودی باشد؛ اما در یک بازه زمانی کوتاهمدت در میانه راه حرکت صعودی تبدیل به نزولی شود و پس از پایان این روند، مجدداً حرکت صعودی سهم مشابه قبل ادامه پیدا کند. به این ترتیب یک الگوی پرچم در نمودار سهم به وقوع پیوسته است.
مشاهده الگوی پرچم در روندهای صعودی و نزولی قیمت یک مزیت بسیار عالی برای معاملهگران به شمار میرود. با مشاهده این روند میتوان نقطه مناسب برای ورود یا خروج از یک سهم را به خوبی تشخیص داد و برای کسب سودهای بزرگ یا جلوگیری از ضررهای هنگفت خود را آماده کرد.
در چه روندهای قیمتی الگوی پرچم ظاهر میشود؟
زمانی میتوان گفت الگوی پرچم در نمودار تشکیل شده است که در حرکت خلاف جهت روند غالب، شاهد نوسان قیمت دارایی باشیم. به این معنی که در کوتاهمدت درهها و قلههای قیمت متعددی در کنار یکدیگر تشکیل شود که موجب ایجاد شدن الگوی پرچم در نمودار گردد. با متصل کردن این درهها و قلهها به یکدیگر پرچم تشکیل میشود.
از الگوی پرچم برای معامله به شیوه پرایس اکشن نیز میتوان استفاده نمود. این الگو در نمودار کندل استیک یا شمعهای ژاپنی به صورت 5 تا 20 کندل پشت سر هم که الگوی مشخصی دارند، ظاهر میشود. البته این الگو میتواند صعودی یا نزولی باشد که در ادامه بیشتر در این زمینه توضیح داده میشود.
اجزای تشکیلدهنده الگوی پرچم چیست؟
اگر نگاهی به الگوی پرچم تشکیل شده در یک نمودار انداخته شود، مشخص میشود که این الگو از دو جزء کلی تشکیل شده است که عبارتاند از:
میله پرچم
همانطور که اشاره شده این الگو پس از یک روند طولانی صعودی به نزولی قیمت به وجود میآید. این روند طولانی در نمودار به شکل یک میله پرچم ظاهر میشود که طول نسبتاً زیادی نیز دارد.
بدنه پرچم
این بخش مربوط به ناحیه نوسانی است که الگوی قیمت برخلاف روند طولانیمدت قبل در پیش میگیرد. بدنه پرچم به اشکال گوناگونی شکل میگیرد که از به هم وصل کردن درهها و قلههای نمودار ایجاد میشود. مبتنی بر شکل بدنه پرچم، این الگو به چند دسته تقسیم میشود که در ادامه به معرفی آنها پرداخته میشود.
انواع الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال
همانطور که اشاره شد تقسیمبندی الگوی پرچم بر مبنای جهت حرکت نمودار و همچنین شکل بدنه پرچم صورت میپذیرد. در همین راستا انواع الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال به چهار دسته کلی تقسیم میشود که عبارتاند از:
1- الگوی پرچم صعودی مستطیل
گاهی اوقات سهم در بازار یک روند صعودی پرقدرت رو به بالا را طی میکند و پس از آن وارد یک محدوده نوسانی رنج یا کمی نزولی میشود. در انتهای این محدوده یکی از سطح حمایت یا مقاومت شکسته میشود و سهم مجدداً روند صعودی خود را که قبل از آن طی کرده بود، در پیش میگیرد. نکته مهم در خصوص این الگو آن است که در محدوده نوسانی اندازه حرکت قیمت به گونهای است که از اتصال درهها و قلههای نمودار به یکدیگر دو لبه بالایی و پایینی پرچم به موازات یکدیگر قرار میگیرند. به این ترتیب الگوی پرچم صعودی مستطیل شکل میگیرد.
2- الگوی پرچم نزولی مستطیل
گاهی اوقات سهم در بازار یک روند نزولی پرقدرت رو به پایین را طی میکند و پس از آن وارد یک محدوده نوسانی رنج یا کمی صعودی میشود. در انتهای این محدوده یکی از سطح حمایت یا مقاومت شکسته میشود و سهم مجدداً روند نزولی خود را که قبل از آن طی کرده بود، در پیش میگیرد. نکته مهم در خصوص این الگو آن است که در محدوده نوسانی اندازه حرکت قیمت به گونهای است که از اتصال درهها و قلههای نمودار به یکدیگر دو لبه بالایی و پایینی پرچم به موازات یکدیگر قرار میگیرند. به این ترتیب الگوی پرچم نزولی مستطیل شکل میگیرد.
3- الگوی پرچم صعودی مثلثی
گاهی اوقات سهم در بازار یک روند صعودی پرقدرت رو به بالا را طی میکند و پس از آن وارد یک محدوده نوسانی رنج یا کمی نزولی میشود. اما تفاوت این الگو با الگوی پرچم صعودی مستطیلی در چیست؟ در محدوده نوسانی این الگو، نوسانات قیمت به یک اندازه رخ نمیدهد؛ بلکه بدنه پرچم به شکل یک مثلث در میآید. در نهایت قبل از برخورد دو ضلع پرچم به یکدیگر، این روند به سمت بالا شکسته میشود و مجدداً یک روند صعودی در قیمت سهم به وقوع میپیوندد.
4- الگوی پرچم نزولی مثلثی
گاهی اوقات سهم در بازار یک روند نزولی پرقدرت رو به پایین را طی میکند و پس از آن وارد یک محدوده نوسانی رنج یا کمی صعودی میشود. اما تفاوت این الگو با الگوی پرچم نزولی مستطیلی در چیست؟ در محدوده نوسانی این الگو، نوسانات قیمت به یک اندازه رخ نمیدهد؛ بلکه بدنه پرچم به شکل یک مثلث در میآید. در نهایت قبل از برخورد دو ضلع پرچم به یکدیگر، این روند به سمت بالا شکسته میشود و مجدداً یک روند نزولی در قیمت سهم به وقوع میپیوندد.
معاملهگری با الگوریتم پرچم به چه صورتی انجام میشود؟
اما سؤال مهم دیگری که باید در خصوص نقش الگوی پرچم پاسخ داده شود، این است که چگونه میتوان به کمک این الگو معاملهگری کرد. در پاسخ به این سؤال میتوان گفت که این الگو در سه نقطه عطف در تصمیمگیریها برای خرید و فروش سهام به کار میآیند که عبارتاند از:
تعیین نقطه ورود
زمانی که با یک الگوی پرچم صعودی ایجاد میشود، میتوان نقطهای مناسب برای خرید یک دارایی را تشخیص داد. البته توصیه میشود که منتظر شکست بدنه پرچم تا یک روز معاملاتی بعد بمانید تا از ایجاد روند صعودی جدید مطمئن شوید.
تعیین حد ضرر
معمولاً به کمک کف الگوی پرچم میتوان حد ضرر را در معامله مشخص کرد. به عنوان مثال زمانی که لبه پایینی پرچم در کمترین قیمت عدد 20 دلار را لمس میکند، معاملهگر میتواند حد ضرر خود را در این معامله روی 20 دلار تعیین کند.
هدفگذاری کسب سود
میله در الگوی پرچم آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت صعودی برای کسب سود معیار خوبی به شمار میرود. معمولاً پس از پایان بدنه الگوی پرچم میتوان انتظار داشت که روند صعودی حداقل به اندازه میله پرچم ادامه پیدا کند. به این ترتیب امکان هدفگذاری برای کسب سود در معامله تا حدود زیادی فراهم میشود.
نکاتی در خصوص تشخیص الگوی پرچم صعودی در معامله
تشخصی الگوی پرچم صعودی در جریان معاملات به سادگی امکانپذیر نیست و باید فاکتورهای مختلفی را در این زمینه در نظر گرفت تا از صحت نتایج به دست آمده، اطمینان حاصل کرد. در همین راستا چند نکته راهگشا برای تشخیص الگوی پرچم صعودی ارائه میشود:
- حتماً قبل از آن یک روند صعودی شاخص و اصطلاحاً گاوی شکل گرفته باشد.
- قیمت در یک کانال نوسانی ایستا یا با شیب نزولی محدود در بدنه پرچم حرکت کند.
- در صورتی که در بدنه پرچم شاهد اصلاح قیمت بالاتر از 50 درصد بودید، به هیچ عنوان الگوی شکل گرفته، الگوی پرچم نیست.
- برای ورود به معامله حتماً باید تا انتهای پرچم صبر کرد.
- هدف قیمتی پس از ورود به معامله حداکثر رشد قیمت به اندازه میله پرچم باشد.
- برای رسم خطوط پرچم نیازی به سقف و کفهای واضح نیست و این خطوط را میتوان تنها با بیشترین و کمترین قیمت کندلهایی که در یک ردیف قرار گرفتهاند رسم نمود.
سؤالات متداول
نقش حجم معاملات در شکلگیری الگوی پرچم صعودی چیست؟
نقش حجم معاملات را از دو جنبه در شکلگیری الگوی پرچم میتوان بررسی کرد؛ حجم معاملات زیاد روند صعودی که تشکیلدهنده میله پرچم است تا را حدودی تسهیل میکند. همچنین برای شکست روند در انتهای بدنه پرچم نیز نیاز به حجم معاملات زیادی وجود دارد تا یک روند صعودی دیگر حاصل شود.
اعتبار الگوی پرچم با چه چیزی تأیید میشود؟
زمانی میتوان الگوی پرچم را با قاطعیت تأیید نمود که روندهای قبل و بعد از آن شتاب بسیار زیادی داشته باشد و اصطلاحاً میله پرچم به خوبی شکل بگیرد.
الگو پرچم معمولا از چند کندل قیمتی تشکیل میشود؟
انواع الگو پرچم که در مقاله اشاره کردیم در حالت کلی بین 5 تا 20 کندل را شامل میشوند.
کلام پایانی
در این مقاله به طور مفصل بررسی شد که الگوی پرچم چیست و چه کاربردی دارد. الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از پرکاربردترین الگوها به شمار میرود که در صورت تشخیص صحیح و به موقع آن میتوان سودهای خوبی از قبل آن در معامله به دست آورد. حرکت شدید و شتابان میله پرچم در این الگو نوید سودهای زیاد در بازه زمانی کوتاه را میدهد که هر معاملهگری در بازار به دنبال این چنین موقعیتی است؛ بنابراین حتماً در تحلیل نمودار قیمت داراییهای مختلف حتماً به دنبال الگوی پرچم یا الگوی flag باشید و در صورت مشاهده تصمیمات لازم را اتخاذ کنید.
آشنایی با الگو ها و تشخیص سیگنال نمودارهای بازار
هرگاه سرمایهگذاران بخواهند روند فعلی ارزش بازار یک ارز یا کالا را آزمایش کنند، از این الگو کمک میگیرند. با خرید و فروشی که در این دوره از آزمایش صورت میگیرد که عموما یک تا سه هفته طول میکشد، نوساناتی تشکیل میشود که با خطوط مورب موازی برش یافته و شکل “پرچم” ایجاد میشود. الگوهای پرچم ممکن است در هر دو روند صعودی(bull) و نزولی (bear) بازار رخ دهد. قیمت معمولاً پس از پدیدار شدن الگوی پرچم، دوباره در مسیر قبل از تشکیل پرچم حرکت میکند و ادامهی این روند حداقل به اندازه زمان تشکیل آن طول خواهد کشید.
الگوی پرچم سه گوش (Pennant Pattern)
خرید و فروش انجام گرفته در طول این دوره آزمایشی (عموما یک تا سه هفته طول می کشد)، نوساناتی را تشکیل میدهد که با متقارن شدن خطوط مورب نشان داده میشود و شکل پرچم سه گوش ظاهر میشود.
الگوهای پرچم در هر دو بازار با روند صعودی (bear) و روند نزولی (bull) ممکن است وجود داشته باشند. هنگامیکه الگو شکل میگیرد این روند در جهت قبل از ایجاد الگو ادامه مییابد.
زمانی که سرمایهگذاران میخواهند اعتبار یک روند صعودی یا “bullish” را در بازار بسنجند از این الگو استفاده میکنند.
به دلیل خرید و فروش سرمایهگذاران، روند صعودی به تدریج کم میشود و سپس به حالت اول باز میگردد. شکل روند صعودی مانند حرف U است. پس از اینکه الگوی “کاپ” (شبیه فنجان) شکل گرفت، نمودار دوباره مورد توجه قرار میگیرد و شیب به سرعت به سمت پایین کشیده میشود که به طور قابل توجهی کوچکتر از الگوی کاپ قبلی میشود. به الگوی شکل گرفته جدید “هندل” گفته میشود که شبیه دسته فنجان است. الگوی کاپ و هندل یک الگوی تداوم در نظر گرفته میشود یعنی زمانی که هندل تشکیل میشود، روند صعودی ادامه پیدا میکند.
الگوی فنجان و دسته
زمانی که سرمایهگذاران میخواهند اعتبار یک روند صعودی یا “bullish” را در بازار بسنجند از این الگو استفاده میکنند.
زمانی که در کف بازار یک افزایش قیمت شروع می شود و یک شکل U مانند را پدید میآورد، یک حالت فنجان مانند روی نمودار شکل میگیرد. وقتی فنجان تکمیل شد، قیمت معمولا کمی پایین خواهد آمد بنابراین سرمایهگذاران هنگام تشکیل شدن فنجان اقدام به خرید نخواهند کرد. پس از کمی پایین رفتن قیمت، این بار نوبت به تشکیل دسته فنجان میرسد و قیمت کمی بالا خواهد رفت.
وقتی برعکس این موضوع اتفاق بیافتد الگوی ” فنجان برعکس و دسته” پدید میآید.
الگوی مثلث صعودی
الگوی مثلث صعودی معمولا در حین یک روند صعودی شکل میگیرد و یک الگوی تداومی محسوب میشود.
به خاطر شکل این الگو، مثلث صعودی را “مثلث راست زاویه” (right-angle triangle) نیز مینامند. دو یا چند سقف مساوی یک خط افقی را در بالا شکل میدهند و وصل کردن کف دو یا چند دره نیز در یک روند صعودی، خطی همگرا با خط افقی میسازد. بدین ترتیب شکل مثلث روی نمودار نمایان میشود. دوره زمانی شکلگیری الگو، از چند هفته تا چندماه ممکن است طول بکشد. (متوسط حدود ۱ تا ۳ ماه)
حداقل دو کف لازم است تا خط روند صعودی پایین الگو را بتوان رسم کرد. این سطوح پایین میبایست هرکدام بالاتر از قبلی و دارای فاصله مناسب ازهم باشند. اگر یکی از کفها مساوی یا کمتر از کف قبلی باشد، در این حالت الگو معتبر نخواهد بود.
الگوی مثلث نزولی
مثلث نزولی یک الگوی کاهشی است که معمولا به عنوان یک الگوی ادامهدهنده در یک روند نزولی شکل میگیرد. در مواقعی این الگو به عنوان الگوی بازگشتی در انتهای روند صعودی ظاهر میشود ولی اغلب اوقات این الگو، الگویی تداومی است. صرفنظر از اینکه این الگو به عنوان یک الگوی بازگشتی مشخص شود یا ادامهدهنده، در هرحال الگویی است که پس از آن باید انتظار نزول قیمت را داشت.
به خاطر شکل ظاهریاش این الگو را مثلث راست-زاویه (right-angle triangle) نیز مینامند و از دو یا چند کف تشکیل شده که یک خط افقی میسازند. دو یا چند قله که رفته رفته کوتاهتر میشوند نیز یک خط روند نزولی را تشکیل میدهند و همینطور که این خط روند نزولی امتداد مییابد به سمت خط افق همگرایی پیدا میکند. در صورتی که یک خط عمودی از ابتدای خط افقی به سمت بالا رسم شود، مثلث شکل میگیرد. حداقل دو سقف لازم است تا خط روند نزولی بالای الگو رسم شود. این سقفها هرکدام میبایست از قبلی کوتاهتر شوند و فاصله مشخصی بینشان وجود داشته باشد. اگر تازهترین سقف تشکیل شده با سقفهای قبلی مساوی یا بلندتر از آنها باشد، اعتبار الگو زیر سوال میرود.
الگوی مثلث متقارن
این الگو حاصل باریک شدن محدودۀ قیمتی بین کفها و سقفهای قیمتی است که به لحاظ ظاهری یک مثلث را شکل میدهد. ویژگی اصلی و بارز این نوع از مثلث این است که دارای یک خط روند نزولی (مقاومت) است که سقفهای قیمتی پایینتر و پایینتر را بهم وصل میکند و یک خط روند صعودی (حمایت) که کفهای قیمتی بالاتر و بالاتر را به یکدیگر مرتبط میکند. زمانی مثلث در یک روند نزولی پدید میآید و قیمت زیر خط حمایت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)معمولاً جایی بین وسط ½ و سه چهارم ¾ از طول الگو، یک سیگنال فروش به دست میآید.
اگر مثلث در یک روند صعودی شکل بگیرد و قیمت بالای خط مقاومت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)معمولاً جایی بین وسط ½ و سه چهارم ¾ از طول الگو، یک سیگنال خرید ایجاد میشود. معمولاً قیمت پس از شکلگیری الگوی مثلث متقارن یا صعود میکند یا ریزش پیدا میکند تا لااقل به قیمت هدفاش برسد.
الگوی گوش ماهی افزایشی
اسکالوپ یا گوش ماهی افزایشی، شایعترین الگوهای نمودار هستند، اما تحلیل و عملکرد آنها زیاد کاربردی نیست. این الگو از نوع الگوهای تداوم است. برای تجارت روی این آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت نمودار باید با دقت آن را بررسی کنید و مطمئن شوید که روی محل توقف قرار دارید. شکل نمودار معمولا به شکل U است ولی راس سمت چپ آن پایینتر از راس راست آن است.
همین روند به صورت برعکس، الگوی گوش ماهی کاهشی را شکل میدهد.
قلهها و درههای سهگانه
قلهها و درههای سهگانه نوع دیگری از الگوهای نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکی هستند. اینها همانند الگوهای قلهها و درههای دوگانه و یا سر و شانه، رایج و شایع نیستند ولی با روش مشابهی عمل میکنند. ممکن است هنگام تشخیص این الگوها با مشکل مواجه شوید چرا که این الگوها شبیه به الگوهای نموداری دیگر هستند. بعد از آنکه حرکت قیمت دو بار با ترازهای حمایت و مقاومت برخورد نمود، الگو شبیه به یک الگوی قله و دره دوگانه به نظر میرسد که ممکن است منجر به این اشتباه شود که یک نمودارخوان خیلی زود وارد یک موقعیت بازگشتی و در نتیجه خرید سهام شود.
الگوی کف دوگانه
الگوی قیمتی کف دوگانه به عنوان علامتی از وجود تغییر جهت در روند نزولی قلمداد میشود. انتظار میرود که در این حالت قیمتها صعود کنند و هر چه شکلگیری این الگو بیشتر به طول بیانجامد، قابل اعتمادتر خواهد بود. حرکت قیمت در این الگو شبیه حرف انگلیسی W است. آخرین کفهای دوگانه قیمتی، حمایتهای قدرتمندی هستند که به این دلیل شکل گرفتهاند که سرمایهگذاران در آن نقاط فرض را بر این گرفتهاند که قیمت سرمایه به پایینترین سطح خود رسیده است و جهت پوزیشنهای فروش شان را تغییر دادهاند. از طرف دیگر آخرین سقف قیمتی و نزدیکترین آن به قیمت کنونی به عنوان یک سطح مقاومت در نظر گرفته میشود.
هرگاه قیمت بازار بالای بالاترین سطح الگو یا سطح مقاومت بشکند (احتمال انحراف معین وجود دارد)، این الگو تکمیل شده است و میتواند به معنای تغییر در جهت روند باشد و یک سیگنال خرید در نظر گرفته میشود و سرمایهگذاران خرید را انجام میدهند. قیمت معمولاً پس از شکلگیری الگوی کف دوگانه صعود میکند و این صعود حداقل تا سطح هدفاش خواهد بود.
الگوی الماس
پدیدار شدن این الگوی قیمتی در نمودار تائیدی است بر تغییر مسیر روند. الگوی لوزی بطور سنتی در یک روند صعودی ایجاد میشود. این الگو از چهار خط روند کوتاه، دو خط حمایت در پایین و دو خط مقاومت در بالا تشکیل شده است که خط های حمایت، آخرین کفهای قیمتی و خطهای مقاومت، آخرین سقفهای قیمتی را بهم وصل میکنند؛ در نتیجه، شکلی شبیه به لوزی یا الماس شکل میگیرد که نوسانات قیمتها را در ابتدا به شکل پهن و سپس باریک در خود جای میدهد. به محض اینکه خط حمایت در سمت راست الگو شکسته شود (احتمال انحراف معین وجود دارد)، میتوان نتیجه گرفت که مسیر روند به شکل نزولی تغییر کرده و یک سیگنال فروش (Sell Signal) ایجاد شده است.
الگوی مستطیل بالا
مستطیل بالا یک الگوی قیمتی است که در یک روند صعودی ایجاد میشود و علامتی از تغییر روند و افت قیمتها است. این الگو بازار از سه سقف قیمتی متوالی تشکیل میشود که تقریباً در یک سطح قرار دارند و دو کف دارد. یک خط مقاومت (Resistance)، قلهها را بهم وصل میکند و خط حمایت (Support) نیز کفهای قیمتی را به یکدیگر متصل میکند. به این دلیل که مقاومت حاصل سه بار رفت و برگشت قیمت در یک سطح است و سرمایه در آنجا به حداکثر قیمت خود رسیده است.
بیشتر بخوانید: تحلیل تکنیکال چیست؟
یک مقاومت قدرتمند تلقی میشود. اگر قیمت پایین سطح حمایت (Support) یا پایینترین بخش الگو ریزش پیدا کند (احتمال انحراف معین وجود دارد)، شکلگیری این الگو کامل شده و معنای آن این است که تغییری در جهت روند ایجاد شده است و یک سیگنال فروش قلمداد میشود. قیمت پس از شکلگیری این الگو افت میگند.
الگوی سر و شانه
الگوی قیمتی سر و شانه پایان یک روند و تغییر جهت در قیمت را نشان میدهد. این الگو غالباً پس از یک دوره افزایش قیمت بزرگ شکل میگیرد و پس از آن معمولا شاهد کاهش شدید قیمت خواهیم بود. این الگو توسط سه نقطۀ اوج قیمت بازار در سه سطح مختلف ایجاد میشود. یک نقطۀ اوج که از همه بالاتر است (سر) و بین دو نقطۀ اوج دیگر (دو شانه) قرار میگیرد. کفهای قیمتی در الگو هم توسط یک خط گردن (حمایت) به هم وصل میشوند.
به محض اینکه این الگوی سر و شانه شکل بگیرد و قیمت زیر خط گردن یا سطح حمایت (احتمال انحراف معین وجود دارد) ریزش پیدا کند، سرمایهگذاران آن را به عنوان یک سیگنال برای فروش قلمداد میکنند و دارایی خود را میفروشند.
برای تجارت ارزهای دیجیتال، بررسی این الگوها بسیار مهم است. البته این الگوها همیشه درست نمیگویند و ممکن است با اتفاقی عجیب تمام پیشبینیها نقض شود. توجه داشته باشید که قبل از شروع کار، تمرین و تحقیق روی این الگوها بسیار مهم است و اگر به خوبی با این الگوها آشنا نباشید ممکن است الگوی اشتباهی را حدس بزنید و باعث ضرر و زیان شما شود.
6 الگوی تحلیلی پر تکرار در سال 2021
یکی از ابزارهای بسیار پرکاربرد و مهم در تحلیل تکنیکال، الگوهای تحلیلی هستند. الگوهای تحلیلی معمولا مشخص می کنند که نمودار قیمتی در صورت تشکیل یک شکل و الگوی خاص، می تواند روندی که از قبل پیشبینی شده است، را در پیش بگیرد.
الگوهای تحلیلی از خاصیت تکرارپذیری نمودارهای قیمتی استفاده می کنند. یعنی در صورتی که یک الگوی خاصی در گذشته تشکیل شده باشد، در آینده و در شرایط مشابه نیز امکان تشکیل دوباره این الگو وجود دارد.
شناخت این الگوها و استفاده از آنها در تحلیل تکنیکال باعث می شود که بتوانیم در کنار ابزارهای مرسوم مثل خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و اندیکاتور ها، ابزارهای تکمیلی نیز برای کامل شدن تحلیل هایمان داشته باشیم. برای آشنایی بیشتر با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال از جمله اندیکاتورها می توانید سری پست های آموزشی سایت بست سیگنال در خصوص معرفی 20 اندیکاتور پرکاربرد در تحلیل تکنیکال را مطالعه بفرمایید.
یکی از ابزارهای مهم و پرکاربرد در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها می باشند. اندیکاتورها درواقع نقش یک راهنما را برای تحلیلگر دارند و به تحلیلگر کمک می کنند تا تحلیل دقیق تری از شرایط و روند بازار داشته باشد. اندیکاتورها مثل علائم راهنمایی رانندگی جاده برای یک راننده هستند.
در این مقاله از سایت بست سیگنال قصد داریم 6 مورد از این الگوهای تحلیلی که در سال های اخیر بسیار تکرار شده اند را بررسی کنیم و نحوه استفاده از آنها در تحلیل تکنیکال را شرح دهیم.
1- الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین و پرتکرار ترین الگوها در بازارهای مالی می باشد. این الگو به دو شکل صعودی و نزولی شکل می گیرد و می تواند روند صعودی یا نزولی را پیشبینی کند. الگوی سر و شانه معمولا پس از یک روند بسیار قوی شکل می گیرد و باعث ایجاد یک روند در خلاف روند قبلی می شود.
الگوی سر و شانه کلاسیک از یک سر و دو شانه تشکیل شده است و نمایی شبیه به نمای سر و شانه های بدن انسان می سازد. این الگو از سه سقف تشکیل شده است که سقف دوم یا سقفی که در وسط قرار می گیرد، بالاتر از دو سقف قبلی قرار دارد (سر الگو) و دو سقف دیگر که در سمت چپ و راست سقف دوم قرار می گیرند، پایین تر قرار دارند و شانه های الگو را تشکیل داده اند.
در این الگو ، در ابتدا یک موج خرید توسط گاوهای بازار شکل می گیرد. و قیمت تا حدی بالا می رود. در ادامه با تضعیف قدرت خریداران و همچنین ورود فروشندگان به بازار، قیمت روند صعودی طی شده را باز می گردد و با یک روند نزولی کوتاه به حمایت قبلی باز میگردد. به این طریق شانه اول این الگو تشکیل می شود. با بازگشت قیمت به این حمایت، خریداران قدرت دوباره ای می گیرند و روند گاوی بازار دوباره شکل می گیرد. همچنین این بار با شکست مقاومت پیش رو، خریدران جدیدی نیز به بازار اضافه می شود و در نتیجه قدرت گاوها دوچندان می شود. گاوها قیمت را از سقف قبلی نیز بسیار بالاتر می برند و سقف جدیدی را می سازند. با رسیدن قیمت به مقاومت های بالاتر، این بار خریداران تمایل به ذخیره سودهای خود دارند و مقداری از دارایی خود را می فروشند. در این صورت، یک روند نزولی آغاز می شود و در ادامه نیز فروشندگان قوی تر می شوند و قیمت را به سطح حمایتی که از قبل داشتیم یا همان سطح گردن در الگوی سر و شانه باز میگردانند. با این بازگشت قیمت یک سقف بزرگتر یا همان سر در الگوی سر و شانه تشکیل می شود. با بازگشت قیمت به حمایت قبلی، باز هم یک موج خرید در بازار شکل می گیرد، اما اینبار خریدران قدرت قبل را ندارند و در نتیجه قیمت نهایتا تا سطح مقاومت اول یا همان شانه ای که در ابتدا شکل گرفت، بالا می آید و پس از آن نیز دوباره قیمت توسط خرس ها به حمایت اولیه بازگردانده می آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت شود. با این بازگشت قیمت، شانه دوم الگو نیز تشکیل شده و الگوی سر و شانه به طور کامل شکل می گیرد.
تشکیل الگوی سر و شانه کلاسیک معمولا نشان دهنده یک روند نزولی در آینده می باشد. زیرا قیمت سه بار تلاش کرده است تا سقف های جدید را ساخته و بشکند، اما موفق نشده و هربار قیمت توسط خرس ها بازگشته است. در نتیجه با کامل شدن الگوی سر و شانه و در ادامه شکسته شدن خط حمایتی که در قسمت گردن داشتیم، روند نزولی قیمت آغاز می شود و این می تواند یک سیگنال برای پوزیشن های Sell یا شورت باشد.
الگوی سر و شانه معکوس نوع دیگری از الگوی سر و شانه است که کاملا برعکس الگوی سر و شانه کلاسیک شکل می گیرد. یعنی اگر الگوی کلاسیک را بچرخانیم و به سمت پایین بیاوریم، یا آن را در پایین آیینه کنیم، الگوی معکوس تشکیل می شود.
الگوی معکوس از سه دره یا کف تشکیل شده است. دره دوم از دو دره دیگر پایین تر است و همان سر را در الگو تشکیل می دهد. دو دره دیگر نیز در سمت چپ و راست الگو قرار می گیرند و بالاتر از دره دوم هستند و شانه ها را تشکیل داده اند.
الگوی سر و شانه معکوس کاملا برعکس الگوی کلاسیک آن شکل می گیرد. یعنی در ابتدا خرس ها یک دره را تشکیل می دهند و این دره به سمت بالا بازمیگردد. در ادامه خرس ها دره بزرگتری را شکل می دهند و این دره هم به سمت بالا بازمیگردد. و در نهایت نیز خرس ها یک دره کوچک یا همان شانه سوم را تشکیل می دهند که این دره نیز به سمت بالا بازمیگردد.
تشکیل کامل این الگو نشان دهنده این است که خرس ها سه بار در جهت کاهش قیمت تلاش کرده اند، اما موفق نشده اند و در نتیجه با تشکیل آن، معمولا یک روند صعودی در بازار شکل می گیرد. بنابراین الگوی سر و شانه معکوس برخلاف نوع کلاسیک، نشان دهنده یک سیگنال صعودی برای پوزیشن های Buy یا لانگ می باشد.
2- الگوی سقف و کف دوقلو (Double Tops and Bottoms)
الگوی سقف و کف دو قلو یکی از پرکاربردترین الگوهای بازگشتی می باشد. این الگو همانند الگوی سروشانه پس از روندهای قوی صعودی یا نزولی می تواند شکل بگیرد و نشان دهنده تغییر روند باشد. این الگو را در دو شکل می توان مشاهده کرد:
در حالت سقف دوقلو قیمت پس از یک روند صعودی به جایی میرسد که فروشندگان یا همان خرس ها برای اولین بار در این روند، بر خریدران یا گاوها غلبه می کنند. در نتیجه پس از یک روند صعودی نسبتا بلند، یک روند نزولی کوتاه خواهیم داشت. اما با کمی پایین آمدن قیمت، دوباره گاوها قدرت را به دست می گیرند و قیمت را به آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت اندازه مقاومت قبلی بالا می آورند. در نتیجه اولین سقف ما تشکیل می شود. با بازگشت قیمت به سمت بالا، دوباره فروشندگان فعال می شوند و قیمت را باز هم پایین می آورند. این بار خریداران نمی توانند مقاومت کنند و در نتیجه حمایتی که قبلا خود را حفظ کرده بود، شکسته می شود و روند نزولی آغاز می شود.
در حالت کف دوقلو قیمت عملکردی مخالف با سقف دوقلو دارد. یعنی پس از یک روند نزولی قوی، دو بار حرکت رو به بالای قیمت را خواهیم داشت. که در بار اول، قیمت به مقاومت برخورد می کند و به سمت پایین بازگردانده می شود، اما در بار دوم، مقاومت شکسته می شود و قیمت روند صعودی را تجربه می کند.
3- سقف و کف سه قلو (Triple Tops and Bottoms)
این الگو از پایه همانند الگوی سقف و کف دو قلو می باشد و یک الگوی بازگشتی پرقدرت محسوب می شود. اما تفاوت این الگو با الگوی قبلی در این است که الگوی سقف و کف دوقلو دوبار تلاش قیمت را برای تغییر روند نشان می داد، اما الگوی سقف و کف سه قلو، 3 بار تلاش قیمت را برای تغییر جهت نشان می دهد. در ادامه هر دو حالت آن را جداگانه بررسی می کنیم:
در حالت سقف سه قلو، ما یک روند صعودی قوی در ابتدا داریم. در ادامه قیمت فروشندگان یک بار تلاش می کنند تا قیمت را پایین بیاورند، اما موفق نمی شوند و خریداران قیمت را برمی گردانند. در ادامه یک بار دیگر فروشندگان تلاش می کنند و این بار هم شکست می خورند. اما در بار بعدی، فروشندگان موفق می شوند و حمایت که جلوی روی قیمت قرار داشت، شکسته می شود.
در حالت کف سه قلو، هم ما یک روند نزولی داریم و در ادامه قیمت دو بار تلاش می کند تا به سمت بالا حرکت کند، اما هربار خریداران توسط فروشندگان شکست می خورند. تا اینکه در تلاش سوم موفق می شوند و قیمت روند صعودی را با شکست مقاومت در پیش می گیرد.
با توجه به اینکه در الگوی سقف و کف سه قلو ما سه بار تلاش قیمت را برای تغییر روند مشاهده می کنیم، می توان نتیجه گرفت که این الگو، سیگنال قوی تری نسبت به الگوی سقف و کف دوقلو محسوب می شود. چراکه این الگو از همان الگوی دوقلو تشکیل شده که یک بار دیگر تلاش نافرجام داشته است. در این حالت، با توجه به اینکه خریداران یا فروشندگان فرصت بیشتری برای خرید و فروش دارند، در نتیجه می توان انتظار تغییر روند قوی تری را داشت.
4- الگوی پرچم (Flag)
الگوی پرچم برخلاف سه الگوی قبلی که الگوهای برگشتی بودند و تغییر روند را نشان می دادند، یک الگوی ادامه دهنده محسوب می شود. الگوهای ادامه دهنده در صورت تشکیل، ادامه یک روند را در بازار نشان می دهند. یعنی اگر این الگو در بازار صعودی شکل گیرد، می توان انتظار افزایش بیشتر قیمت را داشت و اگر در بازار نزولی شکل گیرد، می توان انتظار کاهش بیشتر قیمت را داشت.
الگوی پرچم از یک دسته و یک پرچم تشکیل شده است:
قسمت دسته نشان دهنده یک روند صعودی یا نزولی نسبتا قوی می باشد که در ابتدا شکل گرفته است.
قسمت پرچم نشان دهنده روند ضعیف قیمت پس از یک روند قوی در بخش دسته می باشد.
تشکیل الگوی پرچم پس از یک روند صعودی یا نزولی قوی، اصطلاحا باعث می شود که قیمت یک استراحت کوتاه مدت داشته باشد و در ادامه بتواند با قدرت بیشتر به روند خود ادامه دهد.
البته ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که الگوی پرچم در شرایطی می تواند به عنوان یک الگوی بازگشتی در نظر گرفته شود. درواقع بعد از اینکه الگوی پرچم پس از یک روند قوی شکل گرفت، باید منتظر واکنش قیمت به تشکیل این الگو باشیم. بسته به اینکه قیمت، این الگو را از کدام سمت بشکند و از کدام سمت خارج شود، می توان انتظار ادامه روند و یا تغییر روند را داشت. اگر قیمت به صورت موافق و هم جهت با روند قبلی خارج شود، می توان انتظار ادامه روند را داشت و در صورتی که قیمت به صورت عکس از الگو خارج شود، می توان انتظار تغییر روند در ادامه را داشت.
5- الگوی مستطیل (Rectangle)
الگوی مستطیل، شکلی شبیه به الگوی پرچم را با کمی تفاوت در نمودار ایجاد می کند. الگوی مستطیل را نیز همانند پرچم، پس از یک روند نسبتا قوی در بازار می توانیم مشاهده کنیم که باعث استراحت قیمت می شود. تفاوت الگوی مستطیل با پرچم این است که سقف و کف های متوالی تشکیل شده در الگوی مستطیل، در راستای هم قرار دارند و در نتیجه شکل یک مستطیل افقی به خود می گیرند. اما در الگوی پرچم، سقف و کف های متوالی در یک راستا نیستند و در نتیجه یک کانال با شیب کم به سمت بالا یا پایین تشکیل می دهند.
الگوی مستطیل نیز همانند الگوی پرچم بسته به اینکه به کدام سمت شکسته شود، می تواند ادامه دهنده یا بازگشتی باشد. در صورت شکست الگو به در سمت موافق با روند قبلی، ادامه روند را می توان انتظار داشت و در صورت شکست الگو در جهت عکس، می تواند بازگشت الگو در جهت مخالف را انتظار داشت.
6- الگوی مثلث (Triangle)
الگوی مثلث نیز همانند دو الگویی که در بالا معرفی شد، در شرایطی می تواند الگوی ادامه دهنده و یا بازگشتی باشد. برای رسم این الگو کافیست بتوانیم دو خط همگرا رسم کنیم. به این صورت که یک خط را از وصل کردن چند کفه متوالی در نمودار به همدیگر، رسم کنیم و یک خط دیگر را از به هم وصل کردن چند سقف متوالی در نمودار رسم کنیم. اگر این دو خط همگرا باشند و در ادامه به یکدیگر برسند، ما یک الگوی مثلث خواهیم داشت. این الگو را به سه شکل می تون مشاهده کرد:
الگوی مثلث صعودی در شرایطی شکل می گیرد که دو خط گفته شده به سمت بالا شیب داشته باشند و همدیگر را در بالا قطع کنند. این الگو در صورتی که در انتهای یک روند صعودی شکل بگیرد، می تواند نشان دهنده آماده شدن بازار برای ادامه روند صعودی باشد. اما در صورتی که در بازار نزولی شکل بگیرد، می تواند نشان دهنده این باشد که استحکام روند نزولی در حال کاهش است. پس باید منتظر ادامه روند باشیم و بقیه شاخص ها و فاکتورهای تحلیلی را در نظر بگیریم، زیرا امکان تغییر روند به سمت صعودی وجود دارد.
الگوی مثلث نزولی دقیقا برعکس مثلث صعودی شکل میگیرد و از برخورد دو خط با شیب رو به پایین شکل میگیرد. این الگو در روندهای نزولی نشان دهنده آمادگی قیمت برای ادامه روند و در روندهای صعودی نشان دهنده کاهش قدرت روند و امکان شکسته شدن آشنایی با ۳ نوع اصلی الگوهای چارت روند به سمت مخالف می باشد.
الگوی مثلث متقارن در صورتی شکل می گیرد که خط کفهها شیب به سمت بالا داشته باشد و خط سقف ها شیب به سمت پایین داشته باشد. در این حالت، جهت مثلث نه به سمت بالا است و نه به سمت پایین. بنابراین تحلیل این الگو به روند اصلی بازار بستگی دارد و نمی توان به تنهایی با استفاده از آن تحلیل روند را انجام داد. این الگو معمولا آمادگی بازار برای تثبیت قیمت را پس از یک روند قوی صعودی یا نزولی نشان می دهد.
دیدگاه شما