در مورد شاخص کل بورس در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. نماگر کل بورس بودیم همچنین بازار سرمایه در ماه گذشته. با رشد نزدیک به ۲۶ درصدی شاخص کل بیشترین رشد.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. نماگر کل بورس بودیم همچنین بازار سرمایه در ماه گذشته. با رشد نزدیک به 26 درصدی شاخص کل بیشترین رشد. خلاف روزهای قبل شاهد روند نزولی شاخص های منتخب بود.
همچون عبور شاخص بورس از قله ۱۴۰ هزار واحد تقویت. خاطر آلایندگی خودروهای آلمانی را در بر دارد شاخص کل . بورس تهران به قله ۱۴۰ هزار واحد رسید شاخص کل . قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران در پایان.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. نماگر کل بورس بودیم همچنین بازار سرمایه در ماه گذشته. با رشد نزدیک به ۲۶ درصدی شاخص کل بیشترین رشد.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. نماگر کل بورس بودیم مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران همچنین بازار سرمایه در ماه گذشته. با رشد نزدیک به 26 درصدی شاخص کل بیشترین رشد. روز قبل شاهد روند صعودی شاخص های منتخب بود به.
شاخص کل بورس در شهریور 97 افت قیمت سکه تمام. رشد شاخص بورس می بینیم که باز هم قیمت سهام. شاخص کل بورس در شهریور 97 شاخص کل قیمت و. بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات روز.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. هفته گذشته در مجموع چهار روز کاری بورس شاخص کل . با رشد نزدیک به ۲۶ درصدی شاخص کل بیشترین رشد.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. هفته گذشته در مجموع چهار روز کاری بورس شاخص کل . ماه گذشته با رشد نزدیک به ۲۶ درصدی شاخص کل . از شاخص های منتخب بود به گونه ای که شاخص .
کند این پیمانه تیتر هایی همچون مش کل مان با امریکا بر. سر نفتا به زودی حل می شود رشد شاخص کل . بورس معاملات بازار ارز ثانویه روان تر می شود کاهش.
همچون مش کل مان با امریکا بر سر نفتا به زودی. حل می شود رشد ۲۸۱۸ واحدی شاخص کل بورس تهران. در بر دارد وزیر اقتصاد مکزیک مش کل مان با امریکا بر. گواجاردو گفت امیدوار است تا اواسط هفته پیش رو مش کل ات.
تومان توقف تولید ۳ اتوبوس تقویت ۰ ۸۱ درصدی شاخص . کل بورس حبس بازه ای « تسه» ها در بازار. ایران اعمال نکرده است چیزی که آمریکا می گوید مش کل . خودش است نه مش کل ما مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران به گفته این مقام اسپروانکو.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. در هفته گذشته در مجموع پنج روز کاری نماگر کل . بورس افت ۱۰۴۵ واحدی معادل ۰ ۷۹ درصدی را به.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. در هفته گذشته در مجموع پنج روز کاری نماگر کل . بورس افت ۱۰۴۵ واحدی معادل ۰ ۷۹ درصدی را به. هفته گذشته شاهد روند صعودی شاخص های منتخب بود به.
همچون رشد ۲۴۰۴ واحدی شاخص کل بورس تهران افت سهام. شاخص کل بورس تهران شاخص کل قیمت و بازده نقدی. بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات روز سه شنبه. 130 هزار و 927 واحد رسید همچنین شاخص قیمت وزنی-ارزشی.
همچون رشد ۸۸۸ واحدی شاخص کل بورس تهران گمرک شرایط. پایان امسال را در بر دارد رشد ۸۸۸ واحدی شاخص . کل بورس تهران شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس . و 901 واحد رسید همچنین شاخص قیمت وزنی ارزشی با.
گیرد جهش تاریخی شاخص کل بورس تهران ورود سهام ژاپن. شاخص کل بورس تهران شاخص کل قیمت و بازده نقدی. بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات روز دوشنبه با. هزار و ۶۴۶ واحد رسید همچنین شاخص قیمت وزنی-ارزشی با.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. 0 32 درصد نماگر کل بورس بودیم به گزارش تابناک. بازهم شاهد روند صعودی شاخص های منتخب بود بر این. اساس شاخص قیمت وزنی-ارزشی با افزایش 1200 واحدی معادل 3.
کند تغییر سال پایه محاسبه شاخص بهای تولید کننده خروج. ماه را در بر دارد صعود تاریخی شاخص بورس تهران. در پایان هفته شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس . نماگر کل بورس بودیم همچنین شاخص قیمت وزنی-ارزشی با افزایش.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. نماگر کل بورس بودیم به گزارش تابناک اقتصادی امروز تالار. شاهد روند صعودی شاخص های منتخب بود بر این اساس. شاخص قیمت وزنی-ارزشی با افزایش 814 واحدی معادل 2 29.
همچون جهش ۴۴۱۳ واحدی شاخص کل بورس تهران بازار بالاخره. جهش ۴۴۱۳ واحدی شاخص کل بورس تهران شاخص کل قیمت. و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات. معادل 2 55 درصد نماگر کل بورس بودیم همچنین شاخص .
این پیمانه تیتر هایی همچون سبزپوشی بورس تهران در ایستگاه. ها جریمه بزرگترین بانک آلمان از سوی بورس آمریکا افت.
همچون سبزپوشی بورس تهران در ایستگاه پایانی تیرماه بسته شدن. آلمان از سوی بورس آمریکا افت « تسه» ها پس. بورس تهران در ایستگاه پایانی تیرماه شاخص کل قیمت و. بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات روز.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. بورس روز گذشته نیز 329 واحد کاهش را به ثبت. رسانده بود در معاملات امروز شاخص کل فرا بورس با رشد.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. که نماگر بورس روز گذشته نیز 329 واحد کاهش را. شاهد روند نزولی اکثر شاخص های منتخب بود بر این. اساس شاخص قیمت وزنی-ارزشی با کاهش 1 23 واحدی معادل.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. است که نماگر بورس روز گذشته پس از چند روز. شده بود همچنین در بازار فرا بورس شاهد افت 5 واحدی. شاخص کل بودیم .
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. است که نماگر بورس روز گذشته پس از چند روز. شده بود همچنین در بازار فرا بورس شاهد افت 5 واحدی. شاخص کل بودیم به گزارش تابناک اقتصادی امروز تالار شیشه.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. که نماگر بورس از ابتدای هفته گذشته تا به پایان. کاری هفته شاهد روند صعودی تعدادی از شاخص های منتخب. بود بر این اساس شاخص قیمت وزنی-ارزشی بر خلاف روزهای.
شاخص کل قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران. که نماگر بورس از ابتدای هفته گذشته تا به امروز. روند نزولی پنج روز اخیر بازهم شاهد روند نزولی شاخص . های منتخب بود بر این اساس شاخص قیمت وزنی-ارزشی با.
تفاوت سود حسابداری و سود اقتصادی در چیست؟
وقتی صحبت از حسابداری و مفاهیم آن میشود، به اصطلاحات و فرمولهای بسیاری برمیخوریم. اصولاً این علم پر از پیچیدگیهایی است که برای درک آنها به این مفاهیم نیاز داریم. در این بین «سود» و انواع آن از پربحثترین مفاهیم است.
سود یکی از معیارهای مالی است که به طور گسترده برای ارزیابی سلامت مالی یک شرکت مشاهده میشود. سود حسابداری و سود اقتصادی دو نوع از انواع سود هستند که در این مقاله از شرکت نرم افزاری فراپیام به معرفی آنها بررسی تفاتهایی که با هم دارند خواهیم پرداخت.
سود چیست؟
سود معیاری مالی است که به طور گسترده کنترل میشود و به طور منظم از آن برای ارزیابی سلامت شرکتها استفاده میشود. شرکتها اغلب نسخههای مختلف سود را در صورتهای مالی خود منتشر میکنند. برخی از این ارقام کلیه اقلام درآمد و هزینه را که در بیانیه درآمد آورده شده است، در برمیگیرد. برخی دیگر نیز، تفسیرهای خلاقانهای است که توسط مدیریت و حسابداران آنها استخراج شده است.
سود حسابداری چیست؟
سود حسابداری کل درآمد شرکت است، که طبق اصول حسابداری (GAAP) محاسبه میشود و شامل هزینههای صریح انجام امور تجاری مانند هزینههای عملیاتی، استهلاک، بهره و مالیات است. سود حسابداری میزان پول باقیمانده را که پس از کسر هزینههای صریح اداره تجارت نشان میدهد.
هزینههای صریح شامل نیروی کار، موجودی مورد نیاز برای تولید و مواد اولیه به همراه هزینههای حمل و نقل، تولید و فروش و بازاریابی است. سود حسابداری با سود اقتصادی متفاوت است زیرا فقط هزینههای پولی که یک شرکت پرداخت میکند و درآمد پولی که دریافت میکند را نشان میدهد.
مثالی از محاسبه سود حسابداری
سود حسابداری معمولا توسط نرم افزار حسابداری محاسبه می شود.تصور کنید کمپانی «الف» در حوزه صنعت تولید فعالیت دارد و ابزارهای تولیدی خود را به قیمت ۵ هزار تومان به فروش میرساند. اگر یک ماه شهریور را در نظر بگیریم که توانسته است ۲ هزار قطعه از ابزارهای خود را بفروشد، جمعاً درآمدی معادل ۱۰ میلیون تومان داشته است. این اولین عددی است که در صورت سود و زیان وارد میشود.
سپس باید هزینه تولید کالاهای فروخته شده، از درآمد کم شود تا به مبلغ درآمد ناخالص برسیم. بنابراین اگر هزینه تولید هر ابزار برابر ۱۰۰۰ تومان باشد، باید ۲ میلیون تومان از ۱۰ میلیون درآمد برداریم، که نهایتاً ما را به مبلغ ۸ میلیون تومان برای درآمد ناخالص میرساند.
پس از آن که سود ناخالص به دست آمد، باید کلیه هزینههای عملیاتی کسر شود تا به سود عملیاتی شرکت یا سود قبل از بهره برسیم. اگر تنها سربار شرکت، هزینهای باشد که برای پرداخت حقوق کارکنان صرف میشود و مبلغ آن ۵ میلیون تومان باشد، با کم کردن این مبلغ ۳ میلیون تومان سود عملیاتی باقی خواهد ماند.
پس از این که سود عملیاتی خود را به دست آورد، باید هزینههای غیر عملیاتی مانند استهلاک، بهره و مالیات از باقی مانده درآمد کسر شود. اگر شرکت بدهی نداشته باشد و مبلغ ۱ میلیون تومان را به عنوان هزینه استهلاک در نظر بگیریم، نهایتاً از ۳ میلیون تومان سود عملیاتی، ۲ میلیون تومان باقی خواهد ماند.
حال باید مالیات را نیز از آن کم کنیم. اگر مالیات با نرخ ۳۵ درصد محاسبه شود، مبلغ ۷۰۰ هزار تومان مالیات به مبلغ نهایی تعلق خواهد گرفت. بنابراین سود حسابداری این شرکت در مجموع ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان خواهد بود.
نکات مربوط به سود حسابداری
با توجه به مثالی که زدیم، میتوانیم تعدادی مورد را به عنوان نکاتی در خصوص سود حسابداری بیان کنیم.
- این سود به معاملات واقعی تعلق میگیرد. بنابراین خدمت یا محصولی باید ارائه شود تا بتوانیم بر اساس قیمت تولید و فروش آن به نتیجه برسیم.
- محاسبه این سود، باید بر مبنای یک دوره زمانی باشد، بنابراین عملکرد و سلامت مالی شرکت را برای همان دوره مشخص میکند.
- در محاسبه این سود هزینه مربوط به کالا و خدمت دخیل است و باید به درستی در نظر گرفته شود.
- محاسبه سود حسابداری، فرمول مشخص ندارد. این که میگوییم هزینههای صریح باید از درآمد کل کسر شوند، دیدی بسیار کلی است و برای جزئیات هزینههایی که باید کسر شوند، ماهیت شرکت دخیل است، چرا که برخی هزینهها برای برخی شرکتها وجود ندارند.
- سود حسابداری ارزشی که پول در زمان محاسبه دارد را در نظر نمیگیرد. برای مثال ممکن است در یک دوره سودی معادل ۱ میلیون تومان به دست آید و سود خوبی محسوب شود، اما اگر در دوره مشابه سال بعد همین سود تکرار شود، به موجب تورم، ارزش قبلی خود را ندارد، اما مفهوم سود حسابداری نمیتواند این مورد را درک کند.
- به دلیل تورم و مسائلی که در خصوص ارزش پول وجود دارد، نیاز به تغییر قیمتها وجود دارد و به این ترتیب، مبنای زمانی مفهوم خود را از دست داده است.
- سود حسابداری ریسکهای موجود را در نظر نمیگیرد.
سود اقتصادی چیست؟
سود اقتصادی به اختلاف بین مبلغ درآمد حاصل از فروش با هزینه تمامی ورودیها و هزینههای فرصت گفته میشود. در محاسبه سود اقتصادی، هزینه فرصت و هزینههای صریح از درآمد کسب شده کسر میشود. هزینه فرصت نوعی هزینه ضمنی است که توسط مدیریت تعیین میشود و براساس سناریوها و چشم اندازهای مختلف متفاوت خواهد بود.
هزینه فرصت چیست؟
از هزینههای فرصت میتوان برای تجزیه و تحلیل عمیقتر در تصمیمات تجاری، به ویژه هنگامی که گزینههای دیگری وجود دارد، استفاده کرد. شرکتها ممکن است هزینههای فرصت را هنگام در نظر گرفتن سطوح تولید، برای انواع مختلف محصولات که به صورت جمعی اما در مقادیر مختلف تولید میکنند بررسی کنند.
مثالی در مورد محاسبه سود اقتصادی
تصور کنید شما شرکتی تولیدی اداره میکنید و در آن محصولی میسازید که سالانه درآمدی معادل ۱۰۰ میلیون تومان دارد. اگر از این مقدار ۳۰ میلیون تومان هزینههای جانبی بوده باید، شما ۷۰ میلیون تومان سود حسابداری در یک دوره یک ساله کسب کردهاید.
حال تصور کنید، این موقعیت وجود داشت که شما روی شرکت دیگری که همین محصول را تولید میکند سرمایهگذاری کنید و در همان دوره یک ساله، ۵۰ میلیون تومان درآمد کسب کنید، بدون این که خودتان فعالیتی در جهت تولید انجام دهید. در چنین حالتی نمیتوانید این ۵۰ میلیون تومان را به عنوان سود حسابداری در نظر بگیرید.
در نتیجه تنها ۲۰ میلیون تومان سود نهایی شما بوده است. در واقع ۵۰ میلیون تومانی که از دست دادید، هزینههایی است که برای نگهداری از خط تولید خود و ادامه فعالیت آن پرداختهاید. به چنین هزینهای، هزینه فرصت گفته میشود. به این ترتیب سود اقتصادی بیان میکند که شما تنها ۲۰ میلیون سود کردهاید در حالی که میتوانستید بسیار بیشتر از این مبلغ به دست آورید.
درک سود اقتصادی
همان طور که در مثال هم دیدیم، سود اقتصادی در مقایسه با سود حسابداری تحلیل میشود. سود حسابداری جریان واقعی را در مقابل خروجی اندازهگیری میکند و بخشی از شفافیت مالی مورد نیاز یک شرکت است.
از طرف دیگر، سود اقتصادی در صورتهای مالی یک شرکت ثبت نمیشود و نیازی به افشای آن برای سرمایهگذاران یا مؤسسات مالی نیست. درواقع سود اقتصادی تحلیلی است که در پاسخ به سؤال «چه میشود اگر»، خود را نشان میدهد. شرکتها و افراد ممکن است تصمیم بگیرند که سود اقتصادی را در نظر بگیرند که با انتخابهایی شامل سطح تولید یا سایر گزینههای تجاری روبهرو شوند.
محاسبه سود اقتصادی میتواند براساس نهاد و سناریویی که از «چه میشود اگر» میسازیم، متفاوت باشد. از سود اقتصادی برای ایجاد یک مقایسه بین درآمد واقعی و درآمدی که بالقوه میتوانست به دست آید استفاده میشود. افرادی که شغل خود را به تازگی شروع کردهاند ممکن است از سود اقتصادی به عنوان نمایندهای از سالی که پیش رو دارند استفاده میکنند.
مقایسه سود حسابداری و اقتصادی
سود حسابداری و سود اقتصادی شباهتهایی با هم دارند، اما تفاوتهای مشخصی بین این دو معیار وجود دارد. سود اقتصادی بیشتر یک محاسبه نظری است که بر اساس اقدامات جایگزینی انجام شده است. در مقابل، سود حسابداری آن چیزی است که واقعاً رخ داده است و نتایج قابل اندازهگیری برای دوره را محاسبه میکند.
مانند سود حسابداری، سود اقتصادی نیز هزینههای صریح را از درآمد کم میکند. جایی که تفاوت دارند این است که سود اقتصادی از هزینههای ضمنی نیز استفاده میکند، یعنی فرصتهای مختلفی که یک شرکت هنگام تخصیص منابع در جای دیگر متحمل میشود.
نمونههایی از هزینههای ضمنی عبارتند از:
- ساختمانهای متعلق به شرکت
- تجهیزات و تجهیزات
- منابع خود اشتغالی
برای مثال اگر شغلی برای صاحب آن ۵۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد، که از این مقدار ۳۰ میلیون هزینههای صریح باشد، نهایتاً ۲۰ میلیون سود حسابداری میدهد. اما هزینههای حفظ و نگهداری از این خط تولید ۳۰ میلیون تومان خواهد بود که باعث ضرر دهی است، چرا که نهایتاً منفی ۱۰ میلیون سود اقتصادی خواهد داشت.
سود حسابداری کاربردهای زیادی دارد، از جمله برای اظهارنامه مالیاتی . از طرف دیگر، سود اقتصادی صرفاً برای کمک به تصمیمگیری مدیریت محاسبه میشود.
سود حسابداری و سود اقتصادی؛ محاسباتی کاربردی در علم حسابداری
شرکتها برای آن که بتوانند ارزیابی دقیقی از وضعیت عملکرد خود در دورههای مالی مختلف داشته باشند، باید از مفاهیم مختلف حسابداری استفاده کنند. در بین این مفاهیم «سود و زیان» به عنوان اصلیترین و قدیمیترین مواردی که همیشه مورد توجه صاحبان مشاغل بوده است دیده میشود.
«سود حسابداری»، همان سودی است که معمولاً وقتی از منفعت یک کار صحبت میکنیم به آن اشاره داریم، یعنی مبلغی که پس از کسر مخارج از درآمد باقی میماند.
اما گاهی ممکن است بخواهیم بدانیم، اگر به جای فعالیتی که اکنون از آن درآمد داریم، فعالیت دیگری را دنبال میکردیم، یا همین کار را به شکلی دیگر انجام میدادیم، چقدر درآمد داشتیم. برای این کار از مفهومی با نام «سود اقتصادی» استفاده میکنیم.
بسیار مهم است که تفاوت این دو سود و زمان استفاده از هر یک را به خوبی بشناسیم. سود حسابداری از موارد همیشگی است که باید در صورتهای مالی نیز ذکر شود، اما سود اقتصادی، مبلغی است که شما را در تصمیمگیری برای آینده راهنمایی میکند.
دانش بزرگترین دارایی یک شرکت
سازمانها به خصوص سازمانهای بازرگانی باید نگاه ویژهای روی ارزش خود داشته باشند. در نهایت آنچه که «ارزش» را میسازد باید نگاه بازاری داشته باشد؛ زیرا ارزش یک واژه با بار مالی است. به هر حال، آنچه که در پشت یک شرکت قرار میگیرد، موضوع مذاکره است و در مورد پاسخ به این موضوع، نگاههای متفاوتی وجود دارد. اهمیت این مذاکره این است که یک درک درست از پایه ارزش مالی یک شرکت به مدیریت درست آن منجر میشود. در مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران اینجا قصد داریم راههای گوناگون توصیف ارزش یک شرکت و مهمترین دارایی یک شرکت که دانش است را بررسی کنیم. تحقیق بازاری راهی مهم در ساخت دانش خود است به خصوص در مورد برندها و نوع بازاری که در آن تجارت میکند. بنابراین، نقش دانش در ارزش یک شرکت مهم است تا بتوان هدف انجام تحقیق در بازار را به سرانجام رساند. در زیر به مسائل اصلی اشاره میکنیم:
- راههای متفاوتی برای ارزیابی ارزش یک شرکت وجود دارد؛ اما در نهایت این از دانشی که دارد نشأت میگیرد.
- تحقیق بازاری راهی مهم در رشد دانشی یک شرکت است.
- دانش به صورت «غیرضمنی» مفهومگذاری میشود. اخیراً واژه «دانش ضمنی» برای توصیف نوعی از دانش استفاده میشود که قابل فهم و آسان است.
- سازمانها به طور زیاد برای مدیریت دانش خود تلاش میکنند و این کار را از دو طریق انجام میدهند: مسیر مکانیکی که به زیرساختار وسیع IT وابسته است و مسیر ارگانیک که در تلاش است از روشهای مدیریت فرهنگی استفاده کند. به مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران نظر میرسد هر دو روش برای رسیدن به موفقیت لازم است.
- اکثر سازمانها روی مقادیر کار میکنند و بر فرآیندها تأثیر دارند. از اعداد برای ارزیابی و توجیه تغییر در سازمان استفاده میکنند و این نوع خاصی از فرد را به سازمان جلب میکند. چیزهایی که بتوان توسط با عدد بیان کرد به سادگی قابل کدگذاری هستند و اساساً سازمانها با اطلاعات غیرضمنی کار میکنند.
- سیستم ISO 9001، یک سیستم کیفیت است که به دنبال رشد دانش سازمان از طریق شناسایی اطلاعات است. این سیستم اساساً اهمیت نقش اطلاعات مفهومی را در راهبری یک سازمان رد میکند.
- تصمیماتی که سازمانها با آنها روبرو میشوند، پیچیدهتر میشود و نیاز است که آنها در یک مسیر مفهومیتر گام بردارند. این بدین معنا است که یک رشد در نوع تحقیق بازاری وجود دارد که این نوع اطلاعات را با نام تحقیق کیفی تغذیه میکند.
ارزش شرکت و کسب قدرت
ارزش یک شرکت آنچه است که مردم حاضرند بابت آن پول پرداخت کنند. از این به عنوان ارزش بازاری شرکت نام برده میشود که برای یک شرکت ارزشی است که در بازار سهام دیده میشود. ارزش بازار اکثراً به ظرفیت فعلی و آینده در کسب درآمد شرکت مرتبط است که برای ریسک موجود در کسب و کارهای خاص تنظیم میشود. ارزش بازار شرکت ممکن است بزرگتر، مشابه یا کمتر از پولی باشد که در آن سرمایهگذاری شده باشد. مغایرت به این دلیل است که محاسبهای که به ارزشگذاری شرکت منجر میشود به صورت مستقیم این سرمایهگذاری را در نظر نمی گیرد و فقط نتیجه آن را لحاظ میکند.
پولی که در شرکت سرمایهگذاری میشود متشکل از داراییهای ثابت (مانند کارخانهها)، داراییهایی که پیشران کسب و کار هستند (مانند مواد خام، سهام موجود فروخته نشده)، داراییهای شناور (نقدینگی، و سرمایهگذاریها) است. اگر شرکت مدیریت نادرستی داشته باشد، بازگشت سرمایه پایینی خواهد داشت و از اینرو ارزش بازار پایینی دارد.
انواع مختلف دارایی
گرچه ارزش دارایی یک شرکت از نظر مالی به صورت واضح تعریف میشود، بهتر است از واژه «دارایی» استفاده است. در ذیل به انواع مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران دارایی اشاره میشود:
- ارزش دارایی برند
اخیراً در مطالعهای مشخص شده است که شرکتها دارای ارزش بزرگتر از آن چیزی که به نظر میرسد دارند و آن به دلیل برندشان است. مالکیت برند فقط یک جنبه درآمدهای بالقوه آینده شرکت است، بنابراین، همواره به صورت غیرمستقیم لحاظ میشود، اما اکثر شرکتها به صورت مستقیم برندشان را ارزشگذاری میکنند. در شرکتهای کوچک، از آن تحت عنوان «سرقفلی» نام میبرند. ایده افزودن برند به ترازنامه به نظر در حال حاضر کم رنگ شده است؛ اما باید برند را در دارایی پنهان دید.
برخی شرکتها دارای ارزش هستند؛ زیرا داراییهای غیرملموس مانند توافقهای تجاری یا حق ثبت اختراع دارند به گونهای که حقی در اختیار دارد که دیگران از آن محروم هستند و به آنها حق انحصاری میدهد. حقوق معنوی نیز به عنوان ارزش محسوب میشوند. دیگر شرکتها دارای فرآیندهای پنهانی هستند که به صورت قانونی حمایت نمیشوند و در دسترس دیگران نیست و از اینرو به آنها امکان انجام کارهایی را میدهد که دیگران از آن ناتوان هستند.
در سالهای اخیر مشاهده است که مشتریان یک شرکت بزرگترین دارایی شرکت است. این به ایده مدیریت ارتباط با مشتری منجر شده است. این ایده بحث میکند که توجه ویژهای به خصوص به مشتریان باید بشود که بیشترین قسمت کسب و کار یک شرکت هستند. به هرحال، برای «دانستن» مشتریان و داشتن پایگاه دادهای از آنها بسیار مهم است. این پایگاه داده دارای ارزش زیادی برای یک شرکت و حتی رقیبان اوست.
در 10 سال گذشته یا حتی بیشتر، صحبت از کارکنان یک شرکت به عنوان بزرگترین داراییهایشان متداول شده است. به طور معمول، این شرکتها در ارائه خدمات به مشتری فعالیت دارند و همین موجب به وجود آمدن ایدههای مشتریمداری شود. ایدههای اولیه مشتریمداری در جهان بدین صورت بود که کارمند باید مثل روبات عمل کند «روز خوبی داشته باشید!» یا پاسخ تلفن را در سریعترین زمان دهد و بگوید «لطفاً پشت خط بمانید!». امروزه معمولاً مشتریمداری کارمند بدین صورت شناخته میشود که معمولی و آزادانه عمل کند و به آنها فرصت و قدرت داده شود تا کارهای خلاقانه بیافرینند. انجام این کار در عمل مشکل است و رهیافتی که اکثراً پیشنهاد میشود ایجاد یک فرهنگ با ارزشهایی است که کارمند میتوان در مورد انسجام و سازگاری در رفتار خارج از قاعده صفر و یک است. این چیزی است که طبیعتاً در کسب و کارهای کوچک در زمانی که کارمند اختیار از رئیس خود میگیرد دیده میشود. البته این روند برای یک شرکت بزرگ خیلی دشوار است.
مدیریت فرهنگی به عنوان راهی برای هم راستا کردن اهداف کارمندان و بهبود اثرگذاریاشان از طریق ساخت یک محیط تعاملی بیان میشود. در نهایت همه اینها در راستای رسیدن به رهبری و تعالی است. از طرفی آموزش کارکنان هزینه بر است. اعتقاد بر این است که محیط فرهنگی مثبت ایجاد شود که افراد تازه استخدام شده به ارزش شرکت احترام بگذارند و اگر نمیتوانند آن را ترک کنند. اخیراً، شرکتها اغلب کارکنان ردهبالایشان را برای مدت طولانی نگه میدارند. در این حالت، دستیابی به فرهنگ خوداصلاحی اصولاً ممکن میشود. به هر حال، کارمند انعطافپذیر بیشتر مد نظر است.
علاوه بر موارد فوق، دانش نیز امروزه به این لیست افزوده شده است. وجود پیکره دانش در یک سازمان منحصر به فرد است و این چیزی است که یک شرکت را از رقیبانش جدا میسازد. مشاهده این داراییها از دیدگاه تأمینکنندگان تحقیق در بازار به دلیل اینکه آنها قسمتی از شرکت هستند خیلی مهم است.
انواع دانش
اخیراً توجه زیادی به ایده مدیریت دانش شده است و تفکیکی مهم بین مفاهیم دانش غیرضمنی (قابل رمزگذاری و نوشتن) و دانش ضمنی (که به سادگی تصور میشود و در بین مردم یا فرهنگ یک سازمان یافت میشود) انجام شده است. عبارت «دانش ضمنی» از مسائلی نشأت میگیرد که قابل لمس و عینی باشد ولی هنوز قابل رمزگذاری نیست. به هرحال، معنی این واژه در حال گسترده شدن است و به نوع مفهومی و انتزاعی دانش اشاره دارد. عملکردهای موجود در سازمانها عمدتاً با یکی از این نوع دانش سر و کار دارد. برخی از افراد از کار کردن از نوع قابل لمس و عینی راضیاند و برخی نیز از نوع انتزاعی و مفهومی رضایتمندی دارند. افراد به صورت طبیعی به عملکردهایی سوق مییابند که در حوزه دانش باشند و بیشترین رضایتمندی در آنها دیده میشود.
مدیریت دانش
شرکتها همواره در تلاش برای مدیریت کردن دانش بودهاند و آن را شکلی از مهارتها، ارتباطات و خرد میبینند. بنابراین، هیچ چیز جدیدی پشت مدیریت دانش نیست. بنابراین، آنچه که جدید است اینکه حجم اطلاعات به صورت زیادی در چند سال گذشته رشد کرده است و فناوری رایانه تا مرحلهای پیش رفته است که بتوان این اطلاعات را بهتر مدیریت کرد. به علاوه، ارتباط بسیار بهتر شده است، از اینرو، دانش (اگر دارای ارزش باشد) به صورت مؤثرتری انتقال مییابد.
برخی سیستمهای به وجود آمده کیفیت مانند ISO 9000 در تلاش هستند تا دانش ضمنی یک سازمان را به غیرضمنی تبدیل کنند. استاندارد ISO 9000 برای کمک به سازمانها جهت کاستن از نرخ خطاها در رساندن یک ویژگی مورد نظر به وجود آمده است. چنین خطاهایی از ناسازگاری استفاده از دانش ضمنی مورد استفاده در معنی واقعی واژه (اطلاعاتی که هنوز کدگذاری نشدهاند) نشأت میگیرد. استاندارد ISO 9000 شامل تعیین خروجی مورد نظر (کیفیت کالا)، نوشتن کلیه دستورالعملهایی که باید برای رسیدن به یک ویژگی خاص دنبال شوند و استقرار سیستم ردگیری برای اطمینان از اجرای دستورالعملهای اجرایی است.
سیستمهای مدیریت کیفیت کل (TQM ) در محیطهای ساخت و تولید بسیار مؤثر هستند. بنابراین، در مکانهایی که TQM آنچنان مؤثر نیست بیشتر مستعد داشتن اطلاعات ضمنی از مفهوم پیشرفته (یا همان اطلاعات مفهومی) نسیت به شرکتهای تولید هستند. به هرحال، دلایل بنیادین و روانشناسی برای موفقیت کمتر در محیطهای غیرتولیدی وجود دارد. افراد مایل نیستند که دانش خصوصی خود را به غیرضمنی تبدیل کنند چون از اهمیت صوری و حس هویت افرادی آنها میکاهد.
مدیریت دانش مکانیکی
مدیریت دانش میتواند دو شکل به خود گیرد. اولین شکل آن «مسیر کتابخانهای» با استفاده از سیستمهای رایانهای برای جمعآوری اطلاعات پراکنده (داخلی و خارجی) است و به صورت خودکار اطلاعات مرتبط را به گروهی از افراد شناخته شده در سازمان تغذیه کند. اطلاعات اشتراکی توسط گروه نوعی از جنبه مهم مدیریت دانش است. این کار باعث میشود که افراد موجود در سازمان بدانند که چه کسی در سازمان دارای علائق مشترکی با آنها است و از اینرو به صورت مستقیم با یکدیگر در هنگام مواجه با یک مشکل ارتباط برقرار کنند. گرچه ایجاد اینگونه شبکه افراد با کمک رایانه حاصل برخی از این سیستمها است، اما از نظر ساختاری به مانند ساختار تار عنکوبی وب است.
مدیریت دانش ارگانیک
دومین راه مدیریت دانش فرهنگی است و شامل یافتن قوانین جمعبندی مفیدی است که شناسایی و استفاده آنها راحت است. از نظر ساختاری بر اساس ایدههایی است که تحت لوای قابل درک سیستمهای زیستی با ایده «ارگانیک» تا «مکانیکی» به وجود آمدهاند. کل این ناحیه از مدیریت دانش دشوار است زیرا به صورت فازی عمل میکند. بنابراین، خطری وجود دارد که ایده «مدیریت دانش» غیرمتمرکز شود و معنی مفهومی مفید خود را از دست دهد. به همین دلیل، تفکر در مورد نواحی دانش جداگانه آسانتر است و آن ناحیه موجود در بازاریابی است.
گرچه، داراییهای یک سازمان مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران از نظر مالی باید شفاف باشد، بسط این موضوع به دیگر نواحی نیز به نظر ثمربخش میرسد. در حال حاضر این عقیده وجود دارد که دانش دارایی نهایی یک سازمان است و این دانش به سه ناحیه عمده تقسیم میشود: دانش غیرضمنی صوری، دانشی که میتواند غیرضمنی شود اگر که بخواهد دیده شود، و دانش مفهومی. مدیریت دانش بسیار مهم است. تحقیق در بازار، دانش را به یک سازمان تزریق میکند حال چه از نوع تجاری یا غیرتجاری و از اینرو، دارایی لازم مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران را به سازمان میآورد. به دلیل نشت دانش به دلیل تعدیل نیروها (داوطلبانه و یا اجباری)، تحقیق در بازار در آینده مهم میشود.
ماشه یا تریگر معامله چیست؟
در حرفهی معاملهگری، تریگر یا ماشهی معامله آخرین شرطی است که یک معاملهگر برای ورود به معامله آن را در نظر میگیرد. تریگر (Trigger) در لغت به معنی ماشه است. در این مقاله قصد داریم مفهوم تریگر در معامله را به روشنی بیان کنیم. از این رو بجای توضیحات تئوری قصد داریم یک استراتژی معاملاتی را توضیح دهیم و خودمان را در شرایط لایو بازار فرض کنیم. در این صورت ضمن بیان شروط ورود به معامله با مفاهیمی همچون لبه معاملهگری، چرخش روندها و در نهایت با مفهوم تریگر معامله به طور ضمنی آشنا خواهید شد. این مقاله حاوی نکات اموزشی بسیار زیادی است. با ما همراه باشید.
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی معامله یعنی ضوابطی که بر اساس آن یک معالمهگر در یک بازار مالی اقدام به معامله میکند. در واقع استراتژی معامله دلایلی است که معاملهگر بر اساس آن اقدام به خرید و فروش میکند و این دلایل از قبل مشخص شده است. در ادامهی همین مقاله به طور ضمنی با مفهوم استراتژی معامله نیز آشنا خواهید شد ولی برای اطلاعات دقیقتر و مفصلتر میتوانید به مقاله استراتژی معاملاتی چیست مراجعه بفرمایید.
لبه معاملهگری و تریگر معامله
در هر استراتژی معاملاتی یک لبه معاملاتی تعریف شده است. لبه معاملاتی آن جایی است که احتمال موفقیت ما در معامله بیشتر از احتمال شکست ما است. توجه کنید همه چیز در فضای احتمالات است. برای مثال ممکن است یک معاملهگر محدودهی سطوح حمایت استاتیکی یا دینامیکی را برای خودش یک لبه معاملاتی در نظر بگیرد. یعنی تنها زمانی یک سهم را بخرد که قیمت سهم در محدوده حمایتی قرار داشته باشد.
فرض کنیم او یک معاملهگر حرفهای است. آیا یک معاملهگر حرفهای به محض مشاهده این موضوع که سهم در محدوده حمایتی قرار دارد سهم را میخرد؟ قطعا خیر، هر حمایتی ممکن است به راحتی شکسته شود. معمولا معاملهگران یک شرط نهایی برای ورود به معامله دارند که تا زمانی که آن شرط محقق نشوند ماشه را نمیکشند. به آن شرط آخر تریگر معامله میگویند.
مفهوم تریگر معامله در قالب یک مثال
نمودار نماد پردیس
در تصویر بالا نمودار سهم پردیس را در زمان نگارش این مقاله (3 آذر 99) در تایم فریم روزانه مشاهده میکنید. همان طور که مشاهده میکنید این سهم اخیرا روند نزولی کاملا مشخصی داشته است و اخیرا یک حرکت صعودی انجام داده است که ما به آن گام صعودی میگوییم. این گام صعودی میتواند آغاز یک روند صعودی باشد میتواند نباشد.
اگر با مفهوم روندها آشنا نیستید مقاله خطوط روند در تحلیل تکنیکال را مشاهده کنید.
در این برهه از تاریخ بورس فرمت چارت بالا برای بسیاری از سهمها در بازار مشترک است. من اگر بخواهم این سهم را بخرم صبر میکنم تا تکلیف حرکت این گام صعودی کاملا مشخص شود. سه حالت اتفاق دارد رخ دهد:
- یا بدون هیچ اصلاح قیمت حرکت رو به بالای خود را ادامه میدهد،
- یا یک اصلاح ضعیف میکند (منظور از اصلاح حرکتی خلاف جهت حرکت قبلی قیمت است)،
- یا دوباره قیمت کاهش پیدا میکند و به کف قبلی میرسد.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
اگر یه ضرب قیمت بدون توقفی بالا رفت که من کاری با این سهم ندارم چون فرصت معاملاتی برای من باتوجه به استراتژی معاملاتی من فراهم نشده است.
اگر قیمت به صورت شدید کاهشی شد و به کف قبلی رسید که خوب احتمالا روند نزولی سهم ادامه دارد و این گام صعودی اخیر فقط یک اصلاح در جهت روند نزولی قبل بوده است. باز هم من کاری به این سهم ندارم!
اما اگر قیمت پس از یک گام صعودی اصلاحی را انجام داد ولی این اصلاح مشخصا ضعیف بود به چه معنی است؟ به این معنی است که فروشندهها مثل سابق قدرت ندارند که این روند نزولی را ادامه دهند. پس این میتواند نشانهی پایان روند نزولی در این سهم باشد. اما من همچنان سهم را نمیخرم! چون ضعیف شدن فروشندهها به معنی قوی شدن خریدارها نیست و ممکن است سهم روند رنج (یا خنثی) را در پیش بگیرد و دچار خواب سرمایه شوم، بنابراین صبر میکنم تا نشانهای از قدرت خریدار ببینم که این نشانه میتواند یک کندل صعودی قوی باشد. یا در یک روز ببینم به لحاظ تابلوخوانی مشخصا قدرت خریدار بیشتر از فروشنده است. در این زمینه مقاله فیلتر بورسی قدرت خریدار به فروشنده را مطالعه کنید.
من بلافاصله با دیدن این کندل صعودی سهم را خریداری میکنم چون به احتمال زیاد این گام صعودی آغاز یک روند صعودی بوده است. حد ضرر در کف همان اصلاح ضعیف قرار میدهم. البته اگر مثل تصویر بالا قیمت با آخرین کف قبلی فاصله زیادی نداشته باشد میتوان حد ضرر را در آن ناحیه قرار داد.
دوباره بیایید یک مروری بر استراتژی معاملاتی خودمان داشته باشیم. دیدن یک گام صعودی به همراه یک اصلاح ضعیف (حداکثر 50 درصد اصلاح گام صعودی) و مشاهده یک کندل قوی یا قدرت خریداران در تابلوی سهم. اینها شرایط ورود به معامله در یک روند نزولی مثل بالا است و این شروط در مجموع برای ما یک لبه معاملاتی را میسازد. آن کندل صعودی به عنوان آخرین شرط معامله دقیقا همان تریگر معامله است.
به تصویر بالا نگاه کنید. تا زمانی که در آن ناحیه ما آن کندل سبز رنگ قوی را مشاهده نکنیم اقدام به خرید نمیکنیم و ماشه را نمیکشیم. توجه کنید باتوجه به استراتژیهای معاملاتی مختلف، تمامی شرایط از جمله شرط تریگر میتواند متفاوت باشد. من در اینجا تنها یک استراتژی شخصی را به عنوان مثال ذکر کردم که نکات آموزشی را بتوانم در خلال آن توضیح دهم.🔶
مثالهایی از تریگرهای معاملاتی
تریگر معامله در استراتژیهای مختلف میتواند هر چیزی باشد، به مثالهای زیر توجه کنید:
- شکست در محدودههای تنش و سطوح حمایتی و مقاومتی
- نشانهای در یک اندیکاتور خاص، مثلا کراس اندیکاتور MACD
- اتفاق افتادن یک الگوی کندلی خاص یا حتی یک کندل صعودی قوی
- ورود پول هوشمند با تعارفی که در بحث تایبوخوانی وجود دارد
- افزایش حجم معاملات نسبت به میانگین مثلا یک ماهه یا روزهای گذشته
- آمدن سهم در لیست نمادهای پر بیننده در سایت TSETMC
- انتشار یک گزارش خاص از سوی شرکت
- و …
توجه کنید هیچ کدام از اتفاقات بالا به تنهایی دلیل یا سیگنال خریدی برای یک معاملهگر نخواهد بود. اینها فقط نقش تریگر یا ماشه معامله را بازی میکنند. البته ممکن است یک معاملهگر مبتدی بدون داشتن استراتژی و لبه معاملاتی مکتوب شده، تنها یک شرط ساده مانند موارد بالا را دلیلی برای معامله خود در نظر بگیرد که این کار نمیتواند در بلند مدت بازدهی مطلوبی داشته باشد.
مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران
دوشنبه, 25 مهر 1401
اخبار خوشه ها
گفتگوي خبري
تجارب موفق
یکی از استراتژیهای توسعه اقتصادی که در خلال سالهای اخیر توجه زیادی به آن شده است، توسعه از طریق خوشه های صنعتی است. به دلیل توجه روزافزون به دانش از نوع رسمی و ضمنی و یکپارچگی آن با مفاهیم توسعه، در بحث خوشه های صنعتی نیز می توان به مدیریت دانش و کاربردهای آن پرداخت. در این مقاله پس از معرفی دانش ضمنی، تعریفی از خوشه های صنعتی ارائه می شود که تا حدود زیادی بر دانش و سرمایه اجتماعی تأکید دارد و درنهایت، مفاهیم اساسی دستهبندی دانش مدار خوشه، عناصر به کارگیری و دگرگون کننده دانش در خوشه های صنعتی شامل سه دسته منابع درون شرکت، منابع درون خوشه و منابع بیرون از خوشه و زیرمجموعه های هر یک مشخص می شود.
مقدمه
اقتصاد امروز جهان بر پایه اطلاعات و دانش بنیان نهاده شده است. پیشرفتهای فناوری اطلاعات مانند تکنولوژی کامپیوتر و ارتباطات راه دور به وقوع انقلابی در عرصه اقتصاد انجامیده که نوع فعالیتها و روند تجارت را به گونه ای دستخوش تغییر کرده است که تا پیش از این قابل تصور نبود.
بخشهای تولیدی و خدماتی، هر دو از انقلاب تکنولوژیک سود میبرند. اهمیت اطلاعات به عنوان یکی از فرایندهای تولید، برای درک بهتر نیازهای مشتریان و نیز برای بهبود مستمر تولید و فرایند آن، یکی از جنبه های این تأثیر است. در این دوره، قابلیت بهره وری تنها به سرمایه و تجهیزات وابسته نیست؛ بلکه هرچه بیشتر به مهارت، دانش و تخصص کارکنان بستگی دارد. سازمانها نیز با درک اهمیت دانش، در حال ساختاربندی مجدد خود برای استفاده از این فرصت اند. توانمندسازی کارکنان، تبدیل ساختار عمودی به ساختار افقی، تمرکززدایی و تأکید بر نوآوری و بهبود مستمر در دستور کار اکثر سازمانهای بزرگ قرارگرفته است.
استراتژیهای توسعه اقتصادی باید با این دیدگاه جدید مطابقت داشته باشند. استراتژیها باید برای فراهم کردن نیازهای اطلاعاتی سازمانها توسعه یابند و برای خلق داراییهای دانش مدار سازمان ایجاد شوند. فعالیتهای توسعه باید از فناوری اطلاعات و ابزارهای خلق دانش بهره گیرند. اغلب ابزارهای مدیریت دانش و تکنیکهای آن می توانند به توسعه اقتصادی سازمانها کمک کنند تا بهتر با منابع داخلی و خارجی دانش و اطلاعات ارتباط برقرار کنند.
دانش ضمنی و رسمی
برای اینکه بدانیم چرا دانش در توسعه اقتصادی مهم است، لازم است اهمیت دانش ضمنی را درک کنیم. عصر اطلاعات صرفاً براساس قوه ادراک رسمی بنا نشده است. در این دوره جدید، بهرهگیری از دانش و اطلاعات به اندازه تولید آن ارزش دارد. توانایی استفاده سریع از اطلاعات و دانش برای کل نیروی انسانی سازمان و نه فقط نخبگان و مدیران ارشد ضروری است. دانش و اطلاعات یکسان نیستند. سلسله مراتب استاندارد از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش و سپس به خِرد میرود.
به عبارت دیگر، دانش ترکیب اطلاعات با تجربه، شرایط، تفسیر و بازتابهای مختلف است. این مجموعه شکلی با ارزش از اطلاعات است که برای کاربرد در تصمیمگیریها و فعالیتها آماده است.
تصمیم گیری و حل مسئله شامل تحلیلهای سیستماتیک و عقلانی است. ما آنچه که باید انجام شود را انجام می دهیم؛ فرایند بررسی موقعیت، تصمیم گیری و سپس اجرا. این بخش از دانش ما تجربی و شهودی است. همان بخشی که از آن به عنوان دانش ضمنی یاد می شود. توانایی رشد و استفاده از این دانش ضمنی بر اساس تخصص، متفاوت است. البته این به معنای نادیده گرفتن یا کم اهمیت شمردن دانش رسمی نیست. دانش رسمی از پیکره طبقه بندی شده دانش تشکیل میشود که فرایند علمی و فنی براساس آن شکل میگیرد. در واقع، هر دو شکل دانش ضمنی و رسمی موردنیاز است، چون با هم تعامل دارند. (Howells JRL. , 2002) دانش ضمنی مکمل دانش رسمی است که به فرد اجازه می دهد، عناصر دانش رسمی را بگیرد و از دانش به مفهوم عام در موقعیتهای خاص استفاده کند. خلاقیت، بینش و نوآوری مدیون توانایی ذهن در حفظ و نگهداری دانش ضمنی است.
یکی از مفاهیم دانش ضمنی، سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی، بخش تعاملی مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران دانش ضمنی به شمار می رود؛ شبکه ای از ارتباطات و روابط که دانش ضمنی را با جامعه تقسیم و ساختاری اجتماعی که همکاری و تعاملات را تسهیل می کند. تعریف و ابعاد سرمایه اجتماعی آنقدر وسیع است که دیدگاه واحدی درباره آن وجود ندارد. در نتیجه، درباره نقش عناصر آن در توسعه اقتصادی نیز نظر یکسانی نمی توان به دست آورد. ولی آنچه همه صاحبنظران بر آن یک قولند آن است که دانش ضمنی سازمانی بخش مهمی از فعالیت اقتصادی به شمار میرود. اطلاعات، سرمایه اجتماعی و دانش ضمنی، عناصر مهم فرایند توسعه اقتصادی محسوب می شوند.
تعریف خوشه های صنعتی
یکی از استراتژیهای توسعه اقتصادی که در خلال سالهای اخیر توجه زیادی به آن شده است، توسعه از طریق خوشههای صنعتی است. در خلال دهه 1990 میلادی، رشد سریع ادبیات موضوع خوشه های صنعتی، ارتباطات قوی ای با سایر موضوعات مرتبط مانند مدیریت بازرگانی، سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد. البته این رشد سریع باعث ایجاد ابهاماتی در تعریف واژگان و اصطلاحات وابسته نیز شد. بنابراین اولین گام این مقاله، تعریف واژگان موضوع است. درابتدا، لازم است توجه شود که ما اینجا روی انواع تجمعات اقتصادی که در توسعه شهرهای بزرگ به کار می رود، بحثی نداریم. درواقع روشن است که در این نوع تجمیع، روابط اقتصادی به صورت تصادفی رخ میدهد (منطق تعداد زیاد سازمانها و رخدادهای تصادفی)، ولی مزیت اقتصادی به وجود آمده اهمیتی خاص دارد. شهرهای بزرگ و چنین تجمعاتی، اقتصادهای شهری شده را ایجاد می کنند؛ یا به عبارت دیگر، مزایای اقتصادی از عوامل یا شرایطی ناشی میشود که به تمام سازمانهای عضو این تجمیع سود می رساند و منجر به صرفهجویی در مقیاس مکانی می شود.
ایده صرفه جویی در مقیاس به واسطه تجمیع جغرافیایی، تاریخچه ای طولانی در اقتصاد دارد که به اولین تجربیات آدام اسمیت از تخصصی شدن کار و توضیحات مارشال در مورد آن بر می گردد. مارشال معتقد است سازمانها بنا به دلایل زیر میخواهند در یک مکان قرار گیرند: اول اینکه، این کار به آنها اجازه می دهد از لحاظ تأمین نیروی کار متخصص و ماهر در مضیقه نباشند. دوم اینکه سازمانها میتوانند ورودیهای خاص یک صنعت مانند فناوری یا سرمایه گذاری را به صورت مشترک استفاده کنند. سوم، سازمانهایی که از نظر جغرافیایی به هم می پیوندند، می توانند حداکثر جریان اطلاعات و ایده های نو را خلق کنند. به عبارت دیگر، دانش تولید، فنی و بازار راحت تر تسهیم و سریعتر به خلاقیتهای ارزشمند تبدیل خواهدشد.
تعریف ما از خوشه های صنعتی شامل نگاه مارشالی به صرفه جویی در مقیاسهای شهری بویژه مکانی است. اما مشخصاً از مفهوم تجمیع جداست، چراکه تعاملات دانشی در خوشه تصادفی نیست و برعکس، کاملاً آگاهانه است، ساختاری اجتماعی دارد و برای رقابتی باقی ماندن ارزش قائل است. در این مقاله، با نگاهی دانش محور، خوشه صنعتی، ماهیتی اجتماعی - اقتصادی متشکل از بنگاههای تجاری و غـیرتجاری است که ویژگیهایش توسط جـــامعهای از افراد و سازمانهای اقتصادی مشخص میشود که در مجاورت هم در یک منطقه جغرافیایی خاص قرار گرفتهاند.
در یک خوشه، بخش مهمی از جامعه موجود برای کسب صرفه های اقتصادی بیرونی با یکدیگر ارتباطات عمودی و افقی برقرار میکننــد و ضمن رقابت با یکدیگر در بسیاری از موارد، همکاری جمعی و اقدامات مشترک با تهدیدات و فرصتهای مشترک دارند. ارتباط درونی این بنگاهها و نهادها، کـاهش دهنده هزینه ها و تسهیل کننده خلق و تسهیم موجودی مشترکی از تولیدات، فناوری، دانش سازمانی و درک نیاز مشــتریان برای تولید محصولات و خدمات بهتر در بازار است.
دستهبندی دانشمدار خوشههای صنعتی
در گذشته ای نه چندان دور، خوشههای صنعتی را صرفاً براساس مزایای اقتصادی منتج از نزدیکی جغرافیایی دسته بندی میکردند. ولی امروزه رویکردی نسبتاً متفاوت شکل گرفته است که به مفهوم خوشه به عنوان عاملی در مزایای رقابتی مینگرد. (Porter,1998). با این نگاه، قدرت یک خوشه به یکسری از عوامل تعاملی بستگی دارد که عبارتند از: استراتژی شرکت، محیط و شرایط نهاده ها، محیط و شرایط تقاضا، صنایع وابسته و پشتیبان، سیاستها و مشوقهای مالی دولت و اگرچه این رویکرد به عناصر دانش مدار به عنوان پیوند اجتماعی توجه بیشتری دارد، ولی هنوز هم روی ارتباطات اقتصادی تأکید زیادی می شود.
اخیراً به دلیل روشن شدن نقش مهم دانش در توسعه خوشه ها، تحقیقات زیادی به صورت تئوری و تجربی صورت گرفته است تا عناصر دانش مدار به عنوان عوامل اصلی قدرت یک خوشه به حساب آیند. (Keeble D, Wilkinson F. , 1999)
عناصر به کارگیرنده و دگرگون کننده دانش در خوشه های صنعتی
در این بخش به بررسی نقش مدیریت دانش در توسعه خوشه های صنعتی میپردازیم که در حرکت رو به جلو و شناخت عمیقتر پویاییهای فنی و دانشی خوشه های صنعتی اهمیت بسزایی دارد. اگر در یک خوشه، طبقه بندی عملیاتی فعالیتها را کنار بگذاریم و توجه خود را به ماهیت نوآوری قابلیتهای دانش فنی معطوف کنیم، به تمایزی بسیار مهم پی می بریم؛
برخی عناصر نظام دانش گرایش بیشتری به استفاده، کپی برداری و اقتباس از دانشهایی دارند که در نظام تولید جا افتاده اند، اما برخی دیگر بیشتر به کسب، خلق، پردازش و تسهیم دانشهای نو گرایش دارند تا آنها را در نظامهای مذکور به مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران اجرا درآورند. (Lawson C, Lorenz E. 1999) برای مثال عناصر به کارگیرنده دانش شامل نگهداری یا توسعه ظرفیت استفاده از حالتهای موجود تولید، آموزش کارگران در زمینه روالهای تثبیت شده بهره برداری یا در بستر خوشه و تقلید از شیوه های تولید شرکتهای مجاور می شود. عناصر دگرگون کننده دانش نیز مدیریت فرایندهای نوآوری، طراحی و ساخت محصولات یا جست و جو، انتخاب، اقتباس و شبیه سازی محصولات جدید یا فناوریهای فرایند تولید (از خارج خوشه) را شامل می شود.
مفاهیم به کارگرفتن دانش مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران و دگرگون کردن آن در دو سر طیف یکسانی قرار دارند، اما تمایز آنها برای تحلیل کل سیستمهای دانش خوشه ای اهمیت دارد. برای مثال، شرکتی می تواند فناوری جدید را پیدا و اقتباس کند که به طور کامل از درون خوشه کپی برداری شده باشد. درست است که برخی از شرکتها ممکن است به طور انفرادی مقداری نوآوری به خرج دهند، اما به کل خوشه هیچ گونه اندوخته دانش افزوده نشده یا این افزایش ناچیز است. مقدار زیادی از مبادلات، به کارگیری و کپی برداری از دانش ممکن است در نظام خوشه ای درون نگر رخ دهد که برای شرکتها به صورت انفرادی، پویاییهایی نیز به همراه آورد، اما کل خوشه همچنان از لحاظ فنی ایستا باشد.
گستره وسیعی از فرایندها وجود دارد که شرکتها می توانند به کمک آنها به اندوخته دانش خود بیفزایند. با نگاهی به بررسی رومین (1998) درباره مطالعات تشریح کننده کسب قابلیت می توانیم اکثر آنها را به سه سازوکار کلی تقسیم کنیم.
نخست آنکه می توان از طریق فعالیتهای فنی مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران مختلف در داخل، به کسب قابلیتها پرداخت. مشاهده فعالیتهای تولیدی معمول، کسب دانش از طریق فعالیتهای تعمیرات و نگهداری یا آماده سازی مجدد تجهیزات، آزمایشها و مهندسی معکوس نظام یافته، توسعه فناوری سازمانی یا حتی پژوهشهای کاربردی در این دسته میگنجند.
دوم آنکه می توان دانش را از منابع بیرونی کسب کرد، خواه به صورت کمابیش منفعلانه یعنی درنتیجه انواع مختلف تعامل با دنیای بیرون یا به صورت مجموعه ای از تلاشهای پژوهشی آگاهانه و فعالانه. (البته گاهی این منابع دانش بیرونی است که آگاهانه و فعالانه عمل می کند.) (Romijn, H. , 1998)
سرانجام آنکه از طریق تربیت سرمایه انسانی در سطح شرکتها نیز میتوان قابلیتها را تقویت کرد. (از طریق آموزش رسمی یا غیررسمی یا بسادگی از طریق استخدام افرادی که دانش موردنظر را دارند.) البته به هنگام طبقه بندی روشها و فرایندهای یادگیری، شناخت فرق بین عناصر به کارگیرنده دانش و تقویت عناصر دگرگون کننده دانش در سیستم مهم است. برای مثال، در یک سطح ممکن است یادگیری فنی درون شرکتها فقط در انتقال مهارتها و دانشهای موجود خلاصه شود. مثلاً کارمندان تازه وارد می توانند با مشاهده عملیات تولید، روالها و رویه ها را یاد بگیرند. می توان با تسهیم دانش موجود، سطوح موجود قابلیت به کارگیری دانش را گسترش داد و مقیاس بزرگی از تولید را تحت پوشش قرار داد. اما در سطحی دیگر، تلاش شرکتها برای فراگیری از عملیات تولید، تعمیرات، نگهداری و آماده سازی مجدد تجهیزات ممکن است قابلیتهای نوآوری آنها را تقویت کند. درنتیجه ممکن است تلاشهای عملی صورت گیرد تا قابلیتهای ایجاد دگرگونی تقویت شود. تهیه مطالب تشریحی و تطبیقی در همین چارچوب یا چارچوبهای مشابه، گام مهمی به سوی شناخت عمیقتر فرایند یادگیری در خوشه های صنعتی خواهد بود. (Bell M, Albu, M. , 1999) توجه به این نکته نیز در پژوهشها اهمیت دارد که در گذر زمان اهمیت نسبی سازوکارهای مختلف یادگیری تغییر میکند.
نتیجه گیری
امروزه دانش و اطلاعات در حال تغییر ماهیت اقتصاد و الگوهای توسعه اقتصادی محلی هستند. شرکتها نیز در حال تغییر نوع کار و شناسایی متغیرهای مؤثر بر تصمیمات خود هستند. استراتژیهای توسعه اقتصادی باید بتوانند با این تغییرات مطابقت کنند. به علاوه، ما به دنبال درکی بهتر از چگونگی تأثیر اطلاعات و دانش روی اقتصاد به طور عام و روی روشهای موفقیت تئوریهای اقتصادی به طور خاص هستیم. در نتیجه، تعداد زیادی از تئوریهای جدید توسعه اقتصادی به وجود آمده اند که میتوانند در جهت دهی به فعالیتهای توسعه اقتصادی محلی مفید واقع شوند. یکی از این تئوریهای جدید و درعین حال مهم و همه گیر بحث خوشههای صنعتی است.
در گذشته، تعریف سنتی خوشه ها براساس هزینه و منابع فیزیکی بود، ولی در حال حاضر دانش و اطلاعات عامل مهمی در تولید و یکی از جنبه های درک فرایند خوشه هاست. مایکل پورتر معتقد است: «خوشهها حجم وسیعی از مهارت، اطلاعات, روابط و زیرساختها را در یک زمینه خاص ارائه می کنند.” (Porter, 2000) در واقع، خوشه ها ابزاری مؤثر برای مدیریت دانش به شمار میروند. خوشههای جغرافیایی متشکل از افراد، شرکتها و نهادها و مکانیزم قدرتمندی برای افزایش و انتقال دانش فردی با سرعت زیاد است. وقتی عناصر یک شبکه یادگیری در یک مکان متمرکزند، تسهیم دانش، مهارتها، تخصص و تجربه بسیار آسانتر است.
ابزارهای مدیریت دانش می توانند برای تعیین و شناسایی داراییهای محلی که یک خوشه را می سازند، نیز استفاده شوند. این ابزارهای سازمانی حتی میتوانند یک گام جلوتر هم بروند و حتی به ایجاد خوشه نیز کمک کنند. برای ایجاد یک خوشه موفق حتماً به مکانیزم تسهیم اطلاعات نیاز داریم. وجود چنین مکانیزمی برای ایجاد مجموعه ای از بنگاههای اقتصادی و نهادهای پشتیبان بسیار حیاتی و مهم است. این مجموعه ها اغلب برای خلق یک شبکه انعطاف پذیر محلی تولید تلاش می کنند. (De la Mothe J. and Paquet G. , 1998) شبکه ها علاوه بر دانش هسته تولیدی و صنعتی، خدمات نوسازی و پشتیبانی فنی بازاریابی، آموزش و طراحی محصول و. را نیز برعهده دارند. ایجاد چنین مجموعههای محلی، نمونه ای از پیاده سازی یک استراتژی موفق توسعه اقتصادی بر پایه مدیریت دانش است.
باید توجه داشت مکانیزم ایجاد ارتباطات و تسهیم دانش بخش مهمی از ایجاد سرمایه اجتماعی برای توسعه اقتصادی است. با ایجاد سرمایه اجتماعی، این فعالیتهای سازمانی به ثبات اقتصادی یک محل خاص خواهد انجامید. اگر شرکت در ایجاد شبکه ای پویا از ارتباط محلی، مهارتها و دانش ضمنی موفق باشد و نهادهای آموزشی و فراهم کننده اطلاعات در خوشه بخوبی از عهده کار خود که همان خلق دانش و انتشار آن در سطح خوشه است برآیند، شرکت رغبت چندانی به ترک خوشه و فعالیت در خارج از آن نخواهد داشت.
منابع
1 - Bell M, Albu, M. (1999) , Knowledge systems and technological dynamism in industrial clusters in developing countries, World Development, Volume 27, Number 17.
2 - De la Mothe J. and Paquet G. (1998) Local and Regional Systems of Innovation, Kluwer Academic Publisher, Norvell , MA, USA.
3 - Howells JRL. (2002) , Tacit knowledge, innovation and economic geography, Urban Studies 39 (5-6): 871-884.
4 - Keeble D, Wilkinson F. (1999) , Collective learning and knowledge development in the evolution of regional clusters of high technology SMEs in Europe, Regional Studies 33 (4): 295-303.
5 - Lawson C, Lorenz E. (1999) , Collective learning, tacit knowledge and regional innovative capacity, Regional Studies 33 (4): 305-317.
6 - Porter, M. (1998) , Clusters and the New Economics of Competition, Harvard Business Review, November-December, pp. 77-90.
7 - Porter, M. (2000). Clusters and the new economics of competition, Harvard Business Review, New York, v. 76, n. 6, p. 77-90, Nov. /Dec.
8 - Romijn, H. (1998) , Acquisition of Technological Capabilities in Small firms in Developing Countries, McMillan, Basingstoke.
دیدگاه شما