موقعیت تعادل اقتصادی ، وابسته به حالت تعادلی تمامی واحد هاست اگر واحدی در حالت عدم تعادل باشد تعادل سایر واحدهارا نیز بر هم می زند و تعادل کل اقتصاد نیز تغییر می کند.
تعادل بازار و تعادل اقتصادی
قیمت یک پارامتر تاثیر گذار و اساسی در تعیین سرنوشت بازار و ایجاد تعادل در اقتصاد کشور است. در اکثر مواقع لازم است برای رفاه حال مصرف کننده یا تولید کننده قیمت را تغییر داد.
نقطه ی تعادل در بازار وضعیتی است که در آن میزان تقاضا برای یک کالا با عرضه آن کالا برابر است و کمبود کالا یا مازاد کالایی نیز وجود ندارد. در این حالت تقاضا کننده همان مقدار کالایی را می خواهد که فروشنده قصد عرضه آن را دارد و فروشنده همان میزان کالایی که تولید کرده می فروشد و دچار مازاد کالا یا کمبود آن نمی شود.
وقتی قیمت به صورتی باشد که در آن بازار، کمبود یا مازادی وجود نداشته باشد و بازار با این قیمت تعادل پیدا کند به آن سطح از قیمت “قیمت تعادلى ” مى گویند و در آن حالت عرضه و تقاضا برابرند.
اگر در بازار قیمت تعادلى نباشد، عواملى آن را به سمت قیمت تعادلى خواهند کشاند. در سطح تعادل، عرضه کل و تقاضای کل ، برابر می شوند در پی این برابری، عناصر مرتبط با تولید به کار گرفته میشوند و سطح اشتغال مشخص می شود، بااین تفاسیر تعادل اقتصادی در سطوح مختلف نشان می دهد که ابعاد مختلف سرمایه و نیروی کار در جامعه مورد استفاده قرار گرفته است.
کل اقتصاد وقتی در حالت تعادل قرار می گیرد که تمامی واحدهای مختلف اقتصادی فعالیت هایشان را در راستای رسیدن به تعادل به کار بگیرند در این صورت کل اقتصاد در حالت تعادل قرار می گیرد چرا که تمام اجزای آن در حالت تعادل قرار دارند.
موقعیت تعادل اقتصادی ، وابسته به حالت تعادلی تمامی واحد هاست اگر واحدی در حالت عدم تعادل باشد تعادل سایر واحدهارا نیز بر هم می زند و تعادل کل اقتصاد نیز تغییر می کند.
اگر در بازار کمبود یا مازادی وجود داشته باشد چه اتفاقی می افتد؟
همانطور که مطرح شد برابری عرضه و تقاضا تعادل بازار را به همراه دارد، حال اگر در بازار کمبود یا مازاد وجود داشته باشد، چه اتفاقى خواهد افتاد؟
براى پاسخ دادن به این پرسش، لازم است درباره ی وضعیت کمبود یا مازاد بیشتر بدانیم:
تعادل اقتصادی
نمودار تعادل بازار را در نظر بگیرید ، اگر قیمتی که در مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار بازار برای محصول x وجود دارد از قیمت تعادلی پایین تر باشد تقاضا برای آن کالا به خاطر ارزانی و پایین بودن قیمت بالا می رود، تقاضای بالا برای آن محصول باعث می شود عرضه کننده دچار کمبود محصول شود و نتواند نیازهای مصرف کنندگان دیگر را تامین کند .
به دنبال این شرایط مصرف کننده به دلیل نیازی که به آن کالا دارد حاضر است قیمت بیشتری برای تامین آن بپردازد. این افزایش قیمت تولید کننده را تشویق به تولید می کند ولی در این بین مصرف کننده مصرفش را کاهش می دهد. پس می توان گفت اگر در بازار دچار کمبود شویم فاصله بین عرضه و تقاضا با افزایش قیمت ازبین می رود و بازار به تعادل می رسد.
حال اگر در مقابل قیمت محصول x بالاتر از قیمت تعادلی باشد، تقاضا برای آن کالا به خاطر قیمت بالا و گرانی آن کاهش می یابد و محصولی که فروشنده آن را به بازار عرضه کرده است دچار مازاد می شود.
تولید کنندگان برای به فروش رساندن محصولاتشان حاضر می شوند محصولاتشان را با قیمت پایین تری به فروش برسانند .وقتی قیمت کاهش پیدا کند، مصرف کنندگان میزان خریدشان افزایش مى یابد و تولیدکنندگان تولیدشان را افزایش می دهند.
پس با وجود مازاد عرضه، قیمت کاهش می یابد و فاصله بین میزان عرضه و تقاضا کمتر مى شود. کاهش قیمت تا سطحى پیش می رود که در آن فاصله ی بین عرضه و تقاضا از بین برود و در بازار تعادل برقرار شود.
تعادل اقتصادی
تعادل اقتصادی یکی از اصطلاحات اقتصادی به معنای عرضه و تقاضا یک مدل اقتصادی است که اثر قیمت را بر روی مقدار در بازار رقابتی بررسی میکند. قیمت بر روی مقدار تقاضا از طرف مصرفکنندگان و مقدار تولید از طرف عرضهکنندگان اثر میگذارد. در نتیجه اقتصاد در قیمت و مقدار به تعادل میرسد. سایر عوامل مؤثر در تعادل اقتصادی نیز در این مدل باعث تغییر تقاضا و عرضه میشوند.
فهرست مندرجات
۱ - تعریف
[ویرایش]
تعادل، یک حالت روانی یا مادی است که پس از حصول آن، محرکی برای تغییر وضع وجود ندارد و چنانچه با فشار نیروهای بیرونی تغییر کرد، بر اثر سازوکار خودافزا و یا بهکار افتادن نیروهای درونی، به حالت تعادل اولیه گشته و یا در حالت تعادلی قرار میگیرد.
منظور از تعادل، یک وضع حقیقی یا خیالی و تشبیه نشده معین اقتصاد در سطوح مختلف است که براساس آن، عواید و مخارج با عرضه و تقاضا برابر میشود. در این شرایط، میتوان بهطور علیالسویه تعادل بنگاه و خانوار، تعادل بازار و بخش و یا تعادل اقتصاد ملی و بینالمللی را مطرح و مطالعه کرد.
تبیین تعادل از مسائل مهم اقتصادی است. در سطح تعادل، عرضه کل و تقاضای کل برابر میشوند و در سطح این برابری، عناصر تولید بهکار گرفته میشوند و سطح اشتغال معین و مشخص میشود. به این ترتیب، تعادل اقتصادی در سطوح مختلف نشانگر بهکار رفتن ابعاد مختلف سرمایه و نیروی کار مورد استفاده در جامعه است.
[۳] زندی، منوچهر، اقتصاد (فنون جدید تجزیه و تحلیل اقتصادی)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۹، ص۲۷۵.
مجموع فعالیتهایی که توسط واحدهای مختلف اقتصادی برای نیل به تعادل صورت میگیرد، نمای تعادل کل اقتصاد را مشخص میکنند. ولی کل اقتصاد وقتی در حالت تعادل قرار میگیرد که همه اجزای آن در حالت تعادل باشند؛ زیرا اگر واحدی در حالت عدمتعادل قرار گیرد، تغییرات وضعی آن موجب عدمتعادل سایر واحدها میشود که نتیجه آن تغییر موقعیت تعادلی کل اقتصاد است.
تعادل اقتصادی، در علم اقتصاد بهنوعی همبستگی و همطرازی بین عوامل مختلف اقتصادی تعبیر میشود. واژه تعادل از قدیم در علوم مختلف بهکار میرفته و اغلب در تجزیه و تحلیل فلاسفه یونان و سپس در بررسیهای دانشمندان اسلامی استفاده شده است؛ ولی پس از گذشت دنیای باستان و قرون وسطی، نظریه تعادل به وجه خاصی در نظریههای دانشمندان اقتصادی مطرح شد.
۲ - نظریات
[ویرایش]
در نظریه فیزیوکراتها، واژه تعادل ابتدا از طرف تورگو (Robert Jacques Turgot: ۱۷۲۷-۱۷۸۱) بهمنظور تعیین همطرازی بین محصولات ارضی و ارزش خدمات بهصورت مزد و جمعیت کشور، بهکار رفت.
اصل تعادل اقتصادی در نظریه دیگر دانشمندان بهصور مختلف بهکار رفته؛ تا اینکه در نظریه کلاسیک اصل تعادل پایه و اساس تجزیه و تحلیل واقع شده و پس از آن در نظریههای جدید ابتدا بهوسیله ویکسل (Johan Gustav Knut Wicksell: ۱۸۵۱-۱۹۲۶) و سپس بهوسیله کینز (John Maynard Kaynes: ۱۸۸۳-۱۹۴۶) بهعنوان محور استدلال معرفی شد.
امروزه روش تجزیه و تحلیل در علم اقتصاد براساس تعادل اقتصادی است؛ اما تعادل در اقتصاد جدید با تعادل اقتصادی در اقتصاد کلاسیک بهطور کامل متفاوت است.
[۵] زندی، منوچهر، اقتصاد (فنون جدید تجزیه و تحلیل اقتصادی)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۹، ص۵۶-۵۸.
جان موریس کلارک (John Maurice Clark: ۱۸۸۴-۱۹۶۳) تعادل را آغاز تجزیه و تحلیلهای اقتصادی میدانست و آنرا در مقالهای بهنام "بهسوی مفهوم رقابت عملی" بیان کرده است. فریتز مکلوپ (Fritz Machlup: ۱۹۰۲-۱۹۸۳) تعادل را شرایطی میداند که در آن مجموعه متغیرهایی که با یکدیگر ارتباط دارند، طوری تعدیل شده باشند که در الگوی اقتصادی هیچگونه تمایل ذاتی برای تغییر نداشته باشند.
یکی از طرفداران تعادل، هری جانسون (Harry G. Johnson: ۱۹۲۳-۱۹۷۷) بود، که علاقه زیادی به کشف تاثیر مفاهیم تحلیلی بر سیاستگزاریها داشت و بخش عمدهای از آثار وی به تعرفههای گمرکی مطلوب، رفاه حاصل و زیانهای تجارت اختصاص دارد.
فرانکهان (Frank Hahn) متولد ۱۹۲۵ از اقتصاددانهای معاصر در زمینه تعادل عمومی، نظرات با ارزشی مطرح کرده است. تعادل عمومی شعبهای از اقتصاد ریاضی است که به بررسی تجریدی خصوصیات تعادل، همزمان در چند بازار میپردازد. اکثر نوشتههای اولیه فرانکهان، موضوع دخالت دادن پول در نظریه تعادل عمومی است.
رینهارد سلتن (Reinhard Selten) متولد ۱۹۳۰ از اقتصاددانهای معاصر برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۴ تجزیه و تحلیلهای جدیدی از تعادل در نظریه بازیهای غیر مشارکتی انجام داد که نتیجه آن دریافت جایزه نوبل بود.
آلفرد مارشال (Alfred Marshall: ۱۸۴۲-۱۹۲۴) نظریه خود را در این زمینه بیشتر با واقعیات تطبیق داده و معتقد بود که حالت تعادل جزئی در شرایط ایستا (وضع عادی) بیشتر مصداق عملی دارد. تعادل جزئی در واقع تجزیه و تحلیل مربوط به حرکت یک عامل خاص اقتصادی بهسوی تعادل با شرایط موجود اقتصادی است.
۳ - انواع
[۹] مریدی، سیاوش و نوروزی، علیرضا، فرهنگ اقتصادی، تهران، موسسه کتاب پیشبرد و انتشارات نگاه، ۱۳۷۳، ص۲۶۲.
۳.۱ - تعادل پایدار
در تعادل پایدار، هر حرکتی در جهت دور شدن از سطح تعادل، خود به خود نیروهایی بهوجود میآورد که متغیرها را بهسوی تعادل سوق میدهد.
۳.۲ - تعادل ناپایدار
در تعادل ناپایدار، حتی اگر هیچگونه فشاری برای تغییر تعادل موجود نباشد، هر حرکتی در جهت دور شدن از سطح تعادل، نیروهایی را پدید میآورد که در راستای دوری بیشتر متغیرها از تعادل عمل میکنند.
مثلا هنگامی که شیب منحنی عرضه یک کالای معین بیش از شیب منحنی تقاضای آن باشد، موقعیت تعادل پایدار وجود دارد؛ در حالیکه اگر شیب منحنی عرضه کمتر از شیب منحنی تقاضا باشد، تعادل ناپایدار خواهیم داشت.
۴ - دورههای زمانی
۴.۱ - تعادل آنی
تعادل آنی یعنی مدتزمانی که طی آن مقدار ثابت است.
۴.۲ - تعادل کوتاهمدت
تعادل کوتاهمدت، مدتزمانی که بنگاههای صنعتی و بازرگانی با سازمانها و تاسیسات موجود خود میتوانند کالای بیشتری عرضه کنند.
۴.۳ - تعادل بلندمدت
تعادل بلندمدت، مدتزمانی که لازم است بنگاههای اقتصادی، ماشینآلات و تاسیسات خود را تعویض کنند و یا توسعه دهند، یا بنگاههای جدید به صنعت وارد و بنگاههای قدیمی از آن خارج شوند.
۵ - سطوح مختلف
[ویرایش]
سطوح مختلف تعادل عبارت است از:
۵.۱ - در سطح خرد
مارشال برای استخراج منحنی عرضه، از برابری بین هزینه نهایی و قیمت (P=MC) استفاده کرده و منحنی عرضه را استخراج نمود. این برابری، تعادل بنگاه را در کوتاهمدت نشان میدهد.
وی در بحث تعادل در قسمت تقاضا شرط تعادل برای کالای X، مطلوبیت نهایی درآمد (مطلوبیت نهایی کالای X به این معناست که آخرین واحد مصرف از کالای X مطلوبیتی برای فرد ایجاد میکند؛ مثل صرف چهارمین استکان چای) را برابر با قیمت کالای X ضرب در مطلوبیت نهایی کالای Y میداند؛ که با فرمول زیر نشان داده میشود: MUX=PX• MUY
همچنین برای دو کالای (X و Y) در حالت تعادل و کلّی داریم: MUX/PX=MUY/PY. به این معنا که مطلوبیت نهایی کالای X تقسیم بر قیمت، ضربدرکالای X، برابر خواهد بود با مطلوبیت نهایی کالای Y تقسیم بر قیمت ضربدر کالای Y.
۵.۲ - در بازار
والراس تعادل عمومی در همه بازارها را بر مبنای قیمت رقابتی طراحی کرده است. در اینجا تعادل عرضه و تقاضا یا علایق و رجحان اقتصادی تولیدکننده و مصرفکننده، دو عامل تعیین کنندهاند و از برابری تصمیمات آنها عوامل قیمت و تعادل بازار حاصل میشود.
۵.۳ - مصرفکننده
منظور از تعادل مصرفکننده تنظیم درآمد مصرفکننده به بهترین وجه ممکن است؛ بهصورتی که مطلوبترین تخصیص در مورد تهیه کالاها و خدمات مصرفی اعمال شود؛ بهطوریکه این امر، متضمن حداکثر ارضای منافع اقتصادی مصرفکننده باشد.
۵.۴ - تولیدکننده
در تولید و عرضه، هزینهها و قیمت تمامشده مبنای عرضه و تعیین تعادل تولیدکننده است. تعادل تولیدکننده به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ که از آن جمله میتوان به وضع بازارها از نظر رقابتی و غیر رقابتی بودن اشاره کرد.
در بازار رقابتی (از دید مارژینالیستها) تعادل مطلوب بنگاه، وقتی حاصل میشود، که هزینه نهایی کالا برابر با قیمت فروش باشد و در بازار انحصاری، تعادل در محل تلاقی منحنی هزینه نهایی با منحنی عایدی نهایی بهدست میآید و در بازارهای دیگر نقطه تعادل متفاوت است.
۵.۵ - در سطح کلان
در اقتصاد کلان، وضعیت تعادل وضعیتی است که در آن مخارج کل برنامهریزیشده برابر با عرضه کل کالاها و خدمات است. مخارج کل برنامهریزیشده شامل مخارج مورد درخواست خانوارها، بنگاههای اقتصادی و دولت است. عرضه کل نیز عبارت است از ارزش پولی مجموع کالاها و خدمات تولیدشده در یک سال.
۶ - عوامل عدمتعادل
[ویرایش]
از عواملی که منجر به عدمتعادل اقتصادی میشوند، میتوان به سلیقه مصرفکنندگان و تغییر آن در جریان رونق اشاره کرد. همچنین امکان دارد هزینههای تولید، بهویژه سطح مزدها و قیمت مواد اولیه نیز افزایش پیدا کند. در یک دید کلیتر، هر عاملی که موجب تغییر عرضه و تقاضا و یا هر دو گردد، موجب عدمتعادل میشود.
در دوران رونق فعالیتها، امکان بیشتری وجود دارد که فشار اتحادیههای کارگری شدت پیدا کند و آنان خواستار افزایش سهم کارگران در توزیع درآمدهای اضافی شوند. همچنین اتحادیهها، غالبا با تغییر مکان کارگران مخالفت میکنند و قبول چنین عملی را از نظر روانی، عاطفی و مادی موجه نمیدانند و چون در مراحل رونق، قدرت عمل اتحادیهها بیشتر است، پس چنین خواستهایی که بهمانند افزایش بهای مواد اولیه، هزینه تولید را بالا میبرند، منجر به کاهش میزان فروش کالاهای تولیدی بخشهای مربوط و بهدنبال آن، کاهش تولید محصول و درآمد شده و آنها را در معرض خطر رکود قرار میدهند.
[۱۶] منتظر ظهور، محمود، اقتصاد (اقتصاد خرد، اقتصاد کلان)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۲۵۳۵، ص۴۰۶-۴۰۷.
۷ - نظریه تعادل اقتصادی
[ویرایش]
نظریه کلاسیک اقتصاد، جامعه را براساس تعادل اقتصادی تصور میکرد؛ ولی در تصور کلاسیک تعادل، اقتصاد، مبتنی بر اشتغال کامل منابع اقتصادی جامعه بود. تصویر تعادل و تصور آن در حد اشتغال کامل از مباحث آدام اسمیت (Adam Smith: ۱۷۲۳-۱۷۹۰) شروع میشود و به نظریه مارژینالیستها که به نئوکلاسیک موسوم شدهاند، ختم میشود.
[۱۷] زندی حقیقی، منوچهر، نظریههای اقتصادی در قرن بیستم (توسعه و رشد اقتصادی هماهنگ)، تهران، کتابفروشی دهخدا، ج۳، ص۴۱.
۷.۱ - کلاسیک
در نظریه کلاسیک، تعادل اقتصادی براساس تساوی عرضه و تقاضای کل در جامعه بیان میشود و براساس این تساوی، عناصر تولید به حد اشتغال کامل خود میرسند. تساوی عرضه و تقاضای کل در وضع اشتغال کامل در علم اقتصاد به تعادل اشتغال کامل معروف است.
عرضه کل، عرضه محصول ملی حاصل از تولید ملی است. تقاضای کل، تقاضای محصول ملی است که از حاصل جمع تقاضای کالاها و خدمات در جامعه بهدست میآید. اشتغال کامل یعنی اشتغال عناصر کار و سرمایه، و همانطور که در تعادل اقتصادی به مفهوم کلاسیک اشاره شد، این عوامل به حد اشتغال کامل خود میرسند.
در ساز و کار تعادل کلاسیک، حجم سرمایه را در جامعه نرخ بهره سرمایه تعیین میکند؛ زیرا براساس نظریه کلاسیک، میزان پسانداز بستگی مستقیم به نرخ بهره سرمایه دارد.
وقتی پسانداز در جامعه کم شود، تعادل عرضه و تقاضای سرمایه بههم میخورد و فزونی تقاضای سرمایه نسبت به عرضه آن، نرخ بهره سرمایه را ترقی میدهد؛ در نتیجه پسانداز تشویق میشود و بهدنبال آن عرضه سرمایه افزایش مییابد و سرانجام، تعادل عرضه و تقاضای سرمایه برقرار میشود.
[۱۸] زندی حقیقی، منوچهر، نظریههای اقتصادی در قرن بیستم (توسعه و رشد اقتصادی هماهنگ)، تهران، کتابفروشی دهخدا، ج۳، ص۴۱.
براساس نظرات کلاسیکهای جدید درباره تعادل، یک اقتصاد در شرایط آزادی اقتصادی تعداد عاملان تولید و مواضع مصرف را با یکدیگر متعادل میکند؛ بهطوریکه رضایت مصرفکنندگان، میزان رشد فعالیتهای مختلف اقتصادی را تعیین میکند و هرگاه تغییر سلیقهها و تعداد کالاها تغییر یابد، تعادل اولیه بههم میخورد و تعادل تازهای حاصل میشود. نظام قیمتها، مدام با تغییرات خود، اشتغال کامل عوامل و استفاده کامل از تولیدات تازه را تامین میکند.
۷.۲ - والراس
براساس نظرات کینز، تعادل، وضعیتی است که فقط بهوسیله سرمایهگذاری معین میشود. بنا بهنظر او محصول ملی و سرمایهگذاری ملی را پسانداز ملی معین میکند.
والراس (Leon Walras: ۱۸۳۴-۱۹۱۰)، نظریه تعادل خود را بهصورت عمومی برای کلیه جامعه اقتصادی مطرح کرد. تعادل عمومی والراس در کل جامعه تنها در شرایطی امکانپذیر است که کلیه واحدهای اقتصادی تمام تعدیلهای لازم را برای رسیدن به وضعیت تعادل جزئی یکجا و بهطور همزمان انجام دهند. در تعادل عمومی وی، وابستگی کلیه واحدهای اقتصادی و کلیه بخشهای اقتصادی به یکدیگر در نظر گرفته میشود.
در نظام والراس، سازوکار تعادل بهشکلی است که در شرایط رقابت مطلق، تحت تاثیر پیوستگی بازارها، میان قیمتها و مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار هزینههای تمامشده کالاها و خدمات، بهطور ناخودآگاه تعادل برقرار میشود. مسئله تعادل عبارت است از اینکه در یک اقتصاد بازار و بهخصوص در رقابت کامل:
نظام قیمتها، برابری عرضه و تقاضای همه بازارها را تضمین میکند؛
نظام قیمتها، بهطور طبیعی برقرار میشود؛
این تعادل پایدار است.
مجموع این سه شرط، به بازار قدرت میدهد تا بدون ایجاد بیکاری و هدر دادن منابع تولید، خودبهخود تنظیمکننده فعالیتهای اقتصادی باشد. چون همه عوامل تولید استفاده شدهاند، عرضه و تقاضا در همه بازارها برابر میشود. البته دلیل اصلی وجود یک راهحل تعادل عمومی را هیچکس قبل از ارو (Kenneth Joseph Arrow: ۱۹۲۱-Live) و دوبرو (Gerard Debreu: ۱۹۲۱-Live) کشف نکرده بود.
آنها با استفاده از روشهای نوین ریاضی دریافتند که وجود تعادل در چند بازار، هنگام وجود رقابت کامل، مستلزم وجود بازارهای سلف برای همه کالاها و خدمات است؛ یعنی بازارهایی که در آن وجه کالا امروز پرداخت میشود، ولی کالا در آینده تحویل میشود و یا کالا امروز دریافت میشود، ولی وجه آن در آینده پرداخت خواهد شد.
این دستآورد، اهمیت نظریه تعادل عمومی را مورد تردید قرار داد. کار عمده "ارو" این بود که نشان دهد نظریه تعادل عمومی، کماکان نظریهای محکم است و حتی برای اقتصادهایی که فاقد بازار معاملات سلفاند نیز، مناسبت خود را حفظ میکند.
۷.۳ - کینز
تعادل اقتصادی در اقتصاد جدید (کینز) با توجه به عامل پول است؛ زیرا کینز در معادلات اقتصادی خود پول را بهطور مستقیم دخالت داده است؛ بهطوریکه میتوان گفت در نظریه کینز، پول نقش اساسی را بهعهده دارد. از طرفی با توجه به عوامل پول، نظریه کینز براساس پیشبینی استوار شده است.
[۲۲] زندی حقیقی، منوچهر، نظریههای اقتصادی در قرن بیستم (توسعه و رشد اقتصادی هماهنگ)، تهران، کتابفروشی دهخدا، ج۱، ص۷۲-۷۳.
کینز، تعادل اقتصادی را در مراحل مختلفی از جمله اشتغال ناقص، اشتغال کامل و اشباع اشتغال عناصر تولید تقسیمبندی کرده است. بهزعم کینز هرچند ممکن است تعادل، گاهی بهطور اتفاقی در وضع اشتغال کامل قرار گیرد؛ اما این حالت، استثنایی است و عمومیت ندارد؛ بلکه تعادل، اغلب بهصورت تعادل در وضع اشتغال ناقص است و در تعادل اشتغال ناقص، از نیروهای کار جامعه بهخوبی استفاده نمیشود و چهبسا تعادل، موجود است؛ ولی نیروهای کار در وضع اشتغال کامل نبوده و قسمتی از این نیروها، در جامعه بیکارند.
کینز عقیده داشت که تعادل اشتغال کامل، براساس تصور کلاسیکها به نرخ مزد بستگی ندارد و پایین آوردن نرخ مزد از نظر ایجاد تعادل اشتغال کامل، براساس نظر کلاسیکها به نتیجه مطلوب نمیرسد.
[۲۳] زندی حقیقی، منوچهر، نظریههای اقتصادی در قرن بیستم (توسعه و رشد اقتصادی هماهنگ)، تهران، کتابفروشی دهخدا، ج۳، ص۴۰-۴۳.
زیرا تعادل اشتغال کامل به تقاضای کل در جامعه بستگی دارد؛ بهطوریکه اگر در مرحله اشتغال ناقص، نرخ مزد پایین بیاید، بهمیزان تقاضای کل جامعه بستگی دارد؛ بهطوریکه اگر در مرحله اشتغال ناقص، نرخ مزد پایین بیاید، میزان تقاضای کل جامعه پایین میآید. در نتیجه، بیکاری شدت خواهد گرفت. بهنظر کینز در تعادل اشتغال کامل از ظرفیت نیروی کار جامعه بهطور کامل بهرهبرداری میشود.
تعادل مطلوب، تعادلی است که در حد اشتغال کامل عوامل تولید برقرار شود. به این معنی که مجموع تولیدات (عرضه کل) منطبق با حداکثر ظرفیت تولیدی مؤسسه اقتصادی باشد و در ضمن حداکثر محصولی که مؤسسه اقتصادی میتواند تولید کند، مورد تقاضای مصرفکنندگان، مؤسسات تولیدی و دولت قرارگیرد. در این حالت مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار از تعادل، سطح زندگی مردم تا حداکثر ممکن ترقی میکند.
[۲۴] اقتداری، علیمحمد، اقتصاد عمومی، تهران، انتشارات دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی، ۲۵۳۶، ج۲، ص۳۹.
اهمیت تعادل (Balance) در طراحی UI
همهٔ ما دوست داریم به چیزی نگاه کنیم که تعادل دارد. وقتی به طبیعت خدادادی میرویم و در مسیر بهطور ناخودآگاه درختی تنومند را میبینیم، به ستایش زیبایی این درخت میپردازیم. تنه درخت، شاخههای بزرگتر، شاخههای کوچکتر و برگها همه در یک تعادل بصری قرار دارند که احساسات را در انسان به وجد میآورند.
در طراحی رابط کاربری (UI) نیز مفهوم تعادل (Balance) صادق است. به عبارتی، تعادل در طراحی به توزیع یکنواخت وزن بصری عناصر در صفحه اشاره دارد. عدم تعادل منجر به تنش بصری میشود که درنهایت کاربر را خسته میکند. تعادل را میتوان با رویکردهای متقارن، نامتقارن، شعاعی یا مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار موزاییکی به دست آورد. بیایید اهمیت تعادل در طراحی UI بپردازیم.
تعادل در طراحی UI چیست؟
تعادل در طراحی رابط کاربری چگونگی تعادل وزن بصری عناصر با یکدیگر در هر دو طرف طراحی را پوشش میدهد تا انسجام، تکمیل و رضایت را ایجاد کند. برای دستیابی به تعادلی بهینه، ترکیب طراحی باید بهصورت عمودی، افقی و مورب متعادل شود.
اگر حس تعادل با طرحهای خود را نداشته باشید، چشم بیننده نمیداند به کجا نگاه کند و آنچه میخواهد با آن ارتباط برقرار کند را ممکن است متوجه نشود. در حقیقت، عدم تعادل باعث میشود مناطقی که کمتر موردتوجه هستند، مهم جلوه کنند و مناطقی که نیاز است توجه به آنها بیشتر باشد، با یک نگاه گذرا به حاشیه رانده شوند.
عناصری که برای دستیابی به نتیجه مطلوب باید متعادل باشند، عبارتاند از:
- اشیاء مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار
- رنگها (نوع، کنتراست، اشباع، شفافیت)
- بافتها (صاف در مقابل زبر)
- فضا
وزن بصری چیست؟
با توجه بهاندازه نسبی این دو توپ (در عکس زیر) یک توپ بسکتبال و یک توپ بولینگ وزن یکسانی دارند. بااینحال، تجربه ما چیز دیگری به ما میگوید. میدانیم که وزن بدنی یک توپ بولینگ بسیار سنگینتر از یک توپ بسکتبال است اما در طراحی، ما محدود به میزان درک خود از مشاهده هستیم.
اگرچه این دو توپ در وزن فیزیکی متفاوت هستند اما تصویر زیر ازنظر بصری متعادل باقی میماند زیرا هر دو جسم بهطور مساوی برای جلبتوجه ما رقابت میکنند. وزن بصری، وزن درک شده یک عنصر در طراحی است. این معیاری است که نشان میدهد یک عنصر در مقایسه با عناصر اطراف آن چقدر برجسته است.
عوامل مؤثر بر وزن بصری
وزن بصری را میتوان با اندازه، رنگ، کنتراست یا تراکم یک عنصر تغییر داد. با فرض مساوی بودن همهچیز، بیایید ببینیم که هر یک از این عوامل چگونه بر وزن بصری تأثیر میگذارند.
وزن بصری بر اساس اندازه
اندازه بارزترین عاملی است که به وزن بصری کمک میکند. در تصویر زیر، مربع سمت چپ وزن بصری بیشتری نسبت به مربع سمت راست دارد.
وزن بصری بر اساس رنگ
رنگ سهم کمتری در وزن بصری دارد. درک مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار ما از رنگ، نسبت به رنگهای اطراف است. در مثال زیر، مربع قرمز توجه ما را میطلبد و به آن وزن بصری بیشتری نسبت به مربع زرد میدهیم. بااینحال، همانطور که در مثال بعدی خواهیم دید، این همیشه مورد درست نیست!
وزن بصری بر اساس کنتراست
با استفاده از مربعهای رنگی مشابه مثال قبلی، میتوانیم ببینیم که چگونه کنتراست میتواند درک ما را از رنگ بهشدت تغییر دهد. پسزمینه قرمز تیرهتر، کنتراست را برای مربع سمت چپ کاهش میدهد و کنتراست را برای مربع سمت راست افزایش خواهد داد. این بهطور مؤثر تمرکز ما را به مربع زرد تغییر میدهد.
وزن بصری بر اساس تراکم
با وجود داشتن اندازه، رنگ و کنتراست برای هر دو مربع، مربع سمت راست به دلیل تراکم بیشتر، وزن بصری بیشتری دارد. این مثال نشان میدهد که چگونه فضای سفید میتواند در ایجاد تعادل نقش داشته باشد.
در هر یک از این مثالهای بالا میتوانیم ببینیم که چگونه تغییرات جزئی در اندازه، رنگ، کنتراست یا تراکم میتواند بر وزن بصری یک عنصر در طراحی UI تأثیر بگذارد. همانطور که در زیر خواهیم دید، این عوامل میتوانند برای کمک به ایجاد حس تعادل با هم ترکیب شوند.
تعادل در مقابل تنش
بدون تعادل، تنش بصری بهراحتی میتواند تأثیر منفی بر نحوه درک کاربر داشته باشد. تصویر بالا طوری ویرایش شده است که نامتعادل به نظر برسد. متن مرکزی یک تعادل متقارن را روی یک محور عمودی برقرار میکند. بااینحال، سمت چپ صفحه ازنظر بصری سنگینتر است و تنش بصری ایجاد میکند.
این تنش بصری باعث میشود مغز ما فکر کند که چیزی در مورد این طراحی مهم جلوه نمیکند. طراحی متعادل زمانی دارای وزن بصری است که بهطور مساوی در دو طرف صفحه توزیع شده است.
اکثر افراد موافق هستند که تصویر دوم به تصویر اول ارجحتر است زیرا مغز ما به تعادل نسبت به تنش تمایل دارد. این بدان معنا نیست که شما باید بهطورکلی از ایجاد تنش اجتناب کنید اما باید بااحتیاط و به عمد از این موضوع استفاده شود.
تعادل و تنش متقابل نیستند! با استفاده از مثال بالا، یک طراح ممکن است بدون برهم زدن تعادل بخواهد توجه بیشتری را به دکمه سمت راست نسبت به دکمه سمت چپ جلب کند. این رابطه اولیه و ثانویه بین دکمهها چیز جدیدی نیست. ما میتوانیم با ترکیب عوامل وزن بصری از ایجاد تنش بصری بیشازحد جلوگیری کنیم. یک طراح ممکن است طبق عکس زیر تصمیماتی برای ایجاد تعادل و تنش بهطور همزمان انجام دهد.
اولین مورد از عکس بالا منجر به عدم تعادل کنتراست میشود. نهتنها خواندن دکمه اصلی دشوارتر است بلکه به نظر میرسد دکمه ثانویه وزن بصری بیشتری دارد و این چیزی نیست که ما میخواهیم! در دومین مورد، مشکل کنتراست خود را برطرف کردیم اما دکمه اصلی اکنون در مقایسه با دکمه ثانویه بسیار سنگین است. در سومین مورد، تراکم دکمه ثانویه را برای مطابقت با دکمه اصلی تنظیم کردیم که این منجر به تعادل و تنش مناسبی میشود که همه ما بهعنوان طراح به دنبال آن هستیم.
معرفی انواع تعادل در طراحی UI
چهار راه برای رسیدن به تعادل در طراحی رابط کاربری وجود دارند. اغلب، تعادل در دو طرف یک محور نامرئی، چه عمودی یا افقی برقرار میشود. این به معنای جهت بصری طراحی است. درحالیکه تعادل عمودی و افقی رایجتر است اما میتوان آنها را با محورهای مورب یا حتی چندگانه نیز به تعادل رساند.
تعادل متقارن یا رسمی
ما تقارن را در بسیاری از جنبههای مختلف طبیعت مشاهده میکنیم، مانند چهره انسان یا ظاهر یک پروانه زیبا! تعادل متقارن یا رسمی با انعکاس اجسام بر روی یک یا چند محور انجام میشود. در زیر تصوری از تقارن انعکاسی آورده شده است که در آن دو جسم یکدیگر را روی یک محور عمودی منعکس میکنند.
تعادل متقارن اغلب برای بیان حس ظرافت یا رسمی استفاده میشود. بااینحال، تقارن بیشازحد در یک طرح میتواند خشک و خستهکننده شود. در مثال زیر، ادهم داناوی (طراح این وبسایت) از تعادل متقارن استفاده میکند، درحالیکه هر دو طرف را بهاندازه کافی متمایز کرده تا عناصر را جالب و منحصربهفرد نگه دارد.
تعادل نامتقارن یا غیررسمی
ما در طبیعت نیز عدم تقارن را تجربه میکنیم. تعادل را میتوان با عناصر نامتقارنی نیز ایجاد کرد (مانند تصویر زیر).
برخلاف تقارن که میتواند کمی یکنواخت باشد، میتوان از عدم تقارن برای پویاتر و زندهتر ساختن طرح استفاده کرد. در مثال بالا، ریکاردو مستره (طراح این تصویر) طراحی دلپذیر و منسجمی را با تعادل نامتقارن ارائه میدهد.
تعادل شعاعی
تعادل شعاعی زمانی برقرار میشود که به نظر میرسد عناصر از یک نقطه کانونی مرکزی تابش میکنند. از این روش میتوان برای جلبتوجه به مرکز طراحی استفاده کرد.
در سال 1996، «Space Jam» وبسایت خود را با طراحی متعادل شعاعی راهاندازی کرد. لوگوی این وبسایت با ناوبری که از آن تابش میکند، در نقطه کانونی قرار دارد. تعادل شعاعی امروزه در طراحی رابط کاربری کمتر رایج است اما این نباید مانع از تلاش شما برای تسلط بر آن شود.
موزاییکی و تعادل کریستالوگرافی
موزائیک (معروف به کریستالوگرافی) تعادل را میتوان بهعنوان آشوب سازمانیافته توصیف کرد. این تعادل میتواند خود را بهعنوان الگو یا تکرار نشان دهد که در آن هیچ عنصری بیشتر از بقیه برجسته نیست.
طرح آجری «Pinterest» یکی از این نمونههای تعادل موزاییکی است. فقدان تراز عمودی بین عناصر، کمی آشفته به نظر میرسد اما هم ترازی افقی و هماهنگی بین عناصر به سازماندهی آشفتگی کمک میکند.
کلام آخر
وقتی همهچیز متعادل باشد، هماهنگی ایجاد میشود. تعادل در طراحی UI برای دستیابی به وحدت حسی در کل طراحی در نظر گرفته میشود. عدم تعادل میتواند منجر به تنش بصری شود که در بیشتر موارد باید از آن اجتناب کرد.
بااینحال، اگر تعادل با دقت انجام شود، این امکان وجود دارد که از تنش بصری برای دستیابی به نتیجه مطلوب استفاده کرد. هنگام طراحی یک چیدمان، یک قدم به جلو بردارید و از خود بپرسید که: «آیا ترکیب کلی متعادل به نظر میرسد؟»
اگر یکی از عناصر توجه زیادی را به خود جلب کرد، شما باید اندازه، رنگ، کنتراست یا تراکم را آزمایش کنید تا به توزیع مجدد وزن بصری کمک کنید. از انواع تعادل در طراحی رابط کاربری خود استفاده کنید. شما میتوانید هر نوع تعادلی را با هم ترکیب کنید مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار و یک طرح را به مرحله پویایی برسانید.
عرضه و تقاضا
بحث عرضه و تقاضا، از اساسی ترین و مهم ترین مفاهیم در اقتصاد می باشد که رکن پایه ای برای بازار محسوب می شود. رابطه بین قیمت و میزان تقاضا، به رابطه تقاضا معروف می باشد که تعیین کننده مقدار و قیمت عرضه است.
مقدار عرضه به مقدار کالا یا خدمتی گفته می شود که تولید کننده آن را با قیمت مشخصی تامین می کند.
عرضه و تقاضا:
رابطه بین قیمت و میزان تولید محصول و یا خدمات ارائه شده به بازار، به رابطه عرضه موسوم می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که قیمت، بازتابی از عرضه و تقاضا است.
تقاضا:
به مقدار کالا یا خدمتی که برای مصرف کنندگان مطلوب باشد، تقاضا Demand گفته می شود. به بیان دیگر می توان گفت، مقدار تقاضا، مقداری از کالا یا خدمت می باشد که مردم تمایل دارند آن را با قیمت مشخصی خریداری نمایند.
به مقدار کالا یا خدمتی که تولید کنندگان تمایل به تامین آن با قیمت مشخصی برای فروش در بازار دارند، عرضه supply می گویند که نشان دهنده مقدار آورده بازار می باشد.
رابطه بین قیمت که با P نشان داده می شود و محصول یا کالا که با Q نشان داده می شود، رابطه عرضه و رابطه بین قیمت و تقاضا را رابطه تقاضا می گویند. در واقع می توان گفت قیمت بازتابی ار عرضه و تقاضاست.
پایه و اساس عرضه و تقاضا در تخصیص منابع نهفته است که تئوری های عرضه و تقاضا در آن پایه ریزی می شود.
قانون تقاضا:
قانون تقاضا بیان کننده این است که هر چه قیمت یا کالا بالاتر باشد، خریدار کمتری دارد. این در صورتی امکان پذیر است که بقیه عوامل یکسان باشند.
قانون عرضه:
همان طور که در قانون تقاضا مشاهده می شود، قانون عرضه نیز نشان گر مقادیری می باشد که با قیمت مشخصی به فروش می رسد.
لازم به ذکر است که بر خلاف قانون تقاضا، رابطه عرضه یک شیب رو به بالا دارد یعنی با بالا رفتن قیمت، مقدار عرضه بیشتر می شود.
تولید کنندگان کالا، زمانی که قیمت بالا می رود، عرضه را بیشتر می کنند زیرا با این کار، درآمد آنها افزایش می یابد که در طول فروش زیاد با قیمت بالا به طول می انجامد.
عوامل تاثیرگذار بر عرضه:
عواملی همچون موارد زیر می توانند روی میزان عرضه و تولید به طور مستقیم تاثیر گذار باشند.
- ظرفی تولید
- هزینه تولید مانند مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار حقوق نیروی کار
- مواد اولیه
- تعداد رقبا
عوامل تاثیر گذار بر تقاضا:
از جمله عواملی که بر میزان تقاضا تاثیر گذار می باشند، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- کیفیت
- هینه محصول
- تعداد محصولات جایگزین قابل دسترس
- میزان تبلیغات
- میزان تغییرات در قیمت محصولات
موسسه مشاوران مطالعه مقاله تورم اقتصادی را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.
تعادل عرضه و تقاضا
زمان و عرضه:
رابطه عرضه، بر حسب زمان محاسبه می شود. در واقع می توان گفت بر خلاف تقاضا، زمان در عرضه اهمیت زیادی دارد. به همین علت، تولید کنندگان باید میزان عرضه را با توجه به زمان برنامه ریزی نمایند در نتیجه باید فهمید که تغییرات قیمت در نتیجه تغییر تقاضا، دائمی است یا موقت.
تعادل:
زمانی که میزان عرضه با میزان تقاضا برابر باشند، یعنی زمانی که تابع تقاضا و تابع عرضه هم دیگر را قطع کنند، در آن نقطه این دو منحنی به تعادل می رسند.
در نقطه تعادل، تخصیص کالا ها در بهترین حالت خود برای مشتریان و تولید کنندگان قرار دارد زیرا میزان کالا و خدمات عرضه شده برابر با میزان کالا و خدمت مورد تقاضا می باشد و این نقطه، شرایط مطلوب را برای اقتصاد و جامعه به همراه دارد.
عدم تعادل:
عدم مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار تعادل در زمانی اتفاق می افتد که قیمت یا مقدار برابر با P* یا Q* نباشد که در این صورت، حالات زیر را دارد:
مازاد عرضه:
اگر قیمتی بالاتر از قیمت تعادلی باشد، مازاد عرضه در اقتصاد رخ داده است و بازار با ناکارآمدی تخصیصی مواجه خواهد شد.
مازاد تقاضا:
مازاد تقاضا در زمانی اتفاق می افتد که قیمتی پایین تر از قیمت تعادلی تعیین شود. از آنجایی که در این مورد، قیمت بسیار پایین می باشد، مصرف کنندگان بسیاری تقاضای خرید آن محصول را دارند، در حالی که تولید کنندگان به اندازه کافی، آن کالا را تولید نکرده اند.
انتقال و حرکت:
در علم اقتصاد، حرکت و انتقال در ارتباط با منحنی های عرضه و تقاضا نشان دهنده پدیده های بازاری بسیار متفاوتی از جمله موارد زیر هستند:
حرکت:
حرکت در علم اقتصاد به معنی تغییر در طول منحنی عرضه و تقاضا می باشد که در این منحنی، حرکت تقاضا نشان دهنده تغییر در قیمت و تعداد مورد تقاضا از یک نقطه به نقطه دیگر منحنی است.
این حرکت به این معنی است که رابطه تقاضا پایدار خواهد ماند. بنابراین، حرکت در طول منحنی تقاضا زمانی رخ می دهد که قیمت کالا تغییر کند و مقدار تقاضا نیز بر اساس رابطه تقاضای اصلی دچار تغییر گردد.
به عبارتی می توان گفت، حرکت زمانی رخ می دهد که تغییر در میزان تقاضا، تنها به دلیل تغییر در قیمت اتفاق بیفتد و بر عکس.
انتقال:
در علم اقتصاد و در مبحث عرضه و تقاضا، انتقال در منحنی عرضه و یا منحنی تقاضا زمانی رخ می دهد که میزان تقاضا و یا عرضه یک کالا تغییر کند، هر چند قیمت دست خوش تغییر نگردد.
عنصر تعیین کننده رفتار عرضه و تقاضا:
با بررسی رفتار تولید کنندگان و مصرف کنندگان به این نتیجه می رسیم که قیمت (پول) عامل اساسی تغییر رفتار می باشد.
افزایش قیمت کالای تولیدی، میزان تولید و عرضه را افزایش می دهد زیرا افزایش قیمت، افزایش سود را به دنبال دارد که این خود عامل مشوق و انگیزه بخش در میزان تولید است.
از طرفی می توان گفت زمانی که قیمت یک کالا افزایش می یابد، میزان تقاضای آن کالا کمتر می شود و مصرف کننده تمایل خود را برای خرید آن کالا از دست می دهد. یعنی این قیمت (پول) است که بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر مستقیم می گذارد.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله رکود اقتصادی را به شما پیشنهاد می کنیم.
مفهوم كلی تعادل بدن انسان
پیش از این كه به تعریف تعادل در آمادگی جسمانی بپردازیم ابتد ا شما را با مفهوم كلی تعادل وآشنا كرده، سپس به این فاكتور مهم در آمادگی جسمانی و هم چنین روشهای تقویت آن خواهیم پرداخت .
* تعریف تعادل
هرگاه برآیند نیروهای وارده بر یک جسم صفر باشد، آن جسم در حال تعادل خواهد بود.
در واقع هنگامی که بین نیروهای موافق و مخالف توازن وجود داشته باشد جسم از تعادل برخوردار خواهد بود حال چنان چه عامل یکی از نیروها را کم و یا زیاد نماید تعادل به هم می خورد. به طور کلی تعادل یک جسم به عوامل زیر بستگی دارد:
الف) وضعیت و طرز قرار گرفتن خط مرکز ثقل نسبت به محدوده سطح اتکا: چنان چه مرکز ثقل در جهتی از محدوده ی سطح اتکا خارج شود تعادل در همان جهت به هم خواهد خورد.
ب) وزن جسم: هر چه وزن بیش تر باشد جسم دارای تعادل بیش تری است.
ج) ارتفاع مرکز ثقل در رابطه با سطح اتکای آن: برای تعادل باید مرکز ثقل بر سطح اتکا منطبق شود. برای مرکز ثقل تعریف های متعددی ارائه شده که عبارت اند از :
- به نقطه ی معینی از بدن که بدن بتواند آزادانه حول آن نقطه در مسیر دلخواه دوران نماید.
- نقطه مشترک برخورد سطوح مختلف بدن ( صفحات فرضی که از بدن می گذرند).
- نقطه ای از بدن که وزن به طور مساوی حول آن نقطه در جهات مختلف تقسیم شده باشد.
- در شرایط یکسان هر چه مرکز ثقل بالاتر باشد . پایداری و تعادل کم تر است .
* مرکز ثقل در انسان
مرکز ثقل در بدن انسان در حدود معادل 55 درصد قامت از کف پاها قرار گرفته است و این نقطه در افراد متفاوت است.برای نمونه: مركز ثقل در زنان کمی پایین تر از مردان قرار گرفته است. بنابراین می توان گفت که زنان از تعادل بیش تر و بهتری برخوردارند.
* تعادل بدن انسان
انسان در حالت ایستاده دارای یک تعادل دینامیکی است نه یک تعادل استاتیکی یا ساکن.
چون انسان تعادل خود را بر روی پاهایش مانند پایه های ثابت و ساکن یک میز حفظ نمی کند، بلکه در تمام مدت ایستادن یا ساکن مرتب اندکی به جلو و عقب تاب می خورد. هنگامی که شخص تمایل دارد به جلو سقوط کند عضلات پشت ساق پا کشیده می شوند، دوک های عضلانی منقبض می گردند و رفلکس کششی موجب انقباض این عضلات می شود.بنابراین شخص متمایل به عقب می گردد. این عمل جلوی پا را تحت کشش قرار داده و دوک های عضلانی موجود در این عضلات کشیده می شوند و رفلکس کششی شخص را دوباره به طرف جلو می کشد و به این ترتیب تعادل شخص توسط انقباض وشل شدن متناوب عضلات خم و راست کننده ی پا حفظ می شود در همان زمان حرکت مشابهی به دو پهلو نیز وجود دارد.
توجه داشته باشید : با افزایش سن توانایی حفظ تعادل کاهش پیدا می کند و این امر به افزایش احتمال افتادن و آسیب های ناشی از آن از جمله شکستگی لگن در سنین بالا می انجامد که ممکن است به معلولیت و حتی مرگ منجر شوند اما این آسیب ها اجتناب ناپذیر نیست و افراد می توانند با انجام اقداماتی تعادل خود را به دست آورند و فقدان حفظ تعادل خودشان را جبران کنند. تعدادی از بیماری ها نیز می توانند قدرت حفظ تعادل افراد را کاهش دهند اما در اغلب موارد افرادمی توانند با فعالیت جسمی و ورزش، توانایی تعادلیشان را دوباره به دست آورند.
* آزمون ساده ای برای یافتن میزان تعادل
- یک جفت کفش راحت بپوشید.
- بایستید در حالی مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار که بازوهای تان در دو طرف بدن تان آویزان است.
- یک پای تان را ۱۵ سانتی متر از کف زمین بالا ببرید و ۳۰ ثانیه در این وضعیت بمانید.
⇐ اگر اندکی احساس عدم تعادل می کنید، ناراحت نشوید، شما در این مورد تنها نیستید.
* دستگاه های حفظ تعادل در بدن
چشم ها، گوش ها و دستگاه عصبی مرکزی شما برای حفظ تعادل شما اهمیت اساسی دارند.
- بینایی به طور فوری به ما می گوید در رابطه بقیه دنیا در کجا قرار داریم. اگر همان آزمایش ایستادن روی یک پا را انجام دهید و چشمان تان را ببندید. می بینید که حفظ تعادل برای تان مشکل تر می شود.
- در گوش داخلی سه مجرای نیم دایره ای پر از مایع و دو محفظه (اوتریکول و ساکول) که به آن ها اندام های اوتولیتیک می گویند وجود دارد. گیرنده های عصبی در مجاری نیم دایره ای به چرخش حساس اند و هنگامی شما سرتان را به یک طرف یا طرف دیگر می چرخانید، اندام های اوتولیتیک تغییرات در وضعیت افقی و عمودی را ثبت می کنند و هنگامی سرتان را به بالا و پایین کج می کنید، باعث می شود وضعیت سرتان را حس کنید. به هر طرفی که سرتان را تکان دهید، عصب دهلیزی در گوش داخلی موقعیت دقیق شما را به دستگاه عصبی مرکزی مخابره می کند.
- دستگاه عصبی مرکزی همچنین اطلاعات را از گیرنده های عصبی قرار گرفته درون تاندون ها و عضلات دریافت می کند. این گیرنده های حس عمقی (پروپریوسپتورها) به انقباضات عضلات در سراسر بدن پاسخ می دهند، و مغز از این اطلاعات فرستاده شده آنها برای ایجاد یک نقشه به طور مدوام در حال تغییر، از وضعیت شما استفاده می کند.برای مثال: هنگامی که پای راست تان را بلند می کنید، این نقشه بر اساس وضعیت جدید اصلاح می شود، و شما تعادل تان را به طور ناخودآگاه با انداختن وزن تان روی پای چپ تان حفظ می کنید.
بعد از آشنایی با این مفهوم تعادل بیایید به این فاكتور در آمادگی جسمانی بپردازیم
تعریف تعادل در آمادگی جسمانی :
به توانایی حفظ بدن درفضا تعادل گفته می شود که به دوصورت ایستا وپویا می باشد .
(ایستا مانند بالانس زدن روی دست ها وپویا مانند اجرا ی حرکتهای دارحلقه - بارفیکس یا پارالل)
درورزش چگونگی وضعیت بدن در کیفیت تعادل موثر است و اثر مرکز ثقل در موفقیت رشته های مختلف ورزشی متفاوت است. برای مثال :
1 - در ورزش کشتی/ مرکز ثقل اثر منفی دارد. وقتی یک کشتی گیر در حال گارد ، پاهایش را به هم نزدیک کند، نیروی کمتری لازم است تا تعادل او را به هم بزند. پس برای داشتن تعادل بیشتر فاصله پاها از یکدیگر مقداری زیادتر شود.
2- در ورزش دو ومیدانی / پرش ارتفاع که عبور دادن مرکز ثقل از مانع تعیین کننده است مردان وضعیت بهتری دارند.
دیدگاه شما